جنبههای فنی متعدد، یکی از دلایل طولانی شدن مذاکرات ایران و شش کشور قلمداد شده است. حدود ۱۰ سال پیش که ایران با سه کشور اروپایی گفتگو میکرد، برنامه هستهای ایران بسیار محدودتر از امروز بود. امروز نه تنها تعداد سانتریفوژهای فعال ایران حدود ۹ هزار دستگاه اعلام شده، بلکه تأسیساتی چون آب سنگین اراک و نطنز و همچنین تأسیسات زیرزمینی فردو بخشی از معادله محسوب میشوند.
برای دستیابی ایران و شش کشور به یک توافق جامع و نهایی، تحلیلگران راههای متعددی را به مذاکرهکنندگان پیشنهاد دادهاند. برخی بر این باورند که برنامه هستهای ایران باید به شدت محدود شود و یا نگاهی همانند اسرائیل و برخی قانونگذاران آمریکایی دارند که این برنامه باید به کل برچیده شود.
گروه دیگری از ناظران، رویکرد میانهروتری به این موضوع دارند و معتقدند با ایجاد محدودیتهایی بر برنامه هستهای تهران، میتوان قدم در راه راستیآزمایی از آن کرد.
درباره آن دسته از جوانب فنی که این روزها چالشبرانگیزند و چشمانداز دستیابی به توافق جامع و نهایی رادیوفردا با دارِیل کیمبال، که از سال ۲۰۰۱ میلادی مدیر اجرایی انجمن کنترل سلاح در آمریکا گفتگو کرده است. انجمن کنترل سلاح، سازمانی خصوصی و غیرانتفاعی است که درباره موضوعات مرتبط با سلاحهای اتمی، شیمیایی و بیولوژیک اطلاعرسانی میکند. این سازمان تا کنون گزارشهای متعددی درباره راهکارهای دسترسی به توافق جامع و نهایی منتشر کرده است.
آقای کیمبال، پیش از آنکه به موضوعات فنی این پرونده بپردازیم، میخواستم درباره نقش سیاست در این مذاکرات از شما بپرسم. یوکیا آمانو مدیرکل آژانس هم در هفتههای گذشته به این موضوع اشاره کرد و گفت به هر حال سیاست در این پرونده نقش مهمی ایفا میکند. نظر شما در این باره چیست؟
اگر اشتباه نکنم، آقای آمانو در پاسخ به سؤالی درباره جنبههای احتمالاً نظامی برنامه هستهای ایران صحبت میکرد. در مجموع نظر من این است که مذاکرات ایران و ۵+۱ بسیار سیاسی است و تنها مذاکره فنی درباره نیازهای عملی برنامه هستهای ایران نیست. قضاوتها درباره چنین مسائل فنیای با برداشتهای سیاسی در آمیخته است.
این مذاکراتی بسیار پیچیده و یکی از پیچیدهترین مذاکرات پیرامون مسئلهی هستهای است که من میتوانم به خاطر بیاورم چرا که موضوعات متعددی است که باید حل شود، و هفت طرف مذاکره وجود دارد و در پایتختهای این کشورها هم وضعیت سیاسی پیچیده است. در نتیجه سیاست مسلماً بخشی از معادله است.
مستقیم به سراغ مسائل پیچیده برویم. از موضوع غنیسازی اورانیوم میخواهم شروع کنم که به عنوان یکی از چالش برانگیزترین موضوعات قلمداد شده است. ما اطلاعات کافی از میزان مشکلآفرین بودن این موضوع نداریم اما خود مذاکرهکنندگان هم به این موضوع اذعان کردند و میگویند این موضوع هنوز حل نشده است. لطفاً توضیح دهید که چرا انقدر تمرکز بر روی این موضوع است؟
اول باید بگویم که در سالهایی که دو طرف درباره برنامه هستهای ایران مذاکره کردهاند، به پیشرفتهای بزرگی در زمینه بسیاری موضوعات دست یافتهاند که بسیاری بر این باور بودند که حل کردن آنها یک سال پیش غیرممکن بود. به طور مثال اینکه چگونه میتوان اقداماتی کرد که با کاهش سطح تولید پلوتونیوم، تأسیسات آب سنگین اراک در مسیر تولید سلاح قرار نگیرد. اما درست است.
برنامه غنیسازی اورانیوم یکی از سختترین موضوعات بوده و اگر بتوانند، این موضوع یکی از آخرین موضوعاتی خواهد بود که بر سر آن توافق خواهند کرد. دلیل این موضوع این است که این برنامه میتواند برای تولید اورانیوم غنیشده در سطح پایین استفاده شود که برای سوخت رآکتور و تولید برق از آن استفاده میشود، اما میتواند همچنین برای تولید اورانیومی که با درصد بالاتر غنیشده نیز به کار رود که در تولید سلاح استفاده میشود.
ایران امروز ۲۰ هزار سانتریفوژ نصب شده دارد که حدود نیمی از آن فعال هستند. اینها سانتریفوژهایی با طراحی ابتداییتر هستند که کارایی بالایی ندارد. اما در تئوری، همین طراحی میتواند به ایران قابلیت این را بدهد که در سطح تولید سلاح، غنیسازی کند.
یکی از اهداف ۵+۱ این است که میزان اورانیوم غنیشده در ایران را کاهش دهد که این کشور نتواند با محموله بزرگی از اورانیوم غنیشده به سمت تولید سلاح قدم بردارد. اما از سوی دیگر ایران میگوید که حق مشروع این کشور است که برنامه صلحآمیز هستهای داشته باشد و برای سوخت رآکتورهایی که در صدد ساخت ان است احتیاج به سانتریفوژهای بیشتر برای تولید اورانیوم در سطح کمتر غنیشده دارد.
اما ۵+۱ میگوید که این میزان از غنیسازی، با نیازهای عملی ایران مطابقت ندارد چرا که رآکتورهای کافی برای سوخترسانی به آنها هنوز ساخته نشده و ایران فناوری تولید سوخت از اورانیوم غنیشده را ندارد. در نتیجه طرفین در صدد یافتن راه حلی در این زمینه هستند.
به نظرم لازم است که ایران موافقت کند که برای چند سال تعداد سانتریفوژهای نصبشده و فعالش را به اضافه میزان اورانیوم غنیشدهاش کاهش دهد، چرا که در تئوری با این کار توانایی این کشور برای تولید سلاح کاهش مییابد و زمان بیشتری برای تولید سلاح لازم خواهد بود.
به علاوه اینکه در طول این زمان نظارت کافی وجود خواهد داشت که مانع از تولید سلاح به صورت مخفیانه شود. در همین حال ایرانیها باید مطمئن شوند، برای این مدت زمان، سوخت دریافت خواهند کرد.
روز ۱۱ نوامبر ایران و روسیه توافق کردند که روسیه دو رآکتور تولید برق تازه در ایران بسازد و همچنین سوخت این رآکتورها را نیز تأمین کند. این به نظرم بسیار مهم است چرا که نشان میدهد ایران میتواند برای تولید برق از سایر کشورها سوخت رآکتور دریافت کند و احتیاجی ندارد که برنامهای گسترده برای غنیسازی و تولید سوخت داشته باشد.
این یک نوع تغییر رویکرد از سوی ایران تعبیر میشود؟
نمیتوانم بگویم تغییر رویکرد یا موضع است. ایران همواره تأکید کرده که میخواهد توانایی تأمین نیازهای عملیاش را داشته باشد. یکی از این مسائل این است که ایران بتواند توانایی تولید سوخت برای رآکتورهایش را داشته باشد. اما توافقی که با روسیه کرده، میتواند نشاندهنده این باشد که یک تأمینکننده سوخت مثل روسیه وجود دارد، و به نظر من با کاهش میزان غنیسازی به نصف مقداری که هماکنون انجام میشود، این میتواند به دستیابی به یک راه حل جامع کمک کند.
پیشتر رهبر ایران، خط قرمزهایی را برای مذاکرهکنندگان مشخص کرده و یکی از آنها توانایی ۱۹۰ هزار سویی در ایران بوده است. به نظرتان توافق جدید با روسیه، در راستای این چنین خط قرمزی است یا اقدامی بر خلاف آن است؟
من فکر میکنم در راستای خطوط قرمز است. به نظر مهم است که مفهوم دقیق آنچه رهبر ایران، از نیازهای عملی گفت را درست بفهمیم. نیازهای عملیای که درباره آن به او گفته شده بود و ما پیشتر هم درباره آن شنیده بودیم، این است که اگر ایران رآکتورهایی را که امیدوار است در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده بسازد، تکمیل کند، در سالهای پیش رو احتیاج به سانتریفوژهای بیشتر با کارآیی بالاتر دارد.
برای تولید ۱۹۰هزار سو، به حدود ۱۲۰ هزار سانتریفوژ نسل اول آی آر- ۱ احتیاج است. در نتیجه یک راه برای تأمین سوخت برای رآکتورها، این است که روسیه برای چند سال این سوخت را تولید کند و به نظر میآید این بخشی از راه حلی است که ایران و پنج به علاوه یک در راستای آن حرکت میکنند.
نیاز عملیِ میان مدت برای سوخت هستهای هم اکنون مربوط به رآکتور موجود در بوشهر است. در نتیجه رقمی که رهبر ایران درباره آن صحبت کرده به صورت مستقیم با نیاز بوشهر در حدود ۱۰ سال آینده در ارتباط است.
آقای کیمبال، ایران در حالی با شش قدرت جهانی در حال مذاکره است که در عین حال با آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم گفتگوهایی را پیش میبرد. مذاکراتی که اگرچه جداگانه برگزار میشود اما تأثیرگذار بر روند مذاکرات ۵+۱ با ایران است. در هفتههای اخیر گزارشهای چند سویهای درباره همکاری ایران و آژانس منتشر شده است. این همکاری را چگونه ارزیابی میکنید و به نظرتان تا چه حد این موضوع به عنوان چالشی در مذاکرات ۵+۱ با ایران است؟
بله، یکی از موضوعات مهم در راه حل نهایی احتمالی این خواهد بود که ایران و ۵+۱ بر سر یک سیستم نظارتی وسیعتر در مقایسه با امروز توافق کنند، این خصوصاً شامل بازرسی از اماکنی میشود که ایران به طور رسمی آنها را در ارتباط با برنامه هستهایاش معرفی نکرده است.
دلیل این کار هم این است که تأیید شود که ایران در خفا برنامهای را در جریان ندارد. در نتیجه به نظرم دو طرف متوجه هستند که این باید بخشی از راه حل نهایی باشد. موضوع جدای از این بحث، تحقیقات آژانس در زمینه فعالیتهایی است که گمان میرود ایران پیشتر (حدود ۱۰ سال پیش) انجام داده که ابعاد احتمالاً نظامی داشته است.
ایران در طول سالهای گذشته به طور کامل در این زمینه با آژانس همکاری نکرده، تا اینکه در سال گذشته دو طرف بر سر یک برنامه همکاری توافق کردند، تا به سؤالات آژانس پاسخ داده شود. ایران درباره برخی سؤالات همکاری کرده و به آنها پاسخ داده، اما نه همه آنها.
اینچنین تحقیقاتی به نظر من تا روز سوم آذر به نتیجه نخواهد رسید، آژانس احتیاج به زمان دارد تا پاسخ به سؤالاتش را به دست آورد و تأیید کند که ایران این اقدامات گذشته را ادامه نمیدهد. آژانس مطمئناً نمیتواند پاسخ به همه سؤالات در زمینه اقدامات گذشته را به صورت قطعی پیدا کند اما به این تحقیقات ادامه میدهد.
تا زمانی که آژانس به طور کامل در این باره به نتیجه نرسد، بعید است که جامعه بینالمللی به رفع همه تحریمها در زمینه برنامه هستهای ایران دست بزند. در نتیجه اگر طرفین به توافق جامع و نهایی دست یابند، به نظرم این انگیزهای مهم برای ایران خواهد بود که همکاری با آژانس را طوری ادامه دهد که این نهاد بتواند به نتیجه نهایی برسد؛ نتیجه نهایی که امیدوارم این باشد که آژانس بگوید مطمئن است که ایران دست به اقداماتی که در راستای به دست آوردن اطلاعات برای تولید سلاح است، نمیزند.
چشمانداز دستیابی به یک توافق تا روز سوم آذر را چگونه میبینید؟ آیا امکان دستیابی به توافق جامع و نهایی وجود دارد؟
به نظرم توافق قابل دسترسی است. من به آنچه که سر میز مذاکرات میگذرد دسترسی مستقیم ندارم، اما آنچه مشخص است در برخی حوزهها پیشرفت به دست آمده و طرفین سخت در تلاش برای حل کردن چند موضوع باقی مانده هستند.
اتفاقی که محتمل است، این است که طرفین روی موضوعات اصلی و راه حل برای آنها توافق کنند اما بگویند که احتیاج به زمان بیشتری مثلاً چند هفته دارند تا درباره جنبههای فنی هر کدام از این موضوعات برای اجرای آن به نتیجه برسند.
اما اگر دو طرف بر روی دستیابی به توافق تأکید کنند، اگر رهبر ایران تصمیمات درستی بگیرد و به اندازه کافی انعطاف نشان دهد، به نظرم دستیابی به یک توافق جامع و نتیجه برد- برد ممکن است. توافقی که چندین سال طول خواهد کشید و به رفع تحریمهایی که به شدت به ایران ضربهزده منجر خواهد شد و نگرانیهای جامعه بینالمللی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران هم بر طرف خواهد شد.
به چندین سال اشاره کردید. به عنوان سؤال آخر، درباره همین موضوع چالشبرانگیز میخواستم بپرسم که به نظر شما عدد منطقی برای مدت زمان این توافق چند سال است؟
پاسخ دادن به این سؤال سخت است. حدس من برای این بازه زمانی بین ۱۰ تا ۱۵ سال است. اما این بازه زمانی شامل فازهای متعددی میشود که در طول آن هر طرف باید اقداماتی را انجام دهد. در نتیجه در طول این زمان، ضربالعجلهای مهمی تعیین خواهد شد، و محدودیتهایی برای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت تعیین میشود.
به علاوه ایران باید با اقداماتی موافقت کند، مثل بازرسیهای مضاعف آژانس و دسترسی به برخی اماکن که این اقدامات طولانیتر از زمانی که ایران و شش کشور توافق میکنند، به طول خواهد انجامید. در نتیجه این توافق، چند مرحلهای خواهد بود و برخی تعهدات فراتر از زمان این توافق باید اجرا شود. اما به نظرم آنچه خیلی مهمتر از بازه زمانی توافق است، جزئیات آن و توانایی دو طرف برای اجرای تعهداتشان است.