به دنبال انتخابات ماه ژوئن ۲۰۱۳ صاحب ریيسجمهوری جديدی میشود که شباهت چندانی با محمود احمدی نژاد – ریيسجمهوری قبلی- ندارد. حسن روحانی رییس جمهوری جديد به معتدل بودن اشتهار دارد و وموفق میشود در دور اول انتخابات بيش از ۵۰درصد آرا را کسب کند و بدون اينکه انتخابات به دور دوم بکشد برکرسی رياست جمهوری ايران تکيه کند.
برای ايرانی که هشت سال فاجعه رياست جمهوری احمدی نژاد را پشت سر نهاده، چنين نتيجهای ارضا کننده بود. در کمتراز ششماه پس از انتخابات، نمايندگان اعزامی جمهوری اسلامی در ژنو وارد مذاکرات بسيار جدی در مورد برنامه هستهای ايران با کشورهای عمده اروپايی و آمريکا میشوند. حاصل اينکار ورود نسبتا سريع به مرحله اجرايی معاملهای است که در پايان آن بايد به انزوای سياسی ايران خاتمه داده شود و علاوه بر آن تحريمهای اقتصادی عليه ايران برداشته شود.
در خلال سال ۲۰۱۴ ايران و کشورهای موسوم به ۵+۱ وقت زيادی را در جستجوی راهکارهای عملی برای رسيدن به توافق نهای و اجرای توافق های موسوم به ژنو گذراندند ولی مذاکرات قرار است تا نيمه اول سال ۲۰۱۵ ادامه پيدا کند.
در محيط داخلی ايران، اختلافات عمدتا پشت سپرحفاظتی مذهب شيعه و «دلواپسی» برای اسلام مخفی شدهاند ولی بهنظر میرسد که بيشتر جناحها نگران برجهای نياوران باشند تا اسلام و دلاوران. در نبود احزاب سياسی، جناحهای گوناگونی وجود دارند که با هم از طريق تريبونهای مختلف، سخنگوها، احکام شرعی و يا بيانيههای دفاتر خاص میجنگند؛ هروقت که سُنبه پر زور باشد يا به حصر طرف مقابل اقدام میکنند يا به افشای «آقا زادهها» میپردازند و يا با فدا کردن يک مهره مثل بابک زنجانی کل تسبيح را نجات میدهند.
اما درآنسوی مرزها
درعراق، قضيه فرق میکند. عراق به دنبال خروج نيروهای خارجی درگيرخونينترين خشونتهای داخلی است به نحوی که افزون بر ۹۰۰ نفر فقط در يک ماهه اکتبر ۲۰۱۳، دردرگيریهای داخلی به دست سنیهای افراطی کشته میشوند. دو ماه بعد آمار کشت و کشتار همانسال سازمانملل متحد برابر با هفت هزار و ۱۵۷ نفر تخمين زده میشد که نسبت به سال قبل از آن که سه هزار و ۲۳۸ نفر بود، به بيش از دوبرابر رسيده بود. در آخرين ماه ۲۰۱۳ دست کم ۳۵ نفر مسيحی در بمب گذاری کليساها در بغداد آنهم در روز تولد عيس مسيح (کريسمس) کشته میشوند که نشان میدهد جنگافروزان نه تنها با شيعيان، که با هرکه يا هرچه که سنی نباشد مشکل دارند. اين قضيه ماهيت صرفا مذهبی کشتارها را برملا میکند واوج خشونتهای شورشيان و اسلامگرايان افراطی درعراق است.
سال توسعه نفوذ اسلامگرايان افراطی
در واقع سال ۲۰۱۴ سال گسترش نفوذ اسلامگرايان افراطی درعراق به حساب میآيد. در ماه ژانويه درگيری بين نيروهای دولتی و جنگجويان اسلامگرا در استان «انبار» به اوج میرسد ودولت موفق می شود «رمادی» را از چنگال شورشيان خارج کند ولی «فلوجه» همچنان تحت کنترل آنان باقی میماند.
وقايع دو ماه «آوريل» و «می»، نخست وزيری وقت عراق نوری المالکی (شيعه) را دچار مشکل میکند. وی که مورد حمايت بی چون و چرای ايران قرار دارد برای اولين بار پس ازفراخوان نيروهای آمريکايی از عراق - ۲۰۱۱ - درشرايط بسيار سختی انتخابات پارلمانی عراق را برگزارمیکند ولی موفق به کسب اکثريت آرا نمیشود و نمیتواند بدون ائتلاف با ساير احزاب کابينه خود را تشکيل دهد.
اگرچه نوری مالکی نخست وزير شيعی مذهب عراق در انتخابات پارلمانی از رقبای ديگر پيشی میگيرد (۹۵ کرسی از مجموع ۳۲۸ کرسی نصيب نوری مالکی می شود)، اما اکثريت آرا را در اختيار ندارد. اين امر اولين سد بندی و مانع مهم در تشکيل دولتی فراگير است که هيچوقت تشکيل آن ميسر نشد. در حالیکه اين پيروزی شکننده با استقبال تهران مواجه می شود در عمل انعطاف نداشتن مالکی در تقسيم قدرت با سنی ها موجب تسريع روند و افزايش قدرت جنگجويانی میشود که خود را دولت اسلامی عراق و شام (داعش) میخوانند.
لازم است ياد آوری شود که در عرصه سياسی – نظامی عراق پس از سقوط صدام حسين سه ستون اصلی حکومت وی يعنی سازمان مخوف استخبارات، حزب بعث و ارتش بعثی عراق (ازجمله گارد رياست جمهوری صدام) که عمدتا در سطوح بالا در انحصارسنیها بود، به کلی از هم فرو پاشيده شدند ودرهيچ سطحی در جامعه درحال دگرگونی عراق ادغام نشدند. از آن به بعد کليه مشاغل کليدی در اختيار شيعيان قرار گرفت. پس از تشکيل دولت نوری المالکی همچنان نقش سنی ها و عوامل حزب بعث در اداره مملکت کمرنگ بود و به رغم فشار آمريکايیها برای ايجاد دولت فراگير، روز به روز مشارکت سنی ها کمتر میشد. همين عامل يکی ازعوامل اصلی تشکيل گروههايی مانند داعش شد.
داعش در فاصله بسيار کوتاهی پس از اعلام موجوديت، بخشهای وسيعی از خاک و ملت عراق را هدف هجوم خود قرار داد. حملاتی که بر اساس آمار سازمان ملل جان بيش از پنج هزار و ۵۰۰ نفر(غير نظامی) را در فاصله ماه ژوئن تا اکتبر ۲۰۱۴ گرفته است. رقم کشته شدگان در طول يکسال به ۱۰ هزار نفر رسيد و اگر آمار مجروحان را به آن اضافه کنيد از ۲۶ هزار نفر فراتر میرود.
کم کم بخشی از اين کشت و کشتارها به شکل آدمکشی دسته جمعی اقوام کُرد و گروههای کوچکتر وآسيب پذيرتری همچون يزيدیها/ایزدیها صورت گرفت. درحقيقت «حکومت اسلامی» ضمن اينکه مشروعيت يک دولت را ندارد مرتکب جنايت عليه بشريت شده است. داعش از کودکان کم سن و سال به عنوان سرباز استفاده میکند و زنان و دختران را مورد تهاجم و کشتار وحشيانه خود قرارداده و يا به عنوان برده در بازارها به فروش میرساند. علاوه بر آن تاکنون در مناطق تحت کنترل خود وکلای دادگستری و پزشکان را نيز به دليل همکاری نکردن، به قتل رسانده است.
انگشت اتهام نظام بين المللی در جناياتی که خلافت اسلامی در عراق و سوريه مرتکب شده است فقط متوجه خلافت اسلامی نيست که نيروهای دولت عراق و گروههای شبهنظامی مورد حمايت دولت نيز با اتهامهای مشابهی مواجه هستند. اين در شرايطی است که عوامل خلافت اسلامی خود رسماً کشتن دست کم یک هزار و ۵۰۰ نفر از نظاميان را به عنوان امری تبليغاتی اعلام و در مقابل دوربين تلويزيونی به بريدن سر بسياری از خارجيان و خبرنگاران غربی مبادرت ورزيدهاند.
مالکی و ايران
در فاصله ماه آوريل و ژوئن هر روز از محبوبيت و مطلوبيت نخست وزير کاسته میشود و وی به انحصار طلبی و محروم کردن سنیها ازمقامات دولتی و نظامی متهم میشود. مالکی سر انجام با ظهور گروه مسلح موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که نامش به «حکومت اسلامی» تقليل پيدا کرد، مجبور به استعفا می شود. روند استعفای مالکی پر فراز و نشيب بود و قبل از آن حتی چندين وزير ميانه رو سنی و کُرد کابينه وی به عنوان اعتراض استعفا کردند. سرانجام نوری المالکی تحت فشارهای همه جانبه و در مقابل تظاهرات وسيع مردم در ۱۴ اوت ۲۰۱۴ از مقام نخست وزيری استعفا و در همين حال تهديد به تعققيب قضيه از طريق دادگاه عالی عراق میکند. جانشين وی «حيدرعبادی» است که سه روز پيش از استعفای مالکی توسط فواد معصوم رئيس جمهورعراق مامور تشکيل دولت جديد شده بود.
دولت نوری مالکی دست کم دو دوره در قدرت بوده و به نحوی سيستماتيک سعی در منتزع کردن گروههای سنی داشته است به نحوی که شيعيان عمدتا در رأس امور و سنیها از مشاغل اساسی، به ويژه کاربردهای نظامی، محروم بودهاند. اين واقعيت که مالکی با جمهوری اسلامی ايران بهترين روابطرا داشته و از ايران کمک میگيرد امتيازی نبود که همه اطرافيان مالکی و به خصوص نظاميان عراق را راضی و درحلقه طرفداران وی نگهدارد. اما ناگهان مالکی به نحوی غير منتظره حمايت ايران را از دست داد و برخی از منابع حتی مدعی شدند که همين امر موجب استعفای وی شد.
حيدرعبادی هم عضو حزب الدعوه عراق است که در دوران تبعيد سرانش در ايران به وجود آمده است. عبادی نيز همچون مالکی مورد حمايت ايران است اگرچه ايران برای اعلام اين حمايت دست کم ۲۴ ساعت سکوت داشت. محافل غرب از خود سوال می کنند که چگونه ميلياردها دلار آمريکا در عراق نتوانست رابطهای ايجاد کند که همانند رابطه ايران و حزب الدعوه مستحکم باشد؟ لازم به ياد آوری است که تعداد قابل ملاحظه ای از شيعيان عراق بعد از ۱۹۷۹ به ايران گريختند و تا سال ۲۰۰۳ در آنجا ميهمان دولت جمهوری اسلامی ايران بودند.
رابطه گرمی که امروز بين شيعيان دو کشور وجود دارد تا حدودی مربوط به سوابق اعتقادی مذهب شيعه، و بيشتر آن ساخته و پرداخته يک چهارم قرن حمايت جمهوری اسلامی ايران از بازيگران سياسی عراق است که زمانی به ايران پناه برده بودند.
قضيه استقلال کردستان و تماميت ارضی عراق - يکی از آثارسياسی اشغال نظامی عراق در ۲۰۰۳ پديدار شدن سيستم غير منسجم فدرال در عراق بود.
اوايل تابستان ۲۰۱۴ با توجه به نبود توانايی دولت رسمی عراق دراعمال حاکميت بر تمامی خاک عراق، نخست وزير اقليم کردستان کوششی کرد تا از طريق تاکيد بر اراده مردم و به طور غير مستقيم استقلال کردستان را اعلام و يا به نحوی واکنش کشورهای منطقه را آزمون کند. وی در مصاحبهای به خبرنگار شبکه تلویزیونی «سیانان» گفت: «زمان آن فرا رسيده که مردم کردستان آينده خود را تعيين کنند و ما پشت سر اراده مردم خواهيم ايستاد». وی تاکيد کرد که «پس از وقايع اخير عراق، ثابت شد که مردم کرد بايد از فرصت ايجاد شده استفاده کنند – مردم کردستان بايد هم اکنون آينده خود را تعيين کنند».
البته وقايعی که پس از اين اعلام غير رسمی استقلال کردستان رخ داد اجازه نداد که رويای کهنسال کُردها به واقعيت به پيوندد ولی نشان داد که چگونه پيشمرگههای کردستان حاضرند در جهت تحقق آرمانها جان فشانی کنند. آنها در برابر گروه «حکومت اسلامی» ايستادند و در مورد بخشهايی از خاک عراق و يا در برابر دستاندازی داعشيان به ناحيه کوبانی و سنجار، به رغم مانع سازی ترکيه، مقاومت جانانه ای کردند. در هر صورت اگرچه استقلال کردستان به تاخير افتاد ولی اين احتمال را قوی تر کرد که درصورت فراهم بودن شرايط مناسب، اقليم کردستان از حالت مستقل غير رسمی فعلی به طور رسمی تبديل به يک کشور مستقل خواهد شد.
ايران و آمريکا در کنار اقليم کردستان
در ماه آگوست ۲۰۱۴ خبرگزاری ها از پروازهواپيماهای باربری به اقليم کردستان خبر می دهند که ظاهرا از ايران به مقصد اربيل پرواز کرده و جنگ افزار تحويل کردها میدهند. ايرانیها ضمن اينکه خواهان استقلال کردستان نيستند مايلند به دولت اقليم خودمختار کمک کنند تا با نيروهای داعش که تا ۵۰ کيلومتری مرزهای ايران نزديک شده اند بجنگند.
همزمان دولت ايالات متحده نيز با ارسال مهمات و اسلحه، پيشمرگههای کرد را تقويت میکند تا با پيشروی داعش در عراق مقابله کنند. همزمان با تقويت قوای کُرد پنتاگون به بمباران هوايی مواضع داعش ادامه میدهد. از سوی ديگر نيروهای اعزامی آمريکا به عراق به نظاميان عراقی آموزش می دهند تا از اطلاعات موجود به بهترين نحو استفاده کنند و جلوی پيشروی داعش را در داخل عراق بگيرند. به طور همزمان سپاه قدس ايران به فرماندهی قاسم سليمانی نيز در مناطق ديگری از عراق فعاليت های مشابهی در زمينه جنگ های نا منظم را سازماندهی می کند.
از ماه اکتبر به بعد نيروهای داعش با تحرکی بینظير جنگی ناخواسته را بر مردم منطقه تحميل می کنند.از طرفی مناطقی مانند «راوا»، «آنا» و «فلوجه» و اطراف آنرا در کنترل دارند و از طرف ديگر «هيت» و مناطق اطراف آن، و«قبيصه» را دراشغال خود دارند و در«رمادی» پيشروی و به نبرد با عراقیها ادامه می دهند و در مجموع با هدف اشغال بغداد پيش میروند. اين مناطق خطی طولانی را در نقشه عراق تشکيل میدهد که حفظ آن مستلزم توانايی مانور و جا به جايی قابل ملاحظهای است. در مجموع استانهای صلاح الدين، کرکوک، دياله، الانبار و استان نينوا يا در کنترل داعش هستند و يا اينکه بين عراقیها و کردها و داعشیها دست به دست میشوند. درهمين حال نيروهای داعش در مناطقی از سوريه و شهرهای بين مرز سوريه و ترکيه و اقليم کردستان نيز تحرکات مداومی دارند. از جمله مهمترين نقاط، «کوبانی» است.
ديگر مناطقی که تحت بمباران نيروهای ائتلاف آمريکا قرار میگيرند کوههای سنجار، منطقه موسوم به سد موصل، و اربيل است. اشغال هر يک از اين نقاط توسط داعش موجب فرار و دربه دری صدها هزار خانواده عراقی شده که بر اساس نقشه های ماهواره ای و مطالعات نيويورک تايمز تعداد آنها فقط در نقاط عمده ای مانند موصل، تکريت، سنجار و استان الانبار ممکن است موجب فرار و جابجايی ۱۸۰ هزار خانواده شده باشد. اگرچه بسياری از مناطق مرزی در کنترل داعش بوده است اما اخيراً دولت عراق مدعی بازپس گرفتن آن شده است.
نگاهی به آينده عراق و منطقه
برخی تحقيقات نشان میدهد که تشکيل داعش به ده سال قبل و آغاز اشغال عراق توسط جورج دبليو بوش بر میگردد. داعش فقط نام يکی از اين گروهها است و گروههای ميانی ديگری هم وجود دارند که عمدتا در سوريه و بعضا در عراق فعال هستند. به نظر میرسد گروه داعش در هفتههای آخر سال ۲۰۱۴ و به خصوص پس از توفيق نداشتن در عمليات کوبانی مشغول تصفيه داخلی و يا سازماندهی مجدد باقيمانده نيروهايی است که به آن وفادار ماندهاند و طی بمبارانها از بين نرفتهاند. در سال ۲۰۱۵ بايد منتظر حملات جديد و مشاهده تغيير در استراتژی داعش بود.
اکنون حدود سه هزار نيرو های آمريکايی ماموريت يافته اند نيرو های عراقی را درمناطق عملياتی همراهی کنند در حالیکه هليکوپترهای آمريکايی به آنان پوشش هوايی میدهند. احتمال اينکه رسما نيروهای بيشتری به عراق اعزام شوند وجود دارد؛ هرچند معلوم نيست افزايش نيروهای آمريکايی با مقاومت های جديدی در داخل حاکميت عراقی مواجه نشود و همچنين واکنش ايران به اين قضيه مشخص نيست.
تحرکات سپاه قدس در عراق و احتمال وجود تعداد نا مشخصی از بسيجيان در مناطقی از عراق می تواند بالقوه مکمل عمليات نظاميان ائتلاف آمريکا باشد؛ در عين حال تا زمانی که ايران و غرب در مورد نحوه همکاری برای مبارزه تا نابودی داعش با هم کنار نيامده باشند تحرکات موازی ميتواند در بعد عملياتی اصطکاک هم ايجاد کند. همه اين ابهام ها و نا مشخص بودن اهدافِ طرفهای درگير در صحنه عمليات عراق، آينده مبهمی را برای عراق ترسيم می کند.
عراق، بهرغم تنشها و حضور پرهزينه داعش، کشوری ثروتمند و دارای ظرفيتهای قابل ملاحظه است. اگر حضور داعش و القاعده و ساير گروههای اسلامی افراطی منجر به تجزيه بخشهايی از سرزمينهای عراق و سوريه بشود و در وسط اين منطقه تاريخی کشور جديدی به وجود بيايد آنوقت مسايل بسيار پيچيده تری را شاهد خواهيم بود که توانايی ماندگاری دراز مدت خواهد داشت و مشکلی مشابه فلسطين و اسرائيل در شرق خاور ميانه ايجاد خواهند کرد.
اگر مساله داعش قبل از اينکه خود را به عنوان يک دولت تثبيت کند متوقف شود و پرونده آن به صورت سرد و نيمه کاره باقی بماند، باز هم منطقه و در راس آن عراق هنوز يک تهديد عمده، معارض شرور با منابع قابل ملاحظه و توان راهزنیها و حملات نظامی را دارد که بايد با آن همزيستی کند.آيا عراق موفق می شود با کمک های آمريکا وجمهوری اسلامی ايران تهديد خلافت اسلامی را خنثی کند؟ دو کشور ايران وترکيه در عرادر آينده منطقه و آينده عراق نقش کليدی خواهند داشت.
توضيح نويسنده: خوانندگان محترم توجه دارند که حجم رويدادهای يک سال بيشتر از اين است که در يک مقاله کوتاه تحليلی بگنجد. انتخاب آنچه در اين مقاله آمده صرفاً برای فراهم ساختن زمينه ای برای تحليل وقايع بوده و نه ارائه تقويمی کامل از رويدادها.
______________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.