شصتمين دوره جشنواره فيلم کن با اهدای جايزه نخل طلا به فيلم رومانيايی «چهار ماه، سه هفته و دو روز»، يکشنبه ۲۷ ماه مه به کار خود پايان داد.
اين دوره جشنواره بيش از هر چيز به سينمای مؤلف و جوان گرايش نشان داد تا سينماگران شناخته شده و کهنه کاری چون امير کوستاريتسای بوسنيايی، کوئنتين تارانتينوی آمريکايی، وانگ کار وای چينی و برادران کوئن آمريکايی؛ عليرغم اين که «مردان پير بدون سرزمين»، فيلم برادران کوئن يکی از اميدهای احتمالی کسب نخل طلای امسال به شمار می رفت.
کريستيان مونگيو، کارگردان ۳۹ ساله رومانيايی، سازنده «چهار ماه، سه هفته و دو روز»، پس از دريافت نخل طلا گفت: «اين واقعه برای من مثل قصه شاه پريان می ماند!»
مونگيو، نماينده نسل جوان سينمای رومانی است که اوج خلاقيت خود را در صحنه جهانی نشان می دهد.
وی در ادامه اظهار داشت که «اميدوارم اين نخل طلا خبر خوشی برای کارگردانان کوچک کشورهای کوچک باشد چرا که نشان می دهد بالاخره ديگر به بودجه کلان و حضور ستارگان در فيلم ها احتياجی نيست تا بتوان داستانی را نقل کرد که همگان آن را ببينند.»
کريستيان مونگيو، کارگردان ۳۹ ساله رومانيايی، سازنده «چهار ماه، سه هفته و دو روز»، پس از دريافت نخل طلا گفت: «اين واقعه برای من مثل قصه شاه پريان می ماند!»
کريستيان مونگيو ابتدا در شهر زادگاه خود، لاسی، ادبيات انگليسی تحصيل کرد و بعد به مدرسه سينمای بخارست رفت. تا سال ۱۹۹۴ به عنوان معلم و روزنامه نگار فعاليت می کرد و بعد توانست به عنوان دستيار کارگردان در چندين پروژه سينمايی بين المللی در رومانی، تجاربی کسب کند.
پس از تحصيلات خود و از سال ۱۹۹۸ چندين فيلم کوتاه ساخت و در سال ۲۰۰۲ نخستين فيلم بلند او با نام «شرق» در جشنواره کن و در بخش جنبی «پانزده روز کارگردانان» به نمايش گذاشته شد.
مونگيو آثار سينمايی خود را خود می نويسد و خود نيز توليد می کند. او با دوستان خود شرکت توليد فيلمی را در رومانی بنياد نهاده است.
«چهار ماه، سه هفته و دو روز»، فيلمی است با سبکی روان و داستانی تکان دهنده. اين فيلم در دکور طبيعی و با پلان - سکانس های طولانی ساخته شده و سقط جنين دختر جوانی را دو سال پيش از سقوط حکومت چاوشسکو، پی می گيرد.
سقط جنين در زمان حکومت کمونيستی ممنوع بود و دختر جوان و خام در موقعيتی دشوار و غيرقابل تحمل قرار می گيرد.«چهار ماه، سه هفته و دو روز» بدون اشاره مستقيم به سياست، فقدان آزادی فردی را به نمايش می گذارد. اين فيلم با بودجه کوچک ۶۰۰ هزار يورويی ساخته شده است.
مونگيو در گفت و گوی خود با «لو فيلم فرانسه» می گويد: «در رومانی موج نويی وجود ندارد اما قطعا شکافی با گذشته موجود است.»
تمام دست اندرکاران سينما در رومانی ازهمين مدرسه سينمايی بخارست و چند مدرسه محدود ديگر در کل کشور می آيند. رومانيايی ها پس از عضويت کشورشان در اتحاديه اروپا بيشتر طالب ديدن فيلم های هاليوودی هستند و به همين دليل اغلب سينماگران کشور خود را مورد قضاوت های کوبنده قرار می دهند.
هيات داوران به سرپرستی استفن فريرز، فيلمساز بريتانيايی، همچنين جوايز بهترين بازيگر مرد را به کنستانتين لاوروننکو برای فيلم« تبعيد»، ساخته آندری زوياگينتسف از روسيه و بهترين بازيگر زن را به هنرپيشه کره ای جئون دو يئون، قهرمان فيلم Secret Sunshine ، ساخته لی چانگ دونگ، اهدا کرد. بازی اين بازيگر زن در نقش يک مادر، تحسين همگان را در جشنواره برانگيخت.
جايزه بزرگ جشنواره که دومين جايزه مهم پس از نخل طلا است به فيلم ناتوراليست «جنگل موگاری»، ساخته کارگردان ژاپنی، نائومی کاواسه تعلق گرفت.
در اين فيلم با اين پرسش انسانی که چگونه می توان از دست رفتن عزيز نزديکی را تحمل کرد و پذيرفت، روبرو می شويم. فيلمی شاعرانه در باره دو شخصيت از دو نسل مختلف، پيرمردی بيمار به همراه پرستارش که هر دو عزيزی را از دست داده اند و پس از تصادف رانندگی به جنگلی می روند و در آن ندای درون خود را می يابند.
نائومی کاواسه، پيش از اين در سال ۱۹۹۷، دوربين طلايی جشنواره کن را برای فيلم «سوزاکو» از آن خود کرده بود.
کاواسه در باره فيلمش می گويد: «چيزی که به ما نيرو می دهد، چيزهايی هستند که آن ها را نمی بينيم. مثل وزش باد يا از دست رفتگان؛ و وقتی اين تکيه گاه را داريم؛ می توانيم تنها باشيم، پيش برويم و به زندگی ادامه دهيم.»
جايزه ويژه تولد شصتمين دوره جشنواره کن به گاس ون سانت، فيلمساز آمريکايی، به خاطر مجموعه آثارش تعلق گرفت؛ به ويژه به خاطر فيلم «فيل» که در سال ۲۰۰۳ نخل طلای کن را دريافت کرده بود و آخرين کارش «پارانويد پارک»، برداشتی از جنايت و مکافات داستايوسکی در ميان نوجوانان و جوانان آمريکايی.
«حباب غواصی و پروانه» ساخته نقاش و فيلمساز نيويورکی، جوليان شنابل، و محصول فرانسه، جايزه بهترين کارگردانی را از آن خود کرد. اين فيلم بر اساس رمان اتوبيوگرافی نوشته ژان دومينيک بوبی، نويسنده و روزنامه نگار ساخته شده است. ژان دومينيک بوبی بر اثر سانحه ای از سر تا پا فلج می شود و رمان خود را با بر هم زدن پلک هايش – تنها حرکتی که برای او باقی مانده بود – ديکته می کند و می نويسد.
جايزه بهترين فيلمنامه به فاتيح آکين، کارگردان ۳۳ ساله آلمانی – ترکيه ای برای فيلم درام «در طرف ديگر» تعلق گرفت.
فاتيح آکين پيش از اين در سال ۲۰۰۴ با فيلم «رو به ديوار» درخشيد و جوايز بهترين فيلم سال اروپا و خرس طلايی جشنواره برلين را تصاحب کرده بود. وجه مشخصه فيلم های آکين تناقضات و تضادهای جوامع، انسان ها و روابط شرقی و غربی، مهاجرت و شدت اين تناقضات اند. «در طرف ديگر»، داستان شش فرد است که سرنوشت آنان بر حسب اتفاق به يکديگر متصل می شود و جامعه مهاجر همچنان يکی از موضوعات مرکزی آن است.
فاتيح آکين به هنگام دريافت جايزه خود جامعه ترکيه را متوجه انتخابات ۲۲ ژوئيه در اين کشور کرد.
انيميشن «پرسپوليس» ساخته مرجان ساتراپی جايزه هيات داوران را به طور مشترک با فيلم مکزيکی «روشنايی خاموش» ساخته کارلوس ريگاداس به دست آورد.
«روشنايی خاموش» داستان مردی ست به نام خوان، که ازدواج کرده و پدر خانواده است اما بر خلاف قوانين الهی حاکم، عاشق زنی ديگر می شود.
مرجان ساتراپی در مراسم پايانی، جايزه خود را به مردم ايران تقديم کرد.
قبل از مراسم پايانی جشنواره، استفن فريرز اعلام کرده بود که در ميان ۹ عضو هيات داوران به ويژه اورهان پاموک، برنده جايزه نوبل ادبی، مگی چونگ، بازيگر چينی و ميشل پيکولی، بازيگرمعروف فرانسه، بحث و جدل هايی در باره فيلم ها صورت گرفته بود که خوشبختانه «خونی بر ديوار پاشيده نشد!»
شصتمين دوره جشنواره کن به توجه به چهره های جديد و فيلم های نو از کشورهايی که سينمای آن ها چندان شناخته نيست همچنان به سنت ديرينه اين جشنواره در معرفی استعدادهای نوين در سينمای جهان پايبند ماند.