لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۲۸

پرستو فروهر: در ایران آدم همیشه فریادی در سینه دارد


پرستو فروهر در کنار عکس پدرش
پرستو فروهر در کنار عکس پدرش
اول آذرماه سال ۱۳۷۷، درست ۱۳ سال پیش بود که عصری خونین در خیابان هدایت در محله فخرآباد تهران رقم خورد: پیکر کاردآجین شده پروانه و داریوش فروهر ساعت‌ها پس از مرگ‌شان در خانه پیدا شد.

پرستو فروهر، دختر رهبر حزب «ملت ایران»، خبر را از روزنامه‌نگاری شنید که به او تلفن زده بود تا بازتاب مرگ والدینش را بشنود و این آغاز سفرهای پرستو بود، دختری که می‌گوید سیاسی نیست، اما به خون‌خواهی پدر و مادرش از پا نخواهد نشست تا بی‌گناهی و مظلومیت آنها را در کنار دیگر دگراندیشان قربانی شده در ایران فریاد کند.

please wait

No media source currently available

0:00 0:12:43 0:00
لینک مستقیم


او در صفحات پایانی کتاب تازه‌اش نوشته است: «در ایران آدم همیشه فریادی در سینه دارد» و حالا فریاد بلند او را به زبان آلمانی، انتشاراتی در آلمان به چاپ رسانده است.

پرستو فروهر مهمان گفت‌و‌گوی ویژه رادیوفردا بود تا از کتابش «سرزمینی که پدر و مادرم در آن به قتل رسیدند، ابراز عشق به ایران» بگوید.

  • رادیوفردا: خانم فروهر، «سرزمینی که پدر و مادرم در آن به قتل رسیدند، ابراز عشق به ایران» عنوان کتاب شماست و شما در همین ابتدا یک راه دشوار را در برابر خواننده قرار داده‌اید، ابراز عشق به سرزمینی که در آن پدر و مادرتان به قتل رسیدند. آیا این دوراهی شیوه‌ای برای جلب مخاطب است یا دوراهی که شما واقعا بر سر آن قرار گرفته بودید؟

پرستو فروهر: من در این عنوان سعی کردم دقیقا یک تضاد درونی و حسی که هر بار در بازگشت به ایران دارم، مطرح کنم. رابطه من با سرزمینی که از آن می‌آیم دچار چنین دوگانگی تلخی شده و این سرزمینی است که پدر و مادرم بیش از هر چیز دوست داشتند و مرا با عشق به ایران بزرگ کردند. آنها همیشه در کارهای خود سعی کردند برای آزادی و آبادی این سرزمین بکوشند و سرانجام جان‌شان را برای چنین هدفی گذاشتند.

سرزمینی که در آن آدم‌ها صرفا به امید آزادی به قتل می‌رسند و برای تلاش در راه رسیدن به آزادی کشته می‌شوند، بار سنگین رنج به همراه دارد و من در دوگانگی این عشق و رنج و خشم و محبت سعی کردم تصویر این سرزمین را به مخاطب آلمانی نشان دهم.

  • کتاب شما به زبان آلمانی منتشر شده و شاید هرگز به زبان فارسی در دسترس مخاطبان داخل ایران قرار نگیرد. این سوال مطرح می‌شود که پرده‌برداری از جزئیات قتل پروانه و داریوش فروهر چه بخشی از تاریخ ایران را قرار است برای مخاطب آلمانی‌زبان بازگو کند؟

من امیدوارم این کتاب به زبان فارسی هم چاپ شود، منتها ساختار این کتاب برای مخاطب آلمانی است، به این دلیل که مجموعه‌ای است از سفرنامه‌ها. سفرنامه را شما برای کسی می‌نویسید که دراین سفر همراه شما نیست.

برای من مجموع این سفرنامه‌ها مثل دریچه‌هایی است به شرایطی که سفر‌ها را انجام دادم. خط اصلی کتاب پیگیری پرونده قتل پدر و مادرم است و دادخواهی که آدم‌های زیادی در راه آن و برای پیگیری قتل‌های سیاسی تلاش کردند. ولی در عین حال روزمره چنین تلاشی هم بازگو می‌شود. در واقع دریچه‌هایی است به شرایط خاص اجتماعی و سیاسی آن دوران که من سفر‌ها را انجام دادم.

به نظر من بازگویی این روند برای مخاطبین فارسی‌زبان ضرورتی است و من سعی می‌کنم خودم از زبان خودم این کار را انجام دهم. ولی باید توجه داشت که من طی این سال‌ها در مصاحبه‌ها و نوشته‌هایم سعی کردم این تلاش را برای مردم بازگو کنم.

  • خانم فروهر، شما پیش ازاین گفته‌اید از ۲۶ سفری که به ایران داشتید تنها حکایت هشت سفر را انتخاب کردید. چرا نخواستید مخاطب آلمانی‌زبان با تمام فراز و فرودهایی که در این ۲۶ سفر داشتید همراه شود و آیا هدف خاصی از واگویه کردن این درد دل برای مخاطب آلمانی‌زبان داشتید؟

روایت کردن ۲۶ سفر حجم زیادی می‌برد و من سعی کردم در این هشت سفر چکیده آنها را بازگو کنم. بازگویی این تلاش هم فقط برای از درد گفتن نیست، بلکه برای بازگو کردن تمام تلاش‌های کوچک و بزرگی است که در راستای دادخواهی انجام شده و تلاش بسیاری از آدم‌ها و فعالان سیاسی- اجتماعی که من با آنها در طی این سفر‌ها برخورد داشتم و مواضع‌شان و این که چه طور سعی کردند در شرایط مختلف مقاومت کنند، چه فشارهایی را تحمل کردند و این فشار‌ها چه تاثیری در زندگی روزمره و ساده آدم‌ها داشت.

بازگویی این نوع نگاه از درون به جامعه ایران برای مخاطب آلمانی می‌تواند مقدار زیادی روشنگر شرایط امروزی هم باشد. فشارهایی که بعد ازسرکوب شدید به جامعه ایران وارد شد نوعی سکون بیرونی را به همراه داشت، ولی جامعه غربی باید بداند این سکون ناشی از چه درد و رنج‌هایی است و جنبش آزادی‌خواهی در ایران نیاز به همراهی و نگاه دقیق دارد.

  • شما در روند رسیدگی به پرونده پدر و مادرتان در شرایطی قرار گرفتید که تصمیم‌گیری بسیار دشوار بود و می‌توانستید قصاص را برای قاتلی که دادگاه به شما معرفی کرده بودید انتخاب کنید. این موقعیت پیچیده و دشوار را چه طور برای مخاطب غیر ایرانی و غیر مسلمان خود توضیح دادید؟

نه تنها این تصمیم دشوار بود، بلکه بسیاری از لحظه‌ها برای من بسیار سنگین بود، از جمله ۱۰ روزی که به خواندن این پرونده مشغول بودم و از این پرونده یادداشت برمی‌داشتم برای این که بعد‌ها بتوانم شهادت دهم چه فاجعه‌ای بر دگراندیشان ایران رفته است.

مسلم است برای خواننده‌ای که روزمره زندگی خودش در غرب با چنین فاجعه‌هایی دست و پنجه نرم نمی‌کند دشوار است، اما در این جوامع هم در تاریخ نه چندان دور تجربه برخورد با سیستم‌های سرکوبگر وجود دارد و مهم این است که مسائل طوری بیان شود تا بدانند آن چه خواست مردم ایران است، خواستی است که در همه جای جهان حقانیت دارد. احترام به حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت در جامعه یک مسئله فرافرهنگی است و تلاش جامعه ایران و کنشگران آن برای جامعه غربی هم قابل درک و لمس است، اگرچه ممکن است موانع آن گاهی از جنس دیگری باشد نسبت به تجربه خودشان در اینجا.

  • خانم فروهر، پرونده قتل پدر و مادر شما یک پرونده جنایی- سیاسی بود. در کتاب خود به کدام جنبه بهای بیشتری دادید، به جنایت یا به سیاست؟

به اعتقاد من این پرونده، پرونده قتل‌های سیاسی آذر سال ۷۷ که همچنان پرونده قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده هم بوده ریشه اصلی آن سیاسی است و باید در بستر سیاسی خاص خود به آن رسیدگی شود. این‌‌ همان اعتراضی است که ما به دادگاه نمایشی داشتیم و به همین دلیل در آن شرکت نکردیم. چون این قتل‌ها قتل خصوصی آدم‌هایی اتفاقی نبوده، بلکه حمله‌ای بود به دگراندیشان و آزادی و حقوق آنها در جامعه و می‌دانیم این مسئله ریشه طولانی داشته در جامعه ایران و از سال‌ها پیش بسیاری قربانی چنین شیوه‌های پلیدی شدند که ریشه در ظلم بر دگراندیشان دارد.

  • اول آذرماه سالگرد کشته شدن پدر و مادر شماست. آیا امسال هم برای برگزاری مراسم سالگرد آنها به ایران خواهید رفت به رغم تمام محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که در سال‌های گذشته بر شما اعمال شده است؟

بله، امسال هم در سالگرد قتل پدر و مادرم به ایران خواهم رفت تا آن روز را در آن خانه و قتلگاه دو عزیزم به سر برم. متاسفم که در طول سال‌های گذشته بزرگداشت پروانه و داریوش فروهر با ممنوعیت و سرکوب‌های شدید همراه بود.

من وظیفه خودم را در این پیگیری و تداوم می‌دانم و امیدوارم خاطره آنها و یاد چنین جنایت‌های فجیعی در ذهن مردم زنده بماند و هر یک در جایگاه خود تلاش خود بر مبنای دادخواهی را به پیش ببرند.
  • 16x9 Image

    رویا کریمی مجد

    رویا کریمی مجد روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۷۱ در ایران آغاز کرد و اردیبهشت ۱۳۸۷ به رادیو فردا پبوست. او تهیه‌کنندگی برنامه هفتگی صدایی دیگر را که به بررسی مسایل زنان اختصاص دارد، برعهده دارد.  در سال ۲۰۱۵ میکروفن طلایی جشنواره رادیویی نیویورک به  برنامه رادیویی «سنت تیغ» که رویا کریمی مجد آن را تهیه کرده بود تعلق یافت. 

XS
SM
MD
LG