روحانيون عموم اديان ابراهيمی بلايای طبيعی را فرصتی طلايی برای تبليغات مذهبی خود و نفی افراد غير ديندار و بالاخص سرکوب زنان، دگر انديشان و دگر باشان يافتهاند. آنها با استفاده از فلاکت و ياس انسانها در شرايطی بسيار دشوار و قطع اميد از امکانات دنيوی برای پاسخ گويی به ابتدايی ترين نيازهای خود، افراد را به تن دادن در برابر نمايندگان خدای قهار و خشم آلود از بيدينیها و گناهها فرا می خوانند. اين فراخوان دارای کدام مبانی فکری و نظری است و از کدام رهيافت به منشا دين نشات می گيرند؟ چرا در فراخوان روحانيت شيعه، تنها گناههای مربوط به زنان مثل بد حجابی و زنا منشا بلايای طبيعی تلقی می شوند؟
مبانی نظری ارتباط بلايای طبيعی با رفتار انسانی
بلايای طبيعی به سه صورت مورد بحث روحانيون شيعه واقع شده است که البته منحصر بدان ها نيست و ديگر روحانيون و واعظان اديان ابراهيمی نيز به همين روشها تمسک کردهاند.
يک صورت مواجهه با موضوع، نگاه هستی شناسانه است به اين معنا که رابطهای واقعی و انضمامی ميان حوادث طبيعی و اعمال انسانی وجود دارد. از اين نگاه، طبيعت و انسان با يکديگر تعامل دارند و بر يکديگر تاثير می گذارند. بنا به اين نگاه "همانطور که بعضی از غذاها با طبع آدمی نمیسازد، بعضی از اعمال و رفتارها نيز با طبع دنيا سازگار نيست. ... همانطور که آدمی دارای شعور و درک و فهم است و در برابر حوادث، عکسالعملهای قهری ... يا اختياری نشان میدهد، دنيا نيز شعور دارد و البته شعور عالم غيبی است و با بعضی از رفتارها و اعمال بشر نمیسازد. ... وقتی در اين عالم کار خوب انجام میدهيم؛ احکام خدا را رعايت میکنيم، تظاهر به محرمات نمیکنيم و اسلاميت خود را نگه میداريم، قهراً عکسالعمل دنيا نسبت به ما خوب میشود و فراخی و گشايش پيش میآيد و رحمت الهی نازل میشود، ولی وقتی که کارهايی که با طبع دنيا معارض است، انجام میدهيم و اين کارها زياد میشود، به تبع آن اين مشکلات پيش میآيد." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
بدين ترتيب طبيعت دارای طبعی ويژه است که به رفتار انسانها حساس است و به اعمال ويژهی انسانها مثل گناه (و نه تخريب محيط زيست يا مصرف زياد مواد سوختی) عکس العمل نشان می دهد: "بسياری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند ... باعث لغزش دلهای جوانان و آلودگی دامن آنها و گسترش زنا در جامعه میشوند که باعث افزايش زلزلهاست." (کاظم صديقی، اما جمعه موقت تهران، ۲۷ فروردين ۱۳۸۹) بنا به اين نگاه طبيعت تنها دارای حساسيت فقهی است. اگر مردم دستورات فقهی را رعايت کنند بلايا کاهش و اگر نکنند بلايا افزايش می يابند.
نگاه دوم، خداشناسانه است به اين معنی که دست مستقيم خداوند در اين بلايای طبيعی در کار است. طبيعت دارای قوانين خاص خود نيست بلکه استعجالا از خداوند فرمان می برد. خدا تصميم می گيرد که کجا و چه زمانی زلزله بيايد يا چه کسانی در زلزله حفظ شوند و چه کسانی نابود گردند. خداوند با اين حوادث به انسان ها هشدار می دهد که بيدار شوند و دست از گناه بردارند. از نگاه اين نوع الهيات، اين حوادث بدون رمز و راز نيست؛ برای اينست که انسان ها بفهمند راهی که می روند خطاست و متوجه شوند که کارهای خود را براساس دين قرار دهند و به خدا متوجه شوند: "اين حوادث بدون حکمت و فلسفه نيست، برای اين است که انسان آگاه شود، برای اينکه بفهمد اين راه خطاست و انسان را متوجه کند که کارهای خود را براساس دين و عدل و عدالت قرار بدهد، معرفت پيدا کند و به خدا متوجه شود." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
در اين نگاه خداوند چهرهی انسانی دارد و از اعمال مخلوقات خويش عصبانی می شود و اين عصبانيت را در شکل بلايای طبيعی بروز می دهد: "کسی از اوليای الهی به من فرمودند به مردم بگوييد که توبه عمومی کنند؛ چراکه بلاها تهديد میکند. پس پرده را جدی بگيريد. آن زلزله سياسی که پيش آمد عکسالعمل برخی عملها بود و حالا اگر زلزله طبيعی هم در شهری مثل تهران پيش بيايد هيچکس حريف اين بلاها نيست بلکه فقط قدرت خداست. ... پس خدا را ناراضی نکنيم." (کاظم صديقی، امام جمعه موقت تهران، ۲۷ فروردين ۱۳۸۹) تنها با توبه و التماس به درگاه چنين خدای عبوس و کينه جويی است که می توان از شر بلايای طبيعی در امان ماند: "به فرض هم زلزلهای در راه باشد، معصومين به ما میگويند اگر بر درگاه خدا رفته و انابه کنيد، زلزله متوقف میشود." (احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹)
نگاه سوم غايت شناسانه است به اين معنی که حوادث طبيعی برای رشد و تکامل انسان هاست. اين ديدگاه عمدتا برای رفع و رجوع مشکلاتی است که اين حوادث و فجايع ناشی از آنها برای ديگاه باورمند به عدل الهی به وجود می آورند. اين ديدگاه، بود و نبود حوادث طبيعی را برای بشر امتحان و آزمايش می داند: "اگر بلايی نباشد و بشر در سلامت کامل باشد، امتحان میدهد و هنگامی هم که حوادثی پيش بيايد، باز امتحان میدهد، همه اينها برای اين است که بشر از اين حوادث برای سير به سوی خدا استفاده کند." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
هر سه نگرش فوق تحقيق ناپذير و ابطال ناپذيرند به اين معنا که با روشهای تجربی و عقلانی، نه می توان آنها را اثبات کرد و نه ابطال نمود و بود و نبود بلايای طبيعی برای نظريه های فوق يکی است. در هيچ اثر علمی، طبعی ويژه برای طبيعت تبيين نشده و اصولا علم از "طبع نگری" که مختص ماوراء البيعه است فراتر رفته است. همچنين در هيچ تحقيق علمی رابطهی ميان حوادث طبيعی و رفتار انسانها بر اساس يا برخلاف فقه تبيين نشده است و اصولا تبيين ناشدنی است. هيچ محققی اصولا نمی تواند رابطهای ميان زلزله و در صد کسانی که در يک جامعه نماز می خوانند پيدا کند. بود و نبود اين بلايا هيچ تاثيری در اثبات يا رد نظريههای فوق ندارند. زمان رخداد اين بلايا نيز به هيچ وجه تاثيری در تاييد و نقض اين ديدگاهها ندارد. از اين جهت ديدگاه های فوق در حيطهی داستان سرايی و افسانه پردازی باقی می مانند و پرسش از علمی بودن آنها بيهوده است.
ترس به عنوان روش تبليغ و اجرای احکام
روحانيت شيعه همواره منتقد آن دسته از ديدگاههای انتقادی نسبت به دين بوده که منشا دين و دينداری را ترس می دانستهاند. اين ديدگاه عمدتا از سوی روانشناسان عرضه شده است. اما بسياری از روحانيون برای دعوت مردم به دينداری از عنصر ترس بهره می گرفتهاند. ظريف ترين توسل به ترس ارجاع افراد به بلايای طبيعی است که بسياری از آنها پيش بينی ناپذير و بسيار مخرباند، مثل زلزله، گردباد، خشکسالی، سيل، طوفانهای شديد يا سونامی. اين حوادث همواره فرصتی برای روحانيت اديان جهت موعظهی پيروان خود به پناه آوردن به خداوند و به جا آوردن دستورات دينی بوده است.
اين بلايا به دليل ترس عمومی از آنها و پيامدهايشان، همواره بهترين فرصت برای واعظان جهت تبليغ آموزههای خود بوده است. در شرايط عادی که مردم عموم نيازهای خود را با اتکا به علم و تکنولوژی رفع و رجوع می کنند کمتر کسی به دين احساس نياز می کند اما در شرايط فاجعه افراد بيشتر نياز دارند چيزی به زندگی آنها معنی بدهد و دين مهم ترين مدعی اين معنا بخشی است.
ترس از خداوند، ترس از بلايايی که او نازل می کند و ترس از مجازاتهای نمايندگان وی بر روی زمين مکمل يکديگر بوده و "رعايای" ولی فقيه را آمادهی اجرای دستورات شرعی بنا به فهم ولی فقيه و نمايندگان وی می کنند. همچنين همين ترس است که به تداوم حکومت دينی ياری می رساند.
بلايای طبيعی، دست مايهی نقض بيشتر حقوق زنان
در گناهانی که مايهی بلايای طبيعی می شوند، افراد بايد از آنها استغفار کنند، و حکومت بايد برای پيش گيری از بلايای طبيعی با آنها برخورد کند تنها گناهان مربوط به زنان ذکر شده است. خدای اقتدارگرايان به دروغ، فساد، تقلب، تبعيض و رياکاری هيچ حساسيتی ندارد، اموری که در سياست مرد سالارانه در ايران گريبان حکومت را فرا گرفتهاند. بد حجابی و زنا تنها عوامل بلايای طبيعی ذکر می شوند تا زنان بيشتر در تنگنا قرار گيرند و حقوق بيشتری از آنها نقض شود.
طبيعت و ماوراء طبيعت
روحانيون بسياری از مطالبی را که در مورد شعور فقهی طبيعت، قهر الهی و عصبانيت خداوند از گناه مخلوقات (بالاخص زنان) و ابتلای الهی می گويند از احاديث موجود بر می گيرند. اين احاديث در چارچوب فهم گذشتگان از بلايای طبيعی تنظيم شدهاند که مهر علم و دانش زمانهی خود را يدک می کشند. غريب بودن سخنان روحانيون در ارتباط دادن بلايای طبيعی با گناه ناشی از آن است که نسل امروز طبيعت را با علل و عوامل طبيعی می فهمند اما در دنيای قديم طبيعت را با عوامل ماوراء طبيعی می فهميدند که دست الهی و نقض پيمان الهی توسط انسانها (با گناه) از اين جمله است. بسياری از روحانيون که تازه از خواب علمی هزار سالهی خويش بيدار شدهاند با سخنان خود دنيای امروز را شوکه می کنند.
مبانی نظری ارتباط بلايای طبيعی با رفتار انسانی
بلايای طبيعی به سه صورت مورد بحث روحانيون شيعه واقع شده است که البته منحصر بدان ها نيست و ديگر روحانيون و واعظان اديان ابراهيمی نيز به همين روشها تمسک کردهاند.
يک صورت مواجهه با موضوع، نگاه هستی شناسانه است به اين معنا که رابطهای واقعی و انضمامی ميان حوادث طبيعی و اعمال انسانی وجود دارد. از اين نگاه، طبيعت و انسان با يکديگر تعامل دارند و بر يکديگر تاثير می گذارند. بنا به اين نگاه "همانطور که بعضی از غذاها با طبع آدمی نمیسازد، بعضی از اعمال و رفتارها نيز با طبع دنيا سازگار نيست. ... همانطور که آدمی دارای شعور و درک و فهم است و در برابر حوادث، عکسالعملهای قهری ... يا اختياری نشان میدهد، دنيا نيز شعور دارد و البته شعور عالم غيبی است و با بعضی از رفتارها و اعمال بشر نمیسازد. ... وقتی در اين عالم کار خوب انجام میدهيم؛ احکام خدا را رعايت میکنيم، تظاهر به محرمات نمیکنيم و اسلاميت خود را نگه میداريم، قهراً عکسالعمل دنيا نسبت به ما خوب میشود و فراخی و گشايش پيش میآيد و رحمت الهی نازل میشود، ولی وقتی که کارهايی که با طبع دنيا معارض است، انجام میدهيم و اين کارها زياد میشود، به تبع آن اين مشکلات پيش میآيد." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
بدين ترتيب طبيعت دارای طبعی ويژه است که به رفتار انسانها حساس است و به اعمال ويژهی انسانها مثل گناه (و نه تخريب محيط زيست يا مصرف زياد مواد سوختی) عکس العمل نشان می دهد: "بسياری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند ... باعث لغزش دلهای جوانان و آلودگی دامن آنها و گسترش زنا در جامعه میشوند که باعث افزايش زلزلهاست." (کاظم صديقی، اما جمعه موقت تهران، ۲۷ فروردين ۱۳۸۹) بنا به اين نگاه طبيعت تنها دارای حساسيت فقهی است. اگر مردم دستورات فقهی را رعايت کنند بلايا کاهش و اگر نکنند بلايا افزايش می يابند.
نگاه دوم، خداشناسانه است به اين معنی که دست مستقيم خداوند در اين بلايای طبيعی در کار است. طبيعت دارای قوانين خاص خود نيست بلکه استعجالا از خداوند فرمان می برد. خدا تصميم می گيرد که کجا و چه زمانی زلزله بيايد يا چه کسانی در زلزله حفظ شوند و چه کسانی نابود گردند. خداوند با اين حوادث به انسان ها هشدار می دهد که بيدار شوند و دست از گناه بردارند. از نگاه اين نوع الهيات، اين حوادث بدون رمز و راز نيست؛ برای اينست که انسان ها بفهمند راهی که می روند خطاست و متوجه شوند که کارهای خود را براساس دين قرار دهند و به خدا متوجه شوند: "اين حوادث بدون حکمت و فلسفه نيست، برای اين است که انسان آگاه شود، برای اينکه بفهمد اين راه خطاست و انسان را متوجه کند که کارهای خود را براساس دين و عدل و عدالت قرار بدهد، معرفت پيدا کند و به خدا متوجه شود." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
در اين نگاه خداوند چهرهی انسانی دارد و از اعمال مخلوقات خويش عصبانی می شود و اين عصبانيت را در شکل بلايای طبيعی بروز می دهد: "کسی از اوليای الهی به من فرمودند به مردم بگوييد که توبه عمومی کنند؛ چراکه بلاها تهديد میکند. پس پرده را جدی بگيريد. آن زلزله سياسی که پيش آمد عکسالعمل برخی عملها بود و حالا اگر زلزله طبيعی هم در شهری مثل تهران پيش بيايد هيچکس حريف اين بلاها نيست بلکه فقط قدرت خداست. ... پس خدا را ناراضی نکنيم." (کاظم صديقی، امام جمعه موقت تهران، ۲۷ فروردين ۱۳۸۹) تنها با توبه و التماس به درگاه چنين خدای عبوس و کينه جويی است که می توان از شر بلايای طبيعی در امان ماند: "به فرض هم زلزلهای در راه باشد، معصومين به ما میگويند اگر بر درگاه خدا رفته و انابه کنيد، زلزله متوقف میشود." (احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹)
نگاه سوم غايت شناسانه است به اين معنی که حوادث طبيعی برای رشد و تکامل انسان هاست. اين ديدگاه عمدتا برای رفع و رجوع مشکلاتی است که اين حوادث و فجايع ناشی از آنها برای ديگاه باورمند به عدل الهی به وجود می آورند. اين ديدگاه، بود و نبود حوادث طبيعی را برای بشر امتحان و آزمايش می داند: "اگر بلايی نباشد و بشر در سلامت کامل باشد، امتحان میدهد و هنگامی هم که حوادثی پيش بيايد، باز امتحان میدهد، همه اينها برای اين است که بشر از اين حوادث برای سير به سوی خدا استفاده کند." (لطف الله صافی، تابناک، ۲ ارديبهشت ۱۳۸۹)
هر سه نگرش فوق تحقيق ناپذير و ابطال ناپذيرند به اين معنا که با روشهای تجربی و عقلانی، نه می توان آنها را اثبات کرد و نه ابطال نمود و بود و نبود بلايای طبيعی برای نظريه های فوق يکی است. در هيچ اثر علمی، طبعی ويژه برای طبيعت تبيين نشده و اصولا علم از "طبع نگری" که مختص ماوراء البيعه است فراتر رفته است. همچنين در هيچ تحقيق علمی رابطهی ميان حوادث طبيعی و رفتار انسانها بر اساس يا برخلاف فقه تبيين نشده است و اصولا تبيين ناشدنی است. هيچ محققی اصولا نمی تواند رابطهای ميان زلزله و در صد کسانی که در يک جامعه نماز می خوانند پيدا کند. بود و نبود اين بلايا هيچ تاثيری در اثبات يا رد نظريههای فوق ندارند. زمان رخداد اين بلايا نيز به هيچ وجه تاثيری در تاييد و نقض اين ديدگاهها ندارد. از اين جهت ديدگاه های فوق در حيطهی داستان سرايی و افسانه پردازی باقی می مانند و پرسش از علمی بودن آنها بيهوده است.
ترس به عنوان روش تبليغ و اجرای احکام
روحانيت شيعه همواره منتقد آن دسته از ديدگاههای انتقادی نسبت به دين بوده که منشا دين و دينداری را ترس می دانستهاند. اين ديدگاه عمدتا از سوی روانشناسان عرضه شده است. اما بسياری از روحانيون برای دعوت مردم به دينداری از عنصر ترس بهره می گرفتهاند. ظريف ترين توسل به ترس ارجاع افراد به بلايای طبيعی است که بسياری از آنها پيش بينی ناپذير و بسيار مخرباند، مثل زلزله، گردباد، خشکسالی، سيل، طوفانهای شديد يا سونامی. اين حوادث همواره فرصتی برای روحانيت اديان جهت موعظهی پيروان خود به پناه آوردن به خداوند و به جا آوردن دستورات دينی بوده است.
اين بلايا به دليل ترس عمومی از آنها و پيامدهايشان، همواره بهترين فرصت برای واعظان جهت تبليغ آموزههای خود بوده است. در شرايط عادی که مردم عموم نيازهای خود را با اتکا به علم و تکنولوژی رفع و رجوع می کنند کمتر کسی به دين احساس نياز می کند اما در شرايط فاجعه افراد بيشتر نياز دارند چيزی به زندگی آنها معنی بدهد و دين مهم ترين مدعی اين معنا بخشی است.
ترس از خداوند، ترس از بلايايی که او نازل می کند و ترس از مجازاتهای نمايندگان وی بر روی زمين مکمل يکديگر بوده و "رعايای" ولی فقيه را آمادهی اجرای دستورات شرعی بنا به فهم ولی فقيه و نمايندگان وی می کنند. همچنين همين ترس است که به تداوم حکومت دينی ياری می رساند.
بلايای طبيعی، دست مايهی نقض بيشتر حقوق زنان
در گناهانی که مايهی بلايای طبيعی می شوند، افراد بايد از آنها استغفار کنند، و حکومت بايد برای پيش گيری از بلايای طبيعی با آنها برخورد کند تنها گناهان مربوط به زنان ذکر شده است. خدای اقتدارگرايان به دروغ، فساد، تقلب، تبعيض و رياکاری هيچ حساسيتی ندارد، اموری که در سياست مرد سالارانه در ايران گريبان حکومت را فرا گرفتهاند. بد حجابی و زنا تنها عوامل بلايای طبيعی ذکر می شوند تا زنان بيشتر در تنگنا قرار گيرند و حقوق بيشتری از آنها نقض شود.
طبيعت و ماوراء طبيعت
روحانيون بسياری از مطالبی را که در مورد شعور فقهی طبيعت، قهر الهی و عصبانيت خداوند از گناه مخلوقات (بالاخص زنان) و ابتلای الهی می گويند از احاديث موجود بر می گيرند. اين احاديث در چارچوب فهم گذشتگان از بلايای طبيعی تنظيم شدهاند که مهر علم و دانش زمانهی خود را يدک می کشند. غريب بودن سخنان روحانيون در ارتباط دادن بلايای طبيعی با گناه ناشی از آن است که نسل امروز طبيعت را با علل و عوامل طبيعی می فهمند اما در دنيای قديم طبيعت را با عوامل ماوراء طبيعی می فهميدند که دست الهی و نقض پيمان الهی توسط انسانها (با گناه) از اين جمله است. بسياری از روحانيون که تازه از خواب علمی هزار سالهی خويش بيدار شدهاند با سخنان خود دنيای امروز را شوکه می کنند.