در ايران و از همان نخستين ماه هاى پس از انقلاب، خاطراتى كه به نام سران و شخصيت هاى سياسى دوران پهلوى منتشر مى شد، همواره خوانندگان بسيارى را به خود جلب مى كرد و مورد اقبال عمومى قرار مى گرفت.
كتاب هاى بسيارى در اين باره منتشر شد كه مشهورترين آنها يادداشت هاى «امير اسدالله اعلم» وزير دربار شاه و همچنين خاطرات «علينقى عاليخانى»، وزير اقتصاد در دهه چهل خورشيدى بودند.
اما در كنار اينها خاطراتى هم از «فرح پهلوى»، «مادر همسر شاه» ، «برادر شاه» و بسيارى ديگر منتشر شدند كه دست كم در همين دو سه مورد اخير، صحت اين خاطرات توسط آنها تكذيب شده است.
شهرام خلدى، کارشناس و پژوهشگر مركز مطالعات خاورميانه در دانشگاه منچستر (بريتانيا)، تاريخ معاصر ايران و خاطره نويسى پيش و پس از انقلاب را سال ها مورد بررسى و پژوهش قرار داده است.
او چندى پيش چكيده اى از دستاوردهاى اين پژوهش را در قالب سخنرانى در كنفرانس دو سالانه مطالعات ايران شناسى كه در تورنتو (كانادا) برگزار شد، ارائه كرد.
در حاشيه يكى از جلسات اين سمينار، شهرام خلدى با راديو فردا گفت و گويى داشت.
راديو فردا: مهمترين نتيجه اى كه از پژوهش هاى خود در باره كتاب هاى خاطرات منتسب به دولتمردان حكومت پهلوى به دست آورده ايد چه بوده است؟
شهرام خلدى: شايد بشود گفت مهمترين دستاورد و نتيجه اى كه من گرفته ام توجه به اين نكته است كه در نظام جمهورى اسلامى ايران به صورت خيلى ارگانيك و نه لزوما مكانيكى خاطرات دولتمردان دوران پهلوى به شدت ويراستارى شده اند.
اين امر در جهت سياست هاى كلى انقلاب فرهنگى جمهورى اسلامى بوده و طى آن تلاش شده است تا (در اين خاطره نويسى ها) از انتشار هر گونه پوزش خواهى و يا توجيه گرايى از كارنامه دوران پهلوى جلوگيرى شود.
همچنين تلاش شده است هر صحبتى كه خاطره نويسان دوره پهلوى در مخالفت با انقلاب اسلامى مطرح كرده اند، به منظور اينكه مبادا روايتى را كه در جمهورى اسلامى پذيرفته شده است مخدوش نمايد، ضد روايت تلقى كنند.
- «وقتى مى گوييم خاطرات جعلى، دقيقا به اين دليل است كه اين خاطرات (مستقيما و در قالب يك كتاب ) توسط كسانى كه به آنان منتسب شده اند، نوشته نشده اند؛ اما ممكن است گردآورندگان اين خاطرات، از مصاحبه هاى شخصى كه در داخل و يا خارج كشور، خاطرات به وى منتسب شده است بهره برده باشند و يا از آثار به جاى مانده از آنان و مطالب پراكنده و اطلاعات متفرفه شخصى در نگارش اين خاطرات استفاده كرده باشند.»
اين اقدام نيز از سوى مجموعه بنيادها و نهادهاى جمهورى اسلامى كه به نوعى در راس آنها، شوراى عالى انقلاب فرهنگى و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى وجود دارد انجام مى شود.
در سخنرانى تان درباره انتشار يكسرى خاطرات جعلى در ايران هم سخن گفتيد. ممكن است بيشتر توضيح دهيد؟
در مورد خاطرات جعلى دولتمردان دوران پهلوى، در محافل انتشاراتى روايات و شايعات گوناگونى وجود دارد؛ اما يكى از نخستين كسانى كه در اين خصوص به ما گزارش مى دهد كه اين خاطرات جعلى هستند و بوسيله اشخاص معينى چاپ و منتشر مى شوند، آقاى «عبدالله شهبازى» است كه خود از تاريخ نويسان مورد قبول جمهورى اسلامى و شايد به نوعى از تاريخ نويسان دولتى محسوب مى شود.
او در عين حال بنيانگذار مركز مطالعات تاريخ معاصر و نيز از بنيانگذاران مركز مطالعات و پژوهش هاى سياسى نيز هست.
او اولين بار زنگ خطر را در خصوص نشر خاطرات جعلى به صدا در آورد، كه البته انگيزه او مى تواند از سر دلسوزى براى نظامى باشد كه در آن خدمت مى كند و يا شايد هم به اين خاطر كه ايشان به هر حال تصور مى كنند، اين حركات (جعل خاطره نويسى به نام افراد) حركاتى غير حرفه اى و نادرست است.
اما يكى از شايعات مطرح شده هم اين است كه اشخاصى در يك انتشاراتى در تهران به نام انتشارات «به آفرين» هستند، كه (به طور سيستماتيك) اقدام به نشر خاطراتى منتسب به دولتمردان دوره پهلوى مى كنند.
از جمله اين نوع خاطرات هم مى توان به خاطرات منسوب به مادر شهبانو فرح ديبا، خانم «فريده ديبا» تحت عنوان «دخترم فرح» اشاره كرد كه بر اساس گفته هاى شهبانو و مصاحبه هايى كه ايشان انجام دادند صحت اين خاطرات تكذيب شد.
البته خاطراتى نيز به نام خود شهبانو فرح پهلوى منتشر شده است با عنوان «دختر يتيم»؛ همچنين خاطراتى به شاهپور غلامرضا پهلوى يا دكتر افشار منتسب شده اند.
البته عده اى بر اين اعتقادند كه انتشارات «به آفرين» به اشاره برخى مراكز اطلاعاتى، در حال ارتكاب اين گونه اعمال است.
اگر چه من خودم شخصا قائل به ديدگاه هاى مبتنى بر نظريه توطئه نيستم و فكر مى كنم ممكن است اين قبيل خاطرات، صرفا به خاطر اينكه مورد توجه عامه مردم هستند و داغ بودن بازار خاطره نويسى و نهايتا به منظور صرف منافع مالى انجام گرفته باشند.
راستش من خودم به شخصه مراجعينى داشته ام كه از من خواسته اند ليستى از خاطرات جعلى (از دولتمردان دوران پهلوى كه در ايران منتشر شده اند) را براى مطالعه به آنان عرضه كنم، چون به اعتقاد آنان خاطرات واقعى اين افراد بسيار كسل كننده است و در عوض خاطرات جعلى، هيجان انگيز و جالبترند؛ بنابر اين ترجيح مى دهند خاطرات جعلى را بخوانند.
اين نكته را هم بگويم كه وقتى مى گوييم خاطرات جعلى، دقيقا به اين دليل است كه اين خاطرات (مستقيما و در قالب يك كتاب ) توسط كسانى كه به آنان منتسب شده اند، نوشته نشده اند؛ اما ممكن است گردآورندگان اين خاطرات، از مصاحبه هاى شخصى كه در داخل و يا خارج كشور، خاطرات به وى منتسب شده است بهره برده باشند و يا از آثار به جاى مانده از آنان و مطالب پراكنده و اطلاعات متفرفه شخصى در نگارش اين خاطرات استفاده كرده باشند.
مثلا عكس هايى در آرشيو جمهورى اسلامى از خاندان پهلوى وجود دارد كه اين عكس ها بعد از انقلاب از خانه اين افراد به تاراج رفته است و آثار باقيمانده گردآورى شده اند و هم اكنون به نام بستگان خاندان پهلوى و يا دولتمردان پهلوى كه حتى برخى از آنان فوت كرده اند منتشر مى شوند.
شما در مسير تحقيقاتتان در حوزه خاطره نويسى، مى توانيد بگوييد خاطراتى كه از دولتمردان جمهورى اسلامى تاكنون منتشر شده اند داراى چه ويژگى هاى مشخصى است؟
اين خاطرات كمابيش بر روى يك خط مشخص حركت مى كنند و عمدتا از نقطه سرنگونى سلطنت پهلوى تا زمان شكل گيرى انقلاب را شامل مى شوند.
در اين خاطرات تلاش بر اين است كه مشخص شود كه هريك براى به ثمر ر سيدن انقلاب(نسبت به بقيه ) تلاش بيشترى كرده است بى آنكه بخواهد ديگرى را زير سوال ببرد.
در عين حال همه اين خاطرات، به طور متفق القول و هماهنگ، گروه هايى همچون مجاهدين خلق، فداييان خلق و همه گروه هايى را كه (به اعتقاد آنان) به اندازه گروه هاى اسلامى (به انقلاب اسلامى) ايمان نداشته اند و مومن به هدف نبوده اند را زير سوال مى برند.
اين به اصطلاح مصلحت انديشى سياسى و درك اطلاعاتى و امنيتى (در جمهورى اسلامى ) از تاريخ نويسى دوران انقلاب، باعث شده است تا (به جاى يك تاريخ نويسى مستند و واقعى) يك تاريخ نويسى رسمى در شكل نمادهاى مشخصى خود را به افكار عمومى قالب كند.