دريک روز خنک بهاری درماه مارس سال ۲۰۱۱ نيروهای امنيتی سوری به سمت تعدادی از تظاهر کنندگان مخالف بشار اسد در شهر جنوبی ذراع آتش گشودند و تعدادی از آنها را کشتند. اين اولين بار نبود که رژيم بشار اسد اقدام به نابودی مخالفان میکرد ولی نقطه عطفی بود که اراده مخالفان را برای ادامه مبارزه برای آرمانهايشان محکمتر کرد. هيچ يک از سربازانی که آنروز به مردم شليک کردند، هيچ يک از فرماندهانشان و حتی خود بشار اسد در آنروز نمیتوانست تصور کند که با اين فرمان سوريه را وارد مناقشهای بیپايان کرده است که سر ديگرآن بيرون از مرزها قرار دارد. کمتر از دو ماه بعد حمله نظاميان وفادار به رژيم بشار اسد به گروهی ديگر از ناراضيان با واکنش بينالمللی واقدام به تحميل تحريم و محدوديتهای اقتصادی ازسوی ايالات متحده آمريکا مواجه و ادامه سرکوب مردم، دشمنی اتحاديه عرب را برانگيخت. در نهايت سرکوب مردم ناراضی توسط رژيم سوريه موجب تعليق عضويت اين کشور در اتحاديه عرب شد. در پائيز همانسال گروههای مسلحی که خود را ارتش سوريه آزاد میناميدند به يک پايگاهی نزديک دمشق حمله میکنند.
در قاموس حکومت و سياست وقتی حمله به پايتخت و يا اطراف آن صورت میگيرد، (حتی اگر توسط گروههای مسلح داخلی باشد) تهديدی به موجوديت و تماميت ارضی آن کشور تلقی میشود. اما چنين تهديدی آنهم از ناراضيان داخلی سالها طول میکشد تا تحقق پيدا کند و هر رژيمی وقت کافی دارد قبل از اينکه خيلی دير شده باشد از دشمنیها بکاهد و يا اينکه دشمن را به دوست تبديل کند.
اما رژيمهای اقتدار گر مانند «بشار اسد» بهجای کوشش دراقناع وتجميع واحدهای ناراضی داخلی سعی دارند از طريق سرکوب و حذف فيزيکی ناراضيان و مخالفان خود، امنيت را تامين کنند. بشار اسد جوان که همچون پدر برای خود ماموريتی الهی برای نجات ملت و مملکت تعريف میکند، نمیخواست هيچ امتيازی به مخالفان بدهد و نمیخواست از طريق تقسيم قدرت و جلب مشارکت اختلافات موجود را حل کند. لذا با هر گلوله تيری که به سمت مخالفان شليک میکرد قدمی بيشتر و عميقتر به درون مردابی فرو میرفت که بخشی از آن را خود آفريده بود.
در ۲۰۱۲ سازمان ملل متحد سوريه را متهم به جنايات جنگی میکند و دولت ايالات متحده آمریکا سفارت خود را در دمشق به حالت تعطيل درمیآورد. در آوريل همانسال، سازمان ملل آتشبس اعلام و اجرا میکند و دولت بشار اسد مدعی میشود که توانسته اوضاع را تحت کنترل درآورد ولی هنوز دو ماه از اين ادعا نگذشته بود که سازمان ملل در ماه ژوئن نيروی خود را فرا میخواند.
تقريبا همزمان هدفگيری يک جت نظامی نزديک خط مرزی سوريه و ترکيه موجب تشکيل جلسه سازمان ناتومیشود تا به تهديدی که از سوريه متوجه ترکيه به عنوان يک عضو ناتو شده بود رسيدگی شود.
در خلال دو سال۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به علت امتناع رژيم سوريه در حل مسايل داخلیاش صورتبندیهای بسيار پيچيدهای از شورشيان طاغی و ناراضيان ياغی و گروههای خلقالساعه د اخلی و خارجی بهوجود میآيد که از هر گروه و نحله فکری که تصورش را بکنيد جمع شدهاند. تا پايان سال ۲۰۱۳ به گزارش سازمان ملل متحد بيش از ۹۳۰۰۰ نفر در جنگ داخلی سوريه کشته میشوند. تا اينجای قضيه فقط بخشی از نتايج سياست غلط سوريه در برخورد با نارضايتی داخلی است.
ناگهان گروههای مسلح متعددی مثل قارچ سر از زمين برون میکنند. از سوریهای وطنپرست يا اسد پرست يا پول پرست و يا از گروههايی که خاستگاه بيرونی داشته وکمکهای مالی و تسليحاتی مشکوکی را از کشورهای همسايه يا حاميان خارجی دريافت میکردند خود را مسلح و آماده جنگ داخلی میکنند. البته در ورای همه اينها تروريستهای حرفهای که به دنبال سرزمينی برای تشکيل دولت – ملت خود بودند هم دست به کار می شوند.
تولد خلافت اسلامی (حکومت اسلامی یا داعش)
با سياستهای غلط، سرزمين سوريه تبديل می شود به خاکی مساعد برای کشت و رشد تروريسم و گروههايی که نه تنها با القاعاده ارتباط داشتند بلکه حتی از آن هم فراتر رفته والقاعده را گروهی سازشکارتلقی می کردند. سرانجام نيزيکی از همين گروها از القاعده منشعب و خود با نام پر طمطراق دولت اسلامی عراق و شام يا «داعش» اعلام موجوديت و چون لقمه را بزرگتر از گلو می بين خيلی زود به عنوانی خلاصه تر و با ادعای خلافت اسلامی خود را «حکومت اسلامی» مینامد.
شايد هنوزبه طوردقيق و قاطع نتوان گفت چه عواملی در شکلگيری اين گروه به اصطلاح «حکومت يا خلافت اسلامی» تاثير قاطع داشته است. ايران میگويد اين گروه ساخت آمريکا و اسرائيل است. عراق میگويد ساخت عربستان سعودی و قطریهاست. کردستان میگويد ساخت ترکيه و سوريه است. سوريه میگويد ترکیه و عراقیها آنرا ساختهاند و عمدتا از قبايل سنی عراق هستند. دستگاههای اطلاعاتی میگويند اينها وفاداران به صدام حسين و اعضای استخبارات سابق عراق هستند که توانسته اند مشتی مزدور را به دور خود جمع کنند. انگليسیها هم معتقدند ظهور داعش يا خلافت اسلامی ناشی از افتادن عراق به دامن ايران و وجود يک دولت شيعی در بغداد بوده که با حمايت ايران به سرکوب سنیها پرداخته شيعيان را بر سرنوشت اهل تسنن مسلط کرده است. بسياری ديگر معتقدند که اينها نو مسلمانانی هستند که از اسلام فقط شمشير و خون را فهميدهاند.
در اين ميان افرادی که خود را ازخلفای حکومت اسلامی می خوانند اسلحه آمريکايی دارند، تدارکات خود را از خليج فارس و ترکيه انجام می دهند، با تسليحات نسبتاً مدرن آشنايی دارند، دست کم تعدادی از آنها نومسلمانانی هستند که از پنج قاره دنيا از آفريقا گرفته تا اقيانوسيه و آمريکا و اروپا به سوريه و عراق آمده اند و صدها توصيف ديگر که نه تنها تعريف مشخصی از اين گروه به دست نمی دهد بلکه يک موجود شتر گاو پلنگی را ترسيم می کند که در هيچ يک از ادوار تاريخ و حتی صدر اسلام ديده نشده است. با اينهمه نماينده گروه با لهجه غليظ بريتانيايی صحبت می کند و انتظار دارد دنيا آنان را به عنوان يک قدرت حاکم به رسمیت بشناسد.
تسليحات شيميايی
در خلال سه ماه آخر سال ۲۰۱۳ جهان با بحران جديدتری در سوريه مواجه میشود که نقش برخی از بازيگران را تقويت میکند. آمريکا به دليل کاربرد تسليحات شيميايی توسط دولت اسد در جنگ داخلی تصميم به بمباران سوريه میگيرد. قضيه در داخل آمريکا چندان جدی نيست و شخص رئيس جمهوری در موردش تصميم جدی ندارد ولی به هر صورت زمينهای فراهم می سازد که سوری ها باور کنند که آمريکا ممکن است حمله کند. پس از مدتی کنکاش، با دخالت روسیه، فرمولی پيدا میشود که سوریها تسليحات شيميايی خود را تحويل بدهند تا خطر بمباران آمريکا کاملا منتفی شود. بشار اسد به اين شيوه رضايت می دهد؛ کارها به سرعت انجام میشود و با همکاری برخی از کشورهای اروپايی برای نقل و انتقال تسليحات سوريه به خارج و انهدام آن تا ماه ژوئن ۲۰۱۴برنامه ريزی صورت می گيرد و اجرا می شود.
سوريه که شايد بهخاطر حمايت علنی روسيه و ايران و برنامه تحويل سلاحهای شيميايی احساس اطمينان بيشتری در قبال واکنشهای خارجی پيدا کرده بود، اقدام به حذف فيزيکی مخالفان را تشديد میکند. اولين اقدام از اين دست دردسامبر ۲۰۱۳ با حمله هوايی به مواضع مخالفان در شهر حلب صورت می گيرد که طی آن دست کم يکصد نفر در يک حمله کشته می شوند. در ژانويه ۲۰۱۴ رسانههای بريتانيا و آمريکا (گاردين و سیانان) به نقل از ناظران، اصل خبر،عکس ها و مدارکی را منتشر می کنند که حاکی ازاستفاده سوريه از شکنجه گسترده مخالفان است.
کوشش برای آشتی دادن بين خواسته های مردم و رژيم شروع میشود. درفوريه ۲۰۱۴ به ابتکار سازمان ملل در ژنو مذاکراتی برای مصالحه آغاز ولی عمدتاً فرستادگان رژيم اسد به ژنو ازدادن هرگونه امتيازی به شورشيان خودداری و درمقابل نمايندگان گروههای مخالف نيز اين امکان را که به بشار اسد اجازه بدهند بخشی ازدولت انتقالی به حساب بيايد را منتفی می دانند ودر نتيجه مذاکرات با شکست مواجه شد.
در خلال ماه مارس ارتش سوريه با همکاری حزب الله و حمايت ايران بخشهايی از مناطق «يبرود» و«القلمون» واقع در مناطق مرزی با لبنان را از شورشيان پس می گيرد. در بخش ديگری از نوار مرزی با اسرائيل نيز نا آرامی هايی وجود دارد که در نتيجه آن در ارتفاعات جولان به سوی نيروهای اسرائيلی شليک می شود. اسرائيل در پاسخ بخشهايی از مناطق نظامی سوريه را بمباران می کند.
درطول ماه ژوئن به فاصله کوتاهی پس از اينکه کميسيون تسليحات شيميائی سازمان مللی تأييد میکند که سوريه کليه تسليحات شيميايی خودرا تسليم کرده است، گروهی مسلح، موجوديت خود را به عنوان «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» اعلام می کنند. اين گروه مسلح در سرزمينهايی تحت اشغال خود که از حلب در سوريه تا استان دياله در عراق گسترده است اعلام خلافت اسلامی میکنند و چندی بعد نام خود را از داعش به «حکومت اسلامی» تغییر میدهند. نظام بينالمللی اين موجوديت را به رسميت نمیشناسد و در رسانههای جهان از آنان با نامهای مختلف از قبيل «داعش سابق» يا «خلافت/حکومت اسلامی» ياد میشود.
انتخاب بين بد و بدتر
رويداد حائز اهميت در اوايل ژوئن ۲۰۱۴ انجام انتخابات محدود و نمايشی بشار اسد در سوريه به منظور اثبات حمايت مردم از رژيم وی بود. همه مناطق و استانهای سوريه تحت کنترل دولت مرکزی نيست و بنا براين دربخشهايی عمدهای از شمال و شرق سوريه که تحت کنترل شورشيان مسلح سوريه آزاد است اصلا انتخابات صورت نمیگيرد. دو نفر رقيب انتخاباتی هم در کنار بشار اسد فعاليت می کردند. هدف از اين انتخابات رسميت بخشيدن به انتخاب مجدد بشار برای مدت هفت سال ديگر بود. سخنگوی پارلمان اعلام کرد از مجموع حدود ۱۰ ميليون نفری که در انتخابات شرکت کردند ۸۸.۳ درصد مردم به بشاراسد رای دادند. ظاهرا فقط ۷.۵ درصد آرا نصيب دو رقيب انتخاباتی بشار شده بود.
پيروزی بشار اسد سرنوشت محتوم و هميشگی انتخابات در سوريه بوده است. اينبار نيز درکنار دو کانديدای فرمايشی، بشار اسد پيروز میشود. علاوه بر آن پيروزی اسد به اين حساب گذاشته می شود که وی به هيچوجه قصد واگذاری قدرت را ندارد. مردم سوريه بعد از کودتای حافظ اسد در ۱۹۷۰ و اعلام جمهوری پيوسته او و پس از او پسرش را به عنوان رئيس جمهور انتخاب کردهاند و هيچوقت انتخابات واقعی در کار نبوده است. انتخابات ۲۰۱۴ هم چيزی مثل بقيه انتخاب ها بود که مردم بين رقيبی که نمی شناختند(بدتر) و رئيس جمهوری که می شناختند (بد) يکی راانتخاب کردند.
کمک های ايران
علاوه برتجهيزات نظامی که توسط روسيه تحويل سوريه شده و میشود، ايران نيز به راههای گوناگون و بدون توقف، از سوريه حمايت کرده است. حمايت نظامی ايران عمدتاً از طريق نيروهای قدس و فرمانده آن قاسم سليمانی به سوريه ارائه می شود. بر اساس اطلاعات منتشره توسط سپاه قدس، مشاورين و کارشناسان نظامی سطوح بالای سپاه برای امداد و آموزش نيروهای نظامی به سوريه گسيل می شوند.
مخالفان دولتهای عراق و سوريه ايران را متهم میکنند که علاوه بر حمايت کارشناسی، نيروهای شبه نظامی و بسيجی را نيز به سوريه اعزام نموده است. گفته می شود اين نيرو ها عمدتاً در مناطق ساحلی با کارت های هويت سوری و درخدمت ارتش سوريه بوده اند و در امور فرآوری اطلاعات و ضد اطلاعات با ارتش سوريه همکاری نزديک داشته اند.
درطول سال ۲۰۱۴ و به ويژه از ماه سپتامبر به بعد مناطقی بين سوريه و لبنان شاهد تاخت و تاز گروهی مسلح، خشن و ضد انسانی به هدايت و رهبری ابوبکر البغدادی مدعی خلافت اسلامی است. اين گروه چه در بخشهايی از سوريه و چه در عراق دست به کشتار غير نظاميان و مردم بيگناه منطقه می زند و زنان و دخترانشان را به اسارت گرفته و حتی در بازار های منطقه آنان را به فروش میرسانند. از طرف ديگر با قاچاق نفت منطقه و غارت بانکها و دريافت پول در برابر آزادی گروگان های خارجی که در طول عمليات به اسارت گرفته میشوند، اقدام به سربازگيری و خريد اسلحه کرده است.
يکی از بخش هايی که خلافت اسلامی مورد حمله قرار می دهد منطقه کرد نشين کوبانی در سوريه است که همانند منطقه ايزدیها و ترکمنها از مهم ترين مناطق قومی، فرهنگی، و تاريخی دراين بخش از خاورميانه به حساب می آيد. هرچند تا به امروز کوبانی ها در مقابل حملات خلافت اسلامی مقاومتی تاريخی از خود نشان دادهاند ولی در مجموع کليه اين نقاط از تخريب و تعرض به جان و مال و ناموس مردم مصون نمانده است.
ايران و متحدش حزب الله لبنان در اقدام عملی مستقيم بر عليه خلافت اسلامی شرکت داشته اند. هرچند ايران تا همين اواخر دخالت نظامی را تائيد نمی کرد ولی سرانجام در دسامبر ۲۰۱۴ دست به اقدامات نظام و بمباران مواضع خلافت اسلامی کرد. گرچه صحنه عمليات در عراق بوده است ولی نتايج آن برای هر دو کشور عراق و سوريه تاثير مثبت داشته است.
آمريکا بر ضد خلافت اسلامی
بعد از مدتی ترديد و دو دلی در مورد استراتژی مبارزه با حکومت اسلامی سرانجام در ماه سپتامبر، رئيس جمهور ايالات متحده اعلام می کند از طريق حملات هوایی، اعزام کارشناسان نظامی به عراق وايجاد يک ائتلاف بين المللی عليه حکومت اسلامی وارد مبارزه تا نابودی آن خواهد شد. باراک اوباما تاکيد دارد که اين اقدام همزمان با تقويت نيروهای متعادلتر ضد سوری و بشار اسد انجام خواهد شد. روسيه و ايران با مداخله نظامی مخالفت می کنند و معتقدند برخلاف حق حاکميت سوريه است. عملاً اقدامات غرب دست سوريه را برای سرکوبی گروههای کوچک تر مخالف باز می گذارد.
تا به امروز نيروهای ائتلافی که از آمريکا، اردن، عراق، عربستان سعودی، استراليا، انگليس، فرانسه و بعضی کشورهای ديگر تشکيل شده و به بمباران مناطقی از سوريه و عراق که درکنترل حکومت اسلامی است ادامه می دهند، اما مذاکراه در جهت امکان مشارکت شورشيان در ترکيب حکومتی بشار اسد به کلی موضوعيت خود را از دست داده است. مجموعه اين اوضاع و احوال موجب شده است که بشار اسد، درمقايسه با شش ماه پيش، از قدرت مانوربيشتری برخوردار باشد اما هنوز بخشهای مهمی از خاک سوريه در اشغال نيروهای خلافت اسلامی است.
تحولات جديد و نگاهی به آينده
به زودی بحران و جنگ داخلی سوريه وارد پنجمين سال خود میشود. در طول اين پنجسال بين ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر کشته و ميليونها نفربی خانمان و به کشورهای همجوار پناهنده شده اند. اگرچه از بطن اين مخاصمه گروه تروريستی خلافت اسلامی زائيده و موجب گسترش هرچه بيشتر جنگ و نفرت در منطقه شده است؛ اما حکومت اسد که از حمايت ايران و روسيه برخوردار است همچنان درراس قدرت قرار دارد.
به نظر می رسد همسايگان سوريه در مورد خاتمه بحران در سوريه نظرهای متفاوتی دارند و هريک درتلاشند ازاين بحران درجهت منافع خاص خود بهره برداری کنند. مثلاً ترکيه خواهان سرنگونی رژيم بشار اسد در سوريه است در حالیکه اسرائيل ادامه وضع موجود را تهديدی برای خود نمی بيند. اصولاً خانواده اسد به غيرازجنگ ۱۹۶۸ و عمليات نظامی که منجر به اشغال ارتفاعات جولان توسط اسرائيل شد هيچوقت مزاحمتی برای اسرائيل نداشتهاند و دليلی ندارد که اسرائيل از سوريه احساس نگرانی داشته باشد. برعکس گسترش دامنه بحران می تواند پای گروههای ضد اسرائيل را به همسايگی اين کشور نزديک کند. بنا بر برخی از اين همسايگان نيز ممکن است تحت شرايطی بشار اسد جوان را به عنوان يک رئيس جمهور بد به رهبر بدتری ترجيح بدهند.
درهفته پايانی سال ۲۰۱۴ و نزديک شدن به پنجمين سال بحران، تحولاتی در دو محور داخلی و خارجی در سوريه مشاهده شده است. بنا به گزارش ها دربُعد اجتماعی و داخلی، کيفيت زندگی در نقاط تحت کنترل بشار اسد از ثبات نسبی بيشتری برخوردار شده، فعل و انفعالات نظامی کاهش يافته،از سرو صدای شليک ها کاسته شده است. بازار ها به فعاليت افتاده اند و کسب و کار دارد پا ميگيرد. البته هيچ قطعيتی نسبت به تداوم اين بهبودی وجود ندارد چرا که هنوز هيچگونه مصالحه ای با نيروهای مخالف رژيم صورت نگرفته است.
در بُعد سياسی زمزمه هايی در مورد امکان گفت وگو بامخالفان شنيده می شود ولی هنوز خيلی زود است که بتوان نسبت به آن اميدواربود. شايعاتی در مورد احتمال مذاکره با برخی از مخالفين در ماه آينده در مسکو شنيده می شود. البته مقامات وزارت خارجه سوريه نيز بدون اينکه نامی از آنان برده شده باشد چنين امکانی را مطرح کرده اند. اين احتمال اندکی پس از آن مطرح شد که وزيرامور خارجه روسيه در مورد ضرورت کوشش های بيشتر برای مبارزه با خلافت اسلامی و جبهه النصره سخن گفته بود.
سياستمدارانی همچون بشار اسد بسيار پيچيده هستند و درابعادی غير قابل تصور عمل میکنند. برای بشار اسد هر وسيله ای هدف را توجيه می کند. سال گذشته اسد به عنوان فردی مطرح بود که که دستهايش آلوده به خون هزاران مرد و زن سوری است و بايد از کار برکنار شده و تسليم دادگاه جنايتکاران جنگی شود. امسال در آستانه سال نو مسيحی، اسد نه تنها برقرارمانده است بلکه از يک انتخابات تشريفاتی نيز رای تمديد ماموريت هفت ساله گرفته است و قرار است با حمايت روسيه با دشمنان رژيم مذاکره بکند.
درشرايطی که آخرين ساعات سال ۲۰۱۴ را پشت سر می گذاريم علايم ديگری نيز وجود دارد که لايه هايی از درون حاکميت اسد در حال چرخش بر عليه او و يارانش هست . اين خبر ها نيز تائيد نشده و درحد شايعات هستند ولی نميتوانند کاملا بی اساس باشند. شايد سال ۲۰۱۵ برای ملت سوريه طرح های ديگری داشته باشد. شايد سال ۲۰۱۵ سال انفجار رژيم بشار اسد از و ريزش پايه های حاکميت ديکتاتوری رياست جمهوری مادام العمر بشار باشد.
توضيح نويسنده: خوانندگان محترم توجه دارند که حجم رويدادها بيشتر از اين است که در يک مقاله کوتاه تحليلی بگنجد. انتخاب آنچه در اين مقاله آمده صرفاً برای فراهم ساختن زمينه ای برای تحليل وقايع بوده و نه ارائه تقويمی کامل از رويدادها.
___________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.