لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۳:۰۹

«تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان»؛ نويسندگان جهان چه می‌گويند؟


نقد و بررسی آثار مهم ادبيات جهان در قالب مقالات روزنامه ای و مجلات در ايران سابقه ای ديرينه دارد. اما کمتر پيش آمده است که به قلم يک نويسنده و منتقد ايرانی کتابی مستقل و مفصل هم در اين باره منتشر شود.پ

اکنون فتح الله بی نياز، نويسنده و منتقد سرشناس، کتابی با عنوان «نقد، تحليل و تفسير چند داستان معتبر جهان» در پنج جلد، تاليف و آماده انتشار کرده است که جلد اول آن از سوی نشر افراز، اخيرا بر پيشخوان کتابفروشی های تهران و شهرهای ديگر ايران نشسته است.

اين منتقد ادبی در جلد اول اين مجموعه، ۳۱ اثر مهم ادبيات داستانی را بررسی کرده است؛ از شکسپير و ايبسن گرفته تا ناباکوف و ساراماگو و يوستين گردر و بسياری ديگر.

قبل از اينکه گفت و گوی من درباره مختصات و جزييات اين مجموعه پنج جلدی را با فتح الله بی نياز، نويسنده اين نقد و بررسی پنج جلدی بخوانيد، ابتدا نگاهی بيندازيم به سطرهايی از نقد او بر هنريک ايبسن، نمايشنامه نويس بزرگ نروژی:

«يکی از انديشه هايی که در مدرنيسم، مدون و تئوريزه شد، اين بود که منطق نابودی يک پديده به دست انسان، بايد در يک چيز خلاصه شود: ساختن و سازندگی.
در غير اين صورت بايد منتظر خودتخريبی و ويرانگری بی دليل بود. از جمله نويسندگان شاخصی که آثار شگفت انگيز مدرنيستی اش بر اين پايه پی ريزی شده اند، هنريک ايبسن، نمايشنامه نويس نروژی است که نقش درون و رابطه ديالکتيک بين ذهن و عين و رفت و برگشت اين دو را در عرصه داستان و نمايشنامه بيشتر درک کرده بود.
به اين نتيجه رسيده بود که بدون فروکاستن پتانسيل بازنمايی، نه تنها می توان جهان برون را با ذخاير درون ، يعنی نمادها و نشانه ها، به تصوير کشاند، بلکه می توان آن را به کلی دگرگون کرد.
بی دليل نبود که جيمز جويس او را نابغه کبير خواند.»

***

آقای بی نياز قبل از هر چيز می خواهم بپرسم که ممکن است درباره کتاب «نقد و تحليل و تفسير چند داستان معتبر جهان» که در پنج جلد قرار است منتشر شود و جلد اول آن هم منتشر شده است، توضيح مختصری بدهيد؟

فتح الله بی نیاز: من سعی کردم مقالاتی را که طی اين چند سال در مورد رمان های مختلف نوشته ام، تبديل به کتاب کنم و اساسا هم نويسندگان مختلف با رويکردها و معانی مختلف نوشتاری و تکنيک های مختلف را مد نظر داشتم نه اينکه همه را مدرنيسم يا پست مدرنيسم و يا همه را از نويسندگان کلاسيک انتخاب کرده باشم.

در انتخاب اين تعداد نويسنده که کم هم نيستند و تعداد فراوانی را در برگرفته، اين تعداد داستان هايی که بررسی کرده ايد، آيا هدف و طرح از پيش تعيين شده ای داشته ايد يا اينکه به صورت پراکنده هر داستان و نويسنده ای را که به نظرتان معتبر بوده و ارزش بررسی داشته است را در اين کتاب ارائه کرده ايد؟

ببينيد حوزه کار مثلا جی جی بالارد کلا علمی – تخيلی است. در حالی که کورت وونه گات پست مدرنيستی می نويسد.
تمام آثاری که من در پنج جلد کتاب «نقد، تحليل و تفسير چند داستان معتبر جهان» بررسی کرده ام، قبلا ترجمه شده اند و خواننده می تواند همه آنها را در بازار کتاب ايران بيابد و مطالعه کند.
فتح الله بی نیاز، منتقد ادبی

از سوی ديگر رومن گاری سبک ديگری دارد. ايمره کرتس، نويسنده مجاری که اصلا در کشور ما شناخته شده هم نيست سبک خاص خودش را دارد. آلبرتو موراويا و هرتا مولر هم سبک های خودشان را دارند.

برنارد مالامود آمريکايی يک سبک خاص و معناهای خاصی دارد. آوريل دورفمان يک جور ديگر. يوستين گودر نروژی هم جور ديگر. خانم سيدنی گابريل کولِت از فرانسه هم يک جور ديگر.

اينها طبعا با ساراماگو پست مدرن نويس و يا «ژواکيم ماريا ماشا دو دآسيس» کلا سبک نوشتاری شان متفاوت است و فرق می کند.

من سعی کردم از تمام اين نحله های ادبی، هم ژانرها، هم سبک ها و هم خود کلاس ها و مکتب ها و زير مجموعه ها – يعنی شيوه های زير مکتب ها هم- کتاب نقد کنم.

همان طور که خودتان هم گفتيد از همه سبک در اين کتاب وجود دارد. از نويسندگان مدرنی مثل ناباکوف تا پست مدرن هايی مثل وونه گات. از آثاری در ژانر پليسی تا ژانر علمی – تخيلی مثل جی جی بالارد. حتی آثار کلاسيک در ادبيات جهان مثل مکبثِ شکسپير را شما بررسی کرده ايد. علت اين تنوع مضمونی و سبکی در اين مجموعه پنج جلدی چيست؟

بسياری از خوانندگان و دوستداران ادبيات جدی بسياری از نويسندگان و يا آثار معتبری که در جهان چاپ شده است، نمی شناسند. تقصيری هم متوجه آنها نيست. چون واقعا آن قدر وقت نيست در جامعه ما.

فتح الله بی نیاز، نویسنده و منتقد ادبی
فتح الله بی نیاز، نویسنده و منتقد ادبی
بنابر اين من اگر بتوانم با سه يا پنج صفحه به شکل مرور، کتابی مثل «روزگار سپری شده خانم گادنی» اثر پل بيلی را که در دهه ۶۰ در انگلستان نوشته شده و نوع جديدی از روايت را ارائه می دهد، ولی در ايران شناخته نشده را بشناسانم، يا فرضا آنتونيو تابوکی را معرفی کنم، کار مفيدی کرده ام.

بعضی از اينها حتی نام شان هم در جامعه ما شناخته نشده است. من فکر کردم اگر بتوانم از هر کدام از اينها يک داستان بياورم و آنها را انکشاف دهم و معرفی کنم- الزاما هم لازم نيست که نقد بوطيقايی يا فرماليستی و ساختارگرايانه در کار باشد- نقدی نو و فرهنگی باشد که هم گريز به معنا بزند و هم به تکنيک.

شما قرار است در پنج جلد اين مجموعه آثار را منتشر کنيد که کار گسترده ای هم خواهد شد. آيا در اين مجلدات مختلف تقسيم بندی دوره ای يا تاريخی يا سبکی هم انجام داده ايد؟

نه. اصلا دوره ای مطرح نشده است. من اصلا عنصر زمان را در نظر نگرفته ام. بلکه تنوع متن و معنا را در نظر گرفته ام، برای ارائه جهان های ذهنی نويسندگان مختلف به خوانندگان ايرانی.

اما اين پنج کتاب نهايتا قرار است چه تصويری به خواننده اش بدهد. منظورم اين است که با يک شيوه نگرش کاملا مشخص، مثلا يک دستگاه نقد و بررسی کاملا معين قرار است که آن آثار متعدد را بررسی کنيد يا اينکه به شيوه آزاد همه اينها را ارزيابی و بررسی کرده ايد؟

بله! نقد نو يا نقد فرهنگی تابع هيچ کدام از منتقدين و نظريه پردازان نيست. چه ليليانا تئودوروف باشد چه جاناتان کالر، بلکه از تمام آراء و نظرات اينها استفاده می کند. مثلا ممکن است درباره يک متن واحد بگويد که کاترين بلزی اين عقيده را دارد، ولی فرانک کرمود عقيده ديگری را.

در مورد پايان بندی اين متن بايد بگويم اسير يک سری واژه ها نيست که حتما اين داستان خطی است يا رئاليستی؟ بلکه در مجموع می خواهد بگويد که آيا اين داستان از نظر تکنيک توانسته است يک متن نو به خواننده ارائه بدهد يا خير؟

ديگر خودم را مقيد نکرده ام که به فرض ، نظرات منتقد ادبی ای چون رابرت اسکولز را مثلا حاکم کنم روی کارنويسنده ای چون مانوئلا آرگتا.

آيا خوانندگان کتاب شما، ترجمه آثار نويسندگانی که در اين پنج جلد، موضوع بررسی و نقد بوده اند را در بازار کتاب ايران هم می توانند پيدا کنند يا اين موضوع در انتخاب آثار مورد بررسی، اهميتی نداشته است؟

بله، تمام اين آثاری که من در پنج جلد کتاب «نقد، تحليل و تفسير چند داستان معتبر جهان» بررسی کرده ام، قبلا ترجمه شده اند و خواننده می تواند همه آنها را در بازار کتاب ايران بيابد و مطالعه کند.
XS
SM
MD
LG