پس از شنيده شدن شعارهای "مرگ بر خامنهای"، "مرگ بر ديکتاتور" و "مرگ بر ولايت فقيه" در عرصهی عمومی، دو سياست متفاوت در برخورد با اين نوع شعارها از سوی حکومت اتخاذ شده است.
از يک سو دستگاه قضايی مشغول محاکمهی دستگير شدگان اعتراضات به اتهام محاربه و صدور حکم اعدام است، کسانی که بزرگترين جرم آنها دادن شعارهای فوق است. از نگاه حکومت جمهوری اسلامی کسانی که رهبری خامنهای را نخواهند مستحق مرگ هستند. در تبليغات حکومتی، مخالفان رهبر جمهوری اسلامی، مخالفان پيامبر (اعضای مسجد ضرار) و اعتراضها فتنهی خوارج (عليه امام اول شيعيان) معرفی می شوند. از سوی ديگر رسانه های اقتدارگرا و مقامات حکومتی تلاش می کنند همهی کمالات متصور را به او نسبت دهند.
درايت در سرکوب
روزنامهی اختصاصی بيت رهبری مهم ترين ويژگی رهبری را مديريت وی در سرکوب اعتراضات می داند و از زبان روحانيون انتصابی برای خبرگان به اين مجلس پيشنهاد می کند که به مداحی آیت الله خامنهای بپردازند: "تعدادی از نمايندگان ملت در مجلس خبرگان معتقدند با توجه به نقش بی بديل رهبر معظم انقلاب در مقابله با فتنه آمريکايی اخير بايد مهم ترين دستور کار اجلاسيه هفتم تجليل از درايت رهبری در حوادث بعد از انتخابات باشد." به همين بهانه همهی کمالات عالم به وی نسبت داده می شود: "ايشان در هوشياری، بيداری و آگاهی دادن جامعه و عبور کشور از بحران های مختلف ايفاگر نقش بی بديلی بوده اند. ... نقش مقام معظم رهبری در عرصه های نظامی، علمی، هسته ای، فناوری و همچنين توسعه فرهنگ اهل بيت کم نظير و مثال زدنی است. (عبد النبی نمازی) ... راهی که از سوی رهبر انقلاب ترسيم می شود صراط حق است.(احمد خاتمی)" (کيهان، ۴ اسفند ۱۳۸۸)
اين پيشنهاد در گزارش کميسيون تحقيق مجلس خبرگان رهبری درباره اصل ۱۱۱ قانون اساسی دنبال شده است: "در اين مدت ۲۰ سال و اندی در وجود رهبر عزيزمان نه تنها کم و کاستی مشاهده نشد بلکه هر مقدار زماناً جلوتر می رويم صفات لازم مزبور درخشان تر، مخصوصاً درايت و مديريت در حد اعلا در ايشان متجلی می شود و بی اختيار آيه شريفه الله اعلم حيث يجعل رسالته در ذهن انسان تداعی می نمايد. ... مديريت عالی و درايت رهبر معظم انقلاب [در خنثی کردن توطئهها يا همان سرکوب اعتراضات] ... مقام معظم رهبری با آن ذکاوت و تيزهوشی که دارند. ... در آستانه انتخابات از روشنگری ها و هدايت های بصيرت آميز به طور مرتب مردم را برخوردار می فرمودند. ... رهبر حکيم و ديدهبان شجاع فرزانه" (تابناک، ۶ اسفند ۱۳۸۸) کميسيونی که مسئول نظارت بر اعمال رهبری است در اين عبارات به صراحت به مداحی وی می پردازد.
از اين کميسيون در صورت آزاد بودن انتخابات مجلس خبرگان و عدم نظارت استصوابی انتظار می رفت که به نقض گستردهی حقوق مردم در ماههای پس از انتخابات رسيدگی و نتايج را به مردم اعلام کند. دهها کشته، هزاران زندامی، موارد متعدد شکنجه و تجاوز، تخريب اموال عمومی توسط نيروی انتظامی و لباس شخصیها، کتک زدن مردم در خيابانها، اعتراقات اجباری، دادگاه های نمايشی و فجايع کهريزک، کوی سبحان و کوی دانشگاه و دهها مورد ديگر از اعمل غير قانونی رهبری می توانست در اين گزارش ذکر شود.
مديريت منطقه ای
افراد نزديک به بيت رهبری شروع به ارائهی چهره ای موفق، عالم، زاهد، مردمی و خدايی از مسئول و دستور دهندهی جنايات بيست و يک ساله در ايران کردهاند. علی اکبر ولايتی، مشاور رهبری در سياست خارجی، جهت مداحی آيت الله خامنه ای در سياست خارجی احساس وظيفه کرده و آيت الله خامنه ای را عامل تبديل شدن ايران به قدرت بزرگ منطقه معرفی می کند. (تابناک، ۱۴ بهمن ۱۳۸۸) ايران قبل از انقلاب ۱۳۵۷ قدرت بزرگ منطقه بود و از لحاظ سياسی و اقتصادی با ترکيه و عربستان و حتی امارات متحدهی عربی قابل مقايسه نبود. اين نکته مغفول نظر فردی واقع شده که مدعی تخصص در تاريخ ايران (علاوه بر پزشکی) است.
آقا زادههای ساده زيست
عزت مطهری (عزت شاهی) نيز در حوزهی خصائل اخلاقی و قدرت کلام آيت الله خامنه ای به مداحی می پردازد و همان داستانهای ساده زيستی متعلق به دوران گذشته (و نه حال) را بيان می کند. (الف، ۱۴ بهمن ۱۳۸۸) مداحان خامنه ای با سر زير برف کردن به رفع اتهامات وارده به خامنه ای می پردازند: "ايشان تا جايی که من میشناسمشان و میدانم و فکر هم نمیکنم غير از اين باشد، از اول خودشان را آلودهی مسائل اقتصادی نکردند. نه خودشان، نه خانوادهشان آلودهی مسائل اقتصادی و اين چيزها نبودند و تا حالا هم من نشنيدهام که کسی پشت سر ايشان- راجع به اين که آيا بچههای او هم جزء آقازادهها هستند و اِهنّ و تُلپی دارند و پولی و ثروتی دارند، زندگی تشريفاتی دارند و...- حرف بزند." (همان)
اين سخنان بعد از شايعات مربوط به حساب های بانکی اعضای خانوادهی خامنه ای در بانک های خارج کشور مطرح می شوند. کسی که همهی ثروت کشور در اختيار وی است و به هيچ کس حساب پس نمی دهد و همراهان و وفاداران به وی به صدها ميلياردها دلار پول و املاک در داخل و خارج کشور دسترسی دارند و مرتبا اخبار مربوط به فساد مالی توسط دستگاه های دولتی منتشر می شود چگونه می تواند آلودهی مسائل اقتصادی نباشد و اگر نيست چرا کوچک ترين انتقادها را با سالها زندان و شکنجه پاسخ می دهد؟ در هيچ مرجعی به طور شفاف اعلام نشده است که فرزندان و ديگر وابستگان وی چه مشاغلی دارند و در آمد و ثروتشان چه قدر است. اين پنهانکاری طبعا به شايعات دامن می زند.
تقدير الهی
بدنامی رهبر جمهوری اسلامی در افکار عمومی و مطالبهی گستردهی دمکراسی باعث شده است دستگاه روايت سازی روحانيت در جهت داستان سازی برای محتوم بودن ولايت وی و تقدير الهی بودن آن وارد عمل شود. يکی از روحانيون در سخنرانی خود در مجتمع فرهنگی شهيد غفاريان ولايت خامنهای را به الهامات غيبی افراد صالح و زاهد ربط می دهد تا شبهات مربوط به عدم مشروعيت عمومی وی را دفع کند. او همهی شرايط دنيوی برای ولايت را نفی کرده و انتصاب الهی را شرط آن قرار می دهد.
وی در مورد آیت الله خامنهای با بيان دو داستان اين انتصاب الهی را اثبات می کند. يک داستان مربوط به دوازده سالگی خامنهای است: "ايشان می دانيد ۱۲ سالکی معمم شدند. وارد يک جلسهای می شوند تو مشهد که يکی از اوتاد و عرفا و اهل معرفت تو اون جلسه بوده. تمام قد جلوی ايشان بلند می شود، جلوی بچهی ۱۲ ساله، می آد جلو پيشانی ايشان را می بوسد. همهی دور و بری ها اعتراض می کنند. شما آیةالله، شما بزرگ، برای اين بچه بلند شديد. ايشان می فرمايد شما نمی دانيد اين ذخيرهی خداست. هر کی پرده ها براش کنار رفته باشه اينها را می بيند."
داستان ديگر مربوط به آیةالله بهاءالدينی است که در قم به زهد و عرفان مشهور بود: "سال ۶۴ که مجلس خبرگان آقای منتظری را به عنوان قائم مقام مطرح کرد اومدند به آیةالله بهاء الدينی ... گفتند آقا جانشين آقا روح الله را خبرگان معرفی کرد، آقای منتظری. آقای بهاء الدينی بلند فرمودند نه آقا. جانشينی آقا روح الله مال کس ديگر است. اين دور و بری ها فکر کردند آقا متوجه نشده گفتند ساعت دو اخبار راديو را بگيريد. براتون می گه. فرمودند می دونم. نه آقا." (فيلم اين سخنرانی با عنوان "چرا آيت الله پير طلبۀ۱۲ساله "خامنه ای"را می بوسد" بر روی سايت يوتيوب گذاشته شده است.)
سخنران در اينجا تلاش می کند با دو قصه مخاطبان مذهبی را به مقدر و محتوم بودن رهبری خامنهای باورمند سازد، داستانهايی که راوی شان مشخص نيست و حتی اگر دو روحانی در اين باب خواب نما شده باشند و سخنانشان مشخصا به رهبری خامنه ای مربوط باشد (که نيست، اولی احتمالا هر ملايی را ذخيرهی الهی می دانسته و دومی نمی خواسته منتظر رهبر شود) نمی توان سرنوشت يک کشور را با آنها تعيين کرد. به بيان داستان پردازان، اگر کسانی هستند که اين موضوع يعنی مقدر بودن ولايت الهی خامنهای را نمی بينند (حتی اکثريت مردم) بايد در روشن بينی آنها شک کرد و کسانی که اين امور را می بينند حق دارند با داغ و درفش و شکنجه و قتل بر مردم حکومت کنند.
مجامله پوتين و پنهانکاری
احمد مروی، معاون ارتباطات حوزوی دفتر رهبری، در بيان زهد مولای خود احساس وظيفه کرده است. او خامنه ای را از حيث رياضت کشی و زهد تا مرتبهی انبيا بالا می برد و از قول پوتين می گويد: "من مسيح را نديدهام اما تعاريف او را در انجيل شنيده و خواندهام، من مسيح را در رهبری ايران ديدم". (تابناک، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) او در وصف ساده زيستی خامنه ای داستانهای زيادی را روايت می کند: "ايشان اصرار کردند که نه بياييد منزل ما، ما هم رفتيم، سر سفره چای بود و نان و پنير و ظرفی حلوا، ما با اين غذاها خودمان را سير نکرديم که برای غذای اصلی جا داشته باشيم، به اشاره از خادم آقا که پيرمردی است پرسيديم خبری است گفت نه همين غذاست." (تابناک، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) شبيه اين داستانها قبلا از سوی حداد عادل نيز روايت شده بود. با فرض راست گويی راوی (در کشوری که مقاماتش از صبح تا شام دروغ می گويند)، چنين رهبری که هيچ چيز برای خود نمی خواهد چرا منتقدان حکومت نمی توانند يک روزنامه داشته باشند و ايران جهنم روزنامه نگاران است؟ حکومتی که از نظر شفافيت در قعر فهرست کشورها قرار دارد چگونه انتظار دارد مردم اين داستانها را برای "علی" معرفی کردن خامنه ای باور کنند؟
قسم حضرت عباس
عدم محبوبيت آيت الله خامنهای و منفور بودن وی در جامعه تا آنجا گسترش يافته که هواداران هيئتی وی به قسم حضرت عباس متوسل می شوند تا وی را به مردم بفروشند: " من متولد ... ۶۶ سال سن دارم و ۶۰ سال است که طلبه هستم. برخی از جلساتی که هم اکنون دارم نزديک به ۳۰ تا ۴۶ سال است که برگزار میشود. غرق در آخوند، حوزه، طلبه، مرجعيت، فقه و اجتهاد هستم. ۳۰ سال است که رساله مینويسم. آيا حضرت عباسی بهتر از ايشان برای رهبری داريم؟" (سيد مرتضی خاتمی، فارس، ۶ دی ۱۳۸۸)
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست
از يک سو دستگاه قضايی مشغول محاکمهی دستگير شدگان اعتراضات به اتهام محاربه و صدور حکم اعدام است، کسانی که بزرگترين جرم آنها دادن شعارهای فوق است. از نگاه حکومت جمهوری اسلامی کسانی که رهبری خامنهای را نخواهند مستحق مرگ هستند. در تبليغات حکومتی، مخالفان رهبر جمهوری اسلامی، مخالفان پيامبر (اعضای مسجد ضرار) و اعتراضها فتنهی خوارج (عليه امام اول شيعيان) معرفی می شوند. از سوی ديگر رسانه های اقتدارگرا و مقامات حکومتی تلاش می کنند همهی کمالات متصور را به او نسبت دهند.
درايت در سرکوب
روزنامهی اختصاصی بيت رهبری مهم ترين ويژگی رهبری را مديريت وی در سرکوب اعتراضات می داند و از زبان روحانيون انتصابی برای خبرگان به اين مجلس پيشنهاد می کند که به مداحی آیت الله خامنهای بپردازند: "تعدادی از نمايندگان ملت در مجلس خبرگان معتقدند با توجه به نقش بی بديل رهبر معظم انقلاب در مقابله با فتنه آمريکايی اخير بايد مهم ترين دستور کار اجلاسيه هفتم تجليل از درايت رهبری در حوادث بعد از انتخابات باشد." به همين بهانه همهی کمالات عالم به وی نسبت داده می شود: "ايشان در هوشياری، بيداری و آگاهی دادن جامعه و عبور کشور از بحران های مختلف ايفاگر نقش بی بديلی بوده اند. ... نقش مقام معظم رهبری در عرصه های نظامی، علمی، هسته ای، فناوری و همچنين توسعه فرهنگ اهل بيت کم نظير و مثال زدنی است. (عبد النبی نمازی) ... راهی که از سوی رهبر انقلاب ترسيم می شود صراط حق است.(احمد خاتمی)" (کيهان، ۴ اسفند ۱۳۸۸)
اين پيشنهاد در گزارش کميسيون تحقيق مجلس خبرگان رهبری درباره اصل ۱۱۱ قانون اساسی دنبال شده است: "در اين مدت ۲۰ سال و اندی در وجود رهبر عزيزمان نه تنها کم و کاستی مشاهده نشد بلکه هر مقدار زماناً جلوتر می رويم صفات لازم مزبور درخشان تر، مخصوصاً درايت و مديريت در حد اعلا در ايشان متجلی می شود و بی اختيار آيه شريفه الله اعلم حيث يجعل رسالته در ذهن انسان تداعی می نمايد. ... مديريت عالی و درايت رهبر معظم انقلاب [در خنثی کردن توطئهها يا همان سرکوب اعتراضات] ... مقام معظم رهبری با آن ذکاوت و تيزهوشی که دارند. ... در آستانه انتخابات از روشنگری ها و هدايت های بصيرت آميز به طور مرتب مردم را برخوردار می فرمودند. ... رهبر حکيم و ديدهبان شجاع فرزانه" (تابناک، ۶ اسفند ۱۳۸۸) کميسيونی که مسئول نظارت بر اعمال رهبری است در اين عبارات به صراحت به مداحی وی می پردازد.
از اين کميسيون در صورت آزاد بودن انتخابات مجلس خبرگان و عدم نظارت استصوابی انتظار می رفت که به نقض گستردهی حقوق مردم در ماههای پس از انتخابات رسيدگی و نتايج را به مردم اعلام کند. دهها کشته، هزاران زندامی، موارد متعدد شکنجه و تجاوز، تخريب اموال عمومی توسط نيروی انتظامی و لباس شخصیها، کتک زدن مردم در خيابانها، اعتراقات اجباری، دادگاه های نمايشی و فجايع کهريزک، کوی سبحان و کوی دانشگاه و دهها مورد ديگر از اعمل غير قانونی رهبری می توانست در اين گزارش ذکر شود.
مديريت منطقه ای
افراد نزديک به بيت رهبری شروع به ارائهی چهره ای موفق، عالم، زاهد، مردمی و خدايی از مسئول و دستور دهندهی جنايات بيست و يک ساله در ايران کردهاند. علی اکبر ولايتی، مشاور رهبری در سياست خارجی، جهت مداحی آيت الله خامنه ای در سياست خارجی احساس وظيفه کرده و آيت الله خامنه ای را عامل تبديل شدن ايران به قدرت بزرگ منطقه معرفی می کند. (تابناک، ۱۴ بهمن ۱۳۸۸) ايران قبل از انقلاب ۱۳۵۷ قدرت بزرگ منطقه بود و از لحاظ سياسی و اقتصادی با ترکيه و عربستان و حتی امارات متحدهی عربی قابل مقايسه نبود. اين نکته مغفول نظر فردی واقع شده که مدعی تخصص در تاريخ ايران (علاوه بر پزشکی) است.
آقا زادههای ساده زيست
عزت مطهری (عزت شاهی) نيز در حوزهی خصائل اخلاقی و قدرت کلام آيت الله خامنه ای به مداحی می پردازد و همان داستانهای ساده زيستی متعلق به دوران گذشته (و نه حال) را بيان می کند. (الف، ۱۴ بهمن ۱۳۸۸) مداحان خامنه ای با سر زير برف کردن به رفع اتهامات وارده به خامنه ای می پردازند: "ايشان تا جايی که من میشناسمشان و میدانم و فکر هم نمیکنم غير از اين باشد، از اول خودشان را آلودهی مسائل اقتصادی نکردند. نه خودشان، نه خانوادهشان آلودهی مسائل اقتصادی و اين چيزها نبودند و تا حالا هم من نشنيدهام که کسی پشت سر ايشان- راجع به اين که آيا بچههای او هم جزء آقازادهها هستند و اِهنّ و تُلپی دارند و پولی و ثروتی دارند، زندگی تشريفاتی دارند و...- حرف بزند." (همان)
اين سخنان بعد از شايعات مربوط به حساب های بانکی اعضای خانوادهی خامنه ای در بانک های خارج کشور مطرح می شوند. کسی که همهی ثروت کشور در اختيار وی است و به هيچ کس حساب پس نمی دهد و همراهان و وفاداران به وی به صدها ميلياردها دلار پول و املاک در داخل و خارج کشور دسترسی دارند و مرتبا اخبار مربوط به فساد مالی توسط دستگاه های دولتی منتشر می شود چگونه می تواند آلودهی مسائل اقتصادی نباشد و اگر نيست چرا کوچک ترين انتقادها را با سالها زندان و شکنجه پاسخ می دهد؟ در هيچ مرجعی به طور شفاف اعلام نشده است که فرزندان و ديگر وابستگان وی چه مشاغلی دارند و در آمد و ثروتشان چه قدر است. اين پنهانکاری طبعا به شايعات دامن می زند.
تقدير الهی
بدنامی رهبر جمهوری اسلامی در افکار عمومی و مطالبهی گستردهی دمکراسی باعث شده است دستگاه روايت سازی روحانيت در جهت داستان سازی برای محتوم بودن ولايت وی و تقدير الهی بودن آن وارد عمل شود. يکی از روحانيون در سخنرانی خود در مجتمع فرهنگی شهيد غفاريان ولايت خامنهای را به الهامات غيبی افراد صالح و زاهد ربط می دهد تا شبهات مربوط به عدم مشروعيت عمومی وی را دفع کند. او همهی شرايط دنيوی برای ولايت را نفی کرده و انتصاب الهی را شرط آن قرار می دهد.
وی در مورد آیت الله خامنهای با بيان دو داستان اين انتصاب الهی را اثبات می کند. يک داستان مربوط به دوازده سالگی خامنهای است: "ايشان می دانيد ۱۲ سالکی معمم شدند. وارد يک جلسهای می شوند تو مشهد که يکی از اوتاد و عرفا و اهل معرفت تو اون جلسه بوده. تمام قد جلوی ايشان بلند می شود، جلوی بچهی ۱۲ ساله، می آد جلو پيشانی ايشان را می بوسد. همهی دور و بری ها اعتراض می کنند. شما آیةالله، شما بزرگ، برای اين بچه بلند شديد. ايشان می فرمايد شما نمی دانيد اين ذخيرهی خداست. هر کی پرده ها براش کنار رفته باشه اينها را می بيند."
داستان ديگر مربوط به آیةالله بهاءالدينی است که در قم به زهد و عرفان مشهور بود: "سال ۶۴ که مجلس خبرگان آقای منتظری را به عنوان قائم مقام مطرح کرد اومدند به آیةالله بهاء الدينی ... گفتند آقا جانشين آقا روح الله را خبرگان معرفی کرد، آقای منتظری. آقای بهاء الدينی بلند فرمودند نه آقا. جانشينی آقا روح الله مال کس ديگر است. اين دور و بری ها فکر کردند آقا متوجه نشده گفتند ساعت دو اخبار راديو را بگيريد. براتون می گه. فرمودند می دونم. نه آقا." (فيلم اين سخنرانی با عنوان "چرا آيت الله پير طلبۀ۱۲ساله "خامنه ای"را می بوسد" بر روی سايت يوتيوب گذاشته شده است.)
سخنران در اينجا تلاش می کند با دو قصه مخاطبان مذهبی را به مقدر و محتوم بودن رهبری خامنهای باورمند سازد، داستانهايی که راوی شان مشخص نيست و حتی اگر دو روحانی در اين باب خواب نما شده باشند و سخنانشان مشخصا به رهبری خامنه ای مربوط باشد (که نيست، اولی احتمالا هر ملايی را ذخيرهی الهی می دانسته و دومی نمی خواسته منتظر رهبر شود) نمی توان سرنوشت يک کشور را با آنها تعيين کرد. به بيان داستان پردازان، اگر کسانی هستند که اين موضوع يعنی مقدر بودن ولايت الهی خامنهای را نمی بينند (حتی اکثريت مردم) بايد در روشن بينی آنها شک کرد و کسانی که اين امور را می بينند حق دارند با داغ و درفش و شکنجه و قتل بر مردم حکومت کنند.
مجامله پوتين و پنهانکاری
احمد مروی، معاون ارتباطات حوزوی دفتر رهبری، در بيان زهد مولای خود احساس وظيفه کرده است. او خامنه ای را از حيث رياضت کشی و زهد تا مرتبهی انبيا بالا می برد و از قول پوتين می گويد: "من مسيح را نديدهام اما تعاريف او را در انجيل شنيده و خواندهام، من مسيح را در رهبری ايران ديدم". (تابناک، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) او در وصف ساده زيستی خامنه ای داستانهای زيادی را روايت می کند: "ايشان اصرار کردند که نه بياييد منزل ما، ما هم رفتيم، سر سفره چای بود و نان و پنير و ظرفی حلوا، ما با اين غذاها خودمان را سير نکرديم که برای غذای اصلی جا داشته باشيم، به اشاره از خادم آقا که پيرمردی است پرسيديم خبری است گفت نه همين غذاست." (تابناک، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) شبيه اين داستانها قبلا از سوی حداد عادل نيز روايت شده بود. با فرض راست گويی راوی (در کشوری که مقاماتش از صبح تا شام دروغ می گويند)، چنين رهبری که هيچ چيز برای خود نمی خواهد چرا منتقدان حکومت نمی توانند يک روزنامه داشته باشند و ايران جهنم روزنامه نگاران است؟ حکومتی که از نظر شفافيت در قعر فهرست کشورها قرار دارد چگونه انتظار دارد مردم اين داستانها را برای "علی" معرفی کردن خامنه ای باور کنند؟
قسم حضرت عباس
عدم محبوبيت آيت الله خامنهای و منفور بودن وی در جامعه تا آنجا گسترش يافته که هواداران هيئتی وی به قسم حضرت عباس متوسل می شوند تا وی را به مردم بفروشند: " من متولد ... ۶۶ سال سن دارم و ۶۰ سال است که طلبه هستم. برخی از جلساتی که هم اکنون دارم نزديک به ۳۰ تا ۴۶ سال است که برگزار میشود. غرق در آخوند، حوزه، طلبه، مرجعيت، فقه و اجتهاد هستم. ۳۰ سال است که رساله مینويسم. آيا حضرت عباسی بهتر از ايشان برای رهبری داريم؟" (سيد مرتضی خاتمی، فارس، ۶ دی ۱۳۸۸)
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست