هر اندازه به پایان دوران ریاست جمهوری و انتخابات نزدیکتر میشویم، احمدینژاد بیش از پیش سخنانی بر زبان میراند و دست به اقداماتی میزند که یا دولت بعدی را هم از آن خود سازد و یا موقعیتی پدید آورد که برخورد پس از انتخابات با خود و همراهانش(جریان انحرافی) را بسیار هزینهمند کند.
آیتالله خامنهای تحریک و تنشزایی تا انتخابات را «خیانت به کشور» به شمار آورد تا احمدینژاد از ترس عواقب اتهام سنگین «خیانت به کشور» عقب نشیند، اما به گمان وی، «حمله بهترین دفاع است». او هر کاری میکند تا نظام را به واکنش یا عقبنشینی در برابر خود وادار سازد. طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور- ساقط کردن دولت به تعبیر الهام- هزینهمند است و احمدینژاد را از عامل همه خرابیها به چهره مخالف سیاسی مبدل میسازد.
طرفین دست همدیگر را تقریباً خواندهاند. با این تفاوت که در این نزاع، گذشت زمان به زیان احمدینژاد و به سود آیتالله خامنهای است. احمدینژاد تا چند ماه دیگر همه مناصبش را از دست میدهد، در حالی که رهبر همچنان بر سر قدرت است(متغیرهای خارجی چون تحریمهای اقتصادی، مذاکرات هستهای و احتمال حمله نظامی به ایران در محاسبه در نظر گرفته نشده است). احمدینژاد باید به سرعت عمل کند و هر روز دستور کار سیاسی جدیدی برسازد تا شاید فرجی حاصل شود. به ۱۰ روز اول دی ماه و کنشهای او بنگرید:
یکم- انتخابات آزاد با حضور همه سلائق : ریاست جمهوری مشایی، هدف احمدینژاد است. اما با توجه به احتمال بالای رد صلاحیت مشایی، وی چندین نامزد ذخیره در جیب دارد. اما احتمال رد صلاحیت کلیه افراد جریان انحرافی وجود دارد. ذخایری چون غلامحسین الهام که رد صلاحیت نخواهند شد، فاقد پایگاه اجتماعی بوده و رأیآور نیستند. ضمن آنکه احمدینژاد به دنبال رئیسجمهوری صد درصد وفادار به خویش است.
مخالفت با رد صلاحیت و دفاع از حضور همه سلائق و انتخابات آزاد، نه تنها به سود کاندیداهای «جریان انحرافی» است، بلکه از نظر اجتماعی احمدینژاد را در جبهه اصلاحطلبان، منتقدان و مخالفان قرار میدهد. به تعبیر دیگر، این نوع سخن گفتن شاید آرای بخشی از طبقه متوسط را به خود معطوف سازد. همین محاسبات موجب گردید تا او در مصاحبه مستقیم تلویزیونی دوم دی ماه ۹۱، در این مسیر گام بردارد.
او گفت که حضور گسترده مردم و نقشآفرینی آنان در انتخابات تنها راهی است که میتواند طرحهای دشمنان خارجی- خصوصاً تحریمهای اقتصادی- را بیاثر سازد. انتخابات «محل آزاد شدن انرژی عظیم مردم» و «صحنه تجلی اراده ملت» است. انتخابات با حضور همه سلائق و با مشارکت بالا «همه معادلات در عرصه جهانی را برهم خواهد زد». منتها به شرط آنکه «هیچکس نباید حتی اندیشه تأثیرگذاری و دخالت در انتخابات را به ذهن خود راه دهد».
روشن است که رهبری نه تنها مستقیم، که از طریق شورای نگهبان و دیگر نهادهای تحت امر در انتخابات دخالت کرده و به جای مردم تصمیمگیری میکند. حالا احمدینژاد میگوید: «احدی نباید تلاش کند تا به جای مردم تصمیم بگیرد؛ هستند عدهای که خیال میکنند بیشتر از مردم میفهمند... کسانی که از قدرتی برخوردار هستند باید بگذارند تا ملت خود تصمیم بگیرند».
باید وضعیت به گونهای باشد تا «همه مردم و سلایق گوناگون، بتوانند در انتخابات شرکت کنند» و «باید خواست ملت محقق شود». اگر چنین شود، دولتهای غربی «با دیدن این عظمت و اقتدار در ارزیابیهای خود تجدید نظر» خواهند کرد[۱].
پس از ایراد این سخنان، برخی از اصولگرایان مدعی شدند که احمدینژاد مدعیات فنتهگران را تکرار کرده است. اگر چهرههای شاخص اصلاحطلب در انتخابات حضور نداشته باشند - که احتمالش بسیار جدی است- احمدینژاد امید بیشتری خواهد داشت تا با این ترفندها آرای طبقه متوسط شرکتکننده در انتخابات را برای کاندیدایش به دست آورد. ترفند دیگر او افزایش یارانههاست که طرحش نیز با مخالفت اصولگرایان مواجه شده و این هم به سود کاندیدای اوست.
دوم- خلق انسان برای کیف کردن: نهاد انتخابات هر اندازه هم که غیردموکراتیک باشد، بازهم دارای کارکردهایی است. رقابت میان جناحهای مختلف رژیم نیز نیازمند کسب رأی است. یک هفته پس از مصاحبه تلویزیونی، احمدینژاد در دهم دی ماه ۹۱، به سراغ گزینش رفت و به نقد عملکرد هستههای گزینش پرداخت و گفت: سختگیری در گزینش افراد مردم را به دورویی کشانده و در این صورت «کار حکومت تمام میشود». از سوی دیگر، شفاف نبودن حکومت هم مضر است: «پنهانکاری بزرگترین آفت و چالش یک حکومت است». اصل بر برائت و سالم بودن همه افراد است. هدف باید این باشد که هیچ کس در گزینش رد صلاحیت نشود (رد صلاحیت صفر درصدی).
با توجه به اینکه تعیین دینداری یا بیدینی کار سختی است، حساسیت در این مورد بیاساس است. به مواردی از حساسیتهای دینی هستههای گزینش پرداخته و میگوید:
«به طور مثال میدیدیم کسی به خاطر اینکه در خیابان با آقا پسری خوش و بش کرده و یا روسریاش یک میلیمتر عقب رفته است رد میشد، برخی از آن ها پدر و مادرشان میآمدند، خانواده خوب، موجه و محترمی داشتند و خود آن فرزند هم بچه خوبی بود، اما حالا در خیابان حرفی زده بود یا احوالپرسی کرده بود، کافر که نشده و اساس و انسانیتش ساقط نشده است».[۲]
مدعای احمدی نژاد این است: دینداری را نمیتوان کشف کرد، بنابراین به سراغ دینداری رفتن حکومت را دچار اشتباه میکند. اما «امانتداری»،«شناختن حق مردم» و «حق الناس» را میتوان آثار دینداری به شمار آورد و براساس آنها درباره افراد داوری کرد. تعیین ملاک شناخت حقوق مردم و التزام به آنها از سوی احمدینژاد در آستانه انتخابات قابل تأمل بسیار است.
سپس میافزاید، پرسش کردن حکومت از افراد درباره اعمال دینی، افراد را به دروغگویی و نفاق سوق داده و آنها «یاد میگیرند که سر شما کلک بگذارند». نباید در دانشگاهها چادر را به افراد تحمیل کرد، باید افراد آگاهانه خود انتخاب کنند. از سوی دیگر، ممنوع کردن مجازها، «منجر به بیدینی میشود».
در قرآن امده است که وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ: و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آن که مرا بپرستند(ذاریات، ۵۶)، اما احمدینژاد در این سخنرانی میگوید: «دین بسیار آسان است و خدا، انسانها را خلق کرده که زندگی کنند و در این دنیا کیف کنند، البته کیف سالم».
فقیهان هر گفتار و رفتار احمدی نژاد را نادیده بگیرند، با این مدعا چه خواهند کرد که با ظواهر قرآن تعارض صریح دارد؟ «کیف کردن» ظاهراً همان مقولهای است که جمهوری اسلامی از جوانها دریغ کرده و کوشیده تا از سبک زندگی آنان حذف شود. رواج روضهخوانی و مداحی و گریه کردن، الگوی سبک زندگی بوده است.
احمدینژاد سپس گامی فراتر نهاد و از آزادی پرسش و نقد در حوزه دینداری دفاع کرد و گفت:
«انسان باید بتواند حرفش را بزند، سؤال کند و جواب بشنود و آگاه شود تا به مرحله بالاتر برود پس باید این قدر با مردم رو راست بود که هیچ کس از اظهار عقاید خود ابا نکند و فرهنگ دینی ما آن قدر غنی است که همه سؤالها را پاسخ دهد و ما ایمان داریم که دینمان کامل است و با چهار مسئله زمین نمیخورد».
این مدعایی قابل قبول است. اگر دین غنی و کامل است، نباید از نقد و پرسش بهراسد. هراس از نقد و پرسش، نشانه عدم ایمان به کمال و استحکام دین است.
سوم- عزل وزیر بهداشت: میان این دو مصاحبه و سخنرانی، در هفتم دی ماه ۹۱، احمدینژاد وزیر بهداشت را برکنار و فرد دیگری را به عنوان سرپرست برای آن وزارتخانه منصوب کرد[۳]. با عزل این وزیر، برخی از اصولگرایان اعلام کردند که نیمی از وزرا رفته و کل دولت قانوناً نیازمند رأی اعتماد مجدد مجلس است. اما «بزرگترها» که بازی احمدینژاد را میفهمند، از طریق شورای نگهبان اعلام کردند که هنوز به این مرحله نرسیدهایم. برای اینکه بیدولت کردن کشور:
الف- در شرایط تحریمهای اقتصادی گسترده،
ب- در زمان بررسی بودجه سال ۱۳۹۲ در مجلس
پ- در آستانه انتخابات،
شرایط بحرانی را از این هم که هست، خطرناکتر خواهد کرد. آیتالله خامنهای همچنان با احمدینژاد مدارا میکند تا این ماهها هم با آرامش طی شود. اما احمدینژاد دست بردار نیست و به گفته اصول گرایان قصد دارد طی روزهای آینده نه تنها معاون اول رئیسجمهور را تغییر دهد، بلکه برای عزل وزیر کشور خیز برداشته است.
چهارم- استخدام ۱۵۰۰ تن: هیئت وزیران طی مصوبهای به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور اجازه داده است تا یک هزار و ۵۰۰ تن را - خارج از ضوابط قانونی- استخدام کنند[۴]. این مجوز در حالی صادر شده است که حدود هفت ماه بیشتر تا پایان کار دولت احمدینژاد باقی نمانده است.
پنجم- استخدام ۱۲۴ هزار تن: هیئت وزیران به تک تک استانداران مجوز داده تا چهار هزار تن را استخدام کنند، که مجموع آنها حدود ۱۲۴ هزار تن خواهد شد[۵]. احمد توکلی گفته است که با این دو مصوبه «باید به عقل وزیران شک کرد». او نکته مهمتری را هم بازگو میکند: «رئیس جمهور میخواهد در این پنج-شش ماه آخر دولت همه نظامات اداری کشور را بر هم بریزد و سرزمین سوخته تحویل بدهد»[۶].
نتیجه- ایراد این کنشها در شرایط کنونی از سوی احمدینژاد اگرچه معطوف به تثبیت وضعیت خود، پیروزی در انتخابات و شانه خالی کردن از بار اقداماتی است که تاکنون انجام داده، ولی پیامدهایی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت. رئیسجمهور جمهوری اسلامی از آزادی پرسش از دین و نقد دین سخن میگوید. از اینکه خداوند انسانها را برای کیف کردن خلق کرده است. از اینکه نباید چادر را به زنان تحمیل کرد، افراد را به دلیل دینداری در گزینش رد صلاحیت کرد. انتخابات باید آزاد و با وجود همه سلائق باشد. او نشان داد که رئیسجمهور میتواند مقابل رهبر بایستد و سخنان او را ناشنیده بگیرد و عکس آن عمل کند. این رویهها، برای رئیسجمهور بعدی مسئلهساز خواهد بود. این مشی، انتظاراتی در جامعه ایجاد میکند که با گوش به فرمان بودن محض رئیسجمهور منافات خواهد داشت.
البته فقر گسترده، بیکاری، زجر دادن مردم، شکنجه زندانیان، حصر رهبران جنبش سبز و...هم نوعی کیف کردن است. منتها در اینجا زمامداران جمهوری اسلامی در حال کیف کردن هستند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
۲. رجوع شود به سخنان محمود احمدینژاد در جمع هیئتهای مرکزی گزینش کشور، منعکس شده در خبرگزاری مهر.
۳. رجوع شود به حکم معرفی سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، منعکس شده در پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری ایران.
۴. رجوع شود به مصوبه هیئت وزیران در این مورد، منعکس شده در وبسایت جهاننیوز.
۵. رجوع شود به گفتههای محمدرضا خباز در مورد مجوز اخیر دولت، منعکس شده در خبرگزاری مهر.
۶. رجوع شود به گفتههای احمد توکلی در مورد مصوبه اخیر دولت، منعکش شده در خبرگزاری مهر.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یاداشت الزاماً مطابق با دیدگاههای رادیو فردا نیست.
آیتالله خامنهای تحریک و تنشزایی تا انتخابات را «خیانت به کشور» به شمار آورد تا احمدینژاد از ترس عواقب اتهام سنگین «خیانت به کشور» عقب نشیند، اما به گمان وی، «حمله بهترین دفاع است». او هر کاری میکند تا نظام را به واکنش یا عقبنشینی در برابر خود وادار سازد. طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور- ساقط کردن دولت به تعبیر الهام- هزینهمند است و احمدینژاد را از عامل همه خرابیها به چهره مخالف سیاسی مبدل میسازد.
طرفین دست همدیگر را تقریباً خواندهاند. با این تفاوت که در این نزاع، گذشت زمان به زیان احمدینژاد و به سود آیتالله خامنهای است. احمدینژاد تا چند ماه دیگر همه مناصبش را از دست میدهد، در حالی که رهبر همچنان بر سر قدرت است(متغیرهای خارجی چون تحریمهای اقتصادی، مذاکرات هستهای و احتمال حمله نظامی به ایران در محاسبه در نظر گرفته نشده است). احمدینژاد باید به سرعت عمل کند و هر روز دستور کار سیاسی جدیدی برسازد تا شاید فرجی حاصل شود. به ۱۰ روز اول دی ماه و کنشهای او بنگرید:
یکم- انتخابات آزاد با حضور همه سلائق : ریاست جمهوری مشایی، هدف احمدینژاد است. اما با توجه به احتمال بالای رد صلاحیت مشایی، وی چندین نامزد ذخیره در جیب دارد. اما احتمال رد صلاحیت کلیه افراد جریان انحرافی وجود دارد. ذخایری چون غلامحسین الهام که رد صلاحیت نخواهند شد، فاقد پایگاه اجتماعی بوده و رأیآور نیستند. ضمن آنکه احمدینژاد به دنبال رئیسجمهوری صد درصد وفادار به خویش است.
مخالفت با رد صلاحیت و دفاع از حضور همه سلائق و انتخابات آزاد، نه تنها به سود کاندیداهای «جریان انحرافی» است، بلکه از نظر اجتماعی احمدینژاد را در جبهه اصلاحطلبان، منتقدان و مخالفان قرار میدهد. به تعبیر دیگر، این نوع سخن گفتن شاید آرای بخشی از طبقه متوسط را به خود معطوف سازد. همین محاسبات موجب گردید تا او در مصاحبه مستقیم تلویزیونی دوم دی ماه ۹۱، در این مسیر گام بردارد.
او گفت که حضور گسترده مردم و نقشآفرینی آنان در انتخابات تنها راهی است که میتواند طرحهای دشمنان خارجی- خصوصاً تحریمهای اقتصادی- را بیاثر سازد. انتخابات «محل آزاد شدن انرژی عظیم مردم» و «صحنه تجلی اراده ملت» است. انتخابات با حضور همه سلائق و با مشارکت بالا «همه معادلات در عرصه جهانی را برهم خواهد زد». منتها به شرط آنکه «هیچکس نباید حتی اندیشه تأثیرگذاری و دخالت در انتخابات را به ذهن خود راه دهد».
روشن است که رهبری نه تنها مستقیم، که از طریق شورای نگهبان و دیگر نهادهای تحت امر در انتخابات دخالت کرده و به جای مردم تصمیمگیری میکند. حالا احمدینژاد میگوید: «احدی نباید تلاش کند تا به جای مردم تصمیم بگیرد؛ هستند عدهای که خیال میکنند بیشتر از مردم میفهمند... کسانی که از قدرتی برخوردار هستند باید بگذارند تا ملت خود تصمیم بگیرند».
باید وضعیت به گونهای باشد تا «همه مردم و سلایق گوناگون، بتوانند در انتخابات شرکت کنند» و «باید خواست ملت محقق شود». اگر چنین شود، دولتهای غربی «با دیدن این عظمت و اقتدار در ارزیابیهای خود تجدید نظر» خواهند کرد[۱].
پس از ایراد این سخنان، برخی از اصولگرایان مدعی شدند که احمدینژاد مدعیات فنتهگران را تکرار کرده است. اگر چهرههای شاخص اصلاحطلب در انتخابات حضور نداشته باشند - که احتمالش بسیار جدی است- احمدینژاد امید بیشتری خواهد داشت تا با این ترفندها آرای طبقه متوسط شرکتکننده در انتخابات را برای کاندیدایش به دست آورد. ترفند دیگر او افزایش یارانههاست که طرحش نیز با مخالفت اصولگرایان مواجه شده و این هم به سود کاندیدای اوست.
دوم- خلق انسان برای کیف کردن: نهاد انتخابات هر اندازه هم که غیردموکراتیک باشد، بازهم دارای کارکردهایی است. رقابت میان جناحهای مختلف رژیم نیز نیازمند کسب رأی است. یک هفته پس از مصاحبه تلویزیونی، احمدینژاد در دهم دی ماه ۹۱، به سراغ گزینش رفت و به نقد عملکرد هستههای گزینش پرداخت و گفت: سختگیری در گزینش افراد مردم را به دورویی کشانده و در این صورت «کار حکومت تمام میشود». از سوی دیگر، شفاف نبودن حکومت هم مضر است: «پنهانکاری بزرگترین آفت و چالش یک حکومت است». اصل بر برائت و سالم بودن همه افراد است. هدف باید این باشد که هیچ کس در گزینش رد صلاحیت نشود (رد صلاحیت صفر درصدی).
با توجه به اینکه تعیین دینداری یا بیدینی کار سختی است، حساسیت در این مورد بیاساس است. به مواردی از حساسیتهای دینی هستههای گزینش پرداخته و میگوید:
«به طور مثال میدیدیم کسی به خاطر اینکه در خیابان با آقا پسری خوش و بش کرده و یا روسریاش یک میلیمتر عقب رفته است رد میشد، برخی از آن ها پدر و مادرشان میآمدند، خانواده خوب، موجه و محترمی داشتند و خود آن فرزند هم بچه خوبی بود، اما حالا در خیابان حرفی زده بود یا احوالپرسی کرده بود، کافر که نشده و اساس و انسانیتش ساقط نشده است».[۲]
مدعای احمدی نژاد این است: دینداری را نمیتوان کشف کرد، بنابراین به سراغ دینداری رفتن حکومت را دچار اشتباه میکند. اما «امانتداری»،«شناختن حق مردم» و «حق الناس» را میتوان آثار دینداری به شمار آورد و براساس آنها درباره افراد داوری کرد. تعیین ملاک شناخت حقوق مردم و التزام به آنها از سوی احمدینژاد در آستانه انتخابات قابل تأمل بسیار است.
سپس میافزاید، پرسش کردن حکومت از افراد درباره اعمال دینی، افراد را به دروغگویی و نفاق سوق داده و آنها «یاد میگیرند که سر شما کلک بگذارند». نباید در دانشگاهها چادر را به افراد تحمیل کرد، باید افراد آگاهانه خود انتخاب کنند. از سوی دیگر، ممنوع کردن مجازها، «منجر به بیدینی میشود».
در قرآن امده است که وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ: و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آن که مرا بپرستند(ذاریات، ۵۶)، اما احمدینژاد در این سخنرانی میگوید: «دین بسیار آسان است و خدا، انسانها را خلق کرده که زندگی کنند و در این دنیا کیف کنند، البته کیف سالم».
فقیهان هر گفتار و رفتار احمدی نژاد را نادیده بگیرند، با این مدعا چه خواهند کرد که با ظواهر قرآن تعارض صریح دارد؟ «کیف کردن» ظاهراً همان مقولهای است که جمهوری اسلامی از جوانها دریغ کرده و کوشیده تا از سبک زندگی آنان حذف شود. رواج روضهخوانی و مداحی و گریه کردن، الگوی سبک زندگی بوده است.
احمدینژاد سپس گامی فراتر نهاد و از آزادی پرسش و نقد در حوزه دینداری دفاع کرد و گفت:
«انسان باید بتواند حرفش را بزند، سؤال کند و جواب بشنود و آگاه شود تا به مرحله بالاتر برود پس باید این قدر با مردم رو راست بود که هیچ کس از اظهار عقاید خود ابا نکند و فرهنگ دینی ما آن قدر غنی است که همه سؤالها را پاسخ دهد و ما ایمان داریم که دینمان کامل است و با چهار مسئله زمین نمیخورد».
این مدعایی قابل قبول است. اگر دین غنی و کامل است، نباید از نقد و پرسش بهراسد. هراس از نقد و پرسش، نشانه عدم ایمان به کمال و استحکام دین است.
سوم- عزل وزیر بهداشت: میان این دو مصاحبه و سخنرانی، در هفتم دی ماه ۹۱، احمدینژاد وزیر بهداشت را برکنار و فرد دیگری را به عنوان سرپرست برای آن وزارتخانه منصوب کرد[۳]. با عزل این وزیر، برخی از اصولگرایان اعلام کردند که نیمی از وزرا رفته و کل دولت قانوناً نیازمند رأی اعتماد مجدد مجلس است. اما «بزرگترها» که بازی احمدینژاد را میفهمند، از طریق شورای نگهبان اعلام کردند که هنوز به این مرحله نرسیدهایم. برای اینکه بیدولت کردن کشور:
الف- در شرایط تحریمهای اقتصادی گسترده،
ب- در زمان بررسی بودجه سال ۱۳۹۲ در مجلس
پ- در آستانه انتخابات،
شرایط بحرانی را از این هم که هست، خطرناکتر خواهد کرد. آیتالله خامنهای همچنان با احمدینژاد مدارا میکند تا این ماهها هم با آرامش طی شود. اما احمدینژاد دست بردار نیست و به گفته اصول گرایان قصد دارد طی روزهای آینده نه تنها معاون اول رئیسجمهور را تغییر دهد، بلکه برای عزل وزیر کشور خیز برداشته است.
چهارم- استخدام ۱۵۰۰ تن: هیئت وزیران طی مصوبهای به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور اجازه داده است تا یک هزار و ۵۰۰ تن را - خارج از ضوابط قانونی- استخدام کنند[۴]. این مجوز در حالی صادر شده است که حدود هفت ماه بیشتر تا پایان کار دولت احمدینژاد باقی نمانده است.
پنجم- استخدام ۱۲۴ هزار تن: هیئت وزیران به تک تک استانداران مجوز داده تا چهار هزار تن را استخدام کنند، که مجموع آنها حدود ۱۲۴ هزار تن خواهد شد[۵]. احمد توکلی گفته است که با این دو مصوبه «باید به عقل وزیران شک کرد». او نکته مهمتری را هم بازگو میکند: «رئیس جمهور میخواهد در این پنج-شش ماه آخر دولت همه نظامات اداری کشور را بر هم بریزد و سرزمین سوخته تحویل بدهد»[۶].
نتیجه- ایراد این کنشها در شرایط کنونی از سوی احمدینژاد اگرچه معطوف به تثبیت وضعیت خود، پیروزی در انتخابات و شانه خالی کردن از بار اقداماتی است که تاکنون انجام داده، ولی پیامدهایی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت. رئیسجمهور جمهوری اسلامی از آزادی پرسش از دین و نقد دین سخن میگوید. از اینکه خداوند انسانها را برای کیف کردن خلق کرده است. از اینکه نباید چادر را به زنان تحمیل کرد، افراد را به دلیل دینداری در گزینش رد صلاحیت کرد. انتخابات باید آزاد و با وجود همه سلائق باشد. او نشان داد که رئیسجمهور میتواند مقابل رهبر بایستد و سخنان او را ناشنیده بگیرد و عکس آن عمل کند. این رویهها، برای رئیسجمهور بعدی مسئلهساز خواهد بود. این مشی، انتظاراتی در جامعه ایجاد میکند که با گوش به فرمان بودن محض رئیسجمهور منافات خواهد داشت.
البته فقر گسترده، بیکاری، زجر دادن مردم، شکنجه زندانیان، حصر رهبران جنبش سبز و...هم نوعی کیف کردن است. منتها در اینجا زمامداران جمهوری اسلامی در حال کیف کردن هستند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقیها:
۱. رجوع شود به گفتوگوی زنده تلویزیونی محمد احمدینژاد، منعکس شده در پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری ایران.۲. رجوع شود به سخنان محمود احمدینژاد در جمع هیئتهای مرکزی گزینش کشور، منعکس شده در خبرگزاری مهر.
۳. رجوع شود به حکم معرفی سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، منعکس شده در پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری ایران.
۴. رجوع شود به مصوبه هیئت وزیران در این مورد، منعکس شده در وبسایت جهاننیوز.
۵. رجوع شود به گفتههای محمدرضا خباز در مورد مجوز اخیر دولت، منعکس شده در خبرگزاری مهر.
۶. رجوع شود به گفتههای احمد توکلی در مورد مصوبه اخیر دولت، منعکش شده در خبرگزاری مهر.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یاداشت الزاماً مطابق با دیدگاههای رادیو فردا نیست.