آيت الله محمد تقی مصباحيزدی، روحانی حامی محمود احمدینژاد در قم، در سخنرانی برای هنرمندان بسيجی در چهارشنبه گذشته، « اطاعت از رئيسجمهور را اطاعت از خدا» دانست.
او افزود: «وقتی رئيسجهمور، حکم ولیفقيه را دريافت کرد، اطاعت از او نيز چون اطاعت از خداست». اين سخنان پس از مدتی به خاطر بازتاب گسترده آن از روی وب سايت آيت الله مصباح يزدی برداشته شد.
در اين ارتباط، روزنامه «اعتماد ملی» روز پنجشنبه در مورد سخنان اين روحانی حامی محمود احمدی نژاد نوشت: «شايد اين نخستين بار در تاريخ فقه شيعه به شمار میرود که يکی از روحانيون، دستورات اجرايی رئيسجمهور را همرديف با حکم خدا قرار میدهد و اطاعت از آن را واجب میداند.»
احمد قابل، پژوهشگر دينی در ايران، درباره سخنان آيتالله مصباح يزدی به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
راديو فردا: آقای قابل اظهارات اخیر آقای مصباح یزدی در مورد اطاعت از رئیس جمهور را چگونه ارزیابی میکنید؟
احمد قابل: مطلبی که آقای مصباح گفته است، يک مبنای اعتقادی و فقهی دارد و پيش از اين هم در بعضی جاها نوشته شده بود و اظهار نظرهايی در اين ارتباط شنيده شده بود؛ مبنايی که معتقد است حکومت از جانب خدا به پيامبر و از جانب پيامبر به ائمه و از ائمه به فقيه منتقل میشود.
آنها معتقدند حتی يک وزير و مدير يک اداره، اگر در اين سلسله انتخابی يا انتصابی، منصوب به آدمهايی باشند که مثلاً در اينجا ولی فقيه است، اطاعت از اين آدم مانند اطاعت از خدا است. اين اعتقاد مبتنی بر انديشههای بعضی از آقايان است و به نظر من، موضوع تازهای هم نيست.
صحبتهای آيتالله مصباح يزدی در شرايطی مطرح میشود که ما در گذشته هم رؤسای جمهوری مانند اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی را داشتيم که حکم آنها نيز از طرف آقای خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تنفيذ شد. اما چگونه است که فقط در مورد محمود احمدینژاد اين سخنان مطرح میشود؟
اين مسئله سابقه داشته است. به عنوان مثال، زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی رئيس جمهور شد، عدهای در نماز جمعه شعار میدادند «مخالف هاشمی دشمن پيغمبر است».
ولی اينکه عالمی بيايد و با صراحت مصداق معين کند و انگشت روی فرد خاصی بگذارد، بر مبنای همان اعتقاداتی است که اشاره کردم و از نظر من، اين مبنا باطل است، ولی عدهای به آن اعتقاد دارند.
البته اين تعيين مصداق به شرايط خاص زمانی برمیگردد. اکنون صحبت از عدم پايبندی رئيس جمهور به اخلاق اسلامی، دروغگويی و نامشروع بودن او و همچنين عدم تأييد اين رئيس جمهور از طرف علما و مراجع است و اينکه رأی مردم را ندارد و با تقلب روی کار آمده است.
پس در اين وانفسايی که به شدت محتاج تأييد و حمايت علما هستند، اين سخنان بيشتر به خاطر اين است که هيچکس از احمدینژاد حمايت نمیکند.
حرفهای آقای مصباح برای مخالفان خيلی دردناک است. اينکه بخواهند اطاعت از فردی در حد محمود احمدینژاد را با آن همه دروغگويی، اطاعت از خدا بدانند.
به نظر من، پايه و اساس اين تفکر غلط است و فرقی نمیکند در مورد آقای هاشمی رفسنجانی باشد يا احمدینژاد و يا هر کسی که در حکومت به قدرت میرسد. اين تصور باطل است که او را در جای خدا بنشانيم و بگوييم اطاعت از او اطاعت از خداست.
در هر حکومتی، بر اساس مبانی عرفی، حاکم در تصميماتی که طبق قانون میگيرد، بايد اطاعت شود و مردم بايد از دولت حرف شنوی داشته باشند، اما به شرط آنکه آن دولت مشروعيت داشته باشد.
ولی وقتی دولتی نامشروع شد، هر تصرفی از جانب آن نامشروع است، حتی اگر در جايی تصميم درست هم بگيرد، چون اساس روی کار آمدنش نامشروع بوده، تمام کارهايش خلاف شرع است و از نظر منطقی و عقلانی هم درست نيست.
همان طور که میدانيم، در هفتههای اخير سرکوبها، کشته شدنها، بازداشتها و اعترافگيریها همچنان ادامه داشته است. به نظر شما، پيامد اين اظهار نظرها يا صدور چنين فتواهايی چه تأثيری روی فضای سياسی کشور دارد و آيا دست محمود احمدینژاد را برای برخورد با مخالفان بازتر نمیکند؟
نبايد از آقای مصباح يزدی در اين شرايط انتظار ديگری داشت، چون شاگرد آقای مصباح يزدی به شدت محتاج حمايت او است تا ازاين تنها ماندن رهايی يابد.
بنابراين چيز عجيبی اتفاق نيفتاده است. گرچه کسانی که در جريانات اخير لطمه ديدهاند و کسانی که نمیتوانند جايگاه حقيقی آقای مصباح يزدی را از جايگاه ادعايی او تفکيک کنند، ممکن است خيال کنند میتوان از دل اسلام چنين چيزهايی را به دست آورد و اطاعت از فردی مانند احمدینژاد را اطاعت از خدا دانست.
البته اميدواريم که اين طور نباشد و مردم در ذهن خود بين اسلامی که از جانب امثال آقای مصباح عرضه میشود و حقيقت دين اسلام، تفکيک قايل شوند و اين مسائل را به حساب دين خدا نگذارند.