سال ۱۳۹۲ برای سینمای ایران با فراز و نشیبهای بسیاری سپری شد. سالی که در آن به واسطه تغییرات گسترده در دولت جمهوری اسلامی، فضای مدیریتی سینمای ایران هم شاهد تغییرات زیادی بود و مدیران منصوب دولت محمود احمدینژاد جای خود را به افراد تازهای دادند که با هدف تغییر فضای کلی سینما بر سر کار آمدند.
به این ترتیب سینمای ایران در سال ۹۲ دو چهره مختلف داشت: در ماههای ابتدایی سال به دلیل نامشخص بودن جهت گیری دولت آینده در سایه انتخابات ریاست جمهوری، فضای بیثباتی حاکم بود و پس از آن با انتخاب طیف به نسبت متفاوتی از مدیران سیاسی کشور فضایی تحول خواهانه و تا حدودی امیدوارانه به خود گرفت.
انتقاد از عملکرد مدیران قبلی در سایه تخلفات مالی گسترده
مجموعه اقداماتی که جواد شمقدری و تیم همراهش در زمان مدیریتشان بر سینمای ایران انجام داده بودند تا ماهها موضوع اصلی رسانهها و محافل بود. بهویژه تصمیم مدیران تازه در توقف تولید فیلم پرحاشیه «لاله» باعث شکلگیری گمانهزنیهای فراوانی درباره وقوع تخلفات مالی گسترده شد که با انتشار خبرهایی درباره بازداشت تعدادی از مدیران پیشین معاونتهای سازمان سینمایی تائید شد.
همین بر شدت انتقادها از عملکرد مدیران پیشین مدیریت سینمایی افزود. علیاصغر رمضانپور از معاونان پیشین وزارت ارشاد درباره عملکرد جواد شمقدری و همراهانش در این زمینه چنین میگوید:
بازگشایی خانه سینما و اکران چند فیلم توقیفی
از بین بردن فضای امنیتی در حوزه فرهنگ و سپردن بخش عمدهای از امور فرهنگی به فعالان این حوزه از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی پیش از انتخاب به عنوان رئیسجمهور ایران بود.
پس از انتخاب آقای روحانی پیگیری این وعدهها به عنوان مطالبهای از سوی اهالی فرهنگ و هنر مطرح شد و در همین فضا بود که بازگشایی خانه سینما به عنوان یکی از نشانههای عمل به این وعده شکل اجرایی به خود گرفت.
پس از آن نیز انتشار اخباری درباره صدور پروانه نمایش برای چند فیلم توقیف شده سالهای گذشته مانند «قصهها»، «پریناز» و «خانه پدری» و نیز موافقت با ساخت فیلمهایی با مضامینی به نسبت حساسیت برانگیز باعث گمانهزنی درباره باز شدن فضای تنفسی سینمای ایران شد.
احمد طالبینژاد منتقد و نویسنده قدیمی سینمای ایران درباره تغییر فضای سینمای ایران چنین میگوید:
عقبنشینی مدیران در برابر انتقادهای اصولگرایان
آنچه آقای طالبینژاد به عنوان لزوم ایستادگی وزارت ارشاد در مقابل دخالت نهادهای دیگر مطرح میکند، به مجموعه رویدادهایی باز میگردد که بهویژه در دو ماه پایانی سال و با برگزاری جشنواره فیلم فجر روی داد.
مخالفتهایی که با مضامینی برخی فیلمها مانند «عصبانی نیستم» از سوی برخی چهرهها و رسانههای نزدیک به جریان اصولگرایی مطرح و نهایتاً منجر به تغییراتی در ترکیب برخی جوایز جشنواره فیلم فجر شد با انتقادها از نمایش چهره برخی شخصیتهای مقدس در فیلم «رستاخیز» هم ادامه پیدا کرد و مجموع آنها باعث انتقادهای برخی سینماگران از عقب نشینی مدیران سینمایی از تصمیات قبلیشان شد.
تداوم کاهش مخاطبان سینما
به غیر از تحولات مدیریتی، آنچه در زمینه ارتباط سینمای ایران با تماشاگران گذشت چندان امیدوار کنندهنبود. پرفروشترین فیلم سال «رسوایی» ساخته مسعود دهنمکی بود که با بیش از شش میلیارد تومان فروش در کل ایران این عنوان را به دست آورد.
پس از آن هم فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» ساخته پوران درخشنده با وجود فروش بیشتر در سینماهای تهران اما در مجموع کشور نزدیک به یک میلیارد تومان کمتر از رسوایی از گیشهها کسب کرد و در رتبه دوم قرار گرفت.
اما با وجود این فروشها، موضوع بحران مخاطب و کمبود تماشاگر در سال ۹۲ بهویژه در نیمه دومش بارها شنیده شد و حتی در مقطعی سینما قدس تهران به دلیل کمبود تماشاگر تعطیل شد.
احمد طالبینژاد با تأیید وجود این بحران یکی از راههای حل آن را ارتباط گیری هرچه بیشتر سینما با ادبیات ایران میداند و میگوید در صورت ساخته شدن فیلم خوب تماشاگران از آن استقبال میکنند:
نمایندگان بینالمللی سینمای ایران
حضورهای بینالمللی سینمای ایران هم در سال ۹۲ محدود به چند فیلم خاص بود. مهمترینش موفقیتهای فیلم «گذشته» ساخته تازه اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران بود که در سراسر سال موضوع ایرانی یا فرانسوی بودن این فیلم مطرح شد و البته با وجود معرفی به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۱۴ نتوانست موفقیت فیلم قبلی آقای فرهادی را تکرار کند.
فیلم «ماهی و گربه» ساخته دوم شهرام مکری نیز با نمایش در بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز و دریافت جایزه ویژه این بخش از جمله فیلمهای موفق سینمای ایران از نظر حضورهای بینالمللی بود. در ماههای آخر سال هم فیلم «عصبانی نیستم» همزمان با حاشیههای پررنگ نمایشش در جشنواره فیلم فجر در بخش پانورامای جشنواره برلین به نمایش درآمد تا دیگر نماینده بینالمللی سینمای ایران در سال ۹۲ باشد.
برترینهای سال
ارزیابیها هم درباره فیلمهای برتر سال از منظر استقبال منتقدان و کارشناسان به جز اجماع قابل توجه درباره فیلم «گذشته»، به نامهایی چون «دربند» ساخته پرویز شهبازی و «برف روی کاجها» نخستین فیلم پیمان معادی مربوط میشود که در سال ۹۲ اکران شدند.
فیلمهای «حوض نقاشی»، «آسمان زرد کمعمق»، «گناهکاران»، «پل چوبی» و «کلاس هنرپیشگی» هم به عنوان آثار قابل قبول سال ارزیابی شدند.
به این ترتیب سینمای ایران در سال ۹۲ دو چهره مختلف داشت: در ماههای ابتدایی سال به دلیل نامشخص بودن جهت گیری دولت آینده در سایه انتخابات ریاست جمهوری، فضای بیثباتی حاکم بود و پس از آن با انتخاب طیف به نسبت متفاوتی از مدیران سیاسی کشور فضایی تحول خواهانه و تا حدودی امیدوارانه به خود گرفت.
انتقاد از عملکرد مدیران قبلی در سایه تخلفات مالی گسترده
مجموعه اقداماتی که جواد شمقدری و تیم همراهش در زمان مدیریتشان بر سینمای ایران انجام داده بودند تا ماهها موضوع اصلی رسانهها و محافل بود. بهویژه تصمیم مدیران تازه در توقف تولید فیلم پرحاشیه «لاله» باعث شکلگیری گمانهزنیهای فراوانی درباره وقوع تخلفات مالی گسترده شد که با انتشار خبرهایی درباره بازداشت تعدادی از مدیران پیشین معاونتهای سازمان سینمایی تائید شد.
همین بر شدت انتقادها از عملکرد مدیران پیشین مدیریت سینمایی افزود. علیاصغر رمضانپور از معاونان پیشین وزارت ارشاد درباره عملکرد جواد شمقدری و همراهانش در این زمینه چنین میگوید:
«معاونت سینمایی یک مقدار با معاونتهای دیگر وزارت ارشاد متفاوت است به خاطر اینکه بودجههای کلان زیادی به طور متمرکز برای برخی از پروژهها قرار داده میشود، از نظر حجم بودجه. به همین دلیل یکی از کارهایی که آقای شمقدری و دوستانشان قبلاً انجام میدادند، با فشار از وزارت ارشاد بودجههایی را برای پروژههایی که انجام میدادند، میگرفتند. یک پروژه معروف که خود آقای شمقدری انجام داد همان فیلم معروف بود که راجع به ماجرای طبس ساخت. بنابراین اینها یک سابقه قبلی داشتهاند که پروژههایی را در بیرون تعریف میکردند و بودجه را به اسم آن پروژه میگرفتند و بعداً کل مجموعه سازمانی آنها از این پروژه بهره میبرد. پروژه لاله هم از وقتی تعریف شد کاملاً مشخص بود که چنین چیزی است. یعنی پروژهای بیرون از معاونت سینمایی تعریف شده و این بار دنبال این بودند که شریک خارج از کشور هم برای آن پیدا کنند که بتوانند مسئله را به خارج ببرند یا در واقع از حوزه کنترل خارج کنند و از نظر قانونی هم تخلف محسوب میشود اما این کار را به عنوان یک شیوه رایج انجام میدادند. اکثر این کارها را به این عنوان که ما داریم پروژهای را با مأموریت خاصی براساس خواست مقامات بالای کشور انجام میدهیم توجیه میکردند. بنابراین فکر میکنم که این تخلف مالی محرز است ولی فکر نمیکنم از لحاظ حقوقی و قضایی، رسیدگی آن از طرف معاونت سینمایی فعلی راه به جایی ببرد.»
بازگشایی خانه سینما و اکران چند فیلم توقیفی
از بین بردن فضای امنیتی در حوزه فرهنگ و سپردن بخش عمدهای از امور فرهنگی به فعالان این حوزه از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی پیش از انتخاب به عنوان رئیسجمهور ایران بود.
پس از انتخاب آقای روحانی پیگیری این وعدهها به عنوان مطالبهای از سوی اهالی فرهنگ و هنر مطرح شد و در همین فضا بود که بازگشایی خانه سینما به عنوان یکی از نشانههای عمل به این وعده شکل اجرایی به خود گرفت.
پس از آن نیز انتشار اخباری درباره صدور پروانه نمایش برای چند فیلم توقیف شده سالهای گذشته مانند «قصهها»، «پریناز» و «خانه پدری» و نیز موافقت با ساخت فیلمهایی با مضامینی به نسبت حساسیت برانگیز باعث گمانهزنی درباره باز شدن فضای تنفسی سینمای ایران شد.
احمد طالبینژاد منتقد و نویسنده قدیمی سینمای ایران درباره تغییر فضای سینمای ایران چنین میگوید:
«واقعیت این است که همین اتفاق تازه افتاد. به هر صورت مدیریت جدید نخستین کاری که کرد این بود که در یک اقدامی که نمیشود گفت انقلابی، یک اقدام جدی، خانه سینما را بازگشایی کرد. این یک اقدام مثبت بود. در جشنواره هم تعدادی از فیلمهایی که در سالهای گذشته ساخته شده بود و اجازه نمایش نگرفته بودند، مثل خانه پدری، مثل قصههای خانم بنیاعتماد و یکی دو فیلم دیگر، حضور پیدا کردند، و به هر حال مجموعه اتفاقهایی که میافتد، با نگاه اصلاحطلبانهای که ما به مسائل داریم یعنی من شخصاً دارم، فکر میکنم که نوید دهنده این است که فضا رو به بهبودی میرود اما اگر وزارت ارشاد و معاونت سینمایی، و رئیس سازمان سینمایی بتواند قاطع عمل کند و مقابل نیروهای خارج از این وزارتخانه ایستادگی کند و اجازه ندهد که این همه در کار سینما دخالت کنند.»
عقبنشینی مدیران در برابر انتقادهای اصولگرایان
آنچه آقای طالبینژاد به عنوان لزوم ایستادگی وزارت ارشاد در مقابل دخالت نهادهای دیگر مطرح میکند، به مجموعه رویدادهایی باز میگردد که بهویژه در دو ماه پایانی سال و با برگزاری جشنواره فیلم فجر روی داد.
مخالفتهایی که با مضامینی برخی فیلمها مانند «عصبانی نیستم» از سوی برخی چهرهها و رسانههای نزدیک به جریان اصولگرایی مطرح و نهایتاً منجر به تغییراتی در ترکیب برخی جوایز جشنواره فیلم فجر شد با انتقادها از نمایش چهره برخی شخصیتهای مقدس در فیلم «رستاخیز» هم ادامه پیدا کرد و مجموع آنها باعث انتقادهای برخی سینماگران از عقب نشینی مدیران سینمایی از تصمیات قبلیشان شد.
تداوم کاهش مخاطبان سینما
به غیر از تحولات مدیریتی، آنچه در زمینه ارتباط سینمای ایران با تماشاگران گذشت چندان امیدوار کنندهنبود. پرفروشترین فیلم سال «رسوایی» ساخته مسعود دهنمکی بود که با بیش از شش میلیارد تومان فروش در کل ایران این عنوان را به دست آورد.
پس از آن هم فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» ساخته پوران درخشنده با وجود فروش بیشتر در سینماهای تهران اما در مجموع کشور نزدیک به یک میلیارد تومان کمتر از رسوایی از گیشهها کسب کرد و در رتبه دوم قرار گرفت.
اما با وجود این فروشها، موضوع بحران مخاطب و کمبود تماشاگر در سال ۹۲ بهویژه در نیمه دومش بارها شنیده شد و حتی در مقطعی سینما قدس تهران به دلیل کمبود تماشاگر تعطیل شد.
احمد طالبینژاد با تأیید وجود این بحران یکی از راههای حل آن را ارتباط گیری هرچه بیشتر سینما با ادبیات ایران میداند و میگوید در صورت ساخته شدن فیلم خوب تماشاگران از آن استقبال میکنند:
«واقعیت این است که بحران مخاطب در سینمای ایران، دقیقاً به فیلمها برمیگردد. درست است که مردم کمحوصلهاند، گرفتارند، در خانوادهها کسانی که نانبیار خانوادهاند بعضاً دو سه کاره هستند و نمیرسند به سینما بروند، ولی نشان داده شده که وقتی فیلمی، حالا کاری به کیفیت فیلم ندارم و بحث کیفیت نمیکنم، وقتی میشنوند که ممکن است فیلمی از هر نظر جالب باشد، میروند و میبینند. این فیلم معراجیها که الان در حال اکران است، ظاهراً فروش خوبی دارد. نکته در این است که بحران مخاطب به شکل جدی وجود دارد، دلیلش هم عدم اعتماد مردم یا عدم انگیزه قوی در مردم است برای اینکه بروند و این فیلمها را ببینند. یک دلیل دیگر هم این است که متأسفانه فیلمها به محض آنکه از اکران خارج میشوند، وارد بازار ویدئوی خانگی میشوند. با وجود این، عادت سینما رفتن اگر با ساخته شدن فیلمهای خوب برگردد، مردم ترجیح میدهند که [در سینما] در کنار صد نفر دیگر بنشینند و یک فیلم را ببینند و یک لذت جمعی ببرند. این را بارها گفتهام که فکر میکنم اگر سووشون ساخته بشود، مردم مقابل سینما برای دیدنش صف میبندند. با خیلی از رمانهای دیگری که ما داریم این اتفاق میافتد، چون مردم به هر حال این رمانها را خواندهاند و شنیدهاند و دلشان میخواهد ببینند که روی پرده چه اتفاقی دارد میافتد. بنابراین من فکر میکنم یکی از راههای مقابله با بحران مخاطب و تعطیل نشدن سینماها این است که هم ادبیات را به کمک بگیریم و هم اجازه داشته باشیم به موضوعات جذاب بپردازیم.»
نمایندگان بینالمللی سینمای ایران
حضورهای بینالمللی سینمای ایران هم در سال ۹۲ محدود به چند فیلم خاص بود. مهمترینش موفقیتهای فیلم «گذشته» ساخته تازه اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران بود که در سراسر سال موضوع ایرانی یا فرانسوی بودن این فیلم مطرح شد و البته با وجود معرفی به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۱۴ نتوانست موفقیت فیلم قبلی آقای فرهادی را تکرار کند.
فیلم «ماهی و گربه» ساخته دوم شهرام مکری نیز با نمایش در بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز و دریافت جایزه ویژه این بخش از جمله فیلمهای موفق سینمای ایران از نظر حضورهای بینالمللی بود. در ماههای آخر سال هم فیلم «عصبانی نیستم» همزمان با حاشیههای پررنگ نمایشش در جشنواره فیلم فجر در بخش پانورامای جشنواره برلین به نمایش درآمد تا دیگر نماینده بینالمللی سینمای ایران در سال ۹۲ باشد.
برترینهای سال
ارزیابیها هم درباره فیلمهای برتر سال از منظر استقبال منتقدان و کارشناسان به جز اجماع قابل توجه درباره فیلم «گذشته»، به نامهایی چون «دربند» ساخته پرویز شهبازی و «برف روی کاجها» نخستین فیلم پیمان معادی مربوط میشود که در سال ۹۲ اکران شدند.
فیلمهای «حوض نقاشی»، «آسمان زرد کمعمق»، «گناهکاران»، «پل چوبی» و «کلاس هنرپیشگی» هم به عنوان آثار قابل قبول سال ارزیابی شدند.