لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۰۵

خامنه‌ای؛ تهدید و خرید زمان


آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی ۱۰ آبان ماه ۹۱، با تهدید احمدی‌نژاد گفت: «از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده است». در سه ماهی که از این تهدید صریح گذشت، احمدی‌نژاد دست به اقدامات تحریک‌آمیزتری زد. خیانت‌بارترین اقدام سه ماه اخیر او، محصول مشترک احمدی‌نژاد- مرتضوی بود که فیلم آن در جلسه ۱۵ بهمن ماه ۹۱ مجلس به نمایش گذارده شد. در «یکشنبه سیاه» سران قوه قضائیه و مقننه از طریق برادرشان گرفتار شدند. روز بعد که دادستانی تهران سعید مرتضوی را به مدت ۲۴ ساعت بازداشت کرد، احمدی‌نژاد قوه قضائیه آیت‌الله خامنه ای را «سازمان ویژه خانوادگی» به شمار آورد.

همه در انتظار واکنش تند آیت‌الله خامنه‌ای به خیانت‌های احمدی‌نژاد بودند. اما او آب سردی بر آتش ریخت و در سخنرانی ۱۹ بهمن ماه ۹۱، «خیانت» را به «بد اخلاقی» تقلیل داد. داستان چیست؟ چرا آیت‌الله خامنه‌ای کار را یکسره نکرده و خود را از شر احمدی‌نژاد خلاص نمی‌سازد؟

همه در انتظار واکنش تند آیت‌الله خامنه‌ای به خیانت‌های احمدی‌نژاد بودند. اما او آب سردی بر آتش ریخت و در سخنرانی ۱۹ بهمن ماه ۹۱، «خیانت» را به «بد اخلاقی» تقلیل داد
اکبر گنجی

یکم- آماده نبودن بستر سیاسی: شاید ادعا شود که بخش‌های گوناگون نظام و گروه‌های سیاسی آماده عزل احمدی‌نژاد نیستند. اما این مدعا کاذب است.

الف- اصلاح‌طلبان و سبزها: این طیف از ابتدا مخالف احمدی‌نژاد بوده و او را فردی قلمداد می‌کنند که از طریق تقلب و کودتا به قدرت رسیده است. آنان هیچ نوع مشروعیتی برای احمدی‌نژاد قائل نیستند.

ب- هاشمی رفسنجانی: او در سال ۱۳۸۴ توسط احمدی‌نژاد زخمی شد و از استاندار سابق خود شکست خورد. احمدی‌نژاد انتخابات ۸۸ را هم به جنگ با هاشمی رفسنجانی تبدیل کرد و رقبای خود را دار و دسته طبقه اشرافی فاسد به رهبری هاشمی قلمداد کرد. هاشمی دشمن خونی احمدی‌نژاد است . بیش از ۹۰ درصد سخنانش طی چهار سال گذشته علیه او بوده و از هیچ کوششی برای عزل وی دریغ نکرده است. روز عزل احمدی‌نژاد، روز عروسی هاشمی رفسنجانی است.

پ- اصول گرایان: اینها یک جبهه وسیع با تفاوت‌های بسیارند. احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ کاندیدای اصول‌گرایان سنتی نبود، فقط برخی از اصول‌گرایان افراطی به دنبال او بودند. اما پس از پیروزی، همه به طور یکپارچه از او حمایت کردند و پیروزی او را پیروزی خود جلوه دادند.

اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ اصلاح‌طلبان کاندیدا معرفی نمی‌کردند، اصول‌گرایان به احتمال زیاد خود را از شر او خلاص می‌کردند.

اما ورود کاندیداهای جدی اصلاح‌طلبان، دو قطبی شدن جامعه، خطر پیروزی موسوی و تجدید دوران اصلاحات؛ همه اصول‌گرایان را پشت سر احمدی‌نژاد بسیج کرد. جنبش سبز که سرکوب شد، تضادهای عمیق اصول‌گرایان و احمدی‌نژاد و همفکرانش آشکار گردید. رفته رفته طیف وسیعی از اصول‌گرایان در برابر احمدی‌نژاد ایستادند و به دنبال سرنگونی او از طریق تصویب عدم کفایت سیاسی‌اش رفتند. اما در هر گامی، با مخالفت و مقاومت آیت‌الله خامنه‌ای روبه‌رو شدند که تأکید داشت احمدی‌نژاد را باید به شدت کنترل (تقلیل قدرت و نقد علنی) و تحمل کرد تا دوران قانونی ریاست جمهوری به پایان رسد.

اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ اصلاح‌طلبان کاندیدا معرفی نمی‌کردند، اصول‌گرایان به احتمال زیاد خود را از شر او -احمدی نژاد-خلاص می‌کردند.
اکبر گنجی

حمید رضا ترقی، از اعضای مؤتلفه، می‌گوید اگر دولت احمدی‌نژاد به پایان نرسد، «ما خیلی نگران نیستیم که مشکلی در کشور پیش آید. طبیعتاً اگر کسی به دنبال غیرعادی کردن اوضاع کشور باشد، در پازل دشمن بازی می‌کند و نظام کاملاً از عهده حل این نوع مسائل برمی آید». پس چرا برخورد نمی‌شود؟ برای اینکه: «بحث تحمل نظام در حوزه اختیارات رهبری است. باید دید با توجه به مشکلات داخلی و شرایط بین‌المللی، رهبری تا چه حد می‌توانند این رفتار احمدی‌نژاد را تحمل کنند».

ت- مراجع تقلید: فقیهان سال‌هاست که مواضع عقیدتی- فرهنگی احمدی‌نژاد و همفکرانش را «اسلام‌ستیزانه» قلمداد می‌کنند. در جلسه غیرعلنی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با آیت‌الله خامنه ای، که به طور غیر رسمی بعداً انتشار یافت، او در برابر فقیهان ایستاد و از احمدی نژاد دفاع کرد و گفت: «امروز وقتی رئیس‌جمهور و یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می رود، من نگرانی ندارم اما قبلاً نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می‌خواهند چه بگویند؟».

چ- سپاه و بسیج: آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قواست. فرماندهان سپاه تابع او هستند. احمدی‌نژاد قبلاً سپاه پاسداران را «براداران قاچاقچی خودمان» نامیده است. جانشین سپاه قدس در ۱۸ بهمن ماه ۹۱ گفت: «اگر در این روزها یک مسئولی با همه خدماتی که انجام داده ولو همه مردم به او رأی داده باشند حرف نادرستی بزند مردم او را کنار می‌گذارند چون مردم پیرو ولایت و رهبری هستند».

دوم- هزینه سنگین: دو مدعای تا حدودی متفاوت وجود دارد. الف- هزینه برکناری احمدی‌نژاد زیاد است. ب- هزینه‌های عزل احمدی‌نژاد بیش از فواید آن است.

اما پرسش این است: عزل احمدی‌نژاد چه هزینه‌ای برای جمهوری اسلامی یا آیت‌الله خامنه‌ای دارد؟

بنی‌صدر با سازمان مجاهدین خلق به وحدت رسید و سازمان وارد جنگ مسلحانه علیه رژیم شد و طی یک ساله پس از عزل بنی صدر بیش از دو هزارتن را از طریق روش‌های تروریستی به قتل رساند.

میرحسین موسوی و کروبی نیز دارای نیرویی بودند که به خیابان‌ها ریخته و هشت ماه مقاومت کردند تا سرکوب شدند. آیا احمدی‌نژاد دارای نیرویی است که علیه نظام به خیابان‌ها بریزد؟ او در قهر ۱۱ روزه اردیبهشت ۱۳۹۰ قصد داشت تا میلیون‌ها تن از ۲۴ میلیون رأی ادعایی- که به گفته خودش به ۳۵ میلیون افزایش یافته بود- را به خیابان‌ها بکشاند، اما حتی یک تن به طرفداری او به خیابان نیامد.

احمدی‌نژاد که از آن رویداد درس گرفته، اینک می‌کوشد تا با استفاده از منابع مالی، در بازگشت از مصر کمی نیرو به استقبال از خود بکشاند که شعار سر دهند: «مبشر بهاران، خوش‌آمدی به ایران»، «راست، چپ کارگزار، علیه خدمتگزار» و «احمدی‌نژاد، دوستت داریم».

مرجعیت دینی آیت‌الله خامنه‌ای محصول محاصره ۲۴ ساعته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم توسط سپاه و وزارت اطلاعات بوده و فاقد کارکرد است. مشروعیت عقلایی دموکراتیک هم مقبول او نیست.
اکبر گنجی


سوم- خودشکنی: آیت‌الله خامنه‌ای از هیچ کس به اندازه احمدی‌نژاد حمایت به عمل نیاورد. کل نظام - خصوصاً اصول‌گرایان- را در حمایت یکپارچه از او بسیج کرد. در نماز جمعه ۲۹ خرداد ماه ۸۸، گفت: «نظر آقاى رئیس جمهور [از همه] به نظر بنده نزدیکتر است». حتی پس از آن همه سرکشی‌های احمدی‌نژاد، وقتی نمایندگان معترض در حین سخنرانی او «دو دو» کردند، رئیس مجلس و چند تن از نمایندگان را احضار کرد و به شدت از آنان انتقاد نمود و گفت: مجلس با این کار «گرفتار رذیلت شد».

تصویب عدم کفایت سیاسی احمدی‌نژاد، تصویب عدم کفایت سیاسی آیت‌الله خامنه ای است. او که همه را به بصیرت فرا خوانده و می‌خواند، نشان داد که برخلاف دیگران، فاقد بصیرت بود و ناخواسته مار در آستین پرورش می‌داده است. عزل احمدی‌نژاد، به معنای نفی عملکرد شش ساله (۱۳۸۴-۱۳۹۰) خود است.

از سوی دیگر، از نظر نهادی اعتبار ریاست جمهوری باید حفظ شود. او نمی‌خواهد این سنت باب شود که رئیس‌جمهوری که حکمش توسط ولی فقیه تنفیض شده از طریق عدم کفایت سیاسی عزل شود.
چهارم- دو ولی‌فقیه متفاوت: آیت‌الله خمینی دارای شخصیتی کاریزماتیک بود. به دلیل مرجعیت مسلم دینی، از مشروعیت سنتی نیز بهره‌مند بود. قاطعانه تصمیم می‌گرفت و تصمیماتش به سرعت به عمل در می‌آمد. به چند نمونه زیر بنگرید:

الف- صدور حکم قتل عام چند هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و عملی شدن آن ظرف کوتاه‌ترین زمان ممکن.

ب- تحمیل میرحسین موسوی به علی خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت، به عنوان نخست‌وزیر، فقط با حکم ارشادی.

پ- عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری، علی‌رغم مخالفت اکثر زمامداران اصلی نظام. در حکم عزل ششم فروردین ۶۸ - پس از کلی تهمت و دروغ و دشنام- نوشت، باید انتقاد کردن و ایراد سخنان سیاسی را پایان بخشد، «اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‏کنم».

ت- حبس چند تن از مراجع تقلید (آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله روحانی، آیت‌الله قمی، مفتی‌زاده و...) در بیت‌شان.

ث- صدور حکم اعدام زنی که اوشین را الگوی زنان امروز به شمار آورده بود. صدور حکم ارتداد سلمان رشدی.

ج- پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل تنها ۱۶ روز پس از آن که پذیرش صلح را «خیانت به اسلام» و «خیانت به رسول‌الله» به شمار آورده بود.

چ- صدور فتوا/حکم تعطیلی کلیه احکام اولیه اسلام(عبادی و غیرعبادی) برای حفظ نظام. و بیان اینکه «اهمیت حفظ نظام از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- بیشتر است»، و برای حفظ نظام، دروغ‌گویی و جاسوسی و شرب خمر واجب شرعی است.

اگر کسی مقابل او یا نظام می‌ایستاد- به عنوان مثال کاری که میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام دادند- کارش تمام بود. چه رسد به انجام اعمالی چون رفتارهای محمود احمدی‌نژاد. میرحسین موسوی که آن همه مورد تأیید او بود، وقتی بدون اطلاع وی- در اعتراض به رویه‌های دیگران (خامنه‌ای و...)- در ۱۳ شهریورماه ۶۷ از نخست‌وزیری استعفا کرد، با برخورد تند او مواجه شد.

آیت‌الله خامنه‌ای فاقد شخصیت کاریزماتیک است. به گفته ماکس وبر، با مرگ کاریزما، جانشین او دو راه در پیش دارد: بازگشت به مشروعیت سنتی، رفتن به سوی مشروعیت عقلایی. مرجعیت دینی آیت‌الله خامنه‌ای محصول محاصره ۲۴ ساعته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم توسط سپاه و وزارت اطلاعات بوده و فاقد کارکرد است. مشروعیت عقلایی دموکراتیک هم مقبول او نیست. وی فاقد جنم شخصیتی آیت‌الله خمینی و تصمیم‌گیری‌های قاطعانه نهایی همچون اوست.
احمدی‌نژاد همه خطوط قرمز را زیرپا نهاده است. خامنه‌ای با محاسباتی- به احتمال زیاد اشتباه- برخورد با او را به بعد از پایان دوران ریاست جمهوری موکول کرده است.
اکبر گنجی


پنجم- عزل به دلیل خیانت و فساد: او به عنوان ولی فقیه و فصل‌الخطاب جمهوری اسلامی، «خطوط قرمز» نظام را روشن می‌سازد.

پس از آن همه تنش‌آفرینی احمدی‌نژاد، تحریک مجدد تا انتخابات را «خیانت به کشور» به شمار آورد. یعنی خط قرمز نظام به وسیله فصل‌الخطاب معین شد. اما احمدی‌نژاد آن را هیچ به شمار آورد. حال می‌توانست و می‌تواند، با استناد به زیر پا نهادن خطوط قرمز نظام و فساد همکاران اصلی، طرح عدم کفایت را به کار اندازد. اما این چنین نکرد و به جای آن گفت: «من حالا در آینده خواهم پرداخت به این بداخلاقى‌ها ان‌شاءاللّه؛ با مردم حرف خواهم زد».

این یعنی خرید زمان به سود خود و به زیان رقیب. چهار ماه تا برگزاری انتخابات باقی مانده است. گذشت زمان به زیان احمدی‌نژاد است که قدرت به شدت کاهش یافته را از دست خواهد داد. حالا همه مردم و نیروهای سیاسی باید در انتظار بمانند تا او در «آینده» با مردم در این خصوص سخن بگوید و تکلیف را روشن سازد. آیت‌الله موحدی کرمانی هم در نمازجمعه ۲۰ بهمن ماه ۹۱، همین وعده را تکرار کرد و گفت: «خیلی‌ها می‌خواهند ببینند مقصر کیست که البته در آینده نزدیک این مسئله روشن می‌شود و چه بسا همین الان هم این موضوع برای برخی‌ها روشن شده است».

دو سه هفته هم که با انتظار به آرامش بگذرد، دو سه هفته فرصت احمدی‌نژاد از دست رفته است. رابطه پارادوکسیکال به نحو زیر است: احمدی‌نژاد به دنبال «فرصت‌سازی» برای خود است و خامنه‌ای در حال «فرصت‌سوزی» برای اوست. زمان در این نزاع دارای اهمیت استراتژیک است.

ششم- پیامد عدم برکناری احمدی‌نژاد: احمدی‌نژاد همه خطوط قرمز را زیرپا نهاده است. خامنه‌ای با محاسباتی- به احتمال زیاد اشتباه- برخورد با او را به بعد از پایان دوران ریاست جمهوری موکول کرده است. اما این امر پیامدهایی برای او دارد:

الف- احمدی‌نژاد فصل‌الخطاب بودن ولی فقیه را در عمل از بین برده است. ناظران می بینند که او پنجه به روی رهبر می‌کشد و از «آقا» کاری بر نمی‌آید. حتی می‌گوید: مسئله خطبه‌های عربی رهبری را هم در مصر من حل کردم.

ب- اگر امری از سوی رهبری به عنوان «خط قرمز نظام» اعلام شد، مسئولان نظام می‌توانند به طور علنی آن را نقض کنند. به تعبیر دیگر، خطر قرمز آقا، خط قرمز نیست.

پ- آیت‌الله منتظری شخصیتی برجسته و خودساخته بود و یکی از ۱۲ تنی بود که در سال ۱۳۴۲ مرجعیت آیت‌الله خمینی را تأیید کرد. فقاهیت او توسط آیت‌الله بروجردی تأیید شده بود و دارای سوابق مبارزاتی طولانی بود. زندان چند روزه آیت‌الله خمینی در برابر زندان چند ساله آیت‌الله منتظری هیچ بود. احمدی نژاد «هیچ» بود که توسط آیت‌الله خامنه‌ای به «کسی» تبدیل شد، اما همان فرد اقتدار «مقام معظم رهبری» را شکسته است.

ت- احمدی‌نژاد از ریاست‌جمهوری چهره جدیدی ساخت. اینک همه از رئیس‌جمهور بعدی انتظار دارند که این نقش جسارت‌آمیز را بازی کند. جسارتی که خامنه‌ای و هاشمی و خاتمی، به عنوان رئیس‌جمهور، فاقد آن بودند. آیت‌الله خامنه‌ای با این معضل چه خواهد کرد؟

-----------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً دیدگاه رادیو فردا نیست
XS
SM
MD
LG