زنگ خطرِ خشک شدن روز کارون مدتهاست که به صدا در آمده است. شهروندان استان خوزستان از سوی ديگر با بحران زيست محيطیِ ناشی از پديده گرد و غبار هم رو به رو هستند.
جمعی از فعالان مدنی و شهروندان خوزستانی با انتشار نامهای سرگشاده خواستار توجه دولت به اين وضعيت و توقفِ طرحِ انتقال آب کارون به استانهای مجاور شدهاند.
در همين زمينه رادیو فردا با سام خسرویفرد، روزنامهنگار و کارشناس محيط زيست در هلند گفتوگو کرده و پيش از هر چيز درباره طرح موسوم به انتقال آب از کارون پرسيده است.
سام خسرویفرد: گمانم احيای مجدد همان طرحی است که به نام طرح بهشتآباد معروف بود که انتقال آب است از سرشاخههای رود کارون با احداث تونلی به طول ۶۴ هزار متر. به نظر میرسد دو مرتبه احيا شده است.
اين طرح با استيضاح وزير نيرو و آقای نامجو در کابينه دولت قبلی متوقف شده بود. اما گويا دو مرتبه طرح احيا شده. هدف اصلی و رويکرد اصلی طرح اين است که اصفهان و يزد به طور خاص و احيانا کرمان از آب کارون منتفع شوند. از انتقادهايی که به اين طرح میشود اين است که مسائل مربوط به خوزستان در مطالعاتش ديده نشده. مطالعات صرفا منافعی بوده که نصيب استان اصفهان میشد.
فکر میکنيد چرا بايد اين طور باشد؟ آيا اين طرح به لحاظ کارشناسی قابل تاييد است؟
انتقال آب به حوزه مرکزی يک قدمت طولانی دارد و از دوره صفويه تصميم داشتند و تلاش کردند که آب را از منطقه بختياری وارد کنند به استان اصفهان. دليل اين کارها از آن زمان تا امروز فقط اين است که جمعيت و توسعه در منطقه مرکزی و به خصوص اصفهان بسيار زياد است. اما آيا اين کار درست است يا نه، من فکر میکنم نمیتواند که کار درستی باشد. چون وقتی شما آب را از يک حوزه به يک حوزه ديگر منتقل میکنيد آن حوزه مبداء را با مشکلات بسياری روبهرو میکنيد. کمااينکه الان میبينيد مدتهاست که خبر خشک شدن کارون و از بين رفتن کارون منتشر میشود. يعنی به اندازه کافی ما به کارون زخمهای متعدد زدهايم؛ با ايجاد سدهای بسيار زياد بر روی اين رود.
الان ديگر به نظر میرسد که کارون رمق و نفسی ندارد برای اين که بتواند به استان ديگری هم سرويس بدهد و خدمات ايجاد کند. سدهای کارون سه و چهار، سد گتوند اوليا و سد مخزنی گتوند، سد عباسپور و مسجدسليمان اينها همه و همه رمق کارون را گرفته و فکر نمیکنم که توانی داشته باشد بتواند مفيد فايده باشد برای مردم اصفهان.
اگر موافق باشيد کمی هم به وضعيت استان خوزستان بپردازيم. عدهای از خوزستانیها هم نامهای نوشته و خواستار آن شده بودند که اين طرح متوقف شود. میگويند که ما در استان خوزستان از پديده گرد و غبار هم رنج میبريم و به هر حال خشک شدن هرچه بيشتر کارون میتواند اين پديده را تشديد کند.
سيستم رودخانهای خدمات بسيار زيادی را به ساکنان این منطقه میدهد. از جمله تعديل کننده هوا است، به هر حال آب شرب و کشاورزی و آب مورد نياز برای صنايع را فراهم میکند. مساله کشت و صنعت، مسئلهای است که با اقتصاد مردم و کل استان گره خورده.
خشک شدن کارون میتواند تمام کشت و صنعت را از بين ببرد. يعنی نه تنها سلامت مردم به واسطه تعديل هوا و کاهش آن ذرات و گرد و غبار بلکه اقتصاد مردم هم تهديد میشود با خشک شدن رودخانه کارون.
جمعی از فعالان مدنی و شهروندان خوزستانی با انتشار نامهای سرگشاده خواستار توجه دولت به اين وضعيت و توقفِ طرحِ انتقال آب کارون به استانهای مجاور شدهاند.
در همين زمينه رادیو فردا با سام خسرویفرد، روزنامهنگار و کارشناس محيط زيست در هلند گفتوگو کرده و پيش از هر چيز درباره طرح موسوم به انتقال آب از کارون پرسيده است.
سام خسرویفرد: گمانم احيای مجدد همان طرحی است که به نام طرح بهشتآباد معروف بود که انتقال آب است از سرشاخههای رود کارون با احداث تونلی به طول ۶۴ هزار متر. به نظر میرسد دو مرتبه احيا شده است.
اين طرح با استيضاح وزير نيرو و آقای نامجو در کابينه دولت قبلی متوقف شده بود. اما گويا دو مرتبه طرح احيا شده. هدف اصلی و رويکرد اصلی طرح اين است که اصفهان و يزد به طور خاص و احيانا کرمان از آب کارون منتفع شوند. از انتقادهايی که به اين طرح میشود اين است که مسائل مربوط به خوزستان در مطالعاتش ديده نشده. مطالعات صرفا منافعی بوده که نصيب استان اصفهان میشد.
فکر میکنيد چرا بايد اين طور باشد؟ آيا اين طرح به لحاظ کارشناسی قابل تاييد است؟
انتقال آب به حوزه مرکزی يک قدمت طولانی دارد و از دوره صفويه تصميم داشتند و تلاش کردند که آب را از منطقه بختياری وارد کنند به استان اصفهان. دليل اين کارها از آن زمان تا امروز فقط اين است که جمعيت و توسعه در منطقه مرکزی و به خصوص اصفهان بسيار زياد است. اما آيا اين کار درست است يا نه، من فکر میکنم نمیتواند که کار درستی باشد. چون وقتی شما آب را از يک حوزه به يک حوزه ديگر منتقل میکنيد آن حوزه مبداء را با مشکلات بسياری روبهرو میکنيد. کمااينکه الان میبينيد مدتهاست که خبر خشک شدن کارون و از بين رفتن کارون منتشر میشود. يعنی به اندازه کافی ما به کارون زخمهای متعدد زدهايم؛ با ايجاد سدهای بسيار زياد بر روی اين رود.
الان ديگر به نظر میرسد که کارون رمق و نفسی ندارد برای اين که بتواند به استان ديگری هم سرويس بدهد و خدمات ايجاد کند. سدهای کارون سه و چهار، سد گتوند اوليا و سد مخزنی گتوند، سد عباسپور و مسجدسليمان اينها همه و همه رمق کارون را گرفته و فکر نمیکنم که توانی داشته باشد بتواند مفيد فايده باشد برای مردم اصفهان.
اگر موافق باشيد کمی هم به وضعيت استان خوزستان بپردازيم. عدهای از خوزستانیها هم نامهای نوشته و خواستار آن شده بودند که اين طرح متوقف شود. میگويند که ما در استان خوزستان از پديده گرد و غبار هم رنج میبريم و به هر حال خشک شدن هرچه بيشتر کارون میتواند اين پديده را تشديد کند.
سيستم رودخانهای خدمات بسيار زيادی را به ساکنان این منطقه میدهد. از جمله تعديل کننده هوا است، به هر حال آب شرب و کشاورزی و آب مورد نياز برای صنايع را فراهم میکند. مساله کشت و صنعت، مسئلهای است که با اقتصاد مردم و کل استان گره خورده.
خشک شدن کارون میتواند تمام کشت و صنعت را از بين ببرد. يعنی نه تنها سلامت مردم به واسطه تعديل هوا و کاهش آن ذرات و گرد و غبار بلکه اقتصاد مردم هم تهديد میشود با خشک شدن رودخانه کارون.