گروهی به آن میگویند تئوری انتظار؛ میگویند مبارزات مدنی و پیش گرفتن روش اصلاحات گام به گام در مواجهه با حکومت ایران نمیتواند پاسخگوی مطالبات مردمی باشد؛ آنها از مبارزه مسلحانه دفاع میکنند. مخالفان این گروه اما مبارزه مسلحانه را توسل به همان ابزار سرکوبی میدانند که قدرت مسلط از آن بهره میگیرد. آنها میگویند خشونت خشونت را از بین نمیبرد.
این هفته در تابو با فرخ نگهدار از اعضای پیشین سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، و آسو حسنزاده، سخنگوی دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان، درباره مبارزه مسلحانه گفتوگو میکنیم.
اگر اجازه بفرمایید من این بحث را با آقای نگهدار آغاز میکنم. آقای نگهدار به عنوان فعال سیاسی که پیش از انقلاب خودتان عضو رده بالای سازمان چریکهای فدایی بودید، در آن زمان به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشتید و به نظرتان کارکرد داشت. چرا در آن زمان کارکرد داشت و شما چرا در آن زمان درگیر این نوع مبارزه بودید؟
فرخ نگهدار
فرخ نگهدار فعال سیاسی و از رهبران پیشین سازمان چریکهای فدایی خلق ایران است.
فرخ نگهدار: دلایل اصلی که در آن زمان مطرح میشد که مبارزه مسلحانه میتواند تغییری در شرایط به وجود بیاورد، مبتنی بر این اصل بود که تمام نیروهای سیاسی عملاً موجود در صحنه، از دور خارج شدند، و بعد از کودتای ۲۸ مرداد و بعد از وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ سرکوب شدند. برای اینکه ما یک شروع تازه داشته باشیم باید به تبلیغ مسلحانه بپردازیم. اگر ما دست به عملیات مسلحانه بزنیم این یک شور و شوقی در کشور درست میکند.
این بود که تئوریها بر این اساس تنظیم شد و وقتی که اتفاق سیاهکل اتفاق افتاد در تمام روشنفکران جامعه و در تمام متفکرین سیاسی جامعه ما یک شور و شوقی درست شد، آنها تشویق کردند کسانی را که دست به این اقدام زدند. فیلمها ساخته شد، موسیقیها ساخته شد، شعرها گفته شد و در دانشگاهها موج گستردهای به وجود آمد در حمایت از چریکهای فدایی که به تأسیس یک سازمان بزرگ انجامید.
تأکید میکنم که هدفی که در آن زمان چریکهای فدایی خلق در مقابلشان قرار دادند و آن بسیج یا به شور و شوق آوردن فعالین سیاسی بود، با عمل سیاهکل محقق شد.
آقای نگهدار دلایلی که آوردید برای اینکه در آن زمان به مبارزه مسلحانه اقدام کردید یا اعتقاد داشتید خب دلایلی است که میشود الان هم [درباره آنها] پرسید. چطور شد که در شرایط بعدی و در طول زمان شما نظرتان را عوض کردید و به این نتیجه رسیدید که الان مبارزه مسلحانه دیگر نتیجهای ندارد.
نگهدار: دلیل اول که دلیل منطقی و عقلانی است، اینکه در درازمدت وقتی شما به مبارزه مسلحانه ادامه میدهید عملاً از آن اهدافی که فراروی خود قرار میدهید، مثلاً گسترش حقوق بشر، دموکراسی، بهبود وضعیت بین دولت و مردم، از آنها به تدریج فاصله میگیرید و حتی در درون خود سازمانهای مسلح نوعی فضای خشونتبار حاکم میشود.
دومین دلیل برمیگردد به وضعیت سیاسی. در آن زمان، ئتوریسینهای جنبش چریکی گفتند که شاه همه راهها را به روی مردم بسته و فعالیت مدنی غیرممکن است. ولی بعد از انقلاب، به خصوص بعد از دهه سیاه ۶۰، فضای سیاسی شکسته شد. بعد از دوم خرداد ۷۶ و فعالیت مدنی به طور گسترده در جامعه جریان دارد و این ادعا که هیچ شکل مبارزه دیگری عملی نیست به جز مبارزه مسلحانه دیگر خریداری ندارد. یعنی وقتی شما عمل مسلحانه هم مرتکب میشوید، میبینید که در جامعه به جای تأثیر مثبت گذاشتن تأثیر منفی دارد.
اجازه بدهید ببینیم آقای حسنزاده که صحبتهای شما را شنیدند، نظرشان چیست. آقای حسنزاده خب آقای نگهدار معتقدند که بعد از انقلاب و شاید از دهه هفتاد به بعد، به هر حال فعالیتهای مدنی الان جریان دارد و مبارزات مسلحانه میتواند حتی اثر منفی داشته باشد. شما در این مورد چه نظری دارید؟
آسو حسنزاده
آسو حسنزاده، سخنگوی دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان است.
آسو حسنزاده: اصولاً من با طرح این مسئله که موافق یا مخالف مبارزه مسلحانه هستیم یا نه، مشکل دارم. هیچ انسانی که عقل سلیم داشته باشد و هیچ جریان سیاسی که مسئول باشد، علاقهمند به جنگ و خونریزی و کشتار و اینها نیست؛ فارغ از اینکه ملتهایی که از حق سرنوشت برخوردارند، در مقابل زور و ستم میخواهند از خودشان دفاع کنند، بنا بر مصوبات بینالمللی این حق را دارند که متوسل به شیوههای قهرآمیز مبارزه هم بشوند.
ولی در واقع به جای اینکه ما بگوییم که این شیوه از مبارزه را بر این شیوه ترجیح میدهیم یا موافق یا مخالف مبارزه مسلحانه هستیم یا نه، باید از خودمان بپرسیم که چه کار باید کرد ما به عنوان حزب دموکرات…
این پرسش دیگری است آقای حسنزاده. به هر حال به عنوان حزب دموکرات کردستان شما اقدام به عملیات مسلحانه را به طور رسمی از دستور کارتان خارج نکردید. بنابراین این پرسش دیگری است که باید شرایط چه گونه باشد که حالا مبارزه مسلحانه بشود یا نشود.
حسنزاده: بله من این صحبتها را عرض کردم، به خاطر این بود که شرایطی که آقای نگهدار تعریف کردند دقیقاً کاملاً مشابه با شرایطی است که الان وجود دارد. بر همه آشکار است که مثلاً در چارچوب جمهوری اسلامی مبارزه مدنی واقعاً با محدودیتها و ظرفیتهای بسیار محدودی که هست، کسانی که میخواهند از طریق مدنی و طُرُق مسالمتآمیز خواستههای خودشان را به نمایش بگذارند، مورد تعقیب قرار میگیرند.
اصولاً مبارزه مدنی در مقابل حکومتی میتواند معنی داشته باشد که خود این حکومت مدنی باشد و در مقابل حکومتهای میلیتاری و سرکوبگر واقعاً صحبت از مبارزه مدنی بسیار مشکل است. با این حال هم به دلیل اینکه مسئله کردستان راه حل نظامی ندارد، ما بر این باور بودهایم و هنوز هم هستیم که مبارزه ما امروز باید یک مبارزه متعدد الابعاد باشد. یعنی همه بسترها و همه متدهای مشروع مبارزه اعم از مبارزه مدنی و انقلابی و یا سیاسی مسلحانه را با هم به صورت متناوب به کار بگیرد و یکی از روشهای مبارزه را نباید مزاحم و یا تهدید بر روش دیگر مبارزه تلقی کرد.
اجازه بدهید من از آقای نگهدار بپرسم. آقای حسنزاده به نکتهای اشاره کردند و آن اینکه به هر حال حکومت در ایران قدرت مطلق را در اختیار دارد. ایشان از حکومت ایران با عنوان حکومت دیکتاتوری یاد کردند. میخواهم بدانم شما در این موضوع چه پاسخی دارید. مثلاً اگر برگردیم به همان زمانی که شما از تئوریها صحبت کردید؛ آقای پویان در کتاب «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» صحبتش بر سر این است که قدرت مطلق حکومت و ضعف مطلق مردم و طبقه کارگر، باعث میشود که ما به مبارزه مسلحانه رو بیاوریم. تقریباً چیزی است که آقای حسنزاده میگویند.
نگهدار: بعد از کشاکشهایی که ما با حکومت در دهه ۶۰ داشتیم، در دهه ۷۰ و ۸۰ و الان در دهه ۹۰ به تدریج ما به حکومتی نزدیک میشویم که رأی مردم تا حدی در عرصههایی تأثیر دارد در ساختار سیاسی و در رویکردهایی که حکومت در پیش میگیرد. ما در دوران قبل از انقلاب با رأی مردم اصلاً مواجه نبودیم و اینها محصول یک مبارزه طولانی مدنی با اقتدارگرایی و دیکتاتوری است.
یکی از نتایجی که ما میخواهیم از مبارزه مسلحانه بگیریم، این است که روی اقشار اجتماعی و مردم تأثیر بگذاریم و آنها را به طرف اهداف خودمان نزدیک کنیم یا نیروهای سیاسی کشور را یا نیروهای بینالمللی و جهانی را.
اگر مبارزه مسلحانه ما این طور شود که مثلاً فقط قدرتهای خارجی بیایند از ما حمایت بکنند، یا قدرتهای منطقهای که منافع منطقهای دارند، ولی روی مردم کشور خودمان یا جامعه یا ملت یا قومی که داریم برایش مبارزه میکنیم تأثیر منفی بگذارد و آنها را از ما دور بکند و ما را منزوی بکند، خب این کار اشتباهی است.
آقای حسنزاده به این نکته لطفاً پاسخ بدهید، پرسش من هم از شما این خواهد بود که به هر حال ما میبینیم که در زمان درگیریهای آغاز انقلاب، احزاب کُرد قدرت نظامی بیشتری داشتند. در طول چهار دهه که از انقلاب گذشته این احزاب نه تنها به خواستههاشان نرسیدند بلکه به لحاظ نظامی هم به مراتب ضعیفتر شدند و حکومتی هم که به آن منتقد هستند، قویتر شده. بنابراین چه منطقی وجود دارد که مبارزه مسلحانه همچنان یکی از گزینهها باشد؟
حسنزاده: بله من عرض کنم که تا جایی که قانون بشردوستی، و قوانین و متدهای مشروع جنگ رعایت بشود و به تروریسم متوسل نشویم؛ روشهای قهرآمیز هم کاملاً مشروع است. درست است ما در دو دهه گذشته مقاومت مسلحانه خودمان را تا حد قابل ملاحظهای کمرنگ کردیم، ولی این نه به خاطر نفی این متد مبارزه است، بلکه به دلیل در نظر گرفتن شاید خاصی است که مخصوصاً وضعیتی که در کردستان عراق پیش آمده.
چهگوارا هم میگفت که این ذهنی که میتواند این اراده را درست بکند که شرایط عینی را به کار بگیرد تا وقتی که ما این اراده را نداشته باشیم طبیعتاً تعادل قوا هم از اینکه از چیزی که هست بدتر میشود.
آقای حسنزاده این روش قهرآمیز که معتقد هستید همچنان میتواند در مبارزهای که به آن پایبند هستید اثر داشته باشد، اگر پایگاه مردمی نداشته باشد و اگر که با نیروهای سیاسی فعال در داخل ایران در ارتباط نباشد تا چه حد میتواند مؤثر باشد این پرسشی بود که آقای نگهدار هم مطرح کردند.
حسنزاده: بالعکس احزاب کُرد ایران در میان تمامی جریانات اپوزیسیون ایرانی، بیشترین نزدیکی را به مردم خودشان دارند به دلیل جغرافیایی، و پایگاه مردمی هم داریم. حضور پیشمرگان ما در داخل کردستان ایران همیشه بوده و این باعث شده پایگاه مردمی احزاب کردستان و حزب دموکرات از گذشته ضعیفتر نشود. پس این حقیقت ندارد.
ما هدفمان بیشتر این است که یک بُعد عملی و میدانی به مبارزه خودمان ببخشیم. در کلیه مواردی که در درگیریهای سالهای گذشته صورت گرفته در واقع پیشمرگان کُرد ایرانی، پیشمرگان حزب دموکرات یا به کمین افتادهاند یا مورد حمله نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند به علاوه اینکه همان طور که عرض کردم این حق مشروع ملت ماست که به صورت مسلحانه و قهرآمیز هم از خودش دفاع بکند، هدف اصلی در سالهای اخیر و در شرایط کنونی این است که دقیقاً برای تقویت حضور میدانی و پایگاه مردمی احزاب و تأثیر گذاشتن بر صفوف مبارزاتی مردم در داخل کشور، باید فقط به روشهای مجازی در داخل کشور خودمان و مردم خودمان باشیم.
آقای نگهدار، صحبتهای آقای حسنزاده را شنیدید. این حق مشروع مردم که آقای حسنزاده از آن صحبت میکنند یا از چهگوارا نقل قول میآورند و از روشهای قهرآمیز صحبت میکنند، فکر میکنید با این روشها و با نکتهای که مطرح میشود در مبارزه مسلحانه که از همان ابزار سرکوبی استفاده میکند که امر مسلط استفاده میکند. آیا فکر میکنید با این روشها در جهان امروز میشود بر گروههای مختلف اجتماعی اثرگذاری داشت؟
نگهدار: در ایران امروز از جنبه نظری ما خودمان در مبارزه بودیم و دیدیم. مثل بومرنگ میماند، شما نمیتوانید با دیگری خشونت بکنید و در درون سازمان خودتان از خشونت جلوگیری بکنید. روابط، روابط توطئهآمیز خواهد شد در طول زمان این گونه خواهد شد.
من بر اساس ارزیابی عینی و واقعی از نتایج عمل مسلحانه به دو نکته اشاره میکنم. یکی اینکه ما همیشه معتقد بودیم در دورانهای قبل از انقلاب که اگر رفتار حکومتها خشونتآمیز شد ما میتوانیم، حق داریم و مشروعیت داریم که دست به خشونت بزنیم. آقای حسنزاده در این مورد اشاره میکنند.
من هم در پاسخ به این استراتژی تأکید میکنم که اگر شما روش خودتان را تابع روش حکومت کنید آن وقت این حکومت این اختیار را دادید که شما را به آنجایی ببرد که آن قدر به خشونت متوسل بشوید که تمام دنیا و تمام مردم از شما متنفر بشوند. من اطمینان دارم یعنی، سازمانهایی الان داریم که وقتی گفتند ما روشمان را تابع روش حکومت میکنیم آن قدر افراط کردند در این نوع خشونتگرایی که الان منفور اکثریت بزرگ جامعه هستند. بنابراین ما نباید روش خودمان را تابع روش حکومت بکنیم. برعکس باید تلاش کنیم حکومت را روشهایش را تحت تأثیر اخلاق، ایدهآلها و نظریات خودمان در بیاوریم.
دومین مسئله، مسئله تأثیر عینی و عملی دست بردن به سلاح است. آقای حسنزاده میفرمایند که ما پایگاه اجتماعی خودمان را گسترش دادیم. برای اینکه بفهمیم آیا پایگاه اجتماعی گسترش پیدا کرده یا نه باید نشانههایی در بطن جامعه ببینیم. ما وقتی در سال ۴۹ مبارزه مسلحانه را شروع کردیم، واکنش وسیعی در شعرهایی که در آن زمان گفته شد، در داستانها و حماسههایی که سروده شد، در محافلی که مینشستند و به یاد آن شهید با همدیگر عهد میبستند که تا پای جان بایستند، اینها را دیدیم. امروز ما یک بیت شعر، دریغ از یک داستان، دریغ از یک واکنش اجتماعی احساسی و عاطفی در جامعه کردستان از مبارزه مسلحانه. نیست، سکوت است. فیلمی ساخته نمیشود در مورد مبارزه مسلحانه. علائم را باید ببینیم، که الان وجود ندارد.
پاسخ آقای حسنزاده را بشنویم. آقای حسنزاده شما نمیتوانید خشونت کنید و آن وقت در درون سازمان خودتان خشونت نباشد؛ صحبتی است که آقای نگهدار میکنند. بعد در مورد اینکه شما به هر حال با اعتقاد به اینکه مبارزه مسلحانه هم یکی از گزینهها باشد خودتان را تابع روش حکومت میکنید. چه پاسخی برای این صحبتها دارید؟
حسنزاده: نه به هیچوجه اینگونه نیست. قبل از هر چیز عرض کنم در حکومتی و در کشوری که دموکراسی نباشد و هیچ وسیله دموکراتیکی برای اندازهگیری پایگاه مردمی جریانات اپوزیسیون وجود نداشته باشد و شفافیت وجود نداشته باشد، خیلی مشکل است که ما بگوییم مثلاً پایگاه مردمی احزاب کُردی ضعیف شده است. تنها روشی که من الان به ذهنم میآید این است که پس از نزدیک به چهل سال حضور در خارج از کشور، جناب آقای نگهدار عزیز تشریف بیاورند با پیشمرگان ما یک سری به کردستان ایران بزنند و آن زمان شاید بهتر بتوانند اندازه بگیرند که آیا پایگاه مردمی گسترش یافته یا تضعیف شده.
ببینید آقای نگهدار، من نگفتم که ما میخواهیم خشونت را با خشونت جواب بدهیم. با اینکه همیشه مسئولیت دولت در تعیین روشهای مبارزاتی و امر سیاسی مخالفان سنگینتر است، و این معمولاً حکومتهای مرکزی هستند که روشهای مبارزاتی را تعیین میکنند. ولی با این حال ما همیشه گفتیم که این جمهوری اسلامی نیست که باید میدان مبارزه را و روشهای مبارزه را برای ما تعیین بکند و اگر در این جریان به پیشمرگان ما حمله شود، طبیعتاً از خودشان دفاع خواهند کرد.
من خیلی تعجب میکنم که آقای نگهدار عزیز میگویند که شرایط آن زمان یعنی قبل از انقلاب ۵۷ برای مبارزه مسلحانه مساعد بود، حالا نیست. ایشان گفتند الان انتخابات هست. به نظر من این هم واقعیت ندارد. شاید رقابتهایی، یا ظرفیتهایی یا سناریوهایی در این چارچوب پروسههای سیاسی داخل کشور، داخل ایران وجود دارد، ولی در واقع استبدادی که الان در سایه جمهوری اسلامی و سرکوبی که در سایه جمهوری اسلامی دیده میشود، به مراتب بیشتر چیزی است که آن زمان دیده میشد با اینکه تحت لفافه انتخابات و روشهای اینگونه هم یعنی یک مقبولیتی به آن داده بشود.
متأسفانه مخالفت با مبارزه مسلحانه هم در واقع شده، فرصتی برای ابراز مخالفت با خواستهها. من نمیفهمم چرا به جای سرزنش کُردها، رژیم را خطاب قرار نمیدهید و متوجه مسئولیت خودش نمیکنید. خانم حیدری من خیلی متأسفم فضای سیاسی اپوزیسیون، و یا فضای سیاسی و رسانهای ایرانی در خارج کشور، فقط وقتی واقعاً به خواستها و مسائل مربوط به مردم کردستان توجه میکند که درگیری صورت میگیرد. این خیلی گویاست.
از همان اوایل انقلاب شاهد بودید که چگونه به مردم کردستان به فجیعانهترین شیوه حمله شد، جنایت جنگی در حقشان صورت گرفت، سیاست سرزمین سوخته را در حقشان اعمال کردند؛ در مقابل هم احزاب کُردی همه تلاششان برای حل مسالمتآمیز این مسئله کردستان بود و حتی بعداً هم که مقاومت مسلحانه را در پیش گرفتند در مواردی که ممکن بود حتی این اشارهها را هم به مردم خودشان در داخل کردستان دادند مثلاً در مواردی از انتخابات که دنبال یک مشارکت سیاسی هم هستند.
اجازه بدهید من برگردم به آقای نگهدار…
حسنزاده: رژیم جمهوری اسلامی به جای استقبال از مواضع ما، هیچ گاه دست از امنیتی کردن فضای کردستان برنداشته… هنوز که هنوز است به کولبرها شلیک میکنند. اینها که مبارزه مسلحانه نمیکنند!
اجازه بدهید که ما در زمان کوتاهی که باقی مانده این نکته را مطرح بکنیم. آقای حسنزاده به نکته مهمی اشاره میکنند و آن رفتار حکومت است در قبال مناطقی مثل کردستان که حالا وقتی صحبت از مبارزه مسلحانه میشود در این مناطق فعالانی هستند که همچنان به این مبارزه اعتقاد دارند ولی خب این مناطق هم مناطقی هستند که در حاشیه گذاشته شدهاند، دچار محرومیت هستند، نادیده گرفته میشوند، امکانات بسیار اندکی به آنها داده میشود و با مسائلی از این دست روبهرو هستند که شاید کسانی از شما بپرسند که مثلاً فعالیت مدنی به آن شکلی که در تهران میتواند به تدریج نتیجه بگیرد، آیا در این مناطق هم میتواند با شرایطی که دارند نتیجه بگیرد؟
نگهدار: خب البته که فکتها و شواهد بسیار است که تلاشهای مردم کردستان برای اینکه آن هویت خودشان را، آن هستی خودشان را به منصه ظهور برسانند، و فرهنگ خودشان را پیگیری کنند، تکامل دهند و گسترش دهند، اتفاق افتاده.
الان موسیقی کُردی یکی از ارکان موسیقی ملی ما شده و هر زمان هم بیشتر تمایل عمومی در سراسر ایران و به خصوص در منطقه کردستان، و نه فقط کردستان ایران بلکه به همت هنرمندان ایران در سراسر مناطق کُردی این موسیقی شنیده میشود. زبان کُردی همین امروز بر اساس تلاشی که مستمراً فعالین کُرد پی گرفتهاند، امروز در برخی از مدارس، اگر نگوییم تمام آن، تدریس میشود. اصل ۱۵ قانون اساسی که عده زیاد از فعالان دنبالش هستند که آن را بالأخره به اجرا در بیاورند.
شوراهای محلی عموماً این حق را به دست آوردند بعد از صد سال، بعد از انقلاب مشروطه و پنجاه سال بعد از انقلاب ایران بالأخره در همین اواخر که شوراها را تشکیل بدهند.
اینکه فعالیت مدنی ثمر ندارد یا نومید کردن مردم از اینکه خودشان برخیزند و از سرزمین خودشان، از فرهنگ خودشان از هستی خودشان دفاع بکنند، این حرف به نظر من نومیدکننده است، نباید یک چنین حرفی زد.
ببینید در بحث آقای حسنزاده مطرح شد که به جای سرزنش کردن کُردها، حکومت را مورد نقد قرار بدهیم. شاید هم خطاب به ماست. این بحث به هیچوجه، این را خواستم تصریح بکنم، به هیچوجه یک حالت نقد کُردها نیست.
بله بحث ما اساساً این نبود.
نگهدار: روشن بگویم این نقد راجع یک روش مبارزه برای رسیدن به اهداف است. جمعبندی من این است که امروز هر یک از نیروهای سیاسی در منطقهای به اسم ایران، اگر دست به مبارزه مسلحانه بزنند به علت شرایط مشخصی که ما در آن به سر میبریم، این امر به تشدید خشونت و رویگردانی همان جریان از ایدهآلهای ضدخشونتی که در درون خودش میپرورده منجر خواهد شد و رابطه اینها را با مردم دورتر میکند و نتایجی را که میخواهد برای پیش بگیرد این مبارزه مسلحانه در مقابل خودش قرار بدهد به آن نتایج دست پیدا نمیکند به این علت من باهاش مخالفم.
آقای حسنزاده اگر پاسخی به آقای نگهدار دارید و اینکه جمعبندی صحبتهاتان را بشنویم.
حسنزاده: بله من عرض کنم به هیچوجه نمیخواهم از اهمیت مسائل فرهنگی، زبان، موسیقی بکاهم یا اینکه شما خانم حیدری که گفتید که مسئله محرومیت مناطق کردستان، این هم خیلی اهمیت دارد ولی مسئله کردستان قبل از هر چیزی، یک مسئله سیاسی است. یعنی به دلیل سیاسی بودن مسئله، به دلیل اینکه صحبت از حق تعیین سرنوشت یک بخش از یک ملت است حالا در چارچوب ایران هم که باشد، همه اینها باعث شده که یک نگاه امنیتی وجود داشته باشد و در زمینههای فرهگی و اقتصادی هم اعمال تبعیض شود.
در دوران آقای خاتمی و هم در دوران آقای روحانی هم با اینکه با دورههای دیگر طبیعتاً تفاوتهایی بوده، ولی در کردستان اعدامهای سیاسی ادامه داشته و شلیک نیروهای انتظامی به کُردها، مخصوصاً حتی کسانی که کاملاً غیرسیاسی و غیرنظامی بودهاند، ادامه داشته. پس موضوع یک موضوع سیاسی است.
جمهوری اسلامی از اوایل انقلاب سعی کرده که یک چهره خشونتآمیز از کُردها نشان دهد، در حالی که مبارزه و حتی مقاومت مسلحانه ما یک خصلت انسانی کامل داشت. ما هیچگاه بمبگذاری نکردیم. مرتب اسیران جنگی را آزاد میکردیم. مرتب طرفدار مذاکره و حل مسالمتآمیز و حتی مشارکت سیاسی هم بودیم همان طور که گفتم.
پس نمیشود از یک طرف جمهوری اسلامی به سیاست تبعیض و سرکوب به کار خودش ادامه بدهد و از طرف دیگر در این طیفهای دیگر جامعه هم درکی وجود نداشته باشد از خواستها و مطالبات و وضعیت کردستان -منظورم در داخل اپوزیسیون ایرانی است- و ما را سرزنش کنند، دوباره میگویم ما را سرزنش بکنند که چرا نمیخواهیم به جامعه خودمان به مردم خودمان نزدیک بشویم و به ادامه دادن وضعیت موجود، قناعت کنیم.
هدف این است که ما چگونه میتوانیم مبارزه را میدانیتر کنیم که جمهوری اسلامی در سیاستهایی که در ظرف این چهل سال در پیش گرفته، عقبنشینیهایی بکند. هر گاه جمهوری اسلامی شرایطی را که مثلاً قبل از جنگ اخیر پ ک ک با حکومت ترکیه در گرفت، در کردستان ایران و یا در سراسر ایران ایجاد کرد، چون مسائل کردستان خیلی مربوط به فضای سیاسی کل کشور، آن زمان اگر ما از آن استفاده کردیم اگر از ظرفیتهای واقعی حل پیشبرد مسائل خودمان استفاده نکردیم و دوباره متوسل به زور شدیم که هنوز هم نشدیم دوباره میگویم مقاومت مسلحانه بوده هدف حضور میدانی بوده، ولی اگر این کار را نکردیم آن زمان میشود مورد سرزنش قرار بگیریم.
خیلی سپاسگزارم از شما آسو حسنزاده و فرخ نگهدار در تابوی این هفته با من همراه بودید.