خوان کول استاد تاريخ در دانشگاه ميشيگان و از کارشناسان خاورميانه در آمریکا، در تحليلی از حوادث روز ۲۲ بهمن امسال روش های مبارزه جنبش اعتراضی را بررسی کرده و می نویسد « با توجه به موفقيت حکومت ايران در کنترل اوضاع به اين نتيجه می رسد که مخالفان بايد در برخی از روش های خود تجديد نظر کنند.»
خوان کول که برای مقاله خود تیتر «چگونه حکومت جمهوری اسلامی معترضان را در ۲۲ بهمن کيش و مات کرد»، انتخاب کرده، از قول رسانه های مخالف دولت نقل می کند که رهبران سرشناس حرکت اعتراضی ايران از جمله ميرحسين موسوی و مهدی کروبی سعی کرده اند که در راهپيمايی ۲۲ بهمن شرکت کنند ولی گروه های سازمان يافته لباس شخصی با حمله مانع اين اقدام شدند. همچنين زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوی که قصد داشت در ميدان صادقيه به تظاهرات بپيوندند در محاصره گروههای لباس شخصی قرار گرفت و ناگزير شد محل را ترک کند.
نويسنده در مقاله اش که در سایت شخصی خود منتتشر کرده به نقل از وب سايت «کلمه» می نويسد گروهی از هواداران جنبش سبز در ميدان آزادی سعی کردند پلاکاردهای خود را گشوده وبرای مدتی نيز شعار « مرگ بر ديکتاتور» سر دادند. ولی به سرعت توسط نيروهای امنيتی و لباس شخصی ها که به همين منظور در ميان جمعيت مستقر بودند دستگير شدند.
خوان کول اشاره می کند که نکته جالب اينست که حکومت به اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی اجازه داد که در مراسم شرکت کنند. سپس اين سئوال را مطرح می کند که آيا اين دو نفر تعهد داده بودند که پيروانشان در اين روز اعتراض نخواهند کرد؟ چرا برخورد حکومت با اين دو نفر به نسبت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی متفاوت بود؟
نويسنده سپس به تجمع مخالفان حکومت و تظاهرات آنها در چند نقطه از شهر تهران از جمله فلکه صادقيه اشاره می کند که پس از مدتی تحت فشار نيروهای انتظامی و با حمله لباس شخصی ها متوقف شد. معترضان به خبرنگار آسوشيتدپرس گفتند که نيروهای امنيتی در حمله به تظاهر کنندگان از گاز اشک آور استفاده کرده و نيروهای لباس شخصی و بسيجی ها به انواع اسلحه سرد مسلح بودند.
خوان کول سپس می نويسد که در مورد نحوه اقدام و روش های به کار گرفته شده از سوی رهبری و بدنه جنبش سبز سردرگم شده است. وی می افزايد به نظر می رسد که چهره هايی مثل موسوی، کروبی و رهنورد فکر می کردند که به آنها اجازه داده خواهد شد تا در اين روز به تظاهرات مخالفان بپيوندند. به نظر می رسد که آنها به شکل علنی به خيابان آمده و با اين کار خود را در شرايطی قرار دادند که بسادگی شناسايی شده و از محل رانده شدند.
اين استاد تاريخ می گويد در عين حال به نظر می رسد که اجتماعات و حرکات هواداران جنبش سبز به روشی کاملا قابل پيش بينی انجام شده طوری که حکومت آمادگی لازم برای مقابله با آن را داشت و بسادگی اجتماعات آنها را پراکنده کرد. شايد حکومت با نفوذ جاسوسان در شبکه و رهبری اين اعتراضات و يا شنود مکالمات و کنترل ارتباطات آنها توانسته است از پيش خود را برای مقابله با اقدامات معترضان آماده کند.
خوان کول می افزايد شايد برخی از هوادران جنبش سبز به تحليل من در مورد حوادث ۲۲ بهمن و « ناتوانی معترضان در بسيج مردم » اعتراض کرده و بگويند که من توانايی سرکوب حکومت را در نظر نمی گيرم. اما در روز عاشورا نيز همين حکومت و همين روش های سرکوب وجود داشت ولی معترضان توانستند حضور چشمگير و تاثير گذاری داشته باشند.
به اعتقاد نويسنده در تظاهرات عاشورا ابتکار عمل با معترضان بود و آنها پيروز صحنه نبرد بودند . به خصوص که اعتراضان به شهرهای ديگر از جمله مشهد و اصفهان نيز کشيده شد و به نظر می رسيد نوک حمله تظاهرات کنندگان متوجه رهبر جمهوری اسلامی يعنی آيت الله خامنه ای بود.
خوان کول معتقد است که در ۲۲ بهمن حکومت ابتکار عمل را در دست گرفت. سپاه پاسداران در مقابله با اجتماعات و حرکات خيابانی موفق تر عمل کرده و شايد هواداران جنبش سبز نيز از کتک خوردن و بازداشت در خيابان بدون آنکه تاثير سياسی مشخصی داشته باشد خسته شده اند.در عين حال حکومت در کنترل و مسدود کردن شبکه های ارتباطی مثل تلفن و اينترنت بهتر عمل کرده و در کنار نيروی انتظامی از بسيج و لباس شخصی ها به شکل بهتری برای کنترل امکان عمومی استفاده می کند.
نويسنده همچنين يادآوری می کند که شايد سماجت و تبليغات محمود احمدی نژاد در کشمکش با غرب و اسرائيل بر سر برنامه های هسته ای ايران باعث که بخشی از جمعيت اين کشور از وی حمايت بيشتری کنند.
به اعتقاد خوان کول، جنبش سبز نمی تواند برای هميشه به بسيج مردم و برگزاری تظاهرات خيابانی اتکا کند به خصوص که هزينه شرکت در اين حرکات افزايش يافته است. در عين حال اين جنبش نمی تواند صرفا بر شبکه های ارتباطی غيرسازمان يافته تکيه کند چون تجربه نشان داده که اين روشها بسادگی مختل می شوند.
در پايان نويسنده تاکيد می کند که معترضان به يک تشکل و سازمان مشخص نياز دارند.
وی در پایان می افزاید ميرحسين موسوی ايده تشکيل يک حزب را رد کرده است. اما عدم برخورداری از يک سازمان يا حزب سياسی می تواند به همان سرانجامی برسد که در سال ۱۳۶۰ در مورد بنی صدر شاهد آن بوديم. مخالفان بنی صدر با اتکا به «حزب الله» و حزب جمهوری اسلامی توانستند وی را شکست دهند. اکنون نيز دولت احمدی نژاد علاوه بر تشکيلات و شبکه سياسی خود از حمايت سپاه ، نهادهای امنيتی و بسيج برخوردار است . در مقابل ميرحسين موسوی حمايت سازمان نيافته ای دارد که روز ۲۲ بهمن ثابت شد از اين پس کارآيی لازم را نخواهد داشت.