طی اظهارات غير منتظره ای در حاشيه ديدار از نمايشگاه مطبوعات در تهران، محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران، روز يکشنبه اعلام داشت: « ايران بزودی مبادرت به پرتاب يک فروند ديگر از موشک های موسوم به سجيل خواهد کرد.»
در همان روز رحيم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران، و مشاور کنونی رهبر جمهوری اسلامی، قابليت توليد انبوه موشک های مزبور را در ايران مورد تاکيد قرار داد.
در شرايطی که به نظر می رسد تهديد های خارجی برای مقابله نظامی با برنامه اتمی ايران به حداقل ممکن طی دو سال گذشته کاهش يافته است، اظهارات مقامات رسمی ايران در زمينه افزايش ظرفيت و آمادگی های دفاعی آن کشور می تواند نشانه تداوم نگرانی های ايران در قبال يک هجوم نظامی غافل گيرانه طی هفته های آينده تلقی شود.
هدف به نمايش گذاردن قابليت های موشکی ايران نيز ظاهرا تاکيد بر افزايش نيروی بازدارنده در قبال تهديد های احتمالی خارجی است.
پرتاب هفته گذشته يک فروند موشک دو مرحله ای با موتور ترکيبی سوخت جامد نشان داد که ايران در زمينه به کار گيری سلاح های موثر تر موشکی، به نتايج تازه ای دست يافته است.
انتشار گسترده خبری آزمايش موشکی اخير و نمايش رسانه ای آن، که در شرايطی متفاوت می توانست محرمانه و از جمله اسرار نظامی تلقی شود، دليل ديگری است بر تاکيد دولت ايران بر قابليتهای بازدارنده موشکی آن کشور و در نتيجه انتظار خنثی سازی تهديد های بالقوه نظامی که خطر آنها از ميان نرفته است.
همزمان با انجام آزمايش موشکی اخير، ايران اعلام داشته که در نيمه دوم ماه شمسی جاری بانجام يک مانور در يا يی گسترده بنام اتحاد ۸۷ در آب های خليج فارس نزديک به تنگه هرمز مبادرت می ورزد.
تاکيد بر دقت هدف گيری، سرعت بيشتر پرواز و بخصوص افزايش برد موثر موشک سجيل تا شعاع ۲۰۰۰ کيلومتر– فاصله ايران تا درون خاک اسرائيل- و همچنين کاهش چشمگير زمان آماده سازی برای پرتاب آنها نسبت به موشک های با موتور سوخت مايع از نوع شهاب ۳، و در نتيجه دشوار تر شدن رد گيری و يا انهدام آنها توسط شبکه های دفاع ضد موشکی، از جمله نکات مورد تاکيد تبليغات رسانه ای در حاشيه آزمايش موشک تازه بوده است.
مانورهای گسترده بسيج
تمرين دفاع غير نظامی در ۷۰۰ واحد آموزشی و مدارس تهران با استفاده از فرصت مانور های گسترده تر نيروهای غير منظم موسوم به بسيج، از جمله اقدامات ديگری است که بنظر می رسد به منظور افزايش قابليت های دفاعی و افزايش آمادگی های نظامی در شرايط خاص صورت می گيرد.
نگرانی های ايران از احتمال تدارک يک هجوم نظامی خارجی طی هفته های آينده، ناشی از حضور سه عامل متفاوت در ملاحظات دفاعی و امنيتی آن کشور است:
۱- اصل استفاده از غافل گيری در زمان مبادرت به حمله، در شرايطی که ارزيابی های متعارفی حاکی از کاهش امکان حمله نسبت به زمان های ديگر است.
۲-انتشار گزارش اخير دبير کل آژانس بين المللی انرژی اتمی در مورد ادامه سرپيچی ايران از قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل و به خصوص افزودن بر ذخيره اورانيوم غنی شده توليدی در آن کشور که ميتواند بنوبه خود واکنش های سياسی ناشی از حمله احتمالی عليه ايران را کاهش داده و زمينه توجيه آنرا فراهم سازد.
۳- قرار گرفتن دولت آمريکا در دوران انتقال قدرت و عدم نگرانی دولت کنونی در واشنگتن از عواقب پشتيبانی و يا مشارکت در هجوم نظامی عليه تاسيسات اتمی ايران.
دلايل منطقی در جهت رد احتمال پشتيبانی دولت کنونی آمريکا از يک حمله احتمالی نظامی عليه تاسيسات اتمی ايران در شرايط کنونی و يا مشارکت آن کشور در چنين عملياتی را ميتوان به سه زمينه متفاوت نسبت داد:
۱- نگرانی از آسيب پذيری نيروهای امريکايی مستقر در عراق طی حملات تلافی جويانه قابل پيش بينی ايران پس از مورد حمله قرار گرفتن
۲-تلاش احتمالی ايران برای نا آرام کردن بيشتر شرايط امنيتی در افغانستان و عراق
۳- غير موثر بودن هجوم محدود نظامی عليه تاسيسات اتمی ايران در نظنزو در نتيجه خروج فوری ايران از ان پی تی .
وجود اين شرايط و دلايل مرتبط با آن، قابليت توجيه منطقی مبادرت به هجوم نظامی عليه تاسيسات اتمی ايران را کاهش داده، و در نتيجه، رد استدلالی امکان هجوم نظامی، شانس های مبادرت به يک هجوم غافلگيرانه را افزايش می دهد.
عکس العمل های هماهنگ مسئولان جمهوری اسلامی ايران پس از انتشار گزارش اخير البرادعی در مورد فعاليت های اتمی ايران، منجمله اظهارات هاشمی رفسنجانی، علی لاريجانی رييس مجلس شورای اسلامی، طی چند روز گذشته، در مورد غير منصفانه بودن مفاد گزارش ياد شده، حاکی از نگرانی آنها از عواقب انتشار اسنادی از اين دست و امکان بهره برداری مخالفان برنامه اتمی ايران از فرصت هايی است که پيامد آن فراهم می شوند.
ناظران منطقه ای با آگاهی از حساسيت اسرائيل در قبال ادامه بر نامه های توسعه اتمی ايران اعتقاد دارند که زمان باقی مانده تا خاتمه دوران دولت بوش در ۲۰ ژانويه سال ۲۰۰۹، تنها فرصت ممکن برای متوقف کردن و يا دست کم کند ساختن اين برنامه با توسل به نيروی نظامی است.
آنها اعتقاد دارند که کشور های عرب منطقه نيز علی رغم ابراز همدردی با ايران، در پنهان از انجام چنين اقدامی راضی خواهند بود چراکه طی چهار سال اول رييس جمهوری اوباما امکان ديگری برای متوقف ساختن ايران فراهم نخواهد شد.
گزينه حمله نظامی اسرائيل
در ماه ژوئيه گذشت بعد از انتشار گزارش هايی داير بر عدم پشتيبانی جرج بوش از حمله احتمالی نظامی اسراييل عليه ايران، دولت اسرائيل مبادرت به يک تمرين نظامی گسترده کرد که تمامی کارشناسان نظامی شباهت آنرا با انجام هجوم احتمالی به تاسيسات اتمی ايران در نطنز مورد تائيد قرار دادند.
در تمرين هجوم هوايی ياد شده، تعداد چشمگيری هواپيماهای اف ۱۶ و اف ۱۵ و هواپيماهای سوخت رسانی ضمن پرواز مورد استفاده قرار گرفت. در آن هنگام علی حسينی سخنگوی سابق وزارت امور خارجه ايران، تمرين نظامی اسرائيل را جنگ روانی خواند و آنرا محکوم ساخت.
اينک دولت اهود المرت نخست وزير اسرائيل در شرايطی مشابه با دولت جرج بوش قرار گرفته و آماده تحويل قدرت به دولت بعدی است که چند هفته پس از بروی کار آمدن دولت اوباما، قدرت را در اسرائيل بدست خواهد گرفت.
در چنين شرايطی دولت کنونی اسرائيل هم ممکن است با هدف تسهيل مشکلات امنيتی آينده کشور متبوع خود در قبال ايران، توصيه نظاميان را برای مبادرت به هجوم نظامی عليه ايران مورد بررسی جدی قرار دهد.
دولت اسرائيل يکبار در سال ۱۹۸۱ با حمله به راکتور «اوسيراک» در عراق و انهدام آن مانع از توسعه زود هنگام اتمی بغداد شده بود. دولت کنونی اولمرت نيز در خرداد ماه گذشته در درون خاک سوريه تاسيساتی را مورد حمله قرار داد که گفته شد بنای پايان نيافته راکتوری در دست احداث، با استفاده از الگوی کره شمالی بوده است.
تمرين نظامی اسرائيل در دوم ماه ژوئن گذشته تنها سه هفته پس از چراغ سرخ آمريکا به آن کشور در مورد منع حمله نظامی به ايران صورت گرفت .
پس از انتشار گزارش های انجام تمرين ياد شده، شائول موفاز معاون نخست وزير کنونی اسرائيل در گفتگو با روزنامه « يديعوت آخرونوت» ادعا کرد : «در صورت ادامه تلاش های ايران برای دست يابی به سلاح هسته ای –ادعائی که ايران همواره رد کرده است- ما (اسرائيل) به آن کشور حمله خواهيم کرد. برای ما هيچ گزينه ديگری بجز مبادرت به حمله نظامی برای متوقف کردن برنامه اتمی ايران باقی نمانده است.»
گزارش های منتشره حاکی است که پس از انجام مانور هوايی ياد شده، دولت آمريکا هزار بمب پيشرفته با قابليت نفوذ در زمين انفجار زيرزمينی را در اختيار اسرائيل قرار داده است. قدرت انفجاری بمب های پرنده ياد شده که ( جی بی يو- ۳۹ ) نامگذاری شده اند يک تن برآورد شده است.
ناظران منطقه ای انکار نمی کنند که علی رغم وجود بازدارنده های قابل ملاحظه و عدم و جود نشانه معتبری داير بر تجديد نظر دولت آمريکا در نگرشی که چند ماه پيش به نشان دادن چراغ سرخ در قبال حمله احتمالی اسرائيل به ايران انجاميد، عوامل تند روتر نظير ديک چینی، معاون رييس جمهوری آمريکا، بتوانند در آخرين هفته های قدرت دولت فعلی در واشینگتن چرخش سياسی غير منتظره ای را موجب شده و در نتيجه احتمال هجوم نظامی عليه ايران را افزايش دهند.
با توجه به ادامه روند کاهش قيمت نفت، که می تواند به نوعی همانند افزايش فوق العاده و غير قابل کنترل آن، در ميان مدت به زيان ملاحظات امنيت انرژی در جهان بيانجامد، در گيری نظامی عليه ايران با قدرتی بمراتب بيش از مجموعه تصميمات اوپک می تواند مانع از کاهش بيشتر قيمت نفت در بازار های جهانی بشود.
عامل اخير در صورت مورد استفاده قرار گرفتن، علاوه بر تامين رضايت خاطر اسرائيل و همچنين دست راستی های دولت آمريکا، بدلايلی کاملا متفاوت با اقتصاد انرژی، می تواند رضايت شرکت های بزرگ نفتی، صادرکنندگان نفت منطقه و دولت روسيه را نيز که طی چند ماه گذشته بدليل کاهش شديد و ناگهانی قيمت نفت زيان های بزرگی متحمل شده اند، موجب شود.
تنها نکته مبهم در اين ميان عوارض مبادرت به چنين اقدامی است که بر آورد دقيق آن پيش از عمل، به هيچ وجه ممکن نيست.
آن چه روشن است، ادامه نگرانی هايی است که دولت ايران را، علی رغم انکار امکان هدف حمله نظامی قرار گرفتن، به تدارک، و يا دست کم، نمايش امکانات بازدارنده در اختيار خود واداشته است.