برای درک بهتر روند سکولاريسم وشناخت نظام های دموکراتيک مدرن، اين مقاله در مورد پيدايش دموکراسی در يونان باستان مرقوم شده است.
دولت شهر آتن
قبل از اينکه به دموکراسی آتنی برسيم بايد از شاعر و سياستمداری به نام زولون (۶۴۰-۵۶۱ قبل از ميلاد مسيح) نام برد که در چارچوب رفرم هايی که انجام داد برای دهقانان حقوق بيشتری قائل شد و باعث تخفيف مجازات برای دهقانان شد. کلايستنس (۵۷۰-۵۰۶ قبل از ميلاد مسيح) ساختار اجتماعی شهر آتن را تغيير داد و قدرت تام اشرافيت را هم کمتر نمود.
در حدود ۲۴۳۰ تا ۲۶۰۰ سال پيش در آتن يک سيستم دموکراسی مستقيم حاکم بود.
در اين نظام باستانی شهروندان يونانی در انتخابات مستقيم حق مشارکت در مجلس خلقی و شرکت در مجامع دادگاهی را داشتند. هر شهروندی اجازه داشت که سمت حکومتی داشته باشد. لغت مترادف سياست به زبان يونانی "تاپوليتيکا" بود که تا امروز مفهوم "پوليتيکس" از آن گرفته می شود. "پوليز" هم نام دولت شهرآتن باستانی بود.
در اين نظام باستانی شهروندان يونانی در انتخابات مستقيم حق مشارکت در مجلس خلقی و شرکت در مجامع دادگاهی را داشتند. هر شهروندی اجازه داشت که سمت حکومتی داشته باشد. لغت مترادف سياست به زبان يونانی "تاپوليتيکا" بود که تا امروز مفهوم "پوليتيکس" از آن گرفته می شود. "پوليز" هم نام دولت شهرآتن باستانی بود.
يکی از خصوصيت های، از ديد امروز تبعيض آميزانه پوليز، اين بود که به زنان، کودکان، برده ها و متوکها که خارجی بودند ولی در پوليز زندگی می کردند حقوق شهروندی کامل داده نمی شد. يعنی آنها حق شرکت در انتخابات را نداشتند.
و همزمان با جنگهايی هم که يونان با ايران داشت دموکراسی در آتن حاکم بود. بعضی از تاريخ نويسان معتقدند که بنيانگذار دموکراسی، پريکلس، حتی سعی نمود که با ايران صلح نمايد. در هر صورت او جنگهای پلوپونز را پايان بخشيد تا اينکه اسکندر کبير که از مقدونيه می آمد به آتن حمله نمود و آتن بخشی از سرزمين مقدونيه شد و تاريخ دموکراسی آتن به پايان رسيد.
پوليز
اما دموکراسی يونانی در پوليز به چه صورتی سازمان يافته بود؟
پريکلس (۴۲۹-۴۹۰ قبل ازميلاد مسيح) که هم سياستمدار و هم سربازيونانی بود، مخترع واژه دموکراسی می باشد. پريکلس دولت شهر آتن را دموکراسی می ناميد.
در پی تغييراتی که در ساختار شهر آتن صورت گرفت انجمن های خودگردان محلی که "دمن" نام داشتند، تشکيل می شوند. اعضاء اين انجمن ها مسئوليت سياسی اداره مسائل محلی را بر عهده می گرفتند. اين انجمن ها نماينده های خود را به "شورای ۵۰۰ نفر" می فرستادند که "بول" نام داشتند. وظيفه اين شورا تدارک ديدن جلسه مجلس خلقی، اکلزيا، بود.
طبق دستور کلايستنس در واحد بول، دمن ها به سی ناحيه مختلف تقسيم شده بودند. اين ناحيه ها در مناطق مختلف يعنی در شهر و در مناطق ساحلی و در مناطق روستايی نزديک به شهر پخش بودند. اين ناحيه ها را "فيله" می نا ميدند. روی هم رفته ۱۰ "فيله" که هر کدام ۵۰ نفر عضو داشتند، بول را تشکيل می دادند. هر عضوی برای ۳۶ روز می توانست رياست جلسات را به عهده بگيرد. اعضاء اين واحد ها با کمک قرعه کشی انتخاب می شدند. به اينصورت دارايی و مالکيت مردم نقشی در انتخاب مقام شهروندان در سيستم اداری شهر بازی نمی کرد.
به اين صورت نمايندگان از مکانهای مختلف می توانستند در مجلس شهری شرکت کنند. پريکلس دستمزدی هم برای نمايندگان تايين کرد و آنرا "دييت" ناميد که تا به امروز در زبان آلمانی حقوق سياستمداران را "دييت" می نامند.
هر کدام از ۳۰.۰۰۰ تا ۳۵.۰۰۰ شهروند آتن اجازه داشت در مسائل اقتصادی، شهر سازی، امنيتی و يا امور نظامی و جنگ تصميم بگيرد. ولی معمولاً فقط در حدود ۶۰۰۰ شهروند در مجلس خلق، اکلزيا، شرکت می کردند. ۲۴۰۰۰ تا ۲۹۰۰۰ شهروند ديگر دخالت فعالی در امور سياست نداشتند. فقط فعالين سياسی نسبت به حقوق خود در قانونگذاری و قضاوت و مسائل حکومتی دخالت می کردند.
چهار روز قبل از گردهمايی مجلس خلق در روزنامه های ديواری مطالب مورد بحث اعلام می شد تا به اينکه حد اقل ۶۰۰۰ شهروند روی تپه ايی که ۴۰۰ متر بلندی و پنيکس نام داشت، جمع بشوند. آنجا از محکوميت های سياسی گرفته تا غصب اموال مجرم و موارد ديگر مورد بحث قرار می گرفتند.
در حدود سال های ۴۰۲-۴۰۳ قبل از ميلاد مسيح يک نهاد جديد انتخاب می شود به نام "نوموتئون" که مسئوليت قانونگذاری را به عهده گرفت. قانون "ايزونومی" ناميده می شد. به اين صورت مسئوليت مجلس خلق سبک تر شد. در نهاد "نوموتئون" قاضی ها نقش ممتازی را بازی می کردند و سيستم قانون گذاری را کنترل می نمودند. ولی در مجلس خلقی هنوز سخنوران عوام فريب می توانستند نقش منفی بازی کنند و دموکراسی آتنی را هم به خطر بياندازد. به همين دليل به مرور زمان به شهروندان حتی اجازه داده شد که در قبال تصميمات مجلس شکايت کنند.
به اينصورت مردم در دموکراسی بی واسطه آتن در اکلزيا سه قوه مجريه، قضائيه و مقننه را در دست داشتند.
در آتن باستانی پارلمان و احزاب وجود نداشتند. شهروندان می بايست همديگر را در بحث آزاد متقاعد نمايند.
حومه زندگی خصوصی"ايکوس" نام داشت. در "ايکوس"، يعنی در خانواده و در روابط اقتصادی و اجتماعی مردان مستبدانه حکومت می کردند. در مجلس خلق هم در مورد مسائل خصوصی، چه اجتماعی و چه
اقتصادی، بحث نمی شد. تبعيض زنان، برده ها و خارجی ها در جامعه امری مشروع بود.
اقتصادی، بحث نمی شد. تبعيض زنان، برده ها و خارجی ها در جامعه امری مشروع بود.
فقط در مواقع اضطراری، مثلاً در جنگهای دريايی به پاروزنهای خارجی حقوق شهروندی هم داده می شد. البته در صورت پيروزی در جنگ طرف فاتح توسط باجگيری هم می توانست خرج هزينه های درونی خود را بهتر برآورده کند. اما جنگ خطرات مبرمی را نيز برای دموکراسی آتن به همراه آورد. مثلاً وضعيت وخيم آتن در زمان جنگ با شپارتا که بزرگترين رقيب آتن بود، موجب شد که از قدرت دموکراسی کاسته شود و قدرت به دست مردان نيرومند اوليگارش بی افتد. يعنی حکومت اقليتی مردان نيرومند.
تا به امروز يکی از نقص های دموکراسی اين است که "دموس" که همان مردم باشند می تواند قدرت خودش را لغو و منسوخ کند و به حاکمان مستبد واگذار نمايد.
نظر فيلسوفان بزرگ يونانی در مورد پوليز
فراموش هم نشود که افلاطون (۳۴۷-۴۲۷ قبل از ميلاد مسيح) و ارسطو(۳۲۲- ۳۴۸قبل از ميلاد مسيح) مخالف دموکراسی آتنی بودند. آنها فکر می کردند که دموکراسی پوليزی بيش از حکومت اراذل و اوباش نمی تواند ارزش داشته باشد. نيکولو ماکياولی (۱۴۶۹ تا ميلادی۱۵۲۷) حتی فکر می کرد که دموکراسی آنارشی را در اجتماع سوق می دهد. ماکياولی فقط سياست قدرت را قبول داشت که بتواند جامعه و دولت را نجات دهد.
نتيجه: و اما چه درسی را می شود از پوليز که ۲۵۰۰ سال پيش به وقوع پيوسته، گرفت؟ در آتن باستانی آزادی انديشه و يا اپوزيسيون به معنای امروزيش مرسوم نبود. درکی که شهروندان آتن از تساوی حقوق در برابر قانون داشتند با تساوی حقوق در دموکراسی های مدرن خيلی فرق دارد.
در پوليز آتن حکومت اکثريت بر اقليت امری مشروع بود. در دنيای امروز، که طبق قوانين بين المللی، می بايست موازين حقوق بشر سازمان ملل متحد در قوانين دولتی پياده بشوند، سئوال اين است که رفتار اکثريت جامعه نسبت به اقليت بايد به چه نحوی باشد و اقليت ها می بايست چه حقوقی را داشته باشند؟ و آيا در مواقع بخصوصی اکثريت يک جامعه می تواند از اقليت پند گيرد؟ سئوال اصلی اين است که چه کسانی و يا گروه هايی اصلاً شهروند واقعی محسوب می شوند؟