ميخائيل پروکودين گورسکی، شيميدان و عکاس نامدار روسی، در اوايل قرن بیستم با عکسبرداری رنگی از طریق بهکارگيری سه فيلتر جداگانه قرمز، سبز و آبی توانست دوران روسيه تزاری را به تصوير بکشد و نام خود را به عنوان فردی متخصص و عکاسی حرفهای جاودانه کند.
گورسکی طی ۸۱ سال زندگی خود (۱۸۶۳-۱۹۴۴) با استفاده از موقعيت ويژه خانوادگيش در برقراری ارتباط با خاندان سلطنتی روسيه تزاری موفق شد پروژهای مهم را به سرانجام برساند و نقشی اساسی را در به تصوير کشیدن این دوران تاریخی از روسیه ايفا نمايد.
او ابتدا به تحصيل در مؤسسه فناوری و مطالعات شيمی تحت نظر ديميتری ميندولف در شهر سن پترزبورگ پرداخت و سپس برای فراگيری نقاشی و موسيقی در آکادمی سلطنتی هنرها به برلين سفر کرده و در سال ۱۸۸۹ به تحصيل در شيمی عکاسی زير نظر آدولف ميته درباره عکاسی به شيوه سه فيلتر رنگی مشغول شد.
گورسکی پس از ازدواج با همسرش تا سال ۱۹۰۱ به کار ديگری غير از عکاسی میپرداخت اما همچنان برای مجلات تخصصی عکاسی مقالاتی را مینوشت تا در همان سال اولين استوديو و لابراتوار عکاسی خود را تاسيس کرده و به شيوه ميته آلمانی عکاسی را دنبال کرد.
مشهورترين اثر گورسکی عکاسی پرتره نويسنده شهير روس تولستوی است که در سال ۱۹۰۸ در محل اقامتگاه وی عکاسی کرد که ضمن بهمراه داشتن شهرت فراوان برای عکاس سبب ارسال دعوتنامهای از طرف خاندان سلطنتی تزار برای نمايش آثارش در کاخ سلطنتی برای اعضا خاندان تزار گرديد.
در پايان نمايش آثارش که با رضايت تزار روس نيکلاس دوم همراه بود توانست اجازه نامه مخصوصی از جانب شخص تزار دريافت نموده و باعث شد تا بتواند به تمامی مراکز و نقاط روسيه تزاری که در آنزمان يک ششم کره زمين تحت سلطه آن بود و جمعيتی بالغ بر يکصد ميليون نفر از ۶۰ نژاد مختلف را شامل می شد سفر کرده و با در اختيار داشتن تاريکخانه سيارش به عکاسی به پردازد.
با آغاز جنگ جهانی اول و نيز پايان دوره حکمرانی تزارها در سال ۱۹۱۷ که چهار صد سال به روسيه حکمرانی کرده و با حمايت ارتش و کليسا بر تمامی جنبه های زندگی مردم نظارت داشتند جامعه روسيه با التهاب عجيبی رو برو بود اما گروسکی نيز که کارش را نتيجه عمر خود می پنداشت این کار را تا يک سال بعد از انقلاب ادامه داد اما در نهايت پروژه خود را نيمهکاره رها کرده و يکسال بعد کشورش را برای هميشه ترک کرد.
اما همان سالها کافی بود تا گورسکی که هدفش را آموزش روش عکاسی خود به کودکان روس بود را پی گرفته و به ثبت آثار تاريخی و فرهنگی همچنين مستندنگاری جامعه آنزمان روسيه تزاری بپردازد و در نتيجه سالانه حدود ۱۰۰۰ فريم عکس در بين سالهای ۱۹۰۹ تا سال ۱۹۱۸ را از خود به يادگار بگذارد.
در مجموع ۱۹۰۲ قطعه نگاتيو و ۷۱۰ آلبوم عکس بدون نگاتيو که هر کدام بطور تقريبی بين ۱۳۰ تا ۱۴۰ قطعه عکس را شامل می شود از گروسکی بر جای مانده است که اکنون در کتابخانه کنگره آمريکا در شهر واشينگتن نگهداری می شوند.
اين مجموعه غنی اطلاعاتی ارزشمندی از نحوه پوشش - معماری و ابنيه تاريخی آنزمان را در اختيار علاقه مندان قرار می دهد که در سال حدود يک قرن پيش عکاسی شده اند.
گورسکی تا پايان عمر خود در فرانسه اقامت گزيد و کارهای تجاری خود را متوقف نموده به نمايش آثارش به جوانان روس پرداخت و در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۴۴ از دنيا رفت.
تکنيکی که گورسکی برای عکاسی به کار می برد شامل عکاسی جداگانه سه رنگ به صورت تک تک بود و در زمان نمايش هر سه رنگ را برروی هم به نمايش می گذاشت. در صورتی که هر موضوع در حال حرکت در تصوير ديده شود به واسطه سه بار عکاسی جداگانه به صورت شبح مانند در نمايش آخر ديده می شود.
تقريبا تمامی عکس ها با استفاده از نور روز و تصاوير افراد نيز در محيط بيرون از ساختمانها صورت گرفته است تا نهايت بهره برداری از نور موجود را برای عکاس فراهم نمايد.
گورسکی در نامه ای که برای تولستوی به منظور در خواست وقت عکاسی می نويسد توضيح می دهد هر عکس بين يک تا سه ثانيه زمان می برد تا ثبت شود اما در زمان عکاسی و در شرايط آفتابی زمان محاسبه شده را شش ثانيه تعيين می کند.
در زمان ترک روسيه، گورسکی در حدود ۳۵۰۰ نگاتيو در اختيار داشت که حکومت وقت از خارج شدن نصف آثار وی به جهت شرايط حساس و شرايط جنگی آنزمان جلوگيری نمود.
بعد از مرگ گورسکی و سالها بعد از اعدام خانواده تزار روسيه حکومت کمونيستی بجای امپراطوری روسيه بر سر کار آمد.
صندوقهای نگاتيوها و شيشه های عکاسی بهمراه آلبوم ها در زيرزمين يک آپارتمان در پاريس توسط خانواده گروسکی به مبلغ بين ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار به کتابخانه کنگره امريکا برای بررسی بيشتر فروخته شدند.
در اين مدت در سال ۱۹۸۰ کتابی توسط کتابخانه کنگره به چاپ رسيد و در سال ۲۰۰۰ در پروژه ای کتابخانه کنگره ۱۲۲ قطعه از اين عکسها را با اسکن ديجيتال در معرض عموم قرار داد و در ۲۰۰۱ نمايشگاهی تحت عنوان "امپراطوری روسيه ای که بود" برگزار کرد.
در سال ۲۰۰۴ کتابخانه کنگره پروژه ای برای اسکن با کيفيت بسيار بالا از تمامی ۱۹۰۲ قطعه نگاتيو تحت اختيار خود آغاز کرد و در معرض تحقيق عموم علاقه مندان اين آثار قرار داد.
در وب سايت مربوط به کتابخانه کنگره همچنين از عدم وجود کپی رايت برای اين آثار ياد شده تا همگان امکان نشر آنچه شکوه دوران تزار روسيه نام برده شده است را بيابند.
در جريان تکميل اين گزارش امکان دسترسی به يکی از آلبومها را يافتم تا از نزديک ببينم آنچه را کروسکی ديده و ثبت کرده است. ترکيب بنديهای درست - نشستن روبرو افراد رو به دوربين که از ويژگيهای عکاسی آنزمان بشمار می روند همچنين ديد غير رسمی گروسکی در ثبت محيط پيرامون خود از نکات بارز آثار وی به شمار می روند.
بررسی دوران ايران آنزمان و آنچه درست بعد از مرگ مظفرالدين شاه قاجار در سال ۱۹۰۷ در ايران رخ داده می تواند به علاقه مندان عکاسی ايران امکان يافتن راهکارهايی برای الگوبرداری از همسايه قدرتمندش را بدهد هر چند هنوز بعد از يک قرن هنوز نگاهی منسجم به ايران برای ثبت آنچه در گذر زمان دچار تغيير است وجود ندارد.
گورسکی زمانی آثارش را به ثبت می رساند که شاه ايران محمد شاه قاجار به سفارت روسيه پناه برده بود و کلنل لياخوف روس فرمانده قزاقهای ايران مجلس ايران را به توپ بست و اگر نگاههای فرنگی همچو نگاه آنتوان سورگين در آنزمانها وجود نداشت معلوم نبود آيا از زندگی مردم ايران و حتی از مبارزين مشروطه خواه که در همان زمان به مبارزه با حکومت مرکزی مشغول بودند تصاويری ثبت می شد يا نه؟!
مسئول بخش آثار چاپی و عکاس های کتابخانه کنگره آمريکا در باره اهميت اين نوع آرشيوها با رادیو فردا گفتگو کرده است. هلنا زينخام می گوید:
کتابخانه کنگره آمريکا، کتابخانه ملی آمريکا به شمار می رود و معنی آن اينست که به تمام دنيا توجه نشان می دهد.
هر مکانی که در رابطه با آمريکا باشد و البته به ميراث گذشته خود ايالات متحده هم توجه دارد و بهتر اينست که مردم تمام دنيا را بتوان شناخت. ما بخش کارهای چاپی و عکسها را داريم که بيشتر از ۱۴ ميليون عکس را در بر دارد که بيشتر آنها در داخل ايالات متحده امريکا عکاسی شده اند. ما سخت کار می کنيم تا بخشهايی از آسيا - امريکای لاتين - روسيه و افريقا را بشناسيم. بنابر اين تمام دنيا حوزه ما به شمار می رود.
خانم زينخام افزود:
کلکسيون پروکودين گروسکی در حدود ۲۵۰۰ قطعه عکس های مختلف را شامل می شود که در پايان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸ به کتابخانه کنگره آورده شده است. پروکودين گروسکی در روسيه کار کرده و محل اقامتش در سن پيترزبرگ بود.
عکس های او در بين سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۵ عکاسی شده اند. وقتی از روسيه مهاجرت کرد در چندين کشور اروپايی بود اما در نهايت در پاريس اقامت گزيد. او در ۱۹۴۴ از دنيا رفت و بعد از پايان جنگ جهانی دوم پسر وی در صدد آرشيو کارهای او بود.
تصور کنيد در پايان جنگ جهانی دوم آوردن اين مجموعه به امريکا در حالی که هنوز بمباران در اروپا ادامه داشت برای حفاظت از آن بود و کتابخانه کنگره امريکا خرسند است که از اين گنجينه ارزشمند سالها محافظت کرده است و اين نه تنها به خاطر محتوی آنها که برای مثال بررسی معماری بکار رفته در آن سالها بلکه شانس اين بوجود آمد که از کليساهای جامع - زندگی مردمان روستايی - همچنين نحوه زندگی مردم در زمان حيات امپراطوری روسيه در قبل از جنگ نيز جزو اهداف به شمار می روند.
وی اضافه کرد: از نظر محدوده زمانی بسيار ارزشمند است و به مجموعه کتابهای ما کمک می کند و شانس اين را به شما می دهد که تصاوير مستند را نيز در مجموعه خود داشته باشيد و گذشته را خيلی قابل لمس و ديدن می کند.
وقتی شما عکسها را می بينيد انگار دری را باز می کنيد تا با حضور در زمان گذشته حتی امکان صحبت با مردمان آنزمان نيز برايتان فراهم شود.
در باره علل عدم نمايش آثار در دهه های گذشته خانم زينخام می گويد:
اما برای پنجاه سال نخست که عکسها در اينجا نگهداری می شوند ما می دونستيم نگاتيوها برای نمايش به صورت رنگی عکاسی شده اند چيزی که گروسکی در آنزمينه تبحر ويژه ای داشت. ما نمايشگاهی داشتيم که خانواده گروسکی چاپ آثار سه رنگی او را در اينجا عرضه کردند برای اينکه رنگ اصلی را ببينيم.
همچنين پروژکتور مخصوص او که سه لنز داشت و رنگهای قرمز - سبز و آبی را با فيلترهای مخصوص تصوير روی هم فشرده شده آنها را بر روی ديوار به نمايش می گذاشت.
بخش مهم و هيجان انگيز از طرف مردم در روسيه و آسيای مرکزی است اينکه شما عکسها را برگردانيد و اونها همه در اينترنت هستند و امکان دسترسی برای همگان فراهم است پس مردمان بيشماری از تمام دنيا امکان برپايی نمايشگاه مخصوص خود را دارند
خيلی از مردم باور ندارند اين عکسها واقعی هستند آنها فکر می کنند کتابخانه کنگره آنها را رنگ کرده است اما ما کاری نکرديم آنها اصل عکسها هستند که با رنگهای قرمز، سبز و آبی عکاسی شدهاند، گرچه نگاتيوها به ظاهر سياه و سفيد هستند شما می توانيد آن سه رنگ را روی هم قرار دهيد و اصل عکس را ببينيد.
پروکودين گورسکی نه تنها عکاس با استعدادی بود بلکه مردی با ديد فوق العاده با اشتياق و پر انرژی بود، ديدی که او با آن تمام امپراطوری روسيه را عکاسی کرد.
ديگرانی هم بودند که عکاسی را دليل انجام اينکار دانستند مثل عبدالحميد امپراطوری عثمانی که عکاسان بی شماری را به نقاط مختلف فرستاد و آلبومهای بزرگی را تهيه کرده يکی را به کتابخانه کنگره و ديگری را به موزه بريتانيا فرستاد اما هزينه زيادی می برد و سالها طول می کشيد تا تمام شود.
اما زمان گروسکی قبل از انقلاب روسيه او از تزار روس اجازه سفر دريافت می کند. به روايت خود گروسکی او در ضمن ديدار با وزير راه و ترابری و توسط او
به خاندان تزار معرفی شد تا آثارش را در کاخ سلطنتی به نمايش در آورد.
و اين يک تجربه جادويی برای تزار و خانواده اش بود و بعد از آن تزار اجازه مخصوص سفر برای تمام مناطق روسيه را به کروسکی صادر کرد.
و همين طور يک واگن اختصاصی برای او در نظر گرفته شد تا به سيبری و مناطق رودخانه ولگا نيز سفر کند. به او اتومبيل برای سفر به قفقاز دادند.
ماموريت او عکاسی از مناطقی از امپراطوری بود که ديگران امکان
ديدار از آنجا را معمولا نداشتند.
گورسکی طی ۸۱ سال زندگی خود (۱۸۶۳-۱۹۴۴) با استفاده از موقعيت ويژه خانوادگيش در برقراری ارتباط با خاندان سلطنتی روسيه تزاری موفق شد پروژهای مهم را به سرانجام برساند و نقشی اساسی را در به تصوير کشیدن این دوران تاریخی از روسیه ايفا نمايد.
او ابتدا به تحصيل در مؤسسه فناوری و مطالعات شيمی تحت نظر ديميتری ميندولف در شهر سن پترزبورگ پرداخت و سپس برای فراگيری نقاشی و موسيقی در آکادمی سلطنتی هنرها به برلين سفر کرده و در سال ۱۸۸۹ به تحصيل در شيمی عکاسی زير نظر آدولف ميته درباره عکاسی به شيوه سه فيلتر رنگی مشغول شد.
گورسکی پس از ازدواج با همسرش تا سال ۱۹۰۱ به کار ديگری غير از عکاسی میپرداخت اما همچنان برای مجلات تخصصی عکاسی مقالاتی را مینوشت تا در همان سال اولين استوديو و لابراتوار عکاسی خود را تاسيس کرده و به شيوه ميته آلمانی عکاسی را دنبال کرد.
مشهورترين اثر گورسکی عکاسی پرتره نويسنده شهير روس تولستوی است که در سال ۱۹۰۸ در محل اقامتگاه وی عکاسی کرد که ضمن بهمراه داشتن شهرت فراوان برای عکاس سبب ارسال دعوتنامهای از طرف خاندان سلطنتی تزار برای نمايش آثارش در کاخ سلطنتی برای اعضا خاندان تزار گرديد.
در پايان نمايش آثارش که با رضايت تزار روس نيکلاس دوم همراه بود توانست اجازه نامه مخصوصی از جانب شخص تزار دريافت نموده و باعث شد تا بتواند به تمامی مراکز و نقاط روسيه تزاری که در آنزمان يک ششم کره زمين تحت سلطه آن بود و جمعيتی بالغ بر يکصد ميليون نفر از ۶۰ نژاد مختلف را شامل می شد سفر کرده و با در اختيار داشتن تاريکخانه سيارش به عکاسی به پردازد.
با آغاز جنگ جهانی اول و نيز پايان دوره حکمرانی تزارها در سال ۱۹۱۷ که چهار صد سال به روسيه حکمرانی کرده و با حمايت ارتش و کليسا بر تمامی جنبه های زندگی مردم نظارت داشتند جامعه روسيه با التهاب عجيبی رو برو بود اما گروسکی نيز که کارش را نتيجه عمر خود می پنداشت این کار را تا يک سال بعد از انقلاب ادامه داد اما در نهايت پروژه خود را نيمهکاره رها کرده و يکسال بعد کشورش را برای هميشه ترک کرد.
اما همان سالها کافی بود تا گورسکی که هدفش را آموزش روش عکاسی خود به کودکان روس بود را پی گرفته و به ثبت آثار تاريخی و فرهنگی همچنين مستندنگاری جامعه آنزمان روسيه تزاری بپردازد و در نتيجه سالانه حدود ۱۰۰۰ فريم عکس در بين سالهای ۱۹۰۹ تا سال ۱۹۱۸ را از خود به يادگار بگذارد.
در مجموع ۱۹۰۲ قطعه نگاتيو و ۷۱۰ آلبوم عکس بدون نگاتيو که هر کدام بطور تقريبی بين ۱۳۰ تا ۱۴۰ قطعه عکس را شامل می شود از گروسکی بر جای مانده است که اکنون در کتابخانه کنگره آمريکا در شهر واشينگتن نگهداری می شوند.
اين مجموعه غنی اطلاعاتی ارزشمندی از نحوه پوشش - معماری و ابنيه تاريخی آنزمان را در اختيار علاقه مندان قرار می دهد که در سال حدود يک قرن پيش عکاسی شده اند.
گورسکی تا پايان عمر خود در فرانسه اقامت گزيد و کارهای تجاری خود را متوقف نموده به نمايش آثارش به جوانان روس پرداخت و در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۴۴ از دنيا رفت.
تکنيکی که گورسکی برای عکاسی به کار می برد شامل عکاسی جداگانه سه رنگ به صورت تک تک بود و در زمان نمايش هر سه رنگ را برروی هم به نمايش می گذاشت. در صورتی که هر موضوع در حال حرکت در تصوير ديده شود به واسطه سه بار عکاسی جداگانه به صورت شبح مانند در نمايش آخر ديده می شود.
تقريبا تمامی عکس ها با استفاده از نور روز و تصاوير افراد نيز در محيط بيرون از ساختمانها صورت گرفته است تا نهايت بهره برداری از نور موجود را برای عکاس فراهم نمايد.
گورسکی در نامه ای که برای تولستوی به منظور در خواست وقت عکاسی می نويسد توضيح می دهد هر عکس بين يک تا سه ثانيه زمان می برد تا ثبت شود اما در زمان عکاسی و در شرايط آفتابی زمان محاسبه شده را شش ثانيه تعيين می کند.
در زمان ترک روسيه، گورسکی در حدود ۳۵۰۰ نگاتيو در اختيار داشت که حکومت وقت از خارج شدن نصف آثار وی به جهت شرايط حساس و شرايط جنگی آنزمان جلوگيری نمود.
بعد از مرگ گورسکی و سالها بعد از اعدام خانواده تزار روسيه حکومت کمونيستی بجای امپراطوری روسيه بر سر کار آمد.
صندوقهای نگاتيوها و شيشه های عکاسی بهمراه آلبوم ها در زيرزمين يک آپارتمان در پاريس توسط خانواده گروسکی به مبلغ بين ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار به کتابخانه کنگره امريکا برای بررسی بيشتر فروخته شدند.
در اين مدت در سال ۱۹۸۰ کتابی توسط کتابخانه کنگره به چاپ رسيد و در سال ۲۰۰۰ در پروژه ای کتابخانه کنگره ۱۲۲ قطعه از اين عکسها را با اسکن ديجيتال در معرض عموم قرار داد و در ۲۰۰۱ نمايشگاهی تحت عنوان "امپراطوری روسيه ای که بود" برگزار کرد.
«خيلی از مردم باور ندارند اين عکسها واقعی هستند آنها فکر می کنند کتابخانه کنگره آنها را رنگ کرده است اما ما کاری نکرديم آنها اصل عکسها هستند که با رنگهای قرمز، سبز و آبی عکاسی شدهاند.»
در سال ۲۰۰۴ کتابخانه کنگره پروژه ای برای اسکن با کيفيت بسيار بالا از تمامی ۱۹۰۲ قطعه نگاتيو تحت اختيار خود آغاز کرد و در معرض تحقيق عموم علاقه مندان اين آثار قرار داد.
در وب سايت مربوط به کتابخانه کنگره همچنين از عدم وجود کپی رايت برای اين آثار ياد شده تا همگان امکان نشر آنچه شکوه دوران تزار روسيه نام برده شده است را بيابند.
در جريان تکميل اين گزارش امکان دسترسی به يکی از آلبومها را يافتم تا از نزديک ببينم آنچه را کروسکی ديده و ثبت کرده است. ترکيب بنديهای درست - نشستن روبرو افراد رو به دوربين که از ويژگيهای عکاسی آنزمان بشمار می روند همچنين ديد غير رسمی گروسکی در ثبت محيط پيرامون خود از نکات بارز آثار وی به شمار می روند.
بررسی دوران ايران آنزمان و آنچه درست بعد از مرگ مظفرالدين شاه قاجار در سال ۱۹۰۷ در ايران رخ داده می تواند به علاقه مندان عکاسی ايران امکان يافتن راهکارهايی برای الگوبرداری از همسايه قدرتمندش را بدهد هر چند هنوز بعد از يک قرن هنوز نگاهی منسجم به ايران برای ثبت آنچه در گذر زمان دچار تغيير است وجود ندارد.
گورسکی زمانی آثارش را به ثبت می رساند که شاه ايران محمد شاه قاجار به سفارت روسيه پناه برده بود و کلنل لياخوف روس فرمانده قزاقهای ايران مجلس ايران را به توپ بست و اگر نگاههای فرنگی همچو نگاه آنتوان سورگين در آنزمانها وجود نداشت معلوم نبود آيا از زندگی مردم ايران و حتی از مبارزين مشروطه خواه که در همان زمان به مبارزه با حکومت مرکزی مشغول بودند تصاويری ثبت می شد يا نه؟!
مسئول بخش آثار چاپی و عکاس های کتابخانه کنگره آمريکا در باره اهميت اين نوع آرشيوها با رادیو فردا گفتگو کرده است. هلنا زينخام می گوید:
کتابخانه کنگره آمريکا، کتابخانه ملی آمريکا به شمار می رود و معنی آن اينست که به تمام دنيا توجه نشان می دهد.
هر مکانی که در رابطه با آمريکا باشد و البته به ميراث گذشته خود ايالات متحده هم توجه دارد و بهتر اينست که مردم تمام دنيا را بتوان شناخت. ما بخش کارهای چاپی و عکسها را داريم که بيشتر از ۱۴ ميليون عکس را در بر دارد که بيشتر آنها در داخل ايالات متحده امريکا عکاسی شده اند. ما سخت کار می کنيم تا بخشهايی از آسيا - امريکای لاتين - روسيه و افريقا را بشناسيم. بنابر اين تمام دنيا حوزه ما به شمار می رود.
خانم زينخام افزود:
کلکسيون پروکودين گروسکی در حدود ۲۵۰۰ قطعه عکس های مختلف را شامل می شود که در پايان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸ به کتابخانه کنگره آورده شده است. پروکودين گروسکی در روسيه کار کرده و محل اقامتش در سن پيترزبرگ بود.
عکس های او در بين سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۵ عکاسی شده اند. وقتی از روسيه مهاجرت کرد در چندين کشور اروپايی بود اما در نهايت در پاريس اقامت گزيد. او در ۱۹۴۴ از دنيا رفت و بعد از پايان جنگ جهانی دوم پسر وی در صدد آرشيو کارهای او بود.
تصور کنيد در پايان جنگ جهانی دوم آوردن اين مجموعه به امريکا در حالی که هنوز بمباران در اروپا ادامه داشت برای حفاظت از آن بود و کتابخانه کنگره امريکا خرسند است که از اين گنجينه ارزشمند سالها محافظت کرده است و اين نه تنها به خاطر محتوی آنها که برای مثال بررسی معماری بکار رفته در آن سالها بلکه شانس اين بوجود آمد که از کليساهای جامع - زندگی مردمان روستايی - همچنين نحوه زندگی مردم در زمان حيات امپراطوری روسيه در قبل از جنگ نيز جزو اهداف به شمار می روند.
وی اضافه کرد: از نظر محدوده زمانی بسيار ارزشمند است و به مجموعه کتابهای ما کمک می کند و شانس اين را به شما می دهد که تصاوير مستند را نيز در مجموعه خود داشته باشيد و گذشته را خيلی قابل لمس و ديدن می کند.
وقتی شما عکسها را می بينيد انگار دری را باز می کنيد تا با حضور در زمان گذشته حتی امکان صحبت با مردمان آنزمان نيز برايتان فراهم شود.
در باره علل عدم نمايش آثار در دهه های گذشته خانم زينخام می گويد:
اما برای پنجاه سال نخست که عکسها در اينجا نگهداری می شوند ما می دونستيم نگاتيوها برای نمايش به صورت رنگی عکاسی شده اند چيزی که گروسکی در آنزمينه تبحر ويژه ای داشت. ما نمايشگاهی داشتيم که خانواده گروسکی چاپ آثار سه رنگی او را در اينجا عرضه کردند برای اينکه رنگ اصلی را ببينيم.
همچنين پروژکتور مخصوص او که سه لنز داشت و رنگهای قرمز - سبز و آبی را با فيلترهای مخصوص تصوير روی هم فشرده شده آنها را بر روی ديوار به نمايش می گذاشت.
بخش مهم و هيجان انگيز از طرف مردم در روسيه و آسيای مرکزی است اينکه شما عکسها را برگردانيد و اونها همه در اينترنت هستند و امکان دسترسی برای همگان فراهم است پس مردمان بيشماری از تمام دنيا امکان برپايی نمايشگاه مخصوص خود را دارند
خيلی از مردم باور ندارند اين عکسها واقعی هستند آنها فکر می کنند کتابخانه کنگره آنها را رنگ کرده است اما ما کاری نکرديم آنها اصل عکسها هستند که با رنگهای قرمز، سبز و آبی عکاسی شدهاند، گرچه نگاتيوها به ظاهر سياه و سفيد هستند شما می توانيد آن سه رنگ را روی هم قرار دهيد و اصل عکس را ببينيد.
پروکودين گورسکی نه تنها عکاس با استعدادی بود بلکه مردی با ديد فوق العاده با اشتياق و پر انرژی بود، ديدی که او با آن تمام امپراطوری روسيه را عکاسی کرد.
ديگرانی هم بودند که عکاسی را دليل انجام اينکار دانستند مثل عبدالحميد امپراطوری عثمانی که عکاسان بی شماری را به نقاط مختلف فرستاد و آلبومهای بزرگی را تهيه کرده يکی را به کتابخانه کنگره و ديگری را به موزه بريتانيا فرستاد اما هزينه زيادی می برد و سالها طول می کشيد تا تمام شود.
اما زمان گروسکی قبل از انقلاب روسيه او از تزار روس اجازه سفر دريافت می کند. به روايت خود گروسکی او در ضمن ديدار با وزير راه و ترابری و توسط او
به خاندان تزار معرفی شد تا آثارش را در کاخ سلطنتی به نمايش در آورد.
و اين يک تجربه جادويی برای تزار و خانواده اش بود و بعد از آن تزار اجازه مخصوص سفر برای تمام مناطق روسيه را به کروسکی صادر کرد.
و همين طور يک واگن اختصاصی برای او در نظر گرفته شد تا به سيبری و مناطق رودخانه ولگا نيز سفر کند. به او اتومبيل برای سفر به قفقاز دادند.
ماموريت او عکاسی از مناطقی از امپراطوری بود که ديگران امکان
ديدار از آنجا را معمولا نداشتند.