لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۴۵

«غرب سیاست خود در قبال ایران را تغییر دهد»


تيموتی گارتن اش
تيموتی گارتن اش
تيموتی گارتن اش استاد علوم سیاسی و از نویسندگان روزنامه گاردين در تحليلی از تحولات سياسی ايران و تاثير آن بر مناسبات جامعه بين المللی با آن کشور می نويسد:« تحول سياسی در ايران برای غرب فقط يک موضوع اخلاقی و معنوی نيست بلکه بهترين امکان و اميد برای دستيابی به اهداف باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، برای محدود کردن برنامه های هسته ای آن کشور است.»

نويسنده در آغاز تحليل خود يادآوری می کند که درست در روزهايی که جهان غرب در تعطيلات کريسمس و سال نو به سر می برد بسياری از ايرانيان با به خطر انداختن جان خود به خيابان آمده و عليه يک رژيم سرکوبگر و تضعيف شده دست به تظاهرات زدند. اکنون غرب بلادرنگ بايد سياست خود در قبال ايران را تغییر دهد.

به اعتقاد تحليلگر گاردين ادامه اعتراضات در هفت ماه گذشته در ايران ثابت می کند که اين جنبش سياسی نه تنها ادامه يافته بلکه عميق تر و شديدتر شده است. اگر در آغاز اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری بود اکنون موقعيت رهبر نظام را به چالش کشيده است.
«در شرايطی که مردم ايران جان خود را به خطر می اندازند واقعا شرم آور خواهد بود اگر تنها چيزی که از غرب به گوش آنها می رسد اين باشد که « تنها مسئله مهم برای غرب بحران هسته ای است.» تيموتی گارتون اش

وی می گويد که دفتر آيت الله خامنه ای معترضان را « دشمنان خدا» توصيف کرده و هشدار می دهد که آنان را به عنوان محارب مجازات خواهد کرد. ولی با وجود همه اين تهديدها و در مبارزه ای آشکار با تابوهای مذهبی تظاهر کنندگان رهبر جمهوری اسلامی را با يزيد قاتل امام سوم شيعيان مقايسه می کنند. با وجوديکه صريح ترين روحانی منتقد نظام يعنی آيت الله منتظری اخيرا درگذشت ولی به نظر می رسد که تعداد ديگری از مراجع و روحانيون ارشد از نشان دادن مخالفت خود با آيت الله خامنه ای هراسی ندارند.

تحليلگر گاردين در تشريح ابعاد سرکوب در عاشورا و روزهای پس از آن به کشته شدن حداقل ۱۴ نفر از تظاهر کنندگان از جمله خواهر زاده ميرحسين موسوی، بازداشت گروه کثيری از فعالان سياسی و روزنامه نگاران و حتی بازداشت اعضای خانواده سياستمداران دگر انديش و خانواده شيرين عبادی اشاره می کند. بخشی از تظاهر کنندگان در روز عاشورا جواب خشونت نيروهای سرکوبگر را با خشونت دادند. شايد هنوز نتوان اين حرکت را با جنبشی که به انقلاب ۱۳۵۷ منجر شد مقايسه کرد ولی بدون شک اين عميق ترين بحران سياسی در حيات رژيم اسلامی است.

تيموتی گارتون اش يادآوری می کند که حکومت اسلامی هنوز از تمامی توان سرکوب خود استفاده نمی کند ولی شايد دليل آن اين است که به تمامی پرسنل سپاه پاسداران برای انجام چنين اقداماتی اعتماد ندارد. موضوع ديگر وضعيت وخيم اقتصادی ايران است و اين شرايط پس از اجرای برنامه دولت احمدی نژاد برای حذف يارانه ها تشديد خواهد شد.

به اعتقاد تحليلگر گاردين اوضاع فعلی ايران مشابه هر شرايط انقلابی است که چگونگی تداوم و نتايج آن به حرکات خودانگيخته و غيرقابل پيش بينی مردم و سياست های حکومتی که پشت درهای بسته اتخاذ می شوند بستگی خواهد داشت. هيچ کس نمی تواند به درستی سرانجام اين وضعيت را پيش بينی کند ولی يک نکته مسلم است و آن اينکه اين يک بحران ايرانی و محصول خود ايران است و بايد توسط خود ايرانيان حل و فصل شود.

در بخش بعدی اين تحليل سردبير بين المللی روزنامه گاردين تاکيد می کند که پس از هفت ماه تعميق بحران ، آمريکا و اروپا بايد سياست خود در قبال اين کشور را تجديد کند. سياست آمريکا در قبال ايران پيشبرد دو مسير همزمان بود و آن مذاکره بدون پيش شرط و در صورت شکست گفتگو روی آوری به مجازات های سختگيرانه تر است . اين سياست يکسال پيش درست بود و اکنون نيز کاملا نادرست نيست.

به اعتقاد نويسنده در اين يکسال يک تحول مهم روی داده است. حقيقت اين است که بهترين راه برای جلوگيری از تبديل شدن ايران به صاحب سلاح هسته ای متحول کردن نظام سياسی است که به مردم خود و جامعه جهانی پاسخگو باشد. نظامی که در آن بخشهای انتخابی و جمهورمدار قانون اساسی التقاطی جمهوری اسلامی دست برتر را داشته باشند.

تحليلگر گاردين معتقد است که يک چنين نظامی مسلما مذاکرات سازنده تری با جامعه بين المللی خواهد داشت و به نتايج آن وفادار خواهد ماند. چنين تحولی در ايران می تواند واقع گرايانه تر از تلاش برای اقناع روسيه و چين برای اعمال تحريم های بيشتر عليه حکومت ايران باشد. اما از مصاحبه های مقامات ارشد دولت آمريکا چنين برمی آيد که سياست آنها بهره برداری از بحران داخلی ايران برای وادار کردن حکومت اسلامی به عقب نشينی های کوچک در مذاکرات هسته ای است. اين يک معادله نادرست است.

تاثیر تصاویر و الفاظ

به اعتقاد نويسنده جامعه بين المللی برای کمک به تحول سياسی در ايران کار چندانی نمی تواند بکند مگر باز نگاه داشتن مجاری ارتباطی و فعال کردن رسانه ها به طوری که مردم ايران بتوانند اخبار و اطلاعات را به گوش يکديگر و به گوش جهانيان برسانند. اما از طريق همين کانالهای ارتباطی ايرانيان با دقت به سخنان و مواضع دولت های غربی توجه می کنند. در شرايطی که مردم ايران جان خود را به خطر می اندازند واقعا شرم آور خواهد بود اگر تنها چيزی که از غرب به گوش آنها می رسد اين باشد که « تنها مسئله مهم برای غرب بحران هسته ای است.»

تحليلگر گاردين تاکيد می کند که الفاظ و تصاوير گاه حتی از اقدامات سياسی تاثير بيشتری دارند. در حال حاضر پيامی که از سوی آمريکا و اروپا به ايران فرستاده می شود بايد اين باشد که « ما به مذاکره حتی مذاکره بدون پيش شرط علاقه داريم. اما تا زمانيکه حکومت ايران مردم خود را به اين شکل سرکوب می کند، تا زمانيکه حقوق شهروند و موازين پايه ای و جهانشمول حقوق بشر نقض می شوند، تا زمانيکه دست مذاکره کنندگان حکومت ايران به خون شهروندان آن کشور آغشته است ما هيچ عجله ای برای فشردن دست حکومت ايران نداريم.» يک چنين پيامی با معيارهای جامعه غربی و منافغ غرب انطباق بيشتری دارد.

در پايان اين مطلب تحليلگر روزنامه گاردين پيشنهاد می کند که با توجه به اينکه دولت آمريکا هنوز در پی ادامه سياست قبل خود است و با در نظر گرفتن قدرت مانور بيشتر اروپا به خاطر مناسبات اقتصادی با ايران دولت های اروپايی بايد در اين زمينه پيشقدم شوند. اگر اتحاديه اروپا با ساختار جديد و تعيين مسئولی برای سياست خارجی خود مدعی پيشبرد يک سياست خارجی موثر تر است بايد ديد که در اين زمينه چه می تواند بکند.
XS
SM
MD
LG