دوازدهم آذرماه مصادف بود با سيزدهمين سالگرد کشته شدن محمد مختاری، شاعر و نويسنده ای که يکی از قربانيان قتل های آذر ۷۷ بود؛ قتل های معروف به قتل های زنجيره ای...
و آن طور که همسرش می گويد امسال هم مثل سال های پيش نمی توانند برای او مراسم يادبودی برگزار کنند.
در گفت و گو با مريم حسين زاده، همسر محمد مختاری، ابتدا از او درباره برگزاری يا عدم برگزاری مراسم ِ امسال پرسيدیم.
مریم حسين زاده: من سلام می کنم به کسانی که هر سال به اين جريان و اين اتفاق و فاجعه ای که سال ۷۷ برای نويسندگان و از جمله برای محمد مختاری اتفاق افتاد، فکر می کنند و هر سال و هنوز هم که هنوز است اين قضايا را دنبال می کنند.
ولی ما الان تقريبا چهار سالی می شود که مراسمی به آن شکل برگزار نمی کنيم. يعنی در اين مدت سر خاک نمی توانيم برويم. تا پيش از اين معمولا به آنجا می رفتيم و تعدادی از مردم هم به طور خودجوش يا اتفاقی می آمدند و در حوالی مزار آقای مختاری جمع می شدند.
از جمله اعضای کانون نويسندگان و يا دوستان و نويسندگان ديگر دور ما جمع می شدند. اما الان چند سال است که حتی در آنجا هم نمی توانيم برنامه ای داشته باشيم.
منظور شما از اينکه «نمی توانيد برنامه ای داشته باشيد يا مراسمی برگزار کنيد» چه هست؟ يعنی ماموران امنيتی و انتظامی به آنجا می آيند و از اجتماع شما جلوگيری می کنند؟
بله. دقيقا. آنها ايستاده اند، با ماشين، بی ماشين. در ميان جمعيت و يا پراکنده و نمی گذارند که ما مراسمی برگزار کنيم.
تهديد می کنند که زود بايد خاک را ترک کنيد. حتی برای خواندن فاتحه هم وقتی به ما داده نمی شود. اصرار می کنند که متفرق بشويد و برويد. جلوی جوان ها را می گيرند و با آنها مجادله می کنند، موبايل هاشان را می گيرند يا به آنها توهين می کنند.
بنابر اين ما در چند سال گذشته مراسمی به آن شکل نداشته ايم که بتوانيم صحبتی بکنيم يا از مردم پذيرايی کنيم. جايی برای مراسم اعلام کنيم يا سالنی اجاره کنيم و مردم را به مراسم دعوت کنيم. يا در مسجد بتوانيم دور هم جمع شويم.
در منزل چطور؟ آيا در آنجا، در محله يا در اطراف منزل تان هم محدوديتی ايجاد می کنند؟
نه. از اين نظر محدوديتی نداريم. ولی ما تا به حال در خانه مراسمی برگزار نکرده ايم. پيش از اين چرا، دوستان می آمدند. الان هم ممکن است دو يا سه نفر يا تعداد محدودی از دوستان در طول ماه آذر که سالروز قتل آقای مختاری است، و به خاطرشان مانده است اين فاجعه، زنگ بزنند و بيايند در منزل ما و دور هم جمع شوند و در حد اظهار همدردی با ما در کنارمان باشند.
در همين حد. ولی به اين عنوان که مراسمی گرفته شود و يا ما اعلام کنيم کسانی که مايلند در اين مراسم شرکت کنند يا اينکه قادر باشيم جايی برای اين کار تعيين و يا اجاره کنيم، در طول اين چند سال اخير چنين چيزی نبوده است.
می خواستم اين سالمرگ ها را به سال های تولد تعديل کنيم، دوست داشتم بگويم چون محمد مختاری در روز اول ارديبهشت، ۷۰ ساله می شد، مايل بودم اين روز را به عنوان نماد روز تولد يک تفکر و انديشه، به عنوان انديشه اين مرد، اعلام کنم و مايلم که مراسمی در اين روز برگزار کنم. حالا هر کجای دنيا که بشود.
فکر می کنيد چرا اين محدوديت ها را اعمال می کنند؟ چرا حتی بعد از گذشت ۱۳ سال، همچنان اجازه نمی دهند که مراسم بزرگداشتی برای آقای مختاری، پوينده و آقا و خانم فروهر برگزار شود؟
من فکر می کنم هر چه که زمان می گذرد، به اين معنا و مفهوم نيست که اين جريان از ذهن مردم ما پاک شده است يا آنها فراموش کرده اند.
بلکه من فکر می کنم که به هر حال اينها انسان های انديشمند و مبارزی بودند. امروز هم هر چه می گذرد، به خاطر نوع سرکوب ها و فشارهايی که به کل جامعه و به خصوص به جامعه فرهنگی وارد می شود، انديشه ها و تفکرات انسان هايی مانند مختاری به شکل عميق تری بررسی می شود، مورد توجه قرار می گيرد و راه خودش را جلو می برد. از اين بابت است که ترس ايجاد می کند و گرنه که اين اتفاق و فاجعه برای جسم آنها رخ داده و ما فيزيک آنها را از دست داده ايم. ولی امروز انديشه ها و افکارشان زنده است و شايد مردم بيش از گذشته به آن نوع تفکر روی آورده اند.
به هر حال اين انديشه انسان های فرهيخته و آزادمنشی است که مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه خودشان را رو به جلو هدايت می کند.
من مايلم و دوست دارم که نگاه دوباره ای به خصوص به کتاب «تمرين مدارا» که محمد مختاری به مسئله فرهنگ اين مملکت و ريشه يابی بيماری های فرهنگی و اجتماعی ما پرداخته است، بيندازيم و ببينيم که چطور اين انسان زحمت کشيده و اين مشکلات را ريشه يابی کرده است.و مشتاقم که رويکرد دوباره ای به انديشه ها و اشعار محمد مختاری انجام شود.
و آن طور که همسرش می گويد امسال هم مثل سال های پيش نمی توانند برای او مراسم يادبودی برگزار کنند.
در گفت و گو با مريم حسين زاده، همسر محمد مختاری، ابتدا از او درباره برگزاری يا عدم برگزاری مراسم ِ امسال پرسيدیم.
مریم حسين زاده: من سلام می کنم به کسانی که هر سال به اين جريان و اين اتفاق و فاجعه ای که سال ۷۷ برای نويسندگان و از جمله برای محمد مختاری اتفاق افتاد، فکر می کنند و هر سال و هنوز هم که هنوز است اين قضايا را دنبال می کنند.
ولی ما الان تقريبا چهار سالی می شود که مراسمی به آن شکل برگزار نمی کنيم. يعنی در اين مدت سر خاک نمی توانيم برويم. تا پيش از اين معمولا به آنجا می رفتيم و تعدادی از مردم هم به طور خودجوش يا اتفاقی می آمدند و در حوالی مزار آقای مختاری جمع می شدند.
از جمله اعضای کانون نويسندگان و يا دوستان و نويسندگان ديگر دور ما جمع می شدند. اما الان چند سال است که حتی در آنجا هم نمی توانيم برنامه ای داشته باشيم.
منظور شما از اينکه «نمی توانيد برنامه ای داشته باشيد يا مراسمی برگزار کنيد» چه هست؟ يعنی ماموران امنيتی و انتظامی به آنجا می آيند و از اجتماع شما جلوگيری می کنند؟
بله. دقيقا. آنها ايستاده اند، با ماشين، بی ماشين. در ميان جمعيت و يا پراکنده و نمی گذارند که ما مراسمی برگزار کنيم.
تهديد می کنند که زود بايد خاک را ترک کنيد. حتی برای خواندن فاتحه هم وقتی به ما داده نمی شود. اصرار می کنند که متفرق بشويد و برويد. جلوی جوان ها را می گيرند و با آنها مجادله می کنند، موبايل هاشان را می گيرند يا به آنها توهين می کنند.
ما در چند سال گذشته مراسمی به آن شکل نداشته ايم که بتوانيم صحبتی بکنيم يا از مردم پذيرايی کنيم. جايی برای مراسم اعلام کنيم يا سالنی اجاره کنيم و مردم را به مراسم دعوت کنيم. يا در مسجد بتوانيم دور هم جمع شويم.
مریم حسین زاده، همسر محمد مختاری
بنابر اين ما در چند سال گذشته مراسمی به آن شکل نداشته ايم که بتوانيم صحبتی بکنيم يا از مردم پذيرايی کنيم. جايی برای مراسم اعلام کنيم يا سالنی اجاره کنيم و مردم را به مراسم دعوت کنيم. يا در مسجد بتوانيم دور هم جمع شويم.
در منزل چطور؟ آيا در آنجا، در محله يا در اطراف منزل تان هم محدوديتی ايجاد می کنند؟
نه. از اين نظر محدوديتی نداريم. ولی ما تا به حال در خانه مراسمی برگزار نکرده ايم. پيش از اين چرا، دوستان می آمدند. الان هم ممکن است دو يا سه نفر يا تعداد محدودی از دوستان در طول ماه آذر که سالروز قتل آقای مختاری است، و به خاطرشان مانده است اين فاجعه، زنگ بزنند و بيايند در منزل ما و دور هم جمع شوند و در حد اظهار همدردی با ما در کنارمان باشند.
در همين حد. ولی به اين عنوان که مراسمی گرفته شود و يا ما اعلام کنيم کسانی که مايلند در اين مراسم شرکت کنند يا اينکه قادر باشيم جايی برای اين کار تعيين و يا اجاره کنيم، در طول اين چند سال اخير چنين چيزی نبوده است.
می خواستم اين سالمرگ ها را به سال های تولد تعديل کنيم، دوست داشتم بگويم چون محمد مختاری در روز اول ارديبهشت، ۷۰ ساله می شد، مايل بودم اين روز را به عنوان نماد روز تولد يک تفکر و انديشه، به عنوان انديشه اين مرد، اعلام کنم و مايلم که مراسمی در اين روز برگزار کنم. حالا هر کجای دنيا که بشود.
فکر می کنيد چرا اين محدوديت ها را اعمال می کنند؟ چرا حتی بعد از گذشت ۱۳ سال، همچنان اجازه نمی دهند که مراسم بزرگداشتی برای آقای مختاری، پوينده و آقا و خانم فروهر برگزار شود؟
من فکر می کنم هر چه که زمان می گذرد، به اين معنا و مفهوم نيست که اين جريان از ذهن مردم ما پاک شده است يا آنها فراموش کرده اند.
بلکه من فکر می کنم که به هر حال اينها انسان های انديشمند و مبارزی بودند. امروز هم هر چه می گذرد، به خاطر نوع سرکوب ها و فشارهايی که به کل جامعه و به خصوص به جامعه فرهنگی وارد می شود، انديشه ها و تفکرات انسان هايی مانند مختاری به شکل عميق تری بررسی می شود، مورد توجه قرار می گيرد و راه خودش را جلو می برد. از اين بابت است که ترس ايجاد می کند و گرنه که اين اتفاق و فاجعه برای جسم آنها رخ داده و ما فيزيک آنها را از دست داده ايم. ولی امروز انديشه ها و افکارشان زنده است و شايد مردم بيش از گذشته به آن نوع تفکر روی آورده اند.
به هر حال اين انديشه انسان های فرهيخته و آزادمنشی است که مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه خودشان را رو به جلو هدايت می کند.
من مايلم و دوست دارم که نگاه دوباره ای به خصوص به کتاب «تمرين مدارا» که محمد مختاری به مسئله فرهنگ اين مملکت و ريشه يابی بيماری های فرهنگی و اجتماعی ما پرداخته است، بيندازيم و ببينيم که چطور اين انسان زحمت کشيده و اين مشکلات را ريشه يابی کرده است.و مشتاقم که رويکرد دوباره ای به انديشه ها و اشعار محمد مختاری انجام شود.