لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۱۶

روسیه، شریکی بلند مدت و راهبردی برای ایران؟


ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، دوشنبه، در سومین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز در تهران شرکت می‌کند.

این اجلاس در شرایطی برگزار می‌شود که نگاه رسانه‌ها بیش از این اجلاس بر مناسبات روسیه و ایران متمرکز شده است؛ آنهم در زمانی که به نظر می‌رسد مسکو و تهران حضور نظامی و یا کمک‌های نظامی خود به دولت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، را افزایش داده‌اند. سیاستی که انتقاد آمریکا و شمار دیگری از کشورهای منطقه و جهان را به دنبال داشته است.

در این میان، بیانیه کرملین درباره سفر آقای پوتین به تهران و اشاره آن به طرح موضوع سوریه و نیز همکاری‌های نظامی در کنار گفت‌وگوهای اقتصادی و انرژی با مقام‌های ایرانی نشانگر تلاش روسیه برای حفظ و یا گسترش مناسباتش با ایران است.

توصیف ایران از سوی کرملین، به عنوان کشوری که شراکت راهبردی با روسیه دارد، می‌تواند تاییدکننده همین تلاش باشد. البته نباید فراموش کرد که ولادیمیر پوتین حداقل یک بار و در زمان سفر محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، به مسکو چنین تعبیری را در مورد ایران به کار برد. اما در سالیان بعد، تعلل روس‌ها در تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر – که امضای قرارداد احداث آن اعتراض شدید غرب را در پی داشت - و همراهی روسیه در تصویب قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران انتقادهای زیادی را در ایران به دنبال داشت. این انتقادها در عین حال متوجه خودداری روسیه از تحویل سیستم موشکی « اس ۳۰۰» نیز بود. اقدامی که مسکو آن را تبعیت از رعایت قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران نامیده بود.

اما به نظر می‌رسد که مسکو با در نظر داشتن چشم‌انداز نزدیکی ایران به غرب در پی لغو تحریم‌ها، درصدد حفظ جایگاه خود در تهران است. البته باید توجه داشت که بحران سوریه دلیل دیگری برای این سیاست مسکو به شمار می‌رود.

سیاست خارجی روسیه از ریاست جمهوری پوتین در سال ۲۰۰۰ میلادی

در کنار روابط مسکو و تهران، شاید بهتر باشد سیاست خارجی روسیه را که تابعی از شخص رئیس جمهوری این کشور است، مرور کرد.

در هفته‌های اخیر، روسیه اقدام به عملیات گسترده هوایی و موشکی روسیه علیه مخالفان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، کرد. اقدامی که اولین عملیات برون‌مرزی آن کشور در این وسعت در ورای مرزهای جغرافیایی اتحاد شوروی سابق محسوب می‌شود. در این ارتباط، اتحاد شوروی سابق به تنهایی در مورد برخی از همسایگانش مانند ایران، کره شمالی، مجارستان، ‌چکسلواکی و افغانستان دست به عملیات نظامی زده بود.

البته مسکو پیش از این با حمایت از جدایی‌طلبان شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین نشان داد که قصد دارد دیپلماسی فعال‌تری نسبت به گذشته، حتی دیپلماسی تهاجمی ایفا کند.

بی‌اعتنایی حکومت ولادیمیر پوتین، به مخالفت‌ها و انتقادها و نیز تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا، نیز می‌تواند به همین معنا تلقی شود؛ به ویژه که شبه‌جزیره کریمه به رغم اعتراض‌های گسترده، با برگزاری همه‌پرسی جنجالی به خاک روسیه الحاق شد. بسیاری از کشور‌ها این همه‌پرسی را نامشروع و الحاق کریمه را محکوم کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد با اکثریت آرا آن را غیرقانونی دانست.

اما آیا دیپلماسی رئیس جمهوری روسیه نمی‌توانست برای کشورهای غربی قابل پیش‌بینی باشد؟

مواضع آقای پوتین از همان زمان که نخست وزیری روسیه را برعهده داشت، نشان‌دهنده آن بود که برخلاف سلف خود، بوریس یلتسین، می‌اندیشد و نیز عمل می کند.

علاقه ویژه ولادیمیر پوتین به پتر کبیر، شارل دوگل و کنراد آدنائر – رهبرانی که هر یک، کشور خود را بازسازی و به قدرتی بزرگ تبدیل کردند، می‌توانست و می‌تواند نخستین نشانه از طرز تلقی او از نقش خود در روسیه به حساب آید. این در حالیست که برخی از کارشناسان سیاست های رئیس جمهوری روسیه در آنچه سرکوب مخالفان و نیز ایفای نقش در تجزیه گرجستان و اوکراین می نامند،‌ را سیاست هایی می دانند که منافع مردم روسیه را تامین نمی کند. این گروه از کار‌شناسان به گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری در مورد نقض حقوق بشر از سوی پوتین اشاره می‌کنند.

در این میان،‌ برخورد شدید ولادیمیر پوتین با جدایی‌طلبان اسلام‌گرای چچن و اعاده هژمونی حکومت مرکزی، نخستین گام عملی او،‌ در زمان نخست وزیری اش، برای تحکیم قدرت حکومت مرکزی به شمار می‌رفت که به محبوبیتش در روسیه منجر شد.

این اقدام از آن رو مهم بود که تا قبل از آن، گرایش گریز از مرکز گسترده‌ای در میان جمهوری‌ها و مناطق روسیه وجود داشت. نمونه بارز آن در چچن مشاهده شد و یا تاتارستان که توانست به جمهوری خودمختار با اختیارات گسترده‌ای تبدیل شود. این در شرایطی بود که حکومت بوریس یلتسین توان فرو نشاندن گرایش گریز از مرکز جمهوری‌ها و مناطق را نداشت.

در این حال، ولادیمیر پوتین پس از آغاز ریاست جمهوری اش کوشید دیپلماسی نگاه به شرق را که یوگنی پریماکف، وزیر خارجه اسبق روسیه، طراح آن به شمار می‌رفت، ادامه دهد. استحکام بیشتر مناسبات با چین وجه مشخصه این دیپلماسی در دوره ولادیمیر پوتین به شمار می‌رفت.

همزمان، مسکو تلاش کرد مناسباتش با ایران و شماری از کشورها را توسعه دهد.

در کنار این دیپلماسی، افکار عمومی روسیه عامل مهمی به شمار می‌رفت. احساسات ناسیونالیستی روس‌ها پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اینکه روسیه دیگر ابرقدرت و حتی قدرت منطقه‌ای به شمار نمی‌رفت، جریحه‌دار شده بود.

در این میان، ولادیمیر پوتین کمابیش توانست بخشی از خواسته‌های درصد قابل توجهی از افکار عمومی روسیه در داخل (تشکیل حکومتی مقتدر،‌ مقابله با گرایش‌های جدایی‌طلبی،‌ و بهبود نسبی وضعیت اقتصادی در مقایسه با دوره بوریس یلتسین) و خارج از مرزهای این کشور را تحقق بخشد. هر چند در سال‌های گذشته شاهد برگزاری تظاهرات بزرگی علیه او بودیم اما این مخالفت‌ها به گونه‌ای نبودند که ولادیمیر پوتین را برکنار کند و با او را وادار به خروج از صحنه سیاست روسیه کند. و در حال حاضر نیز، ‌اثری از آن تظاهرات گسترده به چشم نمی‌خورد.

حال، عملیات نظامی روسیه در سوریه فرصتی را برای ولادیمیر پوتین فراهم کرده است تا هم ضمن گذاشتن مرهم بر زخم‌های جامعه روسیه، قدرت نظامی این کشور را به رخ آمریکا، اتحادیه اروپا و نیز کشورهای منطقه خاورمیانه بکشد.

این عملیات به نوبه خود این پیام را برای مردم روسیه به دنبال دارد که کشورشان قدرتی جهانی به شمار می‌رود که همگان باید آن را در معادلات سیاسی خود در نظر بگیرند.

همچنین می‌توان این نکته را لحاظ کرد که ولادیمیر پوتین درصدد است به نوعی پاسخ سیاست‌های غرب در اوکراین را بدهد و در عین حال،‌ تنها متحد عرب خود را حفظ کند.

«روسیه، شریکی بلند مدت و راهبردی برای ایران»

گزارش‌های مربوط به اتحاد روسیه، ایران و سوریه در صورت درستی آن و یا تحقق آن، می‌تواند به قدرت بازیگری و مانور مسکو در خاورمیانه کمک بسیاری کند.
از این زاویه می‌توان مذاکرات ولادیمیر پوتین در حاشیه اجلاس گازی در تهران را بررسی کرد.

اما آیا سیاست تهاجمی سالیان اخیر به سود رئیس جمهوری روسیه عمل خواهد کرد؟ و او می‌تواند خود را مانند پتر کبیر به مردم کشورش معرفی کند؟

پاسخ به این پرسش‌ها در گروی عوامل و بازیگران متعدد در بحران سوریه و عملکرد آنان است. از جمله اینکه ایران - که همزمان با کاهش تنش با غرب بر فعالیت خود در خاورمیانه افزوده است - تا کجا با روسیه همراهی خواهد کرد؟

این پرسش مهمی برای روس‌ها است زیرا در شرایط فعلی، مسکو همانند ایران شریک یا همکار و یا هم‌پیمان قدرتمندی در خاورمیانه ندارد و در عین حال، حمایتش از بشار اسد، روسیه را رودرروی کشورهای مهم منطقه مانند عربستان سعودی و ترکیه قرار داده است.

در همین حال،‌تاکید برخی از مقام‌های ایران،‌ از جمله بیژن زنگنه،‌ وزیر نفت، که روز دوشنبه به وزیر انرژی روسیه گفت: «روسیه شریکی بلندمدت و راهبردی برای ایران در همه دوران‌ها به شمار می‌رود» می‌تواند نشانه‌های مثبتی برای مسکو به‌شمار برود. هر چند برخی از کارشناسان بر این باورند که همکاری ایران با روسیه تاکتیکی است و در صورت لغو تحریم‌ها،‌ تهران روابط خود با غرب را بهبود خواهد داد.

این دسته از کارشناسان به گفت‌وگوی مقام‌های ایرانی با همتایان غربی‌شان اشاره می کنند.

اما در دیگر سو،‌ مواضع آیت‌الله علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی،‌ در سیاست خارجی و ادامه حملاتش به آمریکا، می‌تواند نکته دلگرم‌کننده‌ای برای مسکو به حساب آید.

  • 16x9 Image

    روزبه بوالهری

    روزبه بوالهری که فعالیت خود را به عنوان روزنامه‌نگار از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده، از اسفند سال ۱۳۸۴ به تحریریه رادیو فردا پیوست.

    او که پیش از پیوستن به رادیوفردا، در شماری از روزنامه‌های ایران نیز به عنوان دبیر سرویس بین‌الملل فعالیت کرده، در کنار تهیه خبر و گزارش، برنامه هفتگی کارنامه را تهیه می‌کند که به مسائل کارگران، معلمان و فعالان صنفی در ایران می‌پردازد.

XS
SM
MD
LG