ديدار تاريخی باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا، از شرق آسيا پيگيری دو بخش با اهميت از سياست خارجی تازه واشينگتن در رابطه با منطقه شرق آسيا را کليد زد؛ توسعه دمکراسی در جوامع بسته و فراهم ساختن زمينه نقل و انتقال تدريجی قدرت نظامی از خليج فارس به حوزه اقيانوس آرام.
باراک اوباما طی دومين گام از سفر آسيايی خود با حضور در دانشگاه يانگون – ميانمار (برمه)، بخشی از سخنان بياد ماندنی خود را که در ۴ ژوئن سال ۲۰۰۹ در دانشگاه قاهره ايراد کرده بود تکرار نمود اظهار داشت: " بعد از شروع کار( دور اول رييس جمهوری) به رژيم هايی که با اعمال ترس حکومت ميکنند پيام دادم که ما دستهای خود را بسوی شما دراز ميکنيم به شرطی که شما ابتدا مشتهای گره کرده خود را باز کنيد."
او در ادامه سخنان خود در دانشگاه يانگون ، مکانی که تا گذشته نه چندان دور مرکز مخالفان حاکميت نظامی در حال تحول ميانمار بود، تاکيد کرد: " اينجا آمده ام که به قول خود عمل و دست دوستی بسوی شما دراز کنم."
اوباما در حالی که وزير خارجه چهار سال گذشته خود هيلاری کلينتون را نيز در کنار داشت، بعد از ديدار با رهبران دولتی برمه از خانم آنگ سان سوچی «رهبر سايه» در ميانمار نيز ديدار کرد و او را «نماد اميد» خواند.
اين تعادل حساب شده را که نشانه ای از پذيرفتن انتقال آرام قدرت از دولت اقتدار گرای ميانمار به مردم است اوباما در استفاده از نام مورد علاقه کشور ميزبان ( ميانمار) نشان داد و در سخنان خود از برمه نيز ياد کرد.
بهار عربی در چهار سال اول
در نيمه راه دور اول رياست جمهوری اوباما کشور های مسلمان خاورميانه با پديده ای موسوم به بهار عربی آشنا شدند. در قاهره که محل تاريخی ديدار آشتی آمريکا با اسلام بود دولت اقتدار گرای مبارک با زور کنار رفت و دولت جانشين با ترکيبی از مسلمانان معتدل شده و يا در حال دگرديسی به قدرت رسيد.
با وجود پيشرفت نسبی هدفهای بهار عربی ، در تونس، ليبی، تا حدی در يمن، و اينک در سوريه، توسعه دمکراسی تحريک و يا تشويق شده در کشور های مسلمان دارای رژيمهای موروثی در منطقه مانند عربستان سعودی، بحرين، کويت، قطر، عمان، امارات و حتی اردن متوقف ماند.
يکی از دو عامل بزرگ بازدارنده گسترش دمکراسی های تازه و توسعه بهار عربی در مرزهای نو را ميتوان حضور نظامی آمريکا و هم پيمانان آن در کشورهای بحرين، قطر و عربستان و ادامه نياز به حفظ آنها در منطقه ديد.
عامل ديگر، نياز آمريکا به منابع نفت ( عربستان و عراق و کويت) و گاز ( قطر) و اهميت حفظ امنيت انرژی در منطقه بود که گسترش سريع دمکراسی در کشور های دوست در تضاد با آن قرار ميگرفت.
به اين دو عامل اصلی، عامل سوم را نيز که داخل شدن مسلمان افراطی در صف مسلمانان معتدل و آمادگی نيروی سوم ( جمهوری اسلامی و روسيه) برای سوء استفاده از اين جريان است ميتوان افزود.
انتقال مراکز ثقل
اگر چه پايان دوران جنگ سرد در ابتدا توجيه حفظ نيرو های نظامی غرب در خليج فارس را دشوار ساخت، حضور جمهوری اسلامی و تلاشهای پراکنده برای بهم زدن تعادل قدرت در منطقه و همچنين شدت گرفتن پديده ای بنام اسلام افراطی دلايل تازه برای حفظ و حتی تقويت اين نيروها فراهم آورد.
اينک با رفع قابل انتظار و تدريجی نياز آمريکا به منابع انرژی خليج فارس از يک سو و از سوی ديگر ضرورت حفظ تعادل قدرت با نيروی رو به رشد چين در اقيانوس آرام و دريای ژاپن-معادل نياز گذشته به حفظ تعادل قوا با اتحاد شوروی سابق در خليج فارس، واشنگتن در انديشه تقويت حضور در آبهای آن مناطق است.
شرق آسيا برخوردار از اقتصادهای بزرگ و پويا شريک تجاری بزرگتری برای آمريکا است در مقايسه با منطقه غرب آسيا که خليج فارس و بقيه خاورميانه در آن قرار گرفته. در عين حال هنوز بخش بزرگی از منطقه شرق آسيا بدست نظامهای اقتدار گرا اداره ميشود. علاوه بر جاذبه های تجاری، چالشهای فرهنگی و مذهبی مابين کشور های شرق آسيا و آمريکا بسيار معتدل تر از خصومتهای سنتی شده مسلمانان است. از اين لحاظ تشويق دمکراسی در شرق آسيا شايد کم هزينه تر از بهار عربی تمام شود.
هدف ميان مدت آمريکا قرار دادن چين در وضعيتی مشابه شرايط فروپاشی اتحاد شوروی در انتهای دهه هشتاد است. پيش از فروپاشی حزب کمونيست چين، تغيير نظام های حاکمه در برمه، ويتنام، کره شمالی کامبوج مورد نظر قرار ميگيرد-هدفی که ديپلماسی دولت بعدی اوباما با وزير خارجه ای تازه طی چهار سال آينده تعقيب خواهد کرد.
انگيزه های تجاری
ديدار اوباما از پنوم پن مرکز کامبوج، طی سومين گام از سفر جاری به شرق آسيا، به بهانه شرکت در چهارمين اجلاس سران آمريکا و اتحاديه آسه آن و همچنين حضور در هفتمين اجلاس سران آسيايی صورت گرفته.
در حاشيه مذاکرات گروهی پنوم پن، اوباما فرصت خواهد داشت مناسبات دو جانبه آمريکا با چين و ژاپن را به ترتيب با ون جيابائو نخست وزير چين و يوشی هيکو نودا نخست وزير ژاپن در ميان بگذارد.
دستور کار اجلاس سران در پنوم پن طرح راهکار های مشارکت استرتژيک اتحاديه همکاری های شرق آسيا با آمريکا است. در اجرای اين منظور قرار است يک مرکز آسه آن- آمريکا در واشنگتن ايجاد و علاوه بر تشويق تجارت، جاذبه های سفر و سرمايه گذاری های متقابل مابين دو طرف را تبليغ کند.
در کنار توسعه همکاری های دو جانبه، نگرانی هايی نيز نسبت به احتمال افزايش مداخلات آمريکا در امور داخلی کشور های منطقه بچشم ميخورد.
طی سفر جاری اوباما به شرق آسيا که شايد آخرين سفر خارجی او همراه با خانم کلينتون بشمار ميرود، وزير خارجه کنونی شانه به شانه رييس جمهور قرار داشته. از اين لحاظ سفر جاری به گونه ای تجليل از نقش ستادی خانم کلينتون در پيشبرد هدفهای سياست خارجی آمريکا طی چهار سال گذشته است. بايد انتظار داشت که وزير خارجه بعدی اوباما با نقشی فرا تر از سفير حسن نيت واشنگتن، طرحی بزرگتر از بهار عربی را در شرق آسيا تعقيب کند.