لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۳:۰۸

امپراطوری پرتغال در خليج فارس


«پرتغال، خليج فارس و صفويه»*، کتابی است در برگيرنده مقالات ۱۲ تاريخدان و پژوهشگر در اروپا و آمريکا، که تحت نظارت رودی متی و جورج فلورز، دو استاد تاريخ در آمريکا و ايتاليا منتشر شده است.

پرتغال اولين قدرت اروپايی بود که در خليج فارس در سال ۱۵۰۷ حضور پيدا کرد و در سال ۱۵۱۵ در جزيره هرمز، که در آن زمان پادشاهی داشت و تحت قيمومیت ايران بود، پایگاهی ساخت تا راه دريايی بين هند و خليج فارس را در کنترل داشته باشد. در سال ۱۶۲۲ شاه عباس که خواستار در دست گرفتن راه تجارت ابريشم بود، با کمک نيروی دريايی انگليس پرتغالی ها را از هرمز بيرون راند.

روابط پرتغال و ايران در ابتدا و تا اوايل قرن هفدهم، دوستانه بوده و يکديگر را متحدی در مقابل دشمن مشترک، امپراطوری عثمانی می ديدند (ص ۲۴۶)، اما در عمل اين اتحاد تاثير چندانی نداشت و ايرانی ها متوجه شدند که اروپايی ها حرف زياد می زنند ولی عمل نمی کنند (ص ۲۴۷).

پرتغالی ها در زمان حضورشان در خليج فارس فقط خواستار کنترل راه دريايی بودند و هرگز برای استعمار و کولونیزه کردن ايران يا ساير نقاط خاورميانه دست به عمليات نزدند. دو دليل برای اين امر وجود دارد: يکی به دليل قدرتمندی کشورها و ديگر دليل عدم توجيه برای خرج مهمات و ارتش. به عبارتی قدرت و مخارج، عوامل بازدارنده بودند (ص ۲۲۰) .


«پرتغال، خليج فارس و صفويه ايران»، فقط روابط قدرت ها و امپراطوری هايی مانند ايران، عثمانی و پرتغال را مورد مطالعه قرار نمی دهد (ص ۱۴۶) بلکه نگاهی به تاريخ خرد نيز دارد. این کتاب وضعیت اقتصادی و مالیاتی هرمز را از نظر می‌گذراند (ص ۸۲) و همچنین نگاهی دارد به حضور فرستاده های شاه عباس به دربار اسپانيا-پرتغال که دون خوان های ايرانی خوانده می شدند (ص ۲۸۳) و بسياری از آنها مسيحی شدند.

این کتاب همچنین اشاره می‌کند به ارامنه ساکن هرمز که شکایتشان این بود که پرتغالی ها با آنان رفتار بدتری دارند تا با مسلمانان (ص ۲۰۴).

کتاب «پرتغال، خلیج فارس و صفویه ایران» نشان می دهد که ايران صفويه شيعه، پرتغالی ها را که با اسلام و مسلمانان آشنايی داشتند، (ص ۲۹) گيج کرده بود و هر کدام از آنها که با دربار شاه اسماعيل در تماس بودند، سخن از عجیب و غریب بودن ایران به میان می‌آوردند و از جمله به شراب خواری ايرانی ها در ضيافت های عيش و نوش شاه اسماعيل اشاره می‌کردند.

برخی از گزارش های پرتغالی ها نيز که برای دربار اين کشور فرستاده می شد، آميخته ای از حقيقت و تخيل بود. حتی در يکی از اين گزارش ها شاه اسماعيل قاتل يهوديان و مسلمانان و محافظ مسيحيان خوانده شده است(ص ۳۱).

در این کتاب آمده است شاه اسماعيل علاقه زيادی به اسلحه، لباس و شراب پرتغالی داشت. نخبگان صوفيه نيز علاقه زيادی برای دوستی با پرتغالی ها داشتند اگر چه آنها را نجس می دانستند (ص ۴۲).

در نهایت این‌که دو کشور پرتغال و ايران از همان آغاز برقراری روابط در سال ۱۵۱۴ و از زمان آغاز به کار کردن اولين سفارت اين کشور در ايران، روابط خوبی با یکدیگر داشتند. ايران کشور امنی برای مسافران پرتغالی بشمار می رفت و برخلاف امپراطوری عثمانی با آنها برخورد مناسبی می شد.

در سال ۲۰۰۷، به مناسبت پانصدمين سالگرد ورود پرتغال به خليج فارس در واشينگتن، کنفرانسی برگزار شد که کتاب «پرتغال، خليج فارس و صفويه ايران» بر اساس سخنرانی های ایراد شده در این کنفرانس جمع‌آوری و اواخر سال ۲۰۱۱ منتشر شده است.

اين مجموعه تنها کتابی است که روابط امپراطوری پرتغال با صفويه ايران را مورد بررسی قرار می‌دهد.


*
Portugal, the Persian Gulf and Safavid Persia / edited by Rudi Matthee and Jorge Flores, Peeters, 2011

XS
SM
MD
LG