به روايت عليرضا شيخ عطار، سفير جمهوری اسلامی در آلمان، «زمانی که در سالن کنفرانس امنيتی مونيخ نشسته و منتظر حضور علی اکبر صالحی، وزير خارجه در محل سخنرانی بودم، خانم رث از کنار من رد شد و احوالپرسی کرد... من دستم را به نشانه احترام بلند کردم و خانم رث نيز دستش را بلند کرد ولی هيچ ملامسهای صورت نگرفت.» (فارس ۲۱ بهمن ۱۳۹۱) اما به روايت فيلمی که در سايت يوتيوب گذاشته شده اين دو همانند دوستان قديمی «های فايو» (بزن قدش: زدن کف دست و پنج انگشت به هم با بالا بردن دستها) می کنند.
البته ممکن است دستها تصادفی به هم خورده باشند اما اين امر در اصل واقعه که تماس صورت گرفته و سفير در انکار آن، واقعيت را انکار می کند تاثيری ندارد. يکی از دلايلی که سايتهايی مثل يوتيوب در ايران فيلتر می شود دقيقا همين پرده پوشیها برای افکار عمومی است. وقتی افراد به اصل خبر دسترسی نداشته باشند ديوار حاشا بلند می شود.
شيخ عطار برای بی اعتبار کردن رسانههايی که گزارش مخالف نظر وی داده بود (و احتمالا نمی توانند به سايت يوتيوب در ايران دسترسی داشته باشند) به ابزار هميشگی اسلامگرايان يعنی صهيونيست و طرفدار مجاهدين خلق معرفی کردن رسانهها در صورت گزارش غير دلخواه متمسک می شود: «حتی در مقررات استخدامی اين روزنامه از خبرنگاران و کادر اداری تعهد کتبی گرفته می شود که از اسرائيل انتقاد نکنند. خبرنگار بيلد هم از اين
صحنه عکس و فيلم گرفت و روز چهارشنبه در ستون «کارت قرمز» اين روزنامه منتشر کرد... آنها با اين کار می خواستند به دليل مخالفت رث با منافقين، ضرب شستی به وی نشان داده و از سوی ديگر چهره من را به عنوان سفير جمهوری اسلامی ايران مشوه و جنايتکار جلوه دهند.» (همانجا)
مزايای سفير بودن
شهروندان ايرانی شاید ندانند سفرای جمهوری اسلامی سالانه چند ده يا چند صد هزار دلار از کيسه آنها خرج می کنند. اين سفرا عزيز کردههای حکومتاند که از امتيازات حکومت برخوردار شده و با زندگی در يک کشور خارجی از بسياری از محدوديتهای حکومت در ايران معاف و از امکانات کشور ميزبان برخودار هستند. اما خود و اعضای خانواده بايد سبک زندگی روحانيت را رعايت يا بدين امر تظاهر کنند تا نشان دهند زندگی در خارج کشور آنها را گمراه نمی کند و نکرده است. همچنين بسياری از سفرای جمهوری اسلامی با استقرار در خارج کشور زمينههای تجارت خود و دوستان و آشنايان و تحصيل و اقامت فرزندان در خارج کشور را در آينده فراهم می کنند. وقتی صحبت از بخش خصوصی در ايران می شود عمدتا همين گونه مديران يا مديران سابق و نزديکان آنها مراد می شود.
دردسرهای سفير جمهوری اسلامی بودن
سفیران نظام همواره زير ذره بين قرار دارند چون سفارت نظام شغلی است بسيار دلپذير (بدون مسئوليت و با مزايای زياد) که بسياری غبطه آن را می خورند و نيروهای جناح مقابل در پی آن هستند که خود به جای سفرای موجود قرار گيرند. از اين جهت کوچک ترين اعمال آنها گزارش می شود. زندگی زير ذره بين در يک کشور خارجی که محدوديتهای قراردادی جمهوری اسلامی در آن برقرار نيست کاری است بسيار دشوار.
حکومت و روحانيت شيعه انتظارات مشخصی از سفرا دارند:
۱. برگزاری مراسم و آيينهای مذهبی شيعه (روضه خوانی، سينه زنی، تبليغ) با دعوت از روحانيون مورد اعتماد ولی فقيه و در واقع فراهم کردن هتل اقامتی برای گردشگری روحانيون شيعه در کشورهای ديگر به حساب مردم در عين دريافت دستمزد؛ اين کار به حساب فعاليت تبليغاتی سفارت گذاشته می شود؛
۲. دادن امکانات و خدمات و تدارکات به حلقههای ايرانی و لبنانی؛ اين کار به حساب مبارزه با ضد انقلاب و حفظ نظام گذاشته می شود؛
۳. فراهم کردن محل اقامت و نقل و انتقال برای مقامات دولتی و نزديکان آنها هنگامی که به خارج از کشور حتی برای سفرهای تفريحی سفر می کنند؛ اين کار به حساب فعاليت ارتباطی سفارت گذاشته می شود؛ و
۴. ارتباط با گروههای تروريستی و اسلامگرايانی که ظرفيت بالقوه در اختيار گرفتن قدرت را در آيندهی کشورشان دارند. جمهوری اسلامی برای تاسيس نظام مورد نظر خود، به اين گروهها نياز دارد.
در مقابل کارهايی که می کنند سفرا و کادر سفارت از انجام وظايفی معاف می شوند:
۱. ارتباط با اهل فرهنگ و نخبگان دانشگاهی کشور مربوطه؛ کمتر سفير جمهوری اسلامی اين گروه را می شناسد چه برسد به برقراری ارتباط با آنها؛
۲. ارتباط با سفرای ديگر کشورها که در کشور مربوطه فعاليت می کنند؛ انزوا و بسته بودن جمهوری اسلامی اين گونه ارتباطات را دشوار می سازد؛
۳. ارتباط با سياستمداران کشور محل خدمت جهت تسهيل فعاليتهای تجاری و توسعهای؛ آنها اين کار را نيز در بسياری از کشورها نمی کنند چون اقتصاد کشور بر اساس صادرات نفت شکل گرفته و وزارت خارجه فاقد رهيافت توسعه اقتصادی است؛
(حتی اگر سفرای جمهوری اسلامی بخواهند در سه مورد مذکور کاری انجام دهند دست نگاه می دارند چون به آسانی ممکن است مورد اتهام قرار گيرند)
۴. ارائه گزارش از پيشرفتهای اجتماعی و انسانی از کشور مربوطه به دولت و ملت متبوع؛ حکومت نيازی به اين گزارشها ندارد چون تنها بايد مشکلات جوامع غربی در تريبونها و منابر و رسانههای داخل کشور گزارش شوند که آنها را نيز از خود رسانههای غربی اخذ می کنند؛
۵. دادن خدمات به ايرانيان درمانده و دارای مشکل در خارج کشور و نيز دانشجويانی که در ديگر کشورها تحصيل می کنند (که بخشی از وظايف کنسولی آنهاست). اين خدمات بالاخص از شهروندان مخالف و غير خودی استنکاف می شود. اما شهروندان خودی اين خدمات را حتی بيش از حد معمول دريافت می کنند چون اگر نکنند برای مقامات سفارتخانه دردسر درست می کنند.
البته ممکن است دستها تصادفی به هم خورده باشند اما اين امر در اصل واقعه که تماس صورت گرفته و سفير در انکار آن، واقعيت را انکار می کند تاثيری ندارد. يکی از دلايلی که سايتهايی مثل يوتيوب در ايران فيلتر می شود دقيقا همين پرده پوشیها برای افکار عمومی است. وقتی افراد به اصل خبر دسترسی نداشته باشند ديوار حاشا بلند می شود.
شيخ عطار برای بی اعتبار کردن رسانههايی که گزارش مخالف نظر وی داده بود (و احتمالا نمی توانند به سايت يوتيوب در ايران دسترسی داشته باشند) به ابزار هميشگی اسلامگرايان يعنی صهيونيست و طرفدار مجاهدين خلق معرفی کردن رسانهها در صورت گزارش غير دلخواه متمسک می شود: «حتی در مقررات استخدامی اين روزنامه از خبرنگاران و کادر اداری تعهد کتبی گرفته می شود که از اسرائيل انتقاد نکنند. خبرنگار بيلد هم از اين
صحنه عکس و فيلم گرفت و روز چهارشنبه در ستون «کارت قرمز» اين روزنامه منتشر کرد... آنها با اين کار می خواستند به دليل مخالفت رث با منافقين، ضرب شستی به وی نشان داده و از سوی ديگر چهره من را به عنوان سفير جمهوری اسلامی ايران مشوه و جنايتکار جلوه دهند.» (همانجا)
مزايای سفير بودن
شهروندان ايرانی شاید ندانند سفرای جمهوری اسلامی سالانه چند ده يا چند صد هزار دلار از کيسه آنها خرج می کنند. اين سفرا عزيز کردههای حکومتاند که از امتيازات حکومت برخوردار شده و با زندگی در يک کشور خارجی از بسياری از محدوديتهای حکومت در ايران معاف و از امکانات کشور ميزبان برخودار هستند. اما خود و اعضای خانواده بايد سبک زندگی روحانيت را رعايت يا بدين امر تظاهر کنند تا نشان دهند زندگی در خارج کشور آنها را گمراه نمی کند و نکرده است. همچنين بسياری از سفرای جمهوری اسلامی با استقرار در خارج کشور زمينههای تجارت خود و دوستان و آشنايان و تحصيل و اقامت فرزندان در خارج کشور را در آينده فراهم می کنند. وقتی صحبت از بخش خصوصی در ايران می شود عمدتا همين گونه مديران يا مديران سابق و نزديکان آنها مراد می شود.
دردسرهای سفير جمهوری اسلامی بودن
سفیران نظام همواره زير ذره بين قرار دارند چون سفارت نظام شغلی است بسيار دلپذير (بدون مسئوليت و با مزايای زياد) که بسياری غبطه آن را می خورند و نيروهای جناح مقابل در پی آن هستند که خود به جای سفرای موجود قرار گيرند. از اين جهت کوچک ترين اعمال آنها گزارش می شود. زندگی زير ذره بين در يک کشور خارجی که محدوديتهای قراردادی جمهوری اسلامی در آن برقرار نيست کاری است بسيار دشوار.
حکومت و روحانيت شيعه انتظارات مشخصی از سفرا دارند:
۱. برگزاری مراسم و آيينهای مذهبی شيعه (روضه خوانی، سينه زنی، تبليغ) با دعوت از روحانيون مورد اعتماد ولی فقيه و در واقع فراهم کردن هتل اقامتی برای گردشگری روحانيون شيعه در کشورهای ديگر به حساب مردم در عين دريافت دستمزد؛ اين کار به حساب فعاليت تبليغاتی سفارت گذاشته می شود؛
۲. دادن امکانات و خدمات و تدارکات به حلقههای ايرانی و لبنانی؛ اين کار به حساب مبارزه با ضد انقلاب و حفظ نظام گذاشته می شود؛
۳. فراهم کردن محل اقامت و نقل و انتقال برای مقامات دولتی و نزديکان آنها هنگامی که به خارج از کشور حتی برای سفرهای تفريحی سفر می کنند؛ اين کار به حساب فعاليت ارتباطی سفارت گذاشته می شود؛ و
۴. ارتباط با گروههای تروريستی و اسلامگرايانی که ظرفيت بالقوه در اختيار گرفتن قدرت را در آيندهی کشورشان دارند. جمهوری اسلامی برای تاسيس نظام مورد نظر خود، به اين گروهها نياز دارد.
در مقابل کارهايی که می کنند سفرا و کادر سفارت از انجام وظايفی معاف می شوند:
۱. ارتباط با اهل فرهنگ و نخبگان دانشگاهی کشور مربوطه؛ کمتر سفير جمهوری اسلامی اين گروه را می شناسد چه برسد به برقراری ارتباط با آنها؛
۲. ارتباط با سفرای ديگر کشورها که در کشور مربوطه فعاليت می کنند؛ انزوا و بسته بودن جمهوری اسلامی اين گونه ارتباطات را دشوار می سازد؛
۳. ارتباط با سياستمداران کشور محل خدمت جهت تسهيل فعاليتهای تجاری و توسعهای؛ آنها اين کار را نيز در بسياری از کشورها نمی کنند چون اقتصاد کشور بر اساس صادرات نفت شکل گرفته و وزارت خارجه فاقد رهيافت توسعه اقتصادی است؛
(حتی اگر سفرای جمهوری اسلامی بخواهند در سه مورد مذکور کاری انجام دهند دست نگاه می دارند چون به آسانی ممکن است مورد اتهام قرار گيرند)
۴. ارائه گزارش از پيشرفتهای اجتماعی و انسانی از کشور مربوطه به دولت و ملت متبوع؛ حکومت نيازی به اين گزارشها ندارد چون تنها بايد مشکلات جوامع غربی در تريبونها و منابر و رسانههای داخل کشور گزارش شوند که آنها را نيز از خود رسانههای غربی اخذ می کنند؛
۵. دادن خدمات به ايرانيان درمانده و دارای مشکل در خارج کشور و نيز دانشجويانی که در ديگر کشورها تحصيل می کنند (که بخشی از وظايف کنسولی آنهاست). اين خدمات بالاخص از شهروندان مخالف و غير خودی استنکاف می شود. اما شهروندان خودی اين خدمات را حتی بيش از حد معمول دريافت می کنند چون اگر نکنند برای مقامات سفارتخانه دردسر درست می کنند.