رهبر جمهوری اسلامی طی حکمی که شامگاه شنبه انتشار يافت يحيی رحيم صفوی فرمانده کل سپاه پاسداران را برکنار و محمد علی جعفری مشهور به «عزيز» را به فرماندهی اين نيرو منصوب کرد.
فرمانده جديد سپاه کيست؟
سرتيپ پاسدار عزيز جعفری که طی حکم علی خامنه ای همزمان با روز تولدش به سرلشکری و فرماندهی سپاه پاسداران ارتقاء يافت از جمله فرماندهان دوران جنگ سپاه است.
وی متولد دهم شهريورماه سال ۱۳۳۶ از شهرستان يزد است ودوران تحصيلات ابتدايی تامقطع دبيرستان را در اين شهرستان به پايان رساند.
وی در سال ۱۳۵۶ در دانشگاه تهران در رشته معماری قبول شد و در سال ۱۳۵۸ به عنوان نماينده دانشکده در انجمن اسلامی دانشگاه تهران حضور داشت و در اشغال سفارت آمريکا در تهران نيز فعال بود.
سرتيپ عزيز جعفری پس از شروع جنگ به عنوان بسيجی به جبهه رفت و در سال ۱۳۶۰ به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و تا پايان جنگ به صورت پيوسته و به عنوان فرمانده قرارگاه های عمليات غرب و جنوب حضور داشت.
وی در اغلب عمليات های بزرگ طی جنگ ايران و عراق يکی از فرماندهان ميدان جنگ بوده است. فرماندهی عمليات سپاه سوسنگرد، فرمانده تيپ سی و يکم عاشورا، فرماندهی قرارگاه نجف، جانشين فرماندهی نيروی زمينی سپاه، معاونت عمليات ستاد مشترک سپاه و فرماندهی قرارگاه های «نجف» و« قدس» سپاه برخی از سمت های وی در جنگ بود.
عزيز جعفری در عمليات کربلای چهار و پنج به شدت مجروح شد. وی در ۲۱ تيرماه سال ۷۱ در اولين سال های پس از جنگ از سوی رهبر جمهوری اسلامی جايگزين مصطفی ايزدی، فرمانده نيروی زمينی سپاه شد.
فرمانده جدید سپاه پاسداران در سال ۱۳۷۱ مدرک کارشناسی ارشد در رشته معماری را دريافت کرد و دوره فرماندهی و ستاد که يکی از دوره های عالی نظامی است را نيز در سال های ۷۱ تا ۷۲ را در دانشگاه جنگ سپاه گذراند و مدتی نيز در دوره های دافوس سپاه به تدريس مشغول بود.
آقای جعفری پس از آن به مدت ۱۳ سال تا ۲۹ مرداد ۸۴ فرماندهی نيروی زمينی سپاه بر عهده داشت. در اين روز با حکم علی خامنه ای جای خود را به احمد کاظمی داد.
وی طی سال های ۸۳ و ۸۴ با حفظ سمت فرماندهی نيروی زمينی سپاه، فرماندهی قرارگاه ثارالله که وظيفه تامين امنيت تهران را دارد، نیز بر عهده داشت.
احمد کاظمی جايگزين وی در فرماندهی نيروی زمينی سپاه کمتر از شش ماه بعد و در بهمن ۸۴ طی سقوط يک فروند هواپيمای فالکون در نزديکی اروميه به همراه ۱۱ تن ديگر از فرماندهان سپاه جان باخت.
رهبر جمهوری اسلامی همزمان با تغيير فرمانده نيروی زمينی سپاه، در حکمی، عزيز جعفری را مامور تشکيل مرکزی برای تعيين راهبردهای عمومی سپاه و به رياست اين مرکز منصوب کرد.
در آن حکم با اشاره به نياز سپاه به تاسيس چنين مرکزی از وی خواسته شده بود تا «برای عضويت در اين مرکز مهم افراد زبده و دانشمند سپاه را شناسايی و پيشنهاد کند.»
تاسيس مرکز راهبردهای عمومی سپاه از سوی برخی از اعضای اين نيرو به استقلال نسبی سپاه از ستاد کل نيروهای مسلح تعبير شد و آقای جعفری تا روز شنبه که حکم فرماندهی کل سپاه به نام وی صادر شد در همين سمت مشغول به کار بود.
نامه های تاريخی و صف «مخالفان» اصلاحات
اسم عزيز جعفری فرمانده جديد سپاه پاسداران دست کم در دو نامه تاريخی آمده و گفته می شود که در نامه فرماندهان سپاه قبل از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ به آيت الله خمينی وی نیز نقش داشته است.
چند روز پس از ۱۸ تيرماه سال ۱۳۷۸، ۲۴ تن از فرماندهان سپاه نامه ای محرمانه به محمد خاتمی، رییس جمهوری وقت ایران نوشته و به وی هشدار دادند؛ نامه ای محرمانه که برخی از گروهای اصلاح طلب آن را هشداری دال بر اراده سپاه بر انجام کودتا عليه خاتمی عنوان کردند.
در پای آن نامه که به نامه ۲۴ سردار سپاه شهرت يافت، اسم عزيز جعفری دومين اسم پس از غلامعلی رشيد بود و ساير امضاء کنندگان شامل محمدباقر قاليباف، قاسم سليمانی، جعفر اسدی، احمد کاظمی، محمد کوثری، اسدالله ناصح، محمد باقری، غلامرضا محرابی، عبدالحميد رئوفی نژاد، نورعلی شوشتری، دکترعلی احمديان، احمد غلامپور، يعقوب زهدی، نبی الله رودکی، علی فدوی، غلامرضا جلالی، امين شريعتی، حسين همدانی، اسماعيل قاآنی، علی فضلی، علی زاهدی، مرتضی قربانی خود را فرماندهان و خدمتگزاران ملت شريف ايران در دوران دفاع مقدس معرفی کرده بودند.
این فرماندهان، خاتمی را به «سکوت، مسامحه و ساده انگاری» متهم کردند و به وی هشدار دادند که نحوه برخورد وی و ساير مسئولان دولت «با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پيرامون آن هستيم و در اولويت قرار دادن پيگيری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آنها، در مقابل عدم توجه و يا کوچک جلوه دادن برخی ديگر از همين نمونه قانون شکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جريان های معاند با انقلاب گستاخ تر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظه کارانه و با دلزدگی توام با نااميدی، هر روز تحقير شده و به ثمردهی اين همه خون نگريسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر می گزند.»
در بخشی از اين نامه آمده بود:«جناب آقای رییس جمهوری، حمله به کوی دانشگاه همان طوری که رهبر بزرگوار و مظلوم اين انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود و علی رغم اينکه سخت ترين و تندترين برخوردها با آن انجام پذيرفت اما همه مردم به دليل ناپسندی عمل انجام شده اين برخوردها را پذيرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سوال مهم و پرابهام اين است که آيا فاجعه فقط همين بود؟»
فرماندهان سپاه در ادامه خطاب به خاتمی نوشته بودند:«صرفا همين موضوع قابل پيگيری و توجه و اعتراض و تحصن است که چند وزير به خاطر آن استعفا دهند، شورای امنيت تشکيل جلسه بدهد و گروه تحقيق تشکيل گردد ، اما آيا حرمت شکنی و توهين به مبانی اين نظام، تاسف و پيگيری ندارد؟ آيا حريم ولايت فقيه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آيا حريم امام، آن انسان کم نظير، کمتر از جسارت به يک دانشجو است؟ آيا چند روز امنيت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدين حمله کردن و آتش زدن فاجعه نيست؟ آيا زير سئوال بردن جمهوری اسلامی، اين يادگار دهها هزار شهيد و شعار عليه آن دادن فاجعه نيست؟»
در نامه ۲۴ فرمانده سپاه آمده بود: «چند شب پيش وقتی گفته شد عده ای با شعار عليه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهيد مطهری در حرکت اند، بچه های کوچک ما در چشم ما نگريستند، انگار از ما سؤال مي کردند غيرت شما کجا رفته است؟ امروز وقتی چهره رهبر معظم انقلاب را ديديم مرگ خودمان را از خداوند طلب کرديم چون که کتف هايمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو بايد ناظر پژمرده شدن نهالی باشيم که حاصل ۱۴ قرن سيلی و زجر شيعه و اسلام است.»
امضاء کنندگان اين نامه با اشاره به اينکه «شما خوب می دانيد، در عين توانمندی به خاطر مصلحت انديشی دوستان ناتوانيم» نوشته بودند:«چه کسی است که نداند امروز منافقين و معاندين دسته دسته به نام دانشجو به صف اين معرکه می پيوندند و خودی های کينه جو و منفعت طلب کوته نظر آتش بيار آن شده اند و برای تهييج آن، از هر سخن ونوشته ای دريغ نمی کنند؟»
آنان از خاتمی پرسيده بودند:«تا کی با اشک بنگريم و خون دل بخوريم و با هرج و مرج و توهين، تمرين دموکراسی کنيم و به قيمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشيم؟» و با اشاره به اينکه فردا بسيار دير است، به وی هشدار داده بودند که «اگر امروز تصميم انقلابی نگيريد و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنيد» خود وارد عمل می شوند و تاکيد کرده بودند:«کاسه صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگی، بر خود جايز نمی دانيم.»
مريد محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه
اسم عزيز جعفری در پای نامه ديگری به عنوان نامه ۳۳ فرمانده جنگ به محسن رضایی نيز ديده می شود.
اين نامه که تيرماه ۷۶ و همزمان با پذيرش استعفای سه سال قبل (سال ۷۳) محسن رضایی و برکناری وی از فرماندهی سپاه پاسداران از سوی رهبر جمهوری اسلامی نوشته شد، آمده بود:«اگر بعد از رهبرمان شما را مرادی که ما را وصل به قبله مان نموده بدانيم، سخنی به گزاف و از روی احساسات نگفته ايم. نگرانی ما در اين گفته ها اين است که شما در عين آشنايی، غريبيد. کمتر کسی محسن آشنای امام و رهبری را می شناسد، همان که امام فرمودند، من او را دوست دارم. برای ما و جامانده های قافله شهادت، حضور در کنار شما نوعی آرامش بود، ديدن تان نگرانی هايمان را برطرف و حضورتان قوت قلب مان بود. شما ستاره درخشان و تابناک سپاه پاسداران، اين نهال نويدبخش انقلاب بوديد. ما شما را بنيانگذار بسياری از ارزش ها می دانيم و فضای ديدتان آنقدر عميق بود که خیلی ها در آن سردرگم می شدند.»
نام «شمخانی، عزيز جعفری، غلامعلی رشيد، احمد غلامپور، حسين علایی، احمد کاظمی، قاسم سليمانی، باقر قاليباف، امين شريعتی، محمد کوثری، علی فضلی، علی زاهدی، مرتضی قربانی، رئوفی، جعفر اسدی، غلامرضا جلالی، غلام محرابی، نسبی رودکی، احمدپور، نورعلی شوشتری، غمخوار، علی فدوی، يزدان، محمد باقری، مرتضی صفار، غلامرضا جعفری، کاشانی، احمد سوداگر، حسين سلامی، مهدی ربانی، اسماعيل قاآنی، يعقوب زهدی، سيف الله حيدرپور» در پای اين نامه که حاکی از وفاداری آنان به فرمانده سابق بود دیده می شد که خود را « همسنگران در دفاع مقدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» معرفی کرده بودند.
برخلاف نامه ۲۴ فرمانده سپاه که حاکی از وفاداری به رهبر جمهوری اسلامی بود، اين نامه در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴ از سوی حاميان محمود احمدی نژاد به عنوان سندی در مقابله برخی از فرماندهان سپاه از جمله محمد باقر قاليباف با حکم برکناری محسن رضایی انتشار يافت.
«دقيق ترین فرمانده جنگ ما»
محسن رضایی فرمانده سپاه در سال های جنگ از عزيز جعفری به عنوان«دقيق ترين فرمانده ما در جنگ» ياد می کند، مهمتر اين است که وی و از رحيم صفوی با عنوان«عنصر فداکار» ياد می کند و اين خود حاکی نزديکی عزيز جعفری به محسن رضایی است.
استقبال سايت بازتاب که نزديک به محسن رضایی است از انتصاب عزيز جعفری به فرماندهی سپاه نيز اين نزديکی را تایید می کند.
با اين حال تغيير ناگهانی فرمانده سپاه از سوی رهبر جمهوری اسلامی، دو هفته پس از انتشار اخباری مبنی بر احتمال قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروريستی از سوی آمريکا از دلايل ديگری در اين تغيير حکايت دارد.
سردار محمدعلی جعفری (عزيز) دارای سوابق بسياری در عمليات برون مرزی در عراق است و ارتباط نزديکی با فرماندهان سپاه بدر در عراق نیز دارد.
از همين رو به نظر می رسد که انتصاب وی به فرماندهی سپاه پاسخی به احتمال قرار گرفتن سپاه در فهرست سازمان های تروريستی است.
از سوی ديگر وی از بنيانگذاران گردان های عاشورا و الزهرا است و يکی از فرماندهان سپاه است که در گذشته بارها بر آمادگی دائمی برای جنگ نامتقارن و نامنظم تاکيد کرده است.
وی، مقاومت متحرک با استفاده از جغرافيای طبيعی کشور را از فصل های مهم دکترين نظامی سپاه پاسداران می داند و طی سال های اخير از تشکيل گردان های حرفه ای، رزمی و آموزشی بسيجيان حمايت کرده است.
«نهضت نوسازی در سپاه»
فرمانده جديد سپاه پاسداران دهه هفتاد را که خود فرماندهی نيروی زمينی سپاه را بر عهده داشت «دوره بالندگی» اين نيرو می داند.
به گفته جعفری، «در سال ۷۲ طرحی به عنوان «نهضت بازسازی » به منظور نوسازی تجهيزات و خارج کردن تجهيزات اسقاطی تهيه شد که در اين بين نقش فرماندهان يگان ها و آماد و پشتيبانی نيروی زمينی قابل توجه بود.»
عزيز جعفری در جلسه توديع خود از فرماندهی نيروی زمينی سپاه در شهريور ۸۴ با اشاره به مشکلات و معضلات دهه هفتاد در تشريح کارنامه ۱۳ ساله خود گفت:«با فرمان فرمانده کل قوا دو ماموريت عمده به ما واگذار شد. يکی مقابله با ناامنی های جنوب شرق کشور و ديگری ماموريت برقراری امنيت در کردستان که بعد از دو سال با اعزام چند تيپ از نيروی زمينی به آن مناطق و ايجاد اقدامات تاکتيکی و هوشمندانه، ضد انقلاب از آن منطقه فرار کرد.»
وی افزود:«اين موفقيت در حالی نصيب ما شد که در سال های قبل از آن، در درگيری با ضد انقلاب در آن منطقه ما هر سال در حدود ۲۰۰ شهيد می داديم. ولی در اواسط دهه هفتاد امنيت کردستان را برقرار کرديم و حتی يک شهيد هم نداديم.»
وی اقدام مهم ديگری که در اوائل دهه هفتاد انجام داد را «ايجاد آمادگی رزمی و برگزاری رزمايش های متعدد جهت انتقال تجربيات جنگ به نيروهای جوان» عنوان کرد و افزود:«ما دهه هفتاد را با موفقيت پشت سر گذاشتيم و در اين مدت حمايت های بی دريغ فرمانده محترم کل سپاه و مجموعه ستاد مشترک سپاه در انجام اين فعاليت ها و موفقيت ها بسيار تعيين کننده بوده است.»
به گفته عزيز جعفری، وی در سرکوب ناامنی های دهه هفتاد موفق بوده است و «در پايان دهه هفتاد ديگر مشکل ناامنی در هيچ جای کشور وجود نداشت، همه يگانها استقرار پيدا کرده بودند و ديگر هيچ يگانی درون چادر يا ساختمان نامناسب مستقر نبود.»
فرمانده جديد سپاه پاسداران، ۱۱ سپتامبر را موجب تغييرات اساسی در سپاه معرفی می کند.
به گفته وی، «بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر سمت و سوی همه فعاليت های نيرو تغيير کرد و تلاش مضاعفی جهت ايجاد آمادگی رزمی صورت گرفت که اولين اقدام در اين راستا طرح ريزی نبرد نامتقارن بود که متعاقب آن رزمايش هايی در چهارچوب نبرد نامتقارن انجام گرفت.»
وی، «بررسی و ارزيابی نکات ضعف و قوت آمريکا در حمله به افغانستان و عراق» را يکی ديگر از اقدامات انجام گرفته در نيروی زمينی سپاه در دوران فرماندهی خود عنوان کرده و گفته است:«به دنبال اين کار راهکارها جهت استفاده از نکات ضعف و قوت دشمن در واحدهای نيروی زمينی مورد بررسی قرار گرفت.»
به گفته ناظران، برکناری يحيی رحيم صفوی از فرماندهی سپاه و انتصاب عزيز جعفری به اين سمت با توجه به حمايت و اعتماد رییس ستاد کل نيروهای مسلح از دولت احمدی نژاد حاوی پيام های ويژه ای است.
بخشی از اين دلايل به نزديکی بيش از حد سپاه به دولت در دو سال اخير مربوط است که نگرانی هایی در رهبر جمهوری اسلامی و طيفی از مقامات ارشد کشور برانگيخته بود و حتی منجر به بروز پاره ای شکاف ها در بدنه سپاه نيز شده بود.
به گفته ناظران، نزديکی عزيز جعفری به محسن رضایی و محمد باقر قاليباف و تلاش برای پر کردن شکاف در داخل سپاه بخش ديگری از علت تغيير ناگهانی فرمانده سپاه پاسداران است.