در یک هفته گذشته جمهوری اسلامی ايران با دو قطعنامه سرزنش آميز از سوی دو نهاد مهم جهانی روبرو شد.
روز پنجشنبه، ۱۷نوامبر، نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به خاطر عدم ابهام زدايی جمهوری اسلامی و نيز گزارش يوکیو آمانو از فعاليت های هسته ای ايران و احتمال گسترش اين گونه فعاليت ها به سوی اهداف نظامی ابراز نگرانی عميق کرد.
روز جمعه، مجمع عمومی سازمان ملل با محکوم کردن طرح ترور سفير عربستان در واشینگتن از ايران خواست که به تعهدات اش نسبت به جامعه جهانی پايبند باشد.
هر دو قطعنامه نيز با اکثريت مطلق آرا به تصويب رسيد. در شرايطی که جمهوری اسلامی در وضعيت دشواری از نظر خطرات بين المللی که نزديکترين احتمال آن، فلج اقتصادی است و بعيدترين اش حمله نظامی، اهميت اين بيانيه ها چيست؟
مجمع عمومی سازمان ملل در بيانيه ای با رای مثبت ۱۰۶ کشور از حاضران در مجمع، ضمن محکوم کردن طرح ترور سفير عربستان در واشینگتن، از ایران خواست تا به تعهدات بين المللی اش احترام بگذارد.
منصور فرهنگ، نخستين نماينده ايران پس از انقلاب در سازمان ملل، اين اجماع را نشانه وضعيت ديپلماسی جمهوری اسلامی می داند.
منصور فرهنگ: علت اش اين است که ديپلماسی ايران ورشکسته است. اين رای ميخی بود به تابوت ديپلماسی ايران در سطح جهان.اگر ما در نظر بگيريم که رفتار و گفتار احمدی نژاد در شش سال گذشته در نيويورک چه عکس العمل هايی ايجاد کرده و هر وقت که او به نيويورک سفر می کند تا مدتی حرف ها و ادعاها و مهملات و افسانه سازی ها و خرافات او سوژه هايی است برای شوهای آخر شب آمريکا.
و يا اينکه کسانی که خواستار تقابل و جنگ با ايران هستند، او را به عنوان آدمی که از عقلانيت و معرفت دور است و تحت هيچ عنوانی نبايد به او اعتماد کرد، به عنوان يک شخص خطرناک معرفی می کنند.
تا آن جايی که در سطح جهان هر گونه اتهامی به جمهوری اسلامی قابل درک و قابل باور است. سوءظن، شک و ترديد به جمهوری اسلامی و بی اعتمادی به اين نظام آن قدر وسيع شده که اين قطعنامه ها توانست به راحتی به تصويب ساير کشورها برسد.»
بهمن آقايی ديبا، کارشناس روابط بين الملل، درباره اهميت اين قطعنامه چنين می گويد:
بهمن آقايی ديبا: فکر می کنم با توجه به اينکه در حال حاضر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حال برگزاری اجلاس خود است، و هر سال نيز مجمع چند ماهی را صرف برگزاری اين اجلاس می کند، به اعتقاد من کشورهای تدوين کننده و بانی قطعنامه در واقع عربستان، از اين فرصت استفاده کرده اند.
از سوی ديگر وقتی موضوعی در مجمع عمومی با اين سرعت و هماهنگی و با نظر مثبت تعداد زيادی از نمايندگان کشورهای عضو مجمع به تصويب می رسد، نشان دهنده نگرانی و نظر جامعه جهانی در کل اعضا است و نه نگرانی تنها تعداد محدودی از آنها. به همين دليل هم تصويب آن در مجمع عمومی از يک اهميت خاصی برخوردار است.»
ايران می گويد اين ۱۰۶ کشور امضا کننده بيانيه مجمع عمومی، همگی دنباله روهای آمريکا بوده اند و لذا بيانيه را بی اهميت می خواند.
منصور فرهنگ اما، اهميت اين بيانيه را سمبليک و باعث تضعيف هر چه بيشتر موقعيت و جايگاه بين المللی ايران می داند.
منصور فرهنگ: بر مبنای آنچه که ما در مطبوعات می خوانيم و ادعاهايی که مطرح می شود و همچنين بر مبنای گزارش اف.بی.آی آمريکا، فقط ما به آن اسناد و مدارک و تحليل هايی دسترسی داريم که در اختيار عام قرار دارد.
ولی من با دقت مباحثی را که در مجمع عمومی مطرح شد دنبال کردم، در آنجا بحث مورد نظر، سياسی بود. به همين دليل هم هست که اين قطعنامه هيچ نوع پيامد حقوقی به اين معنا که اگر ايران به مفاد آن بی اعتنايی کند، مجازات خواهد شد، وجود نداشت.
اما تدوين اين قطعنامه و صدور آن اهميت سمبليک و سياسی دارد. يعنی انزوای سياسی ايران و سوء ظن و بی اعتمادی بين المللی نسبت به ايران را تشديد می کند. ديگر بعد از اين وقايع کمتر کسی به ايران اعتماد می کند. به جز کشورهايی مانند کره شمالی ، کوبا و ونزوئلا ، کشور ديگری به ايران اعتماد ندارد.
واقعا اين هشت کشوری که به نفع ايران رای دادند، کشورهايی هستندکه خودشان در انزوای جامعه جهانی به سر می برند.»
و بهمن آقايی ديبا، کارشناس امور بين الملل نيز معتقد است که اين بيانيه به رغم ابراز بی اهميتی از سوی ايران، خطرساز است.
بهمن آقایی دیبا: از بابت اينکه دولت ايران اين قطعنامه و تصميمات مجامع بين المللی را چه در مورد شورای حکام و چه در مورد شورای امنيت و قطعنامه های متعددی که از سوی آنها صادر شده است و اکنون نيز قطعنامه ای که در مجمع عمومی صادر شده و همچنين مسائل ديگری که در پيش رو خواهيم داشت، به ويژه مسئله نقض حقوق بشر در ايران در کميته سوم همين مجمع مطرح خواهد شد و بعد از آن هم در خود مجمع طرح می شود را همگی، کاغذ پاره و اسناد بی اهميت و مضحک می داند، شکی نيست.
ولی همه اينها پله هايی از يک نردبان و يا قطعاتی از يک هيبت کلی هستند که در جهت بی اعتبار کردن دولت ايران و منزوی کردن اين کشور پيش می روند.
در نهايت، اگر که همه اينها کنار هم گذاشته شده و منجر به اين شود که کشورهای جهان در قالب بندهای اجرايی منشور ملل متحد، تصميمات تازه ای اتخاذ کنند، آن وقت است که خطرات بيشتری متوجه ايران خواهد بود.»
از طرفی و يک روز پيش از صدور اين بيانيه، شورای حکام سازمان انرژی اتمی از سمت و سوی مبهم فعاليت های هسته ای ايران ابراز نگرانی عميق کرد. ايران آن را نيز بی اهميت دانست.
از محسن ميلانی، استاد علوم سياسی دانشگاه فلوريدا می پرسم «چرا تحليلگران، بيانيه شورای حکام را بسيار با اهميت تلقی کرده اند؟»
محسن میلانی: به خاطر دو مطلب. اينکه برای اولين بار است که سازمان انرژی اتمی دارد مسئله اتمی ايران را اين طور مطرح می کند که شايد برنامه های اتمی ايران دارد به سمت و جهت ساختن بمب اتم پيش می رود.
خيلی ها پيش از اين به اين مسئله اشاره کرده بودند ولی اينکه سازمان انرژی اتمی اين مسئله را رسما اعلام کند، به اعتقاد من مسئله بسيار مهمی است.
از سوی ديگر اهميت اين قطعنامه در اين است که مسئله را برای شورای امنيت سازمان ملل يا برای دولت آمريکا يا اتحاديه اروپا خيلی ساده تر خواهد کرد، تا تحريم ها را عليه ايران تشديد کنند.
يکی از اين تحريم ها که به اعتقاد من از اهميت خاصی برخوردار است، تحريم بانک مرکزی ايران خواهد بود.
که اگر اين اتفاق بيافتد، صدمه بسيار جدی به اقتصاد ايران وارد خواهد کرد و جنگ سياسی بين ايران و دنيای غرب را هم به يک فصل جديدی خواهد کشاند.»
بيانيه شورای حکام اگر چه در نوع خود شديد اللحن بود، اما در آن نشست، پرونده ايران به شورای امنيت فرستاده نشد. جمهوری اسلامی، اين را نشانه پيروزی دستگاه ديپلماسی اش و فعاليت هايش در آژانس بين المللی انرژی اتمی می داند. آيا چنين است؟
سعيد محمودی، رییس بخش حقوق بين الملل دانشکده حقوق دانشگاه استکهلم: به نظرمن پرونده ايران در شورای امنيت، يک پرونده مختومی است و نيازی به اين که شورای امنيت در اين باره دست به اقدام جديدی بزند، نيست.
برای اينکه شورای امنيت سازمان ملل، تحريم های مورد نظرش را طی چهار قطعنامه عليه ايران صادر کرده و خواسته های روشنی از ايران داشته است و البته هيچ کدام از اين خواسته ها، به خصوص مسئله تعليق غنی سازی، هم عملی نشده است. اين مسئله در گزارش های قبلی آژانس هم کاملا روشن بوده است.
به اعتقاد من مسئله ای که مهم است اين است که اين قطعنامه اخير شورای حکام، يکی از شروط قبول شدن و تصويب اش از ديدگاه به خصوص روسيه، اين بود که به همين صورتی که مطرح شده، تفسير شود.
يعنی روسيه اين شرط را گذاشته بود که نه لحن قطعنامه صريح تر از اين باشد و نه بشود به طور مجدد آن را به شورای امنيت ارجاع کرد و ارجاع دوباره آن به شورای امنيت جزو شرايطی بود که نمی توانست مورد پذيرش روسيه و چين قرار بگيرد.
به همين دليل هم به اعتقاد من، اين مسئله به دليل پيروزی حقوقی و يا سياسی ايران نيست که اين پرونده مجددا به شورای امنيت محول نشده است. بلکه به خاطر مسائل داخلی شورا و قبل از هر چيز به خاطر جهت گيری روسيه و چين بوده است که به صراحت و به روشنی اعلام کرده اند که هيچ تحريم جديدی را بر اساس اين گزارش بر عليه ايران نخواهند پذيرفت.
علی الاصول اين دو کشور با صدور گزارش آقای آمانو مخالف بودند و به همين دليل هم نگذاشتند که قطعنامه بيش از اين ، محتوای شديدتری داشته باشد.»
محسن ميلانی، استاد علوم سياسی نيز بر همين نکته تاکيد می کند:
«مسئله سياست ها و استراتژی های دولت چين و روسيه مطرح است. يعنی هر دو کشور و علی الخصوص روسيه با تحريم های جديد فعلا مخالفند.
بازی ای که اين دو کشور، مخصوصا روسيه دارند اين است که نه روسيه و نه چين خواهان اين هستند که مسئله اختلاف ايران و دنيای غرب، علی الخصوص ايران و آمريکا حل شود.
يعنی اينها سود و منفعت اقتصادی و استراتژيکی خودشان را در اختلاف بين ايران و آمريکا می بينند.
بنابر اين هر وقت که ايران و دنيای غرب به سمت حل و فصل مشکلات و اختلافات شان گام بر می دارند، روسيه و چين با يک ظرافت خيلی جالب تلاش می کنند که دو کشور را از حل مشکلات شان دور کنند. و هر وقت هم که احساس می کنند که امکان دارد ميزان فشارها به ايران بسيار زياد شود، در آن زمان است که از ايران طرفداری می کنند.»
اما آنچه که در ايران از سوی مقامات، از شخص رهبر جمهوری اسلامی تا محمود احمدی نژاد و سايرين تبليغ می شود، آن است که هيچ خطری از رهگذر اين قطعنامه ها برای ايران متصور نبايد بود.
به گفته آنان، اينها عمليات روانی دشمنان جمهوری اسلامی اند. اما تحليلگران می گويند که فشارها و شرايط روانی دشوارتر از پی همين قطعنامه هاست که فراخواهد رسيد.
بهمن آقايی ديبا، کارشناس امور بين الملل: اينها بخش هايی از يک مجموعه بزرگترند . هر کدام از اينها اثر خاص خودشان را دارند. وقتی که اين قطعنامه ها و تصويب ها در قالب مجامع بين المللی گرفته می شود، کشورهای جهان و مجامع بين المللی و سازمان های جهانی، نحوه برخورد خودشان را با دولت ايران در آينده بر اساس اين مسائل طرح ريزی می کنند.
بدون شک اين قطعنامه ها باعث افزايش تحريم ها خواهند شد و در نهايت اين گونه بی اعتباری و از دست دادن پرستيژ و بی آبرويی و انزوا در جامعه جهانی، هزينه های خودش را برای کشور ايران خواهد داشت.
اگر که در شورای امنيت سازمان ملل متحد در قالب فصل هفتم، تصميماتی عليه حکومت ايران گرفته شود، آنجاست که مشکلات اصلی شروع خواهد شد.
توجه داشته باشيد که صدام حسين هم ۱۷ قطعنامه را به عنوان کاغذ پاره و تصميمات بی ارزش مجامع بين المللی تلقی کرد و بالاخره ديديد که چه مشکلات و مسائلی برای او و کشور عراق ايجاد شد.»
روز پنجشنبه، ۱۷نوامبر، نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به خاطر عدم ابهام زدايی جمهوری اسلامی و نيز گزارش يوکیو آمانو از فعاليت های هسته ای ايران و احتمال گسترش اين گونه فعاليت ها به سوی اهداف نظامی ابراز نگرانی عميق کرد.
روز جمعه، مجمع عمومی سازمان ملل با محکوم کردن طرح ترور سفير عربستان در واشینگتن از ايران خواست که به تعهدات اش نسبت به جامعه جهانی پايبند باشد.
هر دو قطعنامه نيز با اکثريت مطلق آرا به تصويب رسيد. در شرايطی که جمهوری اسلامی در وضعيت دشواری از نظر خطرات بين المللی که نزديکترين احتمال آن، فلج اقتصادی است و بعيدترين اش حمله نظامی، اهميت اين بيانيه ها چيست؟
مجمع عمومی سازمان ملل در بيانيه ای با رای مثبت ۱۰۶ کشور از حاضران در مجمع، ضمن محکوم کردن طرح ترور سفير عربستان در واشینگتن، از ایران خواست تا به تعهدات بين المللی اش احترام بگذارد.
منصور فرهنگ، نخستين نماينده ايران پس از انقلاب در سازمان ملل، اين اجماع را نشانه وضعيت ديپلماسی جمهوری اسلامی می داند.
منصور فرهنگ: علت اش اين است که ديپلماسی ايران ورشکسته است. اين رای ميخی بود به تابوت ديپلماسی ايران در سطح جهان.اگر ما در نظر بگيريم که رفتار و گفتار احمدی نژاد در شش سال گذشته در نيويورک چه عکس العمل هايی ايجاد کرده و هر وقت که او به نيويورک سفر می کند تا مدتی حرف ها و ادعاها و مهملات و افسانه سازی ها و خرافات او سوژه هايی است برای شوهای آخر شب آمريکا.
و يا اينکه کسانی که خواستار تقابل و جنگ با ايران هستند، او را به عنوان آدمی که از عقلانيت و معرفت دور است و تحت هيچ عنوانی نبايد به او اعتماد کرد، به عنوان يک شخص خطرناک معرفی می کنند.
تا آن جايی که در سطح جهان هر گونه اتهامی به جمهوری اسلامی قابل درک و قابل باور است. سوءظن، شک و ترديد به جمهوری اسلامی و بی اعتمادی به اين نظام آن قدر وسيع شده که اين قطعنامه ها توانست به راحتی به تصويب ساير کشورها برسد.»
بدون شک اين قطعنامه ها باعث افزايش تحريم ها خواهند شد و در نهايت اين گونه بی اعتباری و از دست دادن پرستيژ و بی آبرويی و انزوا در جامعه جهانی، هزينه های خودش را برای کشور ايران خواهد داشت. توجه داشته باشيد که صدام حسين هم ۱۷ قطعنامه را به عنوان کاغذ پاره و تصميمات بی ارزش مجامع بين المللی تلقی کرد و بالاخره ديديد که چه مشکلات و مسائلی برای او و کشور عراق ايجاد شد.
بهمن آقایی دیبا
بهمن آقايی ديبا، کارشناس روابط بين الملل، درباره اهميت اين قطعنامه چنين می گويد:
بهمن آقايی ديبا: فکر می کنم با توجه به اينکه در حال حاضر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حال برگزاری اجلاس خود است، و هر سال نيز مجمع چند ماهی را صرف برگزاری اين اجلاس می کند، به اعتقاد من کشورهای تدوين کننده و بانی قطعنامه در واقع عربستان، از اين فرصت استفاده کرده اند.
از سوی ديگر وقتی موضوعی در مجمع عمومی با اين سرعت و هماهنگی و با نظر مثبت تعداد زيادی از نمايندگان کشورهای عضو مجمع به تصويب می رسد، نشان دهنده نگرانی و نظر جامعه جهانی در کل اعضا است و نه نگرانی تنها تعداد محدودی از آنها. به همين دليل هم تصويب آن در مجمع عمومی از يک اهميت خاصی برخوردار است.»
ايران می گويد اين ۱۰۶ کشور امضا کننده بيانيه مجمع عمومی، همگی دنباله روهای آمريکا بوده اند و لذا بيانيه را بی اهميت می خواند.
منصور فرهنگ اما، اهميت اين بيانيه را سمبليک و باعث تضعيف هر چه بيشتر موقعيت و جايگاه بين المللی ايران می داند.
منصور فرهنگ: بر مبنای آنچه که ما در مطبوعات می خوانيم و ادعاهايی که مطرح می شود و همچنين بر مبنای گزارش اف.بی.آی آمريکا، فقط ما به آن اسناد و مدارک و تحليل هايی دسترسی داريم که در اختيار عام قرار دارد.
ولی من با دقت مباحثی را که در مجمع عمومی مطرح شد دنبال کردم، در آنجا بحث مورد نظر، سياسی بود. به همين دليل هم هست که اين قطعنامه هيچ نوع پيامد حقوقی به اين معنا که اگر ايران به مفاد آن بی اعتنايی کند، مجازات خواهد شد، وجود نداشت.
اما تدوين اين قطعنامه و صدور آن اهميت سمبليک و سياسی دارد. يعنی انزوای سياسی ايران و سوء ظن و بی اعتمادی بين المللی نسبت به ايران را تشديد می کند. ديگر بعد از اين وقايع کمتر کسی به ايران اعتماد می کند. به جز کشورهايی مانند کره شمالی ، کوبا و ونزوئلا ، کشور ديگری به ايران اعتماد ندارد.
واقعا اين هشت کشوری که به نفع ايران رای دادند، کشورهايی هستندکه خودشان در انزوای جامعه جهانی به سر می برند.»
ديپلماسی ايران ورشکسته است. اين رای ميخی بود به تابوت ديپلماسی ايران در سطح جهان. سوءظن، شک و ترديد به جمهوری اسلامی و بی اعتمادی به اين نظام آن قدر وسيع شده که اين قطعنامه ها توانست به راحتی به تصويب ساير کشورها برسد.
منصور فرهنگ
و بهمن آقايی ديبا، کارشناس امور بين الملل نيز معتقد است که اين بيانيه به رغم ابراز بی اهميتی از سوی ايران، خطرساز است.
بهمن آقایی دیبا: از بابت اينکه دولت ايران اين قطعنامه و تصميمات مجامع بين المللی را چه در مورد شورای حکام و چه در مورد شورای امنيت و قطعنامه های متعددی که از سوی آنها صادر شده است و اکنون نيز قطعنامه ای که در مجمع عمومی صادر شده و همچنين مسائل ديگری که در پيش رو خواهيم داشت، به ويژه مسئله نقض حقوق بشر در ايران در کميته سوم همين مجمع مطرح خواهد شد و بعد از آن هم در خود مجمع طرح می شود را همگی، کاغذ پاره و اسناد بی اهميت و مضحک می داند، شکی نيست.
ولی همه اينها پله هايی از يک نردبان و يا قطعاتی از يک هيبت کلی هستند که در جهت بی اعتبار کردن دولت ايران و منزوی کردن اين کشور پيش می روند.
در نهايت، اگر که همه اينها کنار هم گذاشته شده و منجر به اين شود که کشورهای جهان در قالب بندهای اجرايی منشور ملل متحد، تصميمات تازه ای اتخاذ کنند، آن وقت است که خطرات بيشتری متوجه ايران خواهد بود.»
از طرفی و يک روز پيش از صدور اين بيانيه، شورای حکام سازمان انرژی اتمی از سمت و سوی مبهم فعاليت های هسته ای ايران ابراز نگرانی عميق کرد. ايران آن را نيز بی اهميت دانست.
از محسن ميلانی، استاد علوم سياسی دانشگاه فلوريدا می پرسم «چرا تحليلگران، بيانيه شورای حکام را بسيار با اهميت تلقی کرده اند؟»
محسن میلانی: به خاطر دو مطلب. اينکه برای اولين بار است که سازمان انرژی اتمی دارد مسئله اتمی ايران را اين طور مطرح می کند که شايد برنامه های اتمی ايران دارد به سمت و جهت ساختن بمب اتم پيش می رود.
خيلی ها پيش از اين به اين مسئله اشاره کرده بودند ولی اينکه سازمان انرژی اتمی اين مسئله را رسما اعلام کند، به اعتقاد من مسئله بسيار مهمی است.
از سوی ديگر اهميت اين قطعنامه در اين است که مسئله را برای شورای امنيت سازمان ملل يا برای دولت آمريکا يا اتحاديه اروپا خيلی ساده تر خواهد کرد، تا تحريم ها را عليه ايران تشديد کنند.
يکی از اين تحريم ها که به اعتقاد من از اهميت خاصی برخوردار است، تحريم بانک مرکزی ايران خواهد بود.
که اگر اين اتفاق بيافتد، صدمه بسيار جدی به اقتصاد ايران وارد خواهد کرد و جنگ سياسی بين ايران و دنيای غرب را هم به يک فصل جديدی خواهد کشاند.»
نه روسيه و نه چين خواهان اين هستند که مسئله اختلاف ايران و دنيای غرب، علی الخصوص ايران و آمريکا حل شود. يعنی اينها سود و منفعت اقتصادی و استراتژيکی خودشان را در اختلاف بين ايران و آمريکا می بينند. بنابر اين هر وقت که ايران و دنيای غرب به سمت حل و فصل مشکلات و اختلافات شان گام بر می دارند، روسيه و چين با يک ظرافت خيلی جالب تلاش می کنند که دو کشور را از حل مشکلات شان دور کنند.
محسن میلانی
بيانيه شورای حکام اگر چه در نوع خود شديد اللحن بود، اما در آن نشست، پرونده ايران به شورای امنيت فرستاده نشد. جمهوری اسلامی، اين را نشانه پيروزی دستگاه ديپلماسی اش و فعاليت هايش در آژانس بين المللی انرژی اتمی می داند. آيا چنين است؟
سعيد محمودی، رییس بخش حقوق بين الملل دانشکده حقوق دانشگاه استکهلم: به نظرمن پرونده ايران در شورای امنيت، يک پرونده مختومی است و نيازی به اين که شورای امنيت در اين باره دست به اقدام جديدی بزند، نيست.
برای اينکه شورای امنيت سازمان ملل، تحريم های مورد نظرش را طی چهار قطعنامه عليه ايران صادر کرده و خواسته های روشنی از ايران داشته است و البته هيچ کدام از اين خواسته ها، به خصوص مسئله تعليق غنی سازی، هم عملی نشده است. اين مسئله در گزارش های قبلی آژانس هم کاملا روشن بوده است.
به اعتقاد من مسئله ای که مهم است اين است که اين قطعنامه اخير شورای حکام، يکی از شروط قبول شدن و تصويب اش از ديدگاه به خصوص روسيه، اين بود که به همين صورتی که مطرح شده، تفسير شود.
يعنی روسيه اين شرط را گذاشته بود که نه لحن قطعنامه صريح تر از اين باشد و نه بشود به طور مجدد آن را به شورای امنيت ارجاع کرد و ارجاع دوباره آن به شورای امنيت جزو شرايطی بود که نمی توانست مورد پذيرش روسيه و چين قرار بگيرد.
به همين دليل هم به اعتقاد من، اين مسئله به دليل پيروزی حقوقی و يا سياسی ايران نيست که اين پرونده مجددا به شورای امنيت محول نشده است. بلکه به خاطر مسائل داخلی شورا و قبل از هر چيز به خاطر جهت گيری روسيه و چين بوده است که به صراحت و به روشنی اعلام کرده اند که هيچ تحريم جديدی را بر اساس اين گزارش بر عليه ايران نخواهند پذيرفت.
علی الاصول اين دو کشور با صدور گزارش آقای آمانو مخالف بودند و به همين دليل هم نگذاشتند که قطعنامه بيش از اين ، محتوای شديدتری داشته باشد.»
محسن ميلانی، استاد علوم سياسی نيز بر همين نکته تاکيد می کند:
«مسئله سياست ها و استراتژی های دولت چين و روسيه مطرح است. يعنی هر دو کشور و علی الخصوص روسيه با تحريم های جديد فعلا مخالفند.
بازی ای که اين دو کشور، مخصوصا روسيه دارند اين است که نه روسيه و نه چين خواهان اين هستند که مسئله اختلاف ايران و دنيای غرب، علی الخصوص ايران و آمريکا حل شود.
يعنی اينها سود و منفعت اقتصادی و استراتژيکی خودشان را در اختلاف بين ايران و آمريکا می بينند.
بنابر اين هر وقت که ايران و دنيای غرب به سمت حل و فصل مشکلات و اختلافات شان گام بر می دارند، روسيه و چين با يک ظرافت خيلی جالب تلاش می کنند که دو کشور را از حل مشکلات شان دور کنند. و هر وقت هم که احساس می کنند که امکان دارد ميزان فشارها به ايران بسيار زياد شود، در آن زمان است که از ايران طرفداری می کنند.»
اما آنچه که در ايران از سوی مقامات، از شخص رهبر جمهوری اسلامی تا محمود احمدی نژاد و سايرين تبليغ می شود، آن است که هيچ خطری از رهگذر اين قطعنامه ها برای ايران متصور نبايد بود.
به گفته آنان، اينها عمليات روانی دشمنان جمهوری اسلامی اند. اما تحليلگران می گويند که فشارها و شرايط روانی دشوارتر از پی همين قطعنامه هاست که فراخواهد رسيد.
بهمن آقايی ديبا، کارشناس امور بين الملل: اينها بخش هايی از يک مجموعه بزرگترند . هر کدام از اينها اثر خاص خودشان را دارند. وقتی که اين قطعنامه ها و تصويب ها در قالب مجامع بين المللی گرفته می شود، کشورهای جهان و مجامع بين المللی و سازمان های جهانی، نحوه برخورد خودشان را با دولت ايران در آينده بر اساس اين مسائل طرح ريزی می کنند.
بدون شک اين قطعنامه ها باعث افزايش تحريم ها خواهند شد و در نهايت اين گونه بی اعتباری و از دست دادن پرستيژ و بی آبرويی و انزوا در جامعه جهانی، هزينه های خودش را برای کشور ايران خواهد داشت.
اگر که در شورای امنيت سازمان ملل متحد در قالب فصل هفتم، تصميماتی عليه حکومت ايران گرفته شود، آنجاست که مشکلات اصلی شروع خواهد شد.
توجه داشته باشيد که صدام حسين هم ۱۷ قطعنامه را به عنوان کاغذ پاره و تصميمات بی ارزش مجامع بين المللی تلقی کرد و بالاخره ديديد که چه مشکلات و مسائلی برای او و کشور عراق ايجاد شد.»