۲۸ سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، هنوز هیچکس به طور دقیق نمیداند چه تعداد کودک و نوجوان ایرانی در جبهههای جنگ کشته شدند.
محسن کاظمینی، فرمانده وقت سپاه محمد رسولالله، چند سال پیش گفته بود: «یک سوم رزمندگان و یک چهارم شهدای دفاع مقدس فرهنگی و دانشآموز بودهاند».
دانشآموزان نوجوانی که با کمترین آموزش نظامی راهی جبههها میشدند. حسین فهمیده که قصه زیر تانک رفتنش را در کتابهای درسی بچهها گنجانده بودند، تنها یکی از آنها بود. حالا در آبان ماه، چند روز پس از سالگرد کشته شدن این نوجوان ۱۳ ساله در جبهه جنگ ایران و عراق، خبرها از خارج شدن «پروتکل منع مداخله کودکان در منازعات مسلحانه» از دستور کار مجلس حکایت میکنند.
این پروتکل که یکی از سه پروتکل اختیاری «کنوانسیون حقوق کودک» است، دولتها را مجبور میکند تا با به رسمیت شناختن حقوق کودکان، از حضور آنها در جنگ جلوگیری کنند. بر اساس این پروتکل دولتها حق ندارند از کودکان و نوجوانان در جبهههای جنگ به عنوان سربازهای جنگنده استفاده کنند.
این پروتکل مرگ حسین فهمیده نوجوان ۱۳ ساله را تأیید نمیکند. اگرچه آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران گفته بود: «رهبر ما آن طفل ۱۳ سالهای است که با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».
آیتالله خمینی همچنین جایی در مورد «رشادتهای» یک سرباز کودک میگوید:
«یک کسی که برای من نقل کرد گفت من خودم دیدم که یک بچه ۱۰ یا ۱۲ ساله سوار موتورسیکلت بود و رفت طرف تانک و تانک هم او را زیر گرفت و از بین برد اما یک همچنین روحیهای پیدا شده بود که بچه ۱۲ ساله هم با دست خالی حمله به تانک میکند».
حالا ۲۸ سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان به خبرگزاری مهر گفته است الحاق ایران به «پروتکل منع مداخله کودکان در منازعات مسلحانه» به صلاح کشور نیست.
کبری خزعلی گفته است لایجه پیوستن به این پروتکل در پی اعتراضهای فراوان از سوی مجامع دانشآموزی، بسیج، حوزهها و برخی از سازمانها و نهادهای انقلابی، با درخواست وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از دستور کار مجلس شورای اسلامی خارج و برای بررسی مجدد به کمیسیون حقوقی و قضایی بازگردانده شد.
مقدمه این پروتکل با اشاره به اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، نامنویسی کودکان زیر ۱۵ سال یا شرکت فعال آنها در جنگهای داخلی و بینالمللی را جرم تلقی و دولتها را ملزم به جرمانگاری این پدیده میکند. چیزی که البته خانم خزعلی میگوید به صلاح کشور نیست. چرا گه به گفته او چنین پروتکلی تلاش برای دفاع داوطلبانه را هم ممنوع میکند و بسیاری از فعالیتهای حال حاضر را تحت تأثیر خواهد داد. مهناز پراکند، حقوقدان و وکیل دادگستری در این زمینه میگوید:
«درست میگویند؛ اینها اگر به این پروتکل بپیوندند باید تمام کتابهای آموزش نظامی را که برای پسران در مدارس تهیه شده و به آنها آموزش داده میشود، برچیده شود. خیلی از کارهایی که دارند انجام میدهند، مثلاً حداقل سن استخدام در نیروی انتظامی ۱۷ سال است، یعنی زیر ۱۸ سال و یک سری از این قوانین را باید تغییر بدهند.»
رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان با پیش کشیدن پای سوریه و لبنان و عراق به میان این بحث از ضرورت آموزش نظامی به گودکان برای دفاع از خود در درگیریهای این مناطق میگوید. او میگوید کودکانی که تحت «حملههای ددمنشانه داعش» هستند باید آموزشهای نظامی ببینند. آنچه که خانم پراکند آن را توجیهی نامناسب میداند:
«مسئله دفاع از خود مسئله جدایی است و ما نمیتوانیم به این شکل و برای توجیه نپیوستن به این پروتکل بینالمللی بیاییم از این مسئله استفاده بکنیم. اولاً که کودکان باید همیشه و در هر شرایطی تحت حمایت باشند.
ثانیاً در شرایط اضطراری مثل آن شرایطی که پیش میآید و همه کشته و شکنجه و اسیر میشوند، شرایطی است که کسانی که دست به این کار میزنند محکوم هستند و ما باید با آن ایدهها و عقاید مبارزه کنیم نه اینکه بیاییم بچههامان را تربیت کنیم که چنان عقاید و ایدههایی هست و در مغزشان فرو کنیم و اسلحه به دستشان بدهیم که زمانی ممکن است که چنین شرایطی پیش بیاید و بخواهند که مقابل دشمن بایستند.»
اما آنچه سرانجام لایحه پیوستن ایران به این پروتکل را از دستور کار مجلس خارج کرد، از جمله اعتراضهای نیروی موسوم به بسیج در ایران بود. چرا بسیج باید مخالف پیوستن ایران به پروتکل منع مداخله کودکان در منازعات مسلحانه باشد؟ مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی در این زمینه میگوید:
«بخشی از فعالیتهای بسیج که عمدتاً فعالیتهای فرهنگی و مذهبی است، تقابلی با این پروتکلها ندارد. آن بخشی از فعالیتهای بسیج که نظامی است و از افرادی حدود ۱۳ ساله تا ۱۸ و ۱۹ ساله استفاده میکنند، در انواع و اقسام فعالیتهای مسلحانه، چه پاسداری از مناطق مختلف، چه کنترل اتومبیلها در شب و چه در جنگ یا منازعات مسلحانه، اینجاهاست که فعالیتهای بسیج با پروتکلهای مربوز به حقوق کودک در تعارض قرار میگیرد.»
او از ایدیولوژی دینی حکومت که برای جذب جوانان تلاش میکند، سخن میگوید:
«حکومت دینی در ایران جامعهای تودهوار میخواهد. به دنبال این هستند که ارتش بیست میلیونی تشکیل بدهند. تک تک شهروندان جامعه را میخواهند این گونه نهادها تحت پوشش قرار بدهند و خب طبعاً جوانان برای آنها گروه مورد توجهی هستند.»
تلویزیون دولتی و رسانههای نزدیک به حکومت اغلب با تحریک احساسات عمومی به این تلاش کمک میکنند. در برنامههایی مانند این که در مناطق بازسازی شده جنگی ساخته و در تلویزیون ایران پخش شده است:
«- یک حسین فهمیده دیگر به اسم امیرحسین پیدا کردهام... آقا امیرحسین چرا این لباسها را پوشیدهای؟
* برای اینکه بدانند شهدا چه جایی شهید شدهاند.
- در کوچه وشهرتان هم این لباسها را میپوشی؟
* بله
- چرا؟
* به خاطر اینکه همه بدانند من یک بسیجی هستم.
- یک بسیجی هستی... اگر یک شهید گمنام ببینی، چه به او میگویی؟
* میگویم کاش من هم میآمدم...
- تو هم دوست داشتی بجنگی...
* (گریه کودک)»
در کنوانسیونهای کودک و حقوق بشر تمام افراد زیر ۱۸ سال کودک به شمار میآیند. اگرچه قوانین ایران سن دیگری را برای بلوغ دختران و پسران در نظر گرفته اما همچنان مهناز پراکند حقوقدان با استناد به اسناد بینالمللی حق اعزام کودکان به جبهههای جنگ را از آن دولتها نمیداند:
«از نظر کنوانسیونهای بینالمللی و قوانین کشورهای مترقی، ما میدانیم که تعریفی از کودک شده این است که همه افرادی که زیر ۱۸ سال هستند کودک محسوب میشوند. یعنی شما نمیتوانید به اشخاص زیر ۱۸ سال اسلحه بدهید و آنها را به میدان جنگ بفرستید، یا از آنها بخواهید که در دفاع از شهر یا خانواده یا هر چیز دیگری اسلحه به دست بگیرد و مقابل دشمن بایسند. این تعریفی است که از کودک زیر ۱۸ سال شده است.»
از دیگر از بندهایی مقدمه این پروتکل که با اعتراض بسیج و حوزهها روبه رو شده، محکومیت همراه با نگرانی عمیق از استخدام، آموزش و بهکارگیری کودکان در جنگها در درون و برون مرزها توسط گروههای مسلح جدا از نیروهای حکومتی و مسئول دانستن افرادی است که کودکان را استخدام میکنند، آموزش میدهند و از آنها در جنگ استفاده میکنند.
چیزی که خانم خزعلی میگوید با آموزشهای نظامی افراد زیر ۱۸ سال در سازمان بسیج مستضعفین یا سازمان بسیج دانشآموزی و یا وزارت آموزش و پرورش در تعارض است. او میگوید جمهوری اسلامی ایران با پیوستن به این پروتکل موظف خواهد بود این آموزشها را تعطیل کند.
این پروتکل دولتها را در برابر اعزام افراد بین ۱۵ تا ۱۸ سال به جبههها مسئول میشناسد.
مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی میگوید حدود چهار دهه است که جمهوری اسلامی ایران از کودکان و نوجوانان در فعالیتهای مسلحانه استفاده میکند، اما کمتر به این اقدام اعتراض شده است:
«سه مشکل بنیادین در ایران وجود دارد که برای اینکه نوجوانان یا جوانان جذب سازمانهایی مثل بسیح یا سپاه شوند و اسلحه به دست بگیرند، زمینهسازی میکند. مشکل اول بیتوجهی یا عدم آگاهی خانوادهها از حقوق کودکان و نوجوانان است که به سوءاستفاده از آنها در طیفی بسیار گستره از عضویت در بسیج تا سوءاستفاده جنسی توسط مبلغان مذهبی.
مشکل دوم بیتوجهی گروههای اصلاح طلب در ایران است که متأسفانه به این گونه حقوق کمتر توجه کردهاند و نکته سوم هم بیتوجهی مجامع و سازمانهای بینالمللی است. شاید حدود چهار دهه است که جمهوری اسلامی از نوجوانها در فعالیتهای مسلحانه استفاده میکند و ما کمتر اعتراضهایی به این امر را از طرف مجامع بینالمللی شنیدهایم.»
پروتکل منع به کارگیری کودکان در منازعات مسلحانه حالا از دستورکار مجلس ایران خارج شده اما ۲۸ سال پس از پایان جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، هنوز پاسخ به این پرسش، تعیینکننده است: حسین فهمیده شهیدی معتقد یا نوجوانی قربانی؟