عبدالله نوری پس از سالها سکوت خود را شکسته است،اما نه آن طور که حاميان گذشته اش دوست دارند. بخشی از حاميان او برای کانديداتوری در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ هنوز در زندان به سر می برند از احمد زيدآبادی تا حسن اسدی زيد آبادی.
سايت اصولگرای بولتن نيوز هم ساسان آقايی، روزنامه نگاری که در هشتم بهمن ماه بازداشت شد را يکی از حاميان عبدالله نوری خوانده است.
وزير کشور دولت های هاشمی و خاتمی اما همه اينها را دليلی بر شرکت نکردن، يا بی برنامه بودن برای انتخابات رياست جمهوری آينده نمی داند و گفته که تاکيد بر آزادی زندانيان سياسی و شکستن حصر سران جنبش سبز نبايد «فرصت های موجود برای فعاليت سياسی را از بين ببرد و به تعطيل اصلاحات بيانجامد.»
مثال او برای گره نزدن انتخابات به وضعيت زندانيان سياسی شايد تجربه زندانی بودن خودش و انتخابات مجلس ششم باشد.زمانی که او در زندان بود اصلاح طلبان درانتخابات مجلس ششم شرکت کردند و پيروز شدند. مثال ديگر نوری حصر آيت الله منتظری است.
او اين سئوال را مطرح کرده که «در زمان دولت اصلاحات مرحوم آيت الله العظمی منتظری سال ها در حصر بودند، آيا اصلاح طلبان فعاليت اصلاحی و تلاش سياسی و انتخاباتی خود را تعطيل و مشروط به رفع حصر و يا آزادی زندانيان سياسی کردند؟ »منتقدان البته قياسهای عبدالله نوری را مع الفارق می دانند چرا که معترضان انتخابات رياست جمهوری ۸۸ ميرحسين موسوی و کروبی را سران جنبش سبز خطاب می کنند اما اصلاح طلبان آيت الله منتظری را نماد و يا رهبر اصلاحات در کشور نمی دانستند. پس از سخنان آيت الله منتظری که درنهايت به حصر منجر شد برخی از افراد و گروه های اصلاح طلب عليه وی موضعگيری کردند. حتی دفتر تحکيم وحدت که در آن سالها از گروه های پيشروی نزديک به اصلاح طلبان محسوب می شد در بيانيه ای ملايم از سخنان آيت الله منتظری انتقاد کرد.
تلاشهای عبدالله نوری برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه انتخابات البته به تازگی آغاز نشده است. ماه ها پيش از برگزاری انتخابات مجلس نهم جلساتی در منزل او برای بررسی نحوه مواجهه اصلاح طلبان با انتخابات برگزار می شد.
خبر برگزاری اين جلسات در برخی از سايت ها منتشر شد و بخشی از گفته های عبدالله نوری در اين جلسات به گوش حاميان او در زندان هم رسيد، از جمله اينکه عبدالله نوری گفته «اگر لازم شد من نزد رهبری خواهم رفت.»
برخی ازحاميان او در زندان از طريق زندانيان آزاد شده برايش پيام فرستادند و درباره چرايی مواضعش سئوال کردند.عبدالله نوری توضيح داد که خبرهايی که به نقل از او منتشر شده کامل نبوده و او مدافع حضور بی قيد و شرط اصلاح طلبان در انتخابات نبوده بلکه حضوری شبيه به انتخابات سال ۸۸ را مد نظر داشته است. او همچنين عنوان کرد که جمله «اگر لازم شد من نزد رهبری خواهم رفت»را نگفته است. او گفت که دراين جلسات صحبتهای مفصلی درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات مطرح شده و به خاتمی گفته است که اگر «توافق جمعی برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات حاصل شد به هر تصميمی رسيديم بايد انجام دهيم.حتی اگر لازم شد شما بايد پيش رهبری برويد.»
در نهايت با همه اين رايزنی ها و نشست ها پروژه عبدالله نوری برای انتخابات مجلس نهم به سرانجام نرسيد و خود او هم در انتخابات رای نداد. اينک او در جمع هايی کوچکی که در منزلش پذيرای سخنانش می شوند از انتخابات رياست جمهوری سال آينده می گويد و «معرفی يک چهره مقبول و دارای شاخصه های يک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سياستمدار به عنوان کانديدای جريان اصلاحات و جنبش سبز». شرط او برای معرفی اين فرد البته ايجاد «اجماع ميان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز» است.
وزيرکشور دولت های هاشمی و خاتمی البته به خوبی می داند رسيدن به اين وضعيت بسيار سخت است. تازه کار به اين جا هم برسد اصلاح طلبان بايد حاکميت را راضی به پذيرش کانديدای خود کنند آن هم در شرايطی که به تعبيرخود او «هم حکومت به جريان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاحطلبان به حکومت اعتماد ندارند.»
عبدالله نوری البته به صراحت راه حلی برای بازيابی اين اعتماد ارائه نمی دهد اما در ميان سخنانش می توان اين راه را يافت.راه حلی شبيه به آن چه سيد محمد خاتمی پيش از اين گفته بود که «اگر ظلمی شده است که شده است، همه بياييم عفو کنيم و به آينده نگاه کنيم. اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آينده از آن چشم پوشی شود، و ملت هم بر ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد.»
عبدالله نوری که در سال ۸۸ از سوی هوادارنش به عنوان فردی پيش رو معرفی می شد اينک معتقد است که برخی مواقع تندروی کرده و می گويد که «رد نمی کنم ممکن است در جايی تند عمل کرده باشم و برعکس آن نيز ممکن است جايی کند عمل کرده باشم من بعد از جريانات انتخابات سال ۸۸، سعی زيادی داشتم با حداقل احساسات فکر و تأمل کنم.»
شايد بخشی از اقداماتی که او اين روزها از آن تعبير به تندروی می کند مربوط به مواجهه با رهبری در زمان تصدی وزارت کشور است. زمانی که تفويض فرماندهی نيروی انتظامی را تنها با شرط اختيار برای عزل و نصب فرماندهان پذيرفت و وقتی از رهبری پاسخ رد شنيد به او گفت که «اگر اينگونه است خودتان نيروی انتظامی را اداره کنيد.»
سخنان عبدالله نوری شايد اينک برای برخی از حاميانش قابل فهم نباشد و به تعبير هفته نامه آسمان اگر حرفهای او درباره انتخابات را« فرد ديگری زده بود، سريعا میگفتند که او بُريده است. »اما چرا او به اين باور رسيده است. شايد به اين دليل که در صورت عدم خروج از وضعيت موجود وضعيتی شبيه به سوريه را در انتظار ايران می بيند. او در ميانه مصاحبه خود با اين هفته نامه وضعيت سوريه را مثال می زند و و می گويد« حالا بعد از ۲ سال، درگيری در سوريه، چه نتيجهای جز نابودی حرث و نسل يک کشور به بار آورده است؟ و بر فرض، که در نهايت هم معارضين سوريه پيروز شوند، بايد محاسبه شود که آيا شيوه ی آنها بهترين شيوه بوده است؟»
مدير مسئول روزنامه توقيف شده خرداد اينک او به جای زندان رفتن به خرداد ۹۲ می انديشد. او بی ميل به کانديداتوری در انتخابات رياست جمهوری نيست اما با شرط هايی شبيه به آنچه که سعيد حجاريان پيش از انتخابات سال ۸۸ برای کانديداتوری احتمالی او گفته بود.مهمترين شرط هم اجماع اصلاح طلبان برکانديداتوری نوری است. خود او البته می داند تحقق اين شرط نيز مانند حضور اصلاح طلبان در انتخابات بسيار سخت است چرا که پس از سال ۷۶ اصلاح طلبان درهيچ انتخاباتی اجماع کامل نداشته اند.
____________________
دیدگاه های مطرح شده در این نوشته الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.
سايت اصولگرای بولتن نيوز هم ساسان آقايی، روزنامه نگاری که در هشتم بهمن ماه بازداشت شد را يکی از حاميان عبدالله نوری خوانده است.
وزير کشور دولت های هاشمی و خاتمی اما همه اينها را دليلی بر شرکت نکردن، يا بی برنامه بودن برای انتخابات رياست جمهوری آينده نمی داند و گفته که تاکيد بر آزادی زندانيان سياسی و شکستن حصر سران جنبش سبز نبايد «فرصت های موجود برای فعاليت سياسی را از بين ببرد و به تعطيل اصلاحات بيانجامد.»
عبدالله نوری گفته که تاکيد بر آزادی زندانيان سياسی و شکستن حصر سران جنبش سبز نبايد «فرصت های موجود برای فعاليت سياسی را از بين ببرد و به تعطيل اصلاحات بيانجامد.احسان مهرابی
مثال او برای گره نزدن انتخابات به وضعيت زندانيان سياسی شايد تجربه زندانی بودن خودش و انتخابات مجلس ششم باشد.زمانی که او در زندان بود اصلاح طلبان درانتخابات مجلس ششم شرکت کردند و پيروز شدند. مثال ديگر نوری حصر آيت الله منتظری است.
او اين سئوال را مطرح کرده که «در زمان دولت اصلاحات مرحوم آيت الله العظمی منتظری سال ها در حصر بودند، آيا اصلاح طلبان فعاليت اصلاحی و تلاش سياسی و انتخاباتی خود را تعطيل و مشروط به رفع حصر و يا آزادی زندانيان سياسی کردند؟ »منتقدان البته قياسهای عبدالله نوری را مع الفارق می دانند چرا که معترضان انتخابات رياست جمهوری ۸۸ ميرحسين موسوی و کروبی را سران جنبش سبز خطاب می کنند اما اصلاح طلبان آيت الله منتظری را نماد و يا رهبر اصلاحات در کشور نمی دانستند. پس از سخنان آيت الله منتظری که درنهايت به حصر منجر شد برخی از افراد و گروه های اصلاح طلب عليه وی موضعگيری کردند. حتی دفتر تحکيم وحدت که در آن سالها از گروه های پيشروی نزديک به اصلاح طلبان محسوب می شد در بيانيه ای ملايم از سخنان آيت الله منتظری انتقاد کرد.
تلاشهای عبدالله نوری برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه انتخابات البته به تازگی آغاز نشده است. ماه ها پيش از برگزاری انتخابات مجلس نهم جلساتی در منزل او برای بررسی نحوه مواجهه اصلاح طلبان با انتخابات برگزار می شد.
خبر برگزاری اين جلسات در برخی از سايت ها منتشر شد و بخشی از گفته های عبدالله نوری در اين جلسات به گوش حاميان او در زندان هم رسيد، از جمله اينکه عبدالله نوری گفته «اگر لازم شد من نزد رهبری خواهم رفت.»
برخی ازحاميان او در زندان از طريق زندانيان آزاد شده برايش پيام فرستادند و درباره چرايی مواضعش سئوال کردند.عبدالله نوری توضيح داد که خبرهايی که به نقل از او منتشر شده کامل نبوده و او مدافع حضور بی قيد و شرط اصلاح طلبان در انتخابات نبوده بلکه حضوری شبيه به انتخابات سال ۸۸ را مد نظر داشته است. او همچنين عنوان کرد که جمله «اگر لازم شد من نزد رهبری خواهم رفت»را نگفته است. او گفت که دراين جلسات صحبتهای مفصلی درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات مطرح شده و به خاتمی گفته است که اگر «توافق جمعی برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات حاصل شد به هر تصميمی رسيديم بايد انجام دهيم.حتی اگر لازم شد شما بايد پيش رهبری برويد.»
در نهايت با همه اين رايزنی ها و نشست ها پروژه عبدالله نوری برای انتخابات مجلس نهم به سرانجام نرسيد و خود او هم در انتخابات رای نداد. اينک او در جمع هايی کوچکی که در منزلش پذيرای سخنانش می شوند از انتخابات رياست جمهوری سال آينده می گويد و «معرفی يک چهره مقبول و دارای شاخصه های يک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سياستمدار به عنوان کانديدای جريان اصلاحات و جنبش سبز». شرط او برای معرفی اين فرد البته ايجاد «اجماع ميان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز» است.
شايد بخشی از اقداماتی که او اين روزها از آن تعبير به تندروی می کند مربوط به مواجهه با رهبری در زمان تصدی وزارت کشور است. زمانی که تفويض فرماندهی نيروی انتظامی را تنها با شرط اختيار برای عزل و نصب فرماندهان پذيرفت و وقتی از رهبری پاسخ رد شنيد به او گفت که «اگر اينگونه است خودتان نيروی انتظامی را اداره کنيد.»احسان مهرابی
وزيرکشور دولت های هاشمی و خاتمی البته به خوبی می داند رسيدن به اين وضعيت بسيار سخت است. تازه کار به اين جا هم برسد اصلاح طلبان بايد حاکميت را راضی به پذيرش کانديدای خود کنند آن هم در شرايطی که به تعبيرخود او «هم حکومت به جريان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاحطلبان به حکومت اعتماد ندارند.»
عبدالله نوری البته به صراحت راه حلی برای بازيابی اين اعتماد ارائه نمی دهد اما در ميان سخنانش می توان اين راه را يافت.راه حلی شبيه به آن چه سيد محمد خاتمی پيش از اين گفته بود که «اگر ظلمی شده است که شده است، همه بياييم عفو کنيم و به آينده نگاه کنيم. اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آينده از آن چشم پوشی شود، و ملت هم بر ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد.»
عبدالله نوری که در سال ۸۸ از سوی هوادارنش به عنوان فردی پيش رو معرفی می شد اينک معتقد است که برخی مواقع تندروی کرده و می گويد که «رد نمی کنم ممکن است در جايی تند عمل کرده باشم و برعکس آن نيز ممکن است جايی کند عمل کرده باشم من بعد از جريانات انتخابات سال ۸۸، سعی زيادی داشتم با حداقل احساسات فکر و تأمل کنم.»
شايد بخشی از اقداماتی که او اين روزها از آن تعبير به تندروی می کند مربوط به مواجهه با رهبری در زمان تصدی وزارت کشور است. زمانی که تفويض فرماندهی نيروی انتظامی را تنها با شرط اختيار برای عزل و نصب فرماندهان پذيرفت و وقتی از رهبری پاسخ رد شنيد به او گفت که «اگر اينگونه است خودتان نيروی انتظامی را اداره کنيد.»
سخنان عبدالله نوری شايد اينک برای برخی از حاميانش قابل فهم نباشد و به تعبير هفته نامه آسمان اگر حرفهای او درباره انتخابات را« فرد ديگری زده بود، سريعا میگفتند که او بُريده است. »اما چرا او به اين باور رسيده است. شايد به اين دليل که در صورت عدم خروج از وضعيت موجود وضعيتی شبيه به سوريه را در انتظار ايران می بيند. او در ميانه مصاحبه خود با اين هفته نامه وضعيت سوريه را مثال می زند و و می گويد« حالا بعد از ۲ سال، درگيری در سوريه، چه نتيجهای جز نابودی حرث و نسل يک کشور به بار آورده است؟ و بر فرض، که در نهايت هم معارضين سوريه پيروز شوند، بايد محاسبه شود که آيا شيوه ی آنها بهترين شيوه بوده است؟»
سخنان عبدالله نوری شايد اينک برای برخی از حاميانش قابل فهم نباشد و به تعبير هفته نامه آسمان اگر حرفهای او درباره انتخابات را« فرد ديگری زده بود، سريعا میگفتند که او بُريده است. »اما چرا او به اين باور رسيده است. شايد به اين دليل که در صورت عدم خروج از وضعيت موجود وضعيتی شبيه به سوريه را در انتظار ايران می بيند.احسان محرابی
مدير مسئول روزنامه توقيف شده خرداد اينک او به جای زندان رفتن به خرداد ۹۲ می انديشد. او بی ميل به کانديداتوری در انتخابات رياست جمهوری نيست اما با شرط هايی شبيه به آنچه که سعيد حجاريان پيش از انتخابات سال ۸۸ برای کانديداتوری احتمالی او گفته بود.مهمترين شرط هم اجماع اصلاح طلبان برکانديداتوری نوری است. خود او البته می داند تحقق اين شرط نيز مانند حضور اصلاح طلبان در انتخابات بسيار سخت است چرا که پس از سال ۷۶ اصلاح طلبان درهيچ انتخاباتی اجماع کامل نداشته اند.
____________________
دیدگاه های مطرح شده در این نوشته الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.