فرش ايران بازارهای صادراتی خود را از دست می دهد و حتی در بازار ملی خود با رقابت خارجی ها روبرو است. در گفت و گوی اقتصادی امروز راديو فردا به همين موضوع می پردازيم.
راديو فردا: به گزارش منابع موثق تهران از جمله «مرکز ملی فرش»، صادرات فرش ايران در سه ماهه اول سال جاری خورشيدی به شدت کاهش يافته و دستيابی به هدف هايی که در زمينه فروش اين کالا به خارج در ۱۳۹۰ تعيين شده بود، بسيار دشوار شده. اصولا ايران در حال حاضر در بازار جهانی فرش چه جايگاهی دارد؟
فريدون خاوند: رکود صنعت فرش ايران سال ها است ادامه دارد و اين کالا که در جهان با نام ايران شناخته شده بود، زير تهاجم ديگر صادر کنندگان فرش، بخش بزرگی از بازار های سنتی خودش را از دست داده.
در سال ۱۳۷۴، شانزده سال پيش، ارزش صادرات فرش ايران به بالای يک ميليارد دلار می رسيد و اين کشور حدود ۵۵ در صد بازار جهانی فرش را در اختيار داشت. از آن موقع به بعد صدور فرش ايران به خارج دچار فراز و نشيب شد، ولی در مجموع گرايش کلی رو به افول بود تا اين که در سال گذشته خورشيدی، بر پايه آمار رسمی، به ۵۵۶ ميليون دلار رسيد، نصف آن چيزی که شانزده سال پيش صادر می شد.
سهم ايران در بازار جهانی فرش هم از ۵۵ درصد در دهه ۱۳۷۰ به حدود ۳۵ درصد سقوط کرده است. از اول سال جاری خورشيدی، ۱۳۹۰، رکود صادرات فرش ايران شدت گرفته و گويا در سه ماهه اول سال از ۹۰ ميليون دلار بيشتر نبوده که تازه اين رقم با احتساب ساير کف پوش ها به دست آمده.
اگر اين رکود ادامه پيدا کند، کل صادرات فرش ايران در سال جاری، احتمالا به ۴۰۰ ميليون دلار هم نخواهد رسيد، حال آنکه مسئولان بازرگانی جمهوری اسلامی ايران اميدوارند در سال ۱۳۹۰ صادرات فرش را به ۶۰۰ ميليون دلار برسانند.
چه عواملی، طی سال های گذشته، صنعت فرش ايران را از نفس انداخته و چرا رکود صادرات فرش ايران، در سال ۱۳۹۰، شديدتر شده؟
افول جايگاه ايران در بازار جهانی فرش طی شانزده سال گذشته دلايل زيادی دارد، از جمله وجود تورم و تاثير آن بر قيمت مواد اوليه و دستمزدها، سنتی ماندن ساختارهای توليدی، کاهش کيفيت توليدی، عدم استفاده از تکنيک های تازه بازرگانی و تبليغاتی و تهاجم کشورهايی که به تدريج در عرصه توليد و صدور فرش به رقيبان نيرومندی برای ايران تبديل شدند، از چين و ترکيه گرفته تا هند و پاکستان و نپال.
و اما دليل افت باز هم بيشتر صادرات در چند ماه گذشته به احتمال زياد از دست رفتن بازار آمريکا است زير فشار تحريم های تازه.
می دانيم که در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی، آمريکا اجازه داد فرش ايران، در کنار پسته و خاويار، به بازار آمريکا راه پيدا کند. اين تصميم باعث شد که آمريکا به مهم ترين بازار فرش ايران بدل شود و حدود سی و پنج درصد فرش صادراتی ايران را جذب کند.
از مهر ماه سال گذشته به اين طرف، ورود فرش ايران به بازار آمريکا دوباره ممنوع شده و اين، به گفته دست اندرکاران، يکی از مهم ترين عوامل شدت گرفتن رکود در صادرات فرش ايران است.
به رغم کاهش صادرات فرش، ارزش صادرات غير نفتی ايران طی سال های اخير افزايش يافته. آيا اين به آن معنا نيست که اصولا توليد و صدور قالی ديگر قديمی شده و ايران توانايی های خودش را در راه توليد و صدور ديگر کالاها به کار می گيرد؟
اوج گيری صادرات غير نفتی ايران، که دولت جمهوری اسلامی آن را يکی از افتخارات خود به شمار می آورد، بيشتر يک شعار تبليغاتی است و با واقعيت نمی خواند.
گمرک جمهوری اسلامی، ميعانات گازی و فرآورده های پتروشيمی را در زمره صادرات غير نفتی جا می زند. اگر اين دو رديف کالا را از صادرات غير نفتی ايران برداريم، حجم واقعی صادرات غير نفتی ايران در بهترين حالت حدود بيست ميليارد دلار در سال است که برای کشوری مانند ايران يک تراژدی واقعی است.
ولی حتی اگر صادرات غير نفتی ايران به پنج برابر رقم فعلی هم برسد، دليلی ندارد کالايی مثل فرش، که طی قرن ها با فکر و دست مردمان اين کشور پرورده شده، کنار گذاشته شود.
کشوری مانند فرانسه، با صنعت و کشاورزی نيرومندش، هنوز کالاهای سنتی خود را مثل مردمک چشم حفظ می کند و از آنها پول می سازد. چينی ها و ترکيه ای ها هم، به رغم پبشرفت های شان در عرصه صادرات، برای پيشبرد توليد و صدور فرش به شدت تلاش می کنند.
ايران هم می تواند يک کشور صنعتی شود، ولی فرش را همچنان به عنوان نماد صنايع قديمی خود سربلند نگهدارد و از صدور آن به بازارهای جهانی به عنوان اهرمی نيرومند برای بهبود زندگی ميليون ها ايرانی استفاده کند که برای گذران زندگی خود به بقا و ارتقای فرش ايران نياز دارند.
چرا فرش ايران، به رغم قدمت و معروفيتش، نمی تواند در مقابل فرش های صادراتی کشورهای رقيب مقاومت کند؟
علاوه بر عواملی که از آنها نام برده شد، استفاده غير قانونی کشورهای رقيب از نقش ها و طرح های فرش ايرانی به آنها امکان می دهد با فرش ايرانی رقابت کنند.
متاسفانه چون ايران عضو سازمان جهانی تجارت نيست و از لحاظ سياسی هم منزوی است، نمی تواند از طرح ها و نقش های خود در چهارچوب قوانين مربوط به حقوق مالکيت صنعتی دفاع کند.
و اما استاد اين تقلب بزرگ، بدون ترديد جمهوری خلق چين است. با يک جستجوی سريع در شبکه جهانی اينترنت با شگفتی هر چه تمام تر خواهيم ديد که چين در توليد و صدور «فرش کاشان» تخصص يافته و گويا از صدور اين کالا به ايران و حتی شهر کاشان ابايی ندارد.
راديو فردا: به گزارش منابع موثق تهران از جمله «مرکز ملی فرش»، صادرات فرش ايران در سه ماهه اول سال جاری خورشيدی به شدت کاهش يافته و دستيابی به هدف هايی که در زمينه فروش اين کالا به خارج در ۱۳۹۰ تعيين شده بود، بسيار دشوار شده. اصولا ايران در حال حاضر در بازار جهانی فرش چه جايگاهی دارد؟
فريدون خاوند: رکود صنعت فرش ايران سال ها است ادامه دارد و اين کالا که در جهان با نام ايران شناخته شده بود، زير تهاجم ديگر صادر کنندگان فرش، بخش بزرگی از بازار های سنتی خودش را از دست داده.
در سال ۱۳۷۴، شانزده سال پيش، ارزش صادرات فرش ايران به بالای يک ميليارد دلار می رسيد و اين کشور حدود ۵۵ در صد بازار جهانی فرش را در اختيار داشت. از آن موقع به بعد صدور فرش ايران به خارج دچار فراز و نشيب شد، ولی در مجموع گرايش کلی رو به افول بود تا اين که در سال گذشته خورشيدی، بر پايه آمار رسمی، به ۵۵۶ ميليون دلار رسيد، نصف آن چيزی که شانزده سال پيش صادر می شد.
با يک جستجوی سريع در شبکه جهانی اينترنت با شگفتی هر چه تمام تر خواهيم ديد که چين در توليد و صدور «فرش کاشان» تخصص يافته و گويا از صدور اين کالا به ايران و حتی شهر کاشان ابايی ندارد.
سهم ايران در بازار جهانی فرش هم از ۵۵ درصد در دهه ۱۳۷۰ به حدود ۳۵ درصد سقوط کرده است. از اول سال جاری خورشيدی، ۱۳۹۰، رکود صادرات فرش ايران شدت گرفته و گويا در سه ماهه اول سال از ۹۰ ميليون دلار بيشتر نبوده که تازه اين رقم با احتساب ساير کف پوش ها به دست آمده.
اگر اين رکود ادامه پيدا کند، کل صادرات فرش ايران در سال جاری، احتمالا به ۴۰۰ ميليون دلار هم نخواهد رسيد، حال آنکه مسئولان بازرگانی جمهوری اسلامی ايران اميدوارند در سال ۱۳۹۰ صادرات فرش را به ۶۰۰ ميليون دلار برسانند.
چه عواملی، طی سال های گذشته، صنعت فرش ايران را از نفس انداخته و چرا رکود صادرات فرش ايران، در سال ۱۳۹۰، شديدتر شده؟
افول جايگاه ايران در بازار جهانی فرش طی شانزده سال گذشته دلايل زيادی دارد، از جمله وجود تورم و تاثير آن بر قيمت مواد اوليه و دستمزدها، سنتی ماندن ساختارهای توليدی، کاهش کيفيت توليدی، عدم استفاده از تکنيک های تازه بازرگانی و تبليغاتی و تهاجم کشورهايی که به تدريج در عرصه توليد و صدور فرش به رقيبان نيرومندی برای ايران تبديل شدند، از چين و ترکيه گرفته تا هند و پاکستان و نپال.
و اما دليل افت باز هم بيشتر صادرات در چند ماه گذشته به احتمال زياد از دست رفتن بازار آمريکا است زير فشار تحريم های تازه.
می دانيم که در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی، آمريکا اجازه داد فرش ايران، در کنار پسته و خاويار، به بازار آمريکا راه پيدا کند. اين تصميم باعث شد که آمريکا به مهم ترين بازار فرش ايران بدل شود و حدود سی و پنج درصد فرش صادراتی ايران را جذب کند.
از مهر ماه سال گذشته به اين طرف، ورود فرش ايران به بازار آمريکا دوباره ممنوع شده و اين، به گفته دست اندرکاران، يکی از مهم ترين عوامل شدت گرفتن رکود در صادرات فرش ايران است.
به رغم کاهش صادرات فرش، ارزش صادرات غير نفتی ايران طی سال های اخير افزايش يافته. آيا اين به آن معنا نيست که اصولا توليد و صدور قالی ديگر قديمی شده و ايران توانايی های خودش را در راه توليد و صدور ديگر کالاها به کار می گيرد؟
اوج گيری صادرات غير نفتی ايران، که دولت جمهوری اسلامی آن را يکی از افتخارات خود به شمار می آورد، بيشتر يک شعار تبليغاتی است و با واقعيت نمی خواند.
گمرک جمهوری اسلامی، ميعانات گازی و فرآورده های پتروشيمی را در زمره صادرات غير نفتی جا می زند. اگر اين دو رديف کالا را از صادرات غير نفتی ايران برداريم، حجم واقعی صادرات غير نفتی ايران در بهترين حالت حدود بيست ميليارد دلار در سال است که برای کشوری مانند ايران يک تراژدی واقعی است.
ولی حتی اگر صادرات غير نفتی ايران به پنج برابر رقم فعلی هم برسد، دليلی ندارد کالايی مثل فرش، که طی قرن ها با فکر و دست مردمان اين کشور پرورده شده، کنار گذاشته شود.
از مهر ماه سال گذشته به اين طرف، ورود فرش ايران به بازار آمريکا دوباره ممنوع شده و اين، به گفته دست اندرکاران، يکی از مهم ترين عوامل شدت گرفتن رکود در صادرات فرش ايران است.
کشوری مانند فرانسه، با صنعت و کشاورزی نيرومندش، هنوز کالاهای سنتی خود را مثل مردمک چشم حفظ می کند و از آنها پول می سازد. چينی ها و ترکيه ای ها هم، به رغم پبشرفت های شان در عرصه صادرات، برای پيشبرد توليد و صدور فرش به شدت تلاش می کنند.
ايران هم می تواند يک کشور صنعتی شود، ولی فرش را همچنان به عنوان نماد صنايع قديمی خود سربلند نگهدارد و از صدور آن به بازارهای جهانی به عنوان اهرمی نيرومند برای بهبود زندگی ميليون ها ايرانی استفاده کند که برای گذران زندگی خود به بقا و ارتقای فرش ايران نياز دارند.
چرا فرش ايران، به رغم قدمت و معروفيتش، نمی تواند در مقابل فرش های صادراتی کشورهای رقيب مقاومت کند؟
علاوه بر عواملی که از آنها نام برده شد، استفاده غير قانونی کشورهای رقيب از نقش ها و طرح های فرش ايرانی به آنها امکان می دهد با فرش ايرانی رقابت کنند.
متاسفانه چون ايران عضو سازمان جهانی تجارت نيست و از لحاظ سياسی هم منزوی است، نمی تواند از طرح ها و نقش های خود در چهارچوب قوانين مربوط به حقوق مالکيت صنعتی دفاع کند.
و اما استاد اين تقلب بزرگ، بدون ترديد جمهوری خلق چين است. با يک جستجوی سريع در شبکه جهانی اينترنت با شگفتی هر چه تمام تر خواهيم ديد که چين در توليد و صدور «فرش کاشان» تخصص يافته و گويا از صدور اين کالا به ايران و حتی شهر کاشان ابايی ندارد.