نوروز باستانی، نوروزش خوب است اما باستانی اش بد است. زیرا نوروز جشنی در خدمت حکومتهای استبدادی قبل از اسلام بود. این بخشی از سخنان ایت الله علی خامنه ای در ابتدای سال ۱۳۷۷ در شهر مشهد بود.
رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین میگوید: «باستانى» یعنى این که همه این جشنهاى دوره سال - مثل جشن «نوروز»، جشن «مهرگان»، یا جشنهاى دیگرى نظیر «خردادگان» و «مردادگان» و جشنهاى گوناگونى که قبل از اسلام بوده است - در خدمت به تعبیر او حکومتهاى استبدادى و سلطنتهاى پوسیده دوران جاهلیت ایران بود!
آیتالله علی خامنهای در روز اول بهار سال ۱۳۷۷ در شهر مشهد میگوید: اول فصل بهار که فصل رویش طبیعت و به تعبیر او اول بیداری باغ و راغ و بوستان است از ذوق و سلیقه ایرانی ناشی شده که آن را اول سال انتخاب کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران، بر این نکته هم تأکید میکند که انتخاب اول سال با شروع فصل بهار بهتر از اول زمستان است که به تعبیر او «وقت مردن و انجامد طبیعت و گیاه و نباتات» است و مسیحیان آن را اول سال خود انتخاب کردهاند.
پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ حاکمیت سعی میکرد از برخی آیینهای باستانی و ملی جلوگیری کند و به ویژه اگر به آن جنبه ملی داده شود. آیتالله احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران در سال۱۳۹۱:
حسن یوسفی اشکوری دین پژوه و پژوهشگر تاریخی ساکن آلمان بر این باور است که دلیل برخی از مخالفتها و انتقادهای روحانیون ایران با نوروز باستانی را به خاطر این است که از تاریخ پیش از اسلام آگاهی دقیقی ندارند و سنتها و آیینهای ایرانی را مخالف با ایدئولوژی سیاسی خود میبینند:
هر سال که از انقلاب سال ۵۷ میگذرد، حاکمیت جمهوری اسلامی تلاش میکند تا مردم از آیینها و سنتهای کهن ایرانی فاصله بگیرند و برخی از روحانیون از تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی از این آیینهای کهن به عنوان آیینهای ضد اسلام یاد میکنند. بخشی از صدای آیتالله مرتضی مطهری از روحانیون طراز اول دهه پنجاه خورشیدی که در فضای اینترنت منتشر شده:
اگر چه برخی از روحانیون جمهوری اسلامی با آداب و رسوم نوروز به جز بخش باستانی آن موافقند اما با مراسم باستانی چهارشنبه سوری چند دهه است که مخالفت میکنند. هر چند که در سالهای اخیر این مراسم با وجود حوادث تلخ ان ماهیتی دیگر پیدا کرده تا خانواده را از برگزاری ان برحذر دارند اما هنوز هم روحانیونی همانند آیتالله مکارم شیرازی فارغ از حوادث تلخ سالهای اخیر آن را خرافهپرستی میدانند.
مقامهای جمهوری اسلامی ایران از جمله آیتالله خامنهای در تریبونهای رسمی تأکید میکنند که در گذشته محتوای نوروز، محتوای انسانی و مردمی و خدایی نبود و مردم ایران نوروز را نگه داشتند اما محتوای باستانی ان را عوض کردند محتوایی که به تعبیر این مقامهای دولتی جنبه دینی پیدا کرده است. آیتالله علی خامنهای در سال ۱۳۷۸ در شهر مشهد:
در سالهای اخیر برخی از روحانیون ذینفوذ در جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند تا برخی از مناسبتهای مذهبی را به جای عید نوروز جشن بگیرند. هر چند که تاکنون تلاشی ناکام بوده، اما برجسته کردن مناسبتهای مذهبی با گرفتن جشن و چراغانی کردن خیابانها و پخش شربت و شیرینی از جمله کارهایی بوده که هرگز در روزهای عید نوروز انجام نمیشود. حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه و پژوهشگر تاریخی ساکن آلمان:
مشکلات اقتصادی و سختیهای زندگی سالهای اخیر در کنار نگاه خاص حاکمیت جمهوری اسلامی به جشنهای نوروز موجب شده کمی از شور و نشاط آن به نسبت به سالهای پیش از انقلاب سال ۵۷ کم شود اما بسیاری از ایرانیان جدا از اینکه حاکمیت چه نگاهی به چهارشنبه سوری و عید نوروز دارد، سعی میکنند درون خانوادههای خود با شور و شوق بسیار عید نوروز را با همان سنتهای کهن ایرانی جشن بگیرند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین میگوید: «باستانى» یعنى این که همه این جشنهاى دوره سال - مثل جشن «نوروز»، جشن «مهرگان»، یا جشنهاى دیگرى نظیر «خردادگان» و «مردادگان» و جشنهاى گوناگونى که قبل از اسلام بوده است - در خدمت به تعبیر او حکومتهاى استبدادى و سلطنتهاى پوسیده دوران جاهلیت ایران بود!
«اسلام عید نوروز را گرفت، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند، ما ایرانیها عید نوروز را دوست مىداریم و آن را جشن مىگیریم. اما جشن ما یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمى که برخورد مىکند، اینطور برخورد مىکند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافىِ از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمىکند؛ اما هیچ اشکالى نمىبیند که مردم - فرض بفرمایید - در مناسبتى از مناسبتهاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذّتِ صحیح و سالم ببرند. مانعى ندارد.»
آیتالله علی خامنهای در روز اول بهار سال ۱۳۷۷ در شهر مشهد میگوید: اول فصل بهار که فصل رویش طبیعت و به تعبیر او اول بیداری باغ و راغ و بوستان است از ذوق و سلیقه ایرانی ناشی شده که آن را اول سال انتخاب کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران، بر این نکته هم تأکید میکند که انتخاب اول سال با شروع فصل بهار بهتر از اول زمستان است که به تعبیر او «وقت مردن و انجامد طبیعت و گیاه و نباتات» است و مسیحیان آن را اول سال خود انتخاب کردهاند.
پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ حاکمیت سعی میکرد از برخی آیینهای باستانی و ملی جلوگیری کند و به ویژه اگر به آن جنبه ملی داده شود. آیتالله احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران در سال۱۳۹۱:
«اگر کسانی بخواهند این نوروز را با صبغه دینیاش فقط ببرند به صبغه ناسیونالیستی، فقط ببرند به صبغه ملیگراییاش، این همان جشنهای ۲۵۰۰ ساله ننگین شاهنشاهی است. آنها در شأن ملت نیست. نوروز دینی آری، اما ادای دیگران را درآوردن نادرست و غلط است.»
حسن یوسفی اشکوری دین پژوه و پژوهشگر تاریخی ساکن آلمان بر این باور است که دلیل برخی از مخالفتها و انتقادهای روحانیون ایران با نوروز باستانی را به خاطر این است که از تاریخ پیش از اسلام آگاهی دقیقی ندارند و سنتها و آیینهای ایرانی را مخالف با ایدئولوژی سیاسی خود میبینند:
«اصولاً در جمهوری اسلامی، با توجه به دیدگاه بسیار غلیظ اسلامگرایانهای که هست و اسلام و دین به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک برای هویتبخشی به حکومت مطرح شده، مسئولان جمهوری اسلامی با دید و انگیزه سیاسی هم نمیتوانند با سنتها و آیینهای ایرانی سازگاری و تمایلی داشته باشند، برای اینکه آن را مانند گذشته در تعارض با هویت دینی و با ایدئولوژی رسمی حکومتی خودشان میبینند.»
هر سال که از انقلاب سال ۵۷ میگذرد، حاکمیت جمهوری اسلامی تلاش میکند تا مردم از آیینها و سنتهای کهن ایرانی فاصله بگیرند و برخی از روحانیون از تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی از این آیینهای کهن به عنوان آیینهای ضد اسلام یاد میکنند. بخشی از صدای آیتالله مرتضی مطهری از روحانیون طراز اول دهه پنجاه خورشیدی که در فضای اینترنت منتشر شده:
«با سمنو پختن از نحسی خارج میشویم؟ ولی روزی که سمبل خرافه و حماقت ماست، روز تعطیلی است. بدانید این مسائل مال اسلام نیست.»
اگر چه برخی از روحانیون جمهوری اسلامی با آداب و رسوم نوروز به جز بخش باستانی آن موافقند اما با مراسم باستانی چهارشنبه سوری چند دهه است که مخالفت میکنند. هر چند که در سالهای اخیر این مراسم با وجود حوادث تلخ ان ماهیتی دیگر پیدا کرده تا خانواده را از برگزاری ان برحذر دارند اما هنوز هم روحانیونی همانند آیتالله مکارم شیرازی فارغ از حوادث تلخ سالهای اخیر آن را خرافهپرستی میدانند.
«این مراسم نوروز بخشی از آن کار بسیار مثبت و خوبی است، بخشی از آن خرافی است. آدم عاقل خوبهایش را میگیرد و جنبههای خرافیاش را رها میکند. اما آتش روشن کردن شب چهارشنبه سوری، واقعاً یک بدعت خرافی است، مخصوصاً با آن ذکری که میگویند؛ سرخی تو از برای من، زردی من از برای تو. اینها خرافات است.»
مقامهای جمهوری اسلامی ایران از جمله آیتالله خامنهای در تریبونهای رسمی تأکید میکنند که در گذشته محتوای نوروز، محتوای انسانی و مردمی و خدایی نبود و مردم ایران نوروز را نگه داشتند اما محتوای باستانی ان را عوض کردند محتوایی که به تعبیر این مقامهای دولتی جنبه دینی پیدا کرده است. آیتالله علی خامنهای در سال ۱۳۷۸ در شهر مشهد:
«شما ببینید در ایام تحویل، مردم چه مکانهایى اجتماع مىکنند! دیشب در اطراف آستان قدس رضوى، با اینکه نیمه شب بود، جاى سوزن انداختن نبود! یعنى عید نوروز، همراه با معنویت. یا دیشب - نیمه شب - هزاران انسان علاقهمند، از خواب و خانه و زندگى و محیط خانواده بیرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. یعنى جنبه معنوى. خوب؛ حالا یک نفر هم پیدا مىشود که از سرِ اشتباه و ندانمکارى، به جاى مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوى، تخت جمشید را زنده مىکند! البته تخت جمشید، یک اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسین مىکند و چون متعلّق به ما و مال ایرانیهاست، به آن افتخار هم مىکند؛ اما این غیر از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجّه به نقطهاى کنیم که در آن خبرى از معنویت نیست، بلکه نشانه طاغوتیگرى است!»
در سالهای اخیر برخی از روحانیون ذینفوذ در جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند تا برخی از مناسبتهای مذهبی را به جای عید نوروز جشن بگیرند. هر چند که تاکنون تلاشی ناکام بوده، اما برجسته کردن مناسبتهای مذهبی با گرفتن جشن و چراغانی کردن خیابانها و پخش شربت و شیرینی از جمله کارهایی بوده که هرگز در روزهای عید نوروز انجام نمیشود. حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه و پژوهشگر تاریخی ساکن آلمان:
«بله حتماً همین طور است. به خاطر اینکه آگاهانه و ناآگاهانه چارهای نمیدیدند که هویت ایرانیای که در تعارض با هویت اسلامی و به طور خاص در تعارض با ایدئولوژی و هویت رسمی جمهوری اسلامی بود، نمیتوانستند چندان به آن رسمیت دهند، و حتی در اوائل انقلاب برخی از افراد تلاش میکردند که مثلاً ۲۲ بهمن را به جای نوروز جا بزنند و بعد از طرفی دیگر هم بعضی جسنهای مذهبی مانند ۱۵ شعبان یا فرض کنیم عید غدیر را آیتالله خزعلی سالهاست تلاش میکند که به طور رسمی و غیر رسمی، حتی به عنوان اقدام سیاسی هم عمل میکند با رایزنی با حکومت که غدیر را جانشین جشن نوروز کند. بنابراین بله اینها کاملاً آگاهانه است که سنت نوروز را تحتالشعاع سنتهای اسلامی و جشنهای اسلامی قرار دهند و این همان طور که گفتم تن دادن به نوعی اصرار و اجتنابناپذیر بوده است برای مسئولان جمهوری اسلامی. وگرنه اگر قدرت داشتند و توانش را داشتند، قطعاً به طور مطلق نوروز را از رسمیت میانداختند و به نظر من به عنوان یک جشن یا یک روز رسمی در تاریخ ایران هم آن را نادیده میگرفتند.»
مشکلات اقتصادی و سختیهای زندگی سالهای اخیر در کنار نگاه خاص حاکمیت جمهوری اسلامی به جشنهای نوروز موجب شده کمی از شور و نشاط آن به نسبت به سالهای پیش از انقلاب سال ۵۷ کم شود اما بسیاری از ایرانیان جدا از اینکه حاکمیت چه نگاهی به چهارشنبه سوری و عید نوروز دارد، سعی میکنند درون خانوادههای خود با شور و شوق بسیار عید نوروز را با همان سنتهای کهن ایرانی جشن بگیرند.