آيتالله محمد يزدی، رئيس شورای عالی جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از اعضای شورای نگهبان، روز شنبه اعلام کرد که «سکوت طولانی مدت هاشمی رفسنجانی در مورد انتخابات، نوعی حمايت و پشتيبانی از اغتشاشگران بود.»
آيتالله يزدی که معاونت مجلس خبرگان را نيز بر عهده دارد، بهشدت از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران انتقاد کرد و گفت: «در حکومت اسلامی همراهی مردم برای حکومت مشروعيت ايجاد نمیکند.»
آقای هاشمی رفسنجانی از قول آيتالله روحالله خمينی گفته بود: «مردم اگر همراه ما باشند، همه چيز داريم» و افزوده بود: اگر مردم راضی نباشند حکومت غيرممکن است.
وی همچنين خواستار آزادی زندانيان سياسی و رفع محدويت برای رسانهها شده بود.
دکتر اکبر کرمی، تحليلگر سياسی در شهر قم، درباره سخنان آقای هاشمی رفسنجانی به رادیو فردا میگويد:
میشود گفت که جنبش مدنی و مسالمت آميز و شهری ما وارد يک فاز تازه شد. فکر میکنم آقای هاشمی رفسنجانی بيش از آنچه ازشان انتظار می رفت، مايه گذاشت و کمک کرد که يک نوعی اين جنبش تنومندتر و قدرتمندتر بتواند به مسير و راهش ادامه دهد. هرچند، نبايد فراموش کرد که مشکلاتی که امروزه ما گرفتارشان هستيم، پيامدهای ديرآيند رفتارهای کسانی مانند خود آقای هاشمی رفسنجانی است.
راديو فردا: صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران واکنشهای متعددی را از سوی چهرهها و شخصيتهای جناح اصولگرا به همراه داشت. اين پاسخگويی را از سوی اين جناح چگونه ارزيابی میکنيد؟
آن لايههايی از اصولگرايان که سعی کردند به اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی واکنش نشان دهند، بيشتر از روی عصبانيت و فحاشی وارد صحنه شدند. فکر میکنم آنها تلاش کردند که با ايجاد يک فضای رعب و وحشت و تهمت و اتهامزنی، فضايی را ايجاد کنند که آقای هاشمی رفسنجانی عقبنشينی کند و يا اينکه آنها بتوانند آن فضايی را که آقای هاشمی رفسنجانی باز کرده بود، ببندند. ولی فکر میکنم اينها خيلی مثمر ثمر نيست.
اتفاقی که در نماز جمعه تهران روی داد، منحصر به فرد بود. واکنش مردم به اين سخنان آقای هاشمی رفسنجانی فوقالعاده بود. شعارهايی که در تهران و حول و حوش نماز جمعه داده شد، فوقالعاده شورانگيز و هوشيارانه بود.
يکی از واکنشها به صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی از سوی آيتالله يزدی، عضو شورای نگهبان بود. ايشان چند مورد را مطرح کردند.
يکی از آنها در مورد آن بخش از صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی بود که در مورد لزوم همراهی مردم برای مشروعيت يافتن يک نظام مطرح شده بود. آيتالله يزدی هم گفت که همراهی مردم برای حکومت مشروعيت ايجاد نمیکند.
به نظر میرسد اين صحبتهايی که ابراز شده، نوعی تقابل بين دو ديدگاه در جمهوری اسلامی است؛ يعنی ديدگاهی که معتقد به ايجاد محدوديت و برپايی حکومت اسلامی است و ديدگاهی که اعتقادی به اين قضيه ندارد. نظر شما چيست؟
همينطور است و با شما موافقم. اتفاقی که در دانشگاه تهران رخ داد، ادامه تقابل دو نگرش يا دو قرائت از حکومت اسلامی است.
بخشی از لايههای اسلامگرای سنتی ما، تلقیای از اسلام دارند که مشروعيت حکومت اسلامی را از آن مردم نمیداند. آنها به تئوری نصب معتقدند و میگويند که ولی فقيه از سوی خداوند نصب میشود. مثلاً فرض کنيد در ساختاری مثل جمهوری اسلامی ايران، کاری که خبرگان و نخبگان مردم در مجلس خبرگان انجام میدهند، کشف کسی است که خداوند پيشتر ايشان را نصب کرده است.
منوياتی که اينها دارند بيشتر ذيل يک تئوری خاصی از حکومت اسلامی میگنجد که صرفاً حضور مردم را يا از سر ناچاری تحمل میکنند و يا به خاطر فشارهای بينالمللی و يا در نهايت، از اين منظر که مقبوليتشان را جلب کنند. اينها مشروعيت حکومت را، مشروعيت ولی فقيه را به هيچوجه از اراده و خواست و نظر مردم در نمیآورند.
در برابر اين جريان، که به لحاظ تاريخی دلايل زيادی وجود داشته که آقای خمينی به شدت با اين جريان مخالف بوده و اينها را يک جريان انحرافی میدانست... جريان ديگری که در برابر اين جريان (به باور آقای خمينی «انحرافی») وجود دارد، که مشروعيت حکومت اسلامی را از مردم میداند.
اتفاقاً روايتی که جناب آقای هاشمی رفسنجانی برای اولين بار در نماز جمعه مطرح کرد و بسيار جالب بود و خيلی مورد توجه قرار گرفت، توصيهای بود که پيامبر اسلام به امام علی کرده بودند، در مورد اينکه «اگر مردم به سمت شما اقبالی نشان دادند، مسئوليتی را که به شما واگذار میکنند، بپذير و اگر اقبال نشان ندادند، ساکت باش» دقيقاً در تأييد اين نگرش بود.
مقبوليت از نظر آقای هاشمی رفسنجانی، مقبوليت مردمی، برای حکومت، مشروعيتزا است و اگر حکومت مشروعيت و پشتوانه مردمی نداشته باشد، امکان ادامه حيات ندارد.
فکر میکنيد که اين تقابلی که وجود دارد، چه سمت و سويی پيدا کند؟
اين بستگی به برآورد قوا دارد؛ بستگی به اين دارد که اين مردمی که قهرمانهای اصلی اين حادثهاند، در شرايطی که ما منتظرش هستيم و پيش خواهد آمد، چه واکنشی از خود نشان دهند.
به نظر میرسد که در مجموع، اتفاقی که بعد از ۲۲ خرداد، بعد از کودتايی که در مورد انتخابات صورت گرفت، پيش آمد، تمام بافتههای جريانی را که آقای محمد يزدی به عنوان سخنگوی آن، خودش را ظاهر کرد، به هم ريخت.
اينها چنين برآوردی را نداشتند. فکر نمیکردند که در برابر آنها، مردم اين چنين شجاعانه بايستند و به نظر میرسد که مخالفان و رقبای خود را فوقالعاده دست کم گرفته بودند.
آنچه در تهران، در حدفاصل بين انقلاب و آزادی اتفاق افتاد، به نظر من، نشان میدهد که آينده به نفع جنبش مدنی ايران است و زمان به نفع آن جريانهايی که برای مردم و رأی مردم اعتبار، اهميت و شانی قائل نيستند، حرکت نمیکند.