برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام، چه تأثیری بر همکاریهای اقتصادی و گفتمان سیاسی میان ایران و روسیه داشته و اساسا چرا روسها به حل مسئله هستهای ایران علاقهمند بودند. نیکلای کوژانف در گفتوگو با رادیوفردا، تحلیل خود را در مورد اهمیت و موفقیت برجام، و نیز نگاه روسها به توافق هستهای وین در میان گذاشته است.
نیکلای کوژانف
نیکلای کوژانف، محقق مرکز کارنگی در مسکو و همچنین انستیتوی خاورمیانه است. او که مدرک دکتری اقتصاد بینالملل دارد، بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، وابسته سیاسی در سفارت روسیه در تهران بود.
یکسال از دستیابی ایران و پنج به علاوه یک گذشته و چند ماه است که این توافق به اجرا در آمده است. اهمیت این توافق را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی درباره توافق اتمی، تأثیر آن در منطقه یا بر اقتصاد ایران صحبت میکنیم همیشه این خطر وجود دارد که ارزش آن کمتر یا بیشتر از واقعیت سنجیده شود. در وهله اول این توافق یک قدم بسیار مهم برای توسعه سیاسی و اقتصادی ایران بود و زمینه را برای بازگشت دوباره ایران به نظام روابط بینالملل مهیا کرد.
از سوی دیگر هنوز زود است که درباره موضوع رفع کامل تحریمها صحبت کنیم. هم اکنون آشکار است که آمریکا برای نگه داشتن بخش مهمی از تحریمهایش علیه ایران مصمم است، خصوصاً در بخش مالی، که تأثیر منفی بر روابط اقتصادی ایران با جامعه بینالمللی دارد. و تا اینجای کار، امیدی واقعی وجود ندارد که این تحریمها با انتخابات آمریکا هم بر طرف شود.
در این مدت گزارشهایی منتشر شده درباره اینکه ایران برای استفاده از منافع اقتصادی برجام با چالش روبهروست. آیا این چالشها را تهدید برای اجرای توافق میبینید یا اینکه این چالشی است که با مرور زمان حل خواهد شد؟
خب مطمئناً چالشی است که در طول زمان برطرف میشود. اما همزمان باید به این نکته هم اشاره کنم که انتظارات از این توافق در ایران بسیار خوشبینانه بود. اگر به تحولات اقتصاد ایران تا اینجا نگاه کنیم، با اینکه نشانههایی از بهبود وضعیت اقتصاد ایران میبینیم، اما اقتصاد این کشور همچنان دوران سختی را سپری میکند و بهبود این وضعیت به سرعتی که ابتدا انتظار میرفت، نخواهد بود.
از سوی دیگر خاطرم هست که وقتی یکسال پیش، پس از توافق با تحلیلگران صحبت میکردم، امید به این بود که تغییری در رویکرد سیاستمداران و حلقه قدرت در ایران ایجاد شود. اما تا اینجا رهبر ایران و افراد نزدیک به او، بیشتر منتقد آمریکا و غرب شدهاند و نشانهای از رفتار مثبتی از سوی ایران در این زمینه ندیدیم.
شما در مسکو هستید. آیا به نظرتان این توافق تغییری در روابط مسکو و تهران ایجاد کرده است یا این روابط دو جانبه مبنایی استراتژیک دارد و چنین توافقی تغییری در آن ایجاد نمیکند؟
این سؤال پیچیده است. از سویی توسعه روابط بین ایران و روسیه بر مبنای چند پارامتر صورت میگیرد که توافق اتمی تنها یکی از آنهاست. همزمان باید بگویم که دستیابی به این توافق به بهبود این روابط کمک کرده است. چراکه با اینکه این رویکرد وجود داشت که تحریمهای بینالمللی راه ایران را برای رقبای روسیه بسته بود، و شرکتهای روسی میتوانستند از این موضوع به نفع خود استفاده کنند، اما حقیقت این بود که راه برای شرکتهای روسی نیز بسته شد.
حال که بخشی از تحریمها برداشته شده است، کم کم بازیگران روس هم در حال بازگشت به ایران هستند. مثلاً بخشی از اولین فروش نفت ایران به اروپا در ابتدای سال جاری میلادی، به واسطه شرکت روسی لوک اویل فروخته شد. و خبرها و شایعات زیادی درباره تلاشهای زیادی کمپانی روسی برای ایفای نقش فعالانه در ایران وجود دارد. رفع این تحریمها همچنین به افزایش همکاری ایران و روسیه در زمینه انرژی هستهای و حمل و نقل کمک کرده است. و چشمانداز همکاری در صنایع دفاعی را تقویت کرده و شرکتهای صنایع دفاعی روسیه بسیار به این موضوع خوشبین هستند.
این از جنبه اقتصادی است. این روزها ایران و روسیه توسط بسیاری متحد در زمینه بحران سوریه خوانده میشوند. آیا شما روابط تهران و مسکو را شما فراتر از اتحاد اقتصادی، یک اتحاد استراتژیک هم میبینید؟
شاید من زیاد درباره موضوع اقتصاد صحبت کردم چون این حوزهای است که پس از توافق بهبود در آن بسیار مشهود است. اما این توافق، بر گفتمان سیاسی بین دو کشور هم تأثیرگذار بوده است. روسها آشکارا نشان دادهاند که به همکاری با ایران تمایل دارند و نقش فعال این کشور در دوران مذاکرات اتمی هم از سوی غرب و هم ایران مورد تقدیر قرار گرفت.
دستیابی به توافق همچنین ایران را به جمع کشورهایی بازگردانند که نقشی فعالانه در زمینه سایر مسائل بینالمللی بازی میکنند و این برای منافع روسیه در سوریه بسیار مهم بود. نمیتوانم بگویم که یک اتحاد تمام و کمال برای هماهنگی فعالیتهای نظامی و سیاسی بین تهران و مسکو شکل گرفته اما میتوانیم بگوییم که در راستای دستیابی به اهدافشان، این دو کشور بر روی هم حساب میکنند.
مورد دیگری که در زمینه دستیابی به توافق اتمی و ارتباطش با روسیه چشمگیر بود، همکاری روسیه با کشورهای غربی در مذاکرات و در زمانی بود که دو طرف بر سر بحران اوکراین اختلافات شدیدی داشتند. آیا آن همکاری در مذاکرات اتمی، به کاهش تنش بین روسیه و غرب کمک کرد؟
مسلم است که یکی از دستاوردهای این توافق، سیگنالهایی بود که روسیه به غرب فرستاد و گفت با وجود آن شرایط سخت، مسکو روابطش با غرب را قطع نمیکند. روسها نشان دادند که میتوانند در برخی موضوعات کمکی بسزا در مواجهه با مسائل بینالمللی بکنند. در عین حال ادامه مذاکرات اتمی در آن وضعیت، الزاماً به معنی تلاش برای بهبود روابطشان با غرب یا اروپاییها در مورد مسائل غیر از ایران نبود و در پی مبادله موضوع ایران در مقابل تنشهایش با غرب نبود.
دلیل اینکه روسیه به دنبال دستیابی به توافق اتمی بود این بود که اولاً در اختیار داشتن سلاح اتمی توسط ایران را غیرقابل قبول میدانست و تلاش داشت که شرایطی ایجاد شود که برنامه اتمی ایران به دستیابی به توانایی تولید سلاح منجر نشود.
دوم اینکه با توجه به شرایط سخت منطقه خاورمیانه، روسیه تلاش داشت تا ایران به دلیل برنامه هستهایاش درگیری نظامی پیدا کند که میتوانست به سقوط کشور منجر شود و نتایجی بسیار منفی بر ثبات سیاسی آن کشور داشته باشد. در نتیجه روسیه نمیخواست شاهد یک نقطه بحران دیگر در منطقه باشد.
و در نهایت اینکه مهم است که به وضعیت دشوار اقتصادی خود روسیه هم اشاره کنیم که پس از تحریمهایی که بر روسیه اعمال شد، روابطش با تهران اهمیت دیگری پیدا کرد. این ضروری بود که موانع روابط اقتصادی دو کشور از سر راه برداشته شود در نتیجه روسها بسیار علاقهمند به حل موضوع هستهای شدند.
موضوع پایانی که میخواهم با شما درباره آن صحبت کنم، مربوط به تنشی فزاینده به ایران و عربستان سعودی در ماههای پس از توافق است. در طول این ماهها همچنین ما چندین بار از سوی مسکو شنیدیم که تمایل به میانجیگری در این زمینه دارد که تهران و ریاض به آن واکنش آنچنانی نشان ندادند. به نظرتان مسکو در میان این تنش چه میتواند بکند و چگونه میانجیگری کند؟
خب این تنشهای بین تهران و ریاض چالشی جدی برای روسیه است چرا که سیاست کنونی روسیه در خاورمیانه، توازن است و مسکو در تلاش است تا با همه نقشآفرینان اصلی در خاورمیانه به دلایل مختلف، گفتمان داشته باشد اما این تنش بین ایران و عربستان طبیعتاً مسکو را به آن سمت میبرد که طرف یکی را در مقابل دیگری بگیرد. تا کنون روسیه از این کار امتناع کرده و پیشنهاد میانجیگری داده است.
در تئوری روسیه میتواند این نقش را ایفا کند چرا که رابطهای خوب با تهران دارد، و تا کنون روابط مناسبی با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس داشته است. اما در نهایت احتمالاً دو عامل در این زمینه تعیینکننده هستند. اولاً اراده دو کشور ایران و عربستان سعودی در این میان اهمیت دارد که تا کنون ارادهای برای بهبود روابط را ندیدیم.
و دوم نحوه ادامه وضعیت سوریه است. موفقیت رژیم سوریه، میتواند تأثیری بسیار منفی در قصد سعودیها به گفتوگو با تهران از طریق روسیه بگذارد و شکست رژیم یا حداقل شکستهای محلی آن میتواند تصمیم عکس در قصد ایران در گفتوگو با ریاض داشته باشد.