چهار تن از فعالان سياسی روز جمعه در بيانيهای با اشاره به وضعيت سياسی و اقتصادی ايران از مقام های جمهوری اسلامی و نمايندگان مجلس شورای اسلامی خواستند «فکری به حال ايران کنند» که پس از انتخابات رياست جمهوری در بلاتکليفی و بحرانی فراگير به سر میبرد.
احمد صدر حاج سيدجوادی، عزتالله سحابی، حسين شاهحسينی و اعظم طالقانی در اين بيانيه هشدار داده اند که به علت عملکرد غلط، غير علمی و غير منطقی دولت فعلی، اقتصاد ايران در حال نابودی و جامعه مدنی در حال ريشه کن شدن است.
آنان همچنين با انتقاد از دامن زدن به شکاف طبقاتی، قومی، مذهبی، جنسی از سوی دولت نوشتهاند که اين در حالی است که «چشم طمع قدرتهای بزرگ به ايران ... دوخته شده است.
نويسندگان بيانيه با اشاره به اعتراضهای صورت گرفته به نتايج انتخابات رياست جمهوری گفتند که اين اعتراضها از سوی قسمت عمدهای از نخبگان در داخل و خارج از کشور و بخش قابل توجهی از افکار عمومی صورت گرفت.
اين چهار فعال سياسی با گرايش ملی و مذهبی با اشاره به اينکه ادامه اعتراضها به فعال شدن جنبش مدنی و مسالمتآميز سبز انجاميد، افزودند: «که جناح تندروی حاکم در قبال اين اعتراضها به حبس، حذف، خشونت، سرکوب و برخوردهای غيرانسانی با معترضين پرداختند.»
در اين بيانيه با تاکيد بر اينکه سياست سرکوب، شعلههای بحران را برافروختهتر کرد، آمده است: «اما ...امکان ناديده گرفتن و حذف معترضان به دولت ممکن و ميسر نيست.»
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی در بيانيه خود با تاکيد بر اينکه «براساس تجارب تاريخی و نيز تناسب قوای اجتماعی، خواهان براندازی ساختار سياسی نيستند»، نوشتهاند: «هر گونه تأکيد احساسی و آرزوانديشانه ... را به ضرر جنبش مدنی سبز ... و باعث ضربه خوردن آن و نيز ورود به چرخهای بدفرجام از خشونت که به ضرر ايرانيان و منافع و منابع ملی آنان و فروپاشی توان ملی است»، می دانند.
در بخشی از اين بيانيه، کارکرد دولت محمود احمدینژاد برای منافع ملی ايران «مخرب» توصيف شده و از جمله مصاديق اين موضوع «تخريب مديريتی، دروغگويی به مردم، استبداد رأی، تخريب اقتصادی، ماجراجويی در سياست خارجی و فدا کردن منافع و مصالح ملی دانسته شده است.
نويسندگان بيانيه با اشاره به تخلفات محمود احمدینژاد در دوره دو سالهای که شهردار تهران بود، از جمله هزينه بدون سند ۳۵۰ ميليارد تومانی شهرداری، افزودهاند که در دوران رياستجمهوری او، قانونگريزی، تخلفهای بودجهای و نيز هزينه دو برابر سقف بودجه دولتی در شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات وابسته به دولت صورت گرفت.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی در همين زمينه به مفقود شدن يک ميليارد دلار از درآمدهای نفت نيز پرداخته و در عين حال، اين پرسش را مطرح کردهاند که دولت محمود احمدینژاد ۲۲۰ ميليارد دلار اضافه درآمد نفت نسبت به پيشبينی در دولت نهم را در کجا هزينه کرده است.
واگذاری بدون مناقصه پروژههای عمرانی به سپاه پاسداران نيز از جمله مواردی است که نويسندگان اين بيانيه از آن انتقاد کردهاند.
آنان با توصيف پيوند محمود احمدینژاد با سپاه پاسداران که از دوره شهرداری او شروع شده بود، به اعطای گسترده پروژههای عمرانی، اغلب بدون مناقصه و گرفتن تعهد حسن انجام کار، و با گماشتن شش وزير سپاهی در دولت و انتصاب سپاهيان به معاونتها، استانداریها و مسئوليتهای ديگر اشاره کردهاند.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی اين سياست دولت را مغاير با آييننامه معاملات دولتی دانستهاند.
اين بيانيه همچنين نگاهی به آنچه «دروغگويی محمود احمدینژاد به مردم» ناميدهاند، دارد و در اين زمينه به سخنان او در زمينه توليد فولاد، آلومينيوم، مس و سيمان و سرمايهگذاری در صنعت نفت، گاز و پتروشيمی و همچنين صادرات غير نفتی اشاره شده است.
نويسندگان بيانيه همچنين محمود احمدینژاد را به استبداد رای و خودکامگی متهم کرده و نوشتهاند که حتی رفتار او «با همکارانش، از وزيران يا معاونان، نيز استبدادی و غيرمشورتی است.»
سياستهای اقتصادی محمود احمدینژاد نيز مورد انتقاد شديد نويسندگان بيانيه قرار گرفته که به گفته آنان به کاهش توليد و رشد بيکاری، ورشکستگی کشاورزی و حاشيهنشينی در اطراف شهرها، رکود و افزايش بدهیهای معوقه بانکی، فرار سرمايهها و فرار مغزها از ايران انجاميده است.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی نتيجه سياستهای اقتصادی محمود احمدینژاد را پر پول کردن کيسه تجار و بازرگانان و افزايش فاصله طبقاتی دانستهاند.
آنان همچنين محمود احمدینژاد را «قهرمان تخريب و تضييع سرمايههای ملی» توصيف کرده و پرسيدهاند که «آيا میشود گفت که چنين رئيس دولتی، دلسوز و علاقمند به آينده ايرانزمين و اقتدار و عظمت آن است؟»
سياست خارجی نيز مورد انتقاد اين بيانيه قرار گرفته است که به عقيده نويسندگانش، با رفتارها و سياستهای «ناشيانه، کودکانه و هيستريک» به بسيج افکار عمومی غرب عليه ايران منجر شد.
آنان افزوده اند که «اظهاراتی کاملا غلط مانند نفی هولوکاست، سقوط قريبالوقوع غرب و اسرائيل، مديريت جهان توسط محمود احمدینژاد و همفکرانش، نابودی نظام سرمايهداری در زمان کوتاه، اغراقگويی در برنامه هستهای ايران و... از مواردی هستند که ... مردم فهيم جهان آنها را جدی نگرفتهاند.»
نويسندگان بيانيه در عين حال با انتقاد از سياستهای دولت احمدینژاد که دين اسلام را به عنوان اسلام طالبانی به جهانيان نشان داده است، آنچه که «رويکردهای فرقهای تفرقهافکنانه و جنگافروزانه مذهبی» وی ناميدند را مورد انتقاد قرار دادند.
به اعتقاد آنان، ايران با يک تخريب بیرحمانه، از داخل و تهديدهای فراوان از خارج روبرو شده و کارکرد دولت فعلی، هستی اقتصادی، منابع و ذخاير طبيعی و سرمايههای ملی و منافع و مصالح اقتصادی – سياسی ما را به شدت تخريب کرده است.
بیشتر بخوانید:
آنان همچنين با انتقاد از دامن زدن به شکاف طبقاتی، قومی، مذهبی، جنسی از سوی دولت نوشتهاند که اين در حالی است که «چشم طمع قدرتهای بزرگ به ايران ... دوخته شده است.
نويسندگان بيانيه با اشاره به اعتراضهای صورت گرفته به نتايج انتخابات رياست جمهوری گفتند که اين اعتراضها از سوی قسمت عمدهای از نخبگان در داخل و خارج از کشور و بخش قابل توجهی از افکار عمومی صورت گرفت.
اين چهار فعال سياسی با گرايش ملی و مذهبی با اشاره به اينکه ادامه اعتراضها به فعال شدن جنبش مدنی و مسالمتآميز سبز انجاميد، افزودند: «که جناح تندروی حاکم در قبال اين اعتراضها به حبس، حذف، خشونت، سرکوب و برخوردهای غيرانسانی با معترضين پرداختند.»
در اين بيانيه با تاکيد بر اينکه سياست سرکوب، شعلههای بحران را برافروختهتر کرد، آمده است: «اما ...امکان ناديده گرفتن و حذف معترضان به دولت ممکن و ميسر نيست.»
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی در بيانيه خود با تاکيد بر اينکه «براساس تجارب تاريخی و نيز تناسب قوای اجتماعی، خواهان براندازی ساختار سياسی نيستند»، نوشتهاند: «هر گونه تأکيد احساسی و آرزوانديشانه ... را به ضرر جنبش مدنی سبز ... و باعث ضربه خوردن آن و نيز ورود به چرخهای بدفرجام از خشونت که به ضرر ايرانيان و منافع و منابع ملی آنان و فروپاشی توان ملی است»، می دانند.
در بخشی از اين بيانيه، کارکرد دولت محمود احمدینژاد برای منافع ملی ايران «مخرب» توصيف شده و از جمله مصاديق اين موضوع «تخريب مديريتی، دروغگويی به مردم، استبداد رأی، تخريب اقتصادی، ماجراجويی در سياست خارجی و فدا کردن منافع و مصالح ملی دانسته شده است.
نويسندگان بيانيه با اشاره به تخلفات محمود احمدینژاد در دوره دو سالهای که شهردار تهران بود، از جمله هزينه بدون سند ۳۵۰ ميليارد تومانی شهرداری، افزودهاند که در دوران رياستجمهوری او، قانونگريزی، تخلفهای بودجهای و نيز هزينه دو برابر سقف بودجه دولتی در شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات وابسته به دولت صورت گرفت.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی در همين زمينه به مفقود شدن يک ميليارد دلار از درآمدهای نفت نيز پرداخته و در عين حال، اين پرسش را مطرح کردهاند که دولت محمود احمدینژاد ۲۲۰ ميليارد دلار اضافه درآمد نفت نسبت به پيشبينی در دولت نهم را در کجا هزينه کرده است.
واگذاری بدون مناقصه پروژههای عمرانی به سپاه پاسداران نيز از جمله مواردی است که نويسندگان اين بيانيه از آن انتقاد کردهاند.
آنان با توصيف پيوند محمود احمدینژاد با سپاه پاسداران که از دوره شهرداری او شروع شده بود، به اعطای گسترده پروژههای عمرانی، اغلب بدون مناقصه و گرفتن تعهد حسن انجام کار، و با گماشتن شش وزير سپاهی در دولت و انتصاب سپاهيان به معاونتها، استانداریها و مسئوليتهای ديگر اشاره کردهاند.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی اين سياست دولت را مغاير با آييننامه معاملات دولتی دانستهاند.
اين بيانيه همچنين نگاهی به آنچه «دروغگويی محمود احمدینژاد به مردم» ناميدهاند، دارد و در اين زمينه به سخنان او در زمينه توليد فولاد، آلومينيوم، مس و سيمان و سرمايهگذاری در صنعت نفت، گاز و پتروشيمی و همچنين صادرات غير نفتی اشاره شده است.
نويسندگان بيانيه همچنين محمود احمدینژاد را به استبداد رای و خودکامگی متهم کرده و نوشتهاند که حتی رفتار او «با همکارانش، از وزيران يا معاونان، نيز استبدادی و غيرمشورتی است.»
سياستهای اقتصادی محمود احمدینژاد نيز مورد انتقاد شديد نويسندگان بيانيه قرار گرفته که به گفته آنان به کاهش توليد و رشد بيکاری، ورشکستگی کشاورزی و حاشيهنشينی در اطراف شهرها، رکود و افزايش بدهیهای معوقه بانکی، فرار سرمايهها و فرار مغزها از ايران انجاميده است.
آقايان صدر حاج سيدجوادی، سحابی، شاهحسينی و خانم طالقانی نتيجه سياستهای اقتصادی محمود احمدینژاد را پر پول کردن کيسه تجار و بازرگانان و افزايش فاصله طبقاتی دانستهاند.
آنان همچنين محمود احمدینژاد را «قهرمان تخريب و تضييع سرمايههای ملی» توصيف کرده و پرسيدهاند که «آيا میشود گفت که چنين رئيس دولتی، دلسوز و علاقمند به آينده ايرانزمين و اقتدار و عظمت آن است؟»
سياست خارجی نيز مورد انتقاد اين بيانيه قرار گرفته است که به عقيده نويسندگانش، با رفتارها و سياستهای «ناشيانه، کودکانه و هيستريک» به بسيج افکار عمومی غرب عليه ايران منجر شد.
آنان افزوده اند که «اظهاراتی کاملا غلط مانند نفی هولوکاست، سقوط قريبالوقوع غرب و اسرائيل، مديريت جهان توسط محمود احمدینژاد و همفکرانش، نابودی نظام سرمايهداری در زمان کوتاه، اغراقگويی در برنامه هستهای ايران و... از مواردی هستند که ... مردم فهيم جهان آنها را جدی نگرفتهاند.»
نويسندگان بيانيه در عين حال با انتقاد از سياستهای دولت احمدینژاد که دين اسلام را به عنوان اسلام طالبانی به جهانيان نشان داده است، آنچه که «رويکردهای فرقهای تفرقهافکنانه و جنگافروزانه مذهبی» وی ناميدند را مورد انتقاد قرار دادند.
به اعتقاد آنان، ايران با يک تخريب بیرحمانه، از داخل و تهديدهای فراوان از خارج روبرو شده و کارکرد دولت فعلی، هستی اقتصادی، منابع و ذخاير طبيعی و سرمايههای ملی و منافع و مصالح اقتصادی – سياسی ما را به شدت تخريب کرده است.