اتوبوس تندرو یعنی اتوبوسی که تند برود. اتوبوسهای تندروی تهران اما انگار خیلی تند میروند، تا جایی که حتی روی خط عابر پیاده هم مسافران را زیر میگیرند و گاهی له و لورده میکنند و گاه به کما میفرستندشان.
هفته گذشته یک بار دیگر یک شهروند دیگر به خاطر تصادف با بیآرتی راهی بیمارستان شد. چند روزی در کما ماند و البته شانس آن را داشت که به زندگی برگردد. در این میان اما خیلیها بار دیگر نگران سرعت بیش از حد و اندازه بیآرتیهای تهران شدند.
سال گذشته هم خارج شدن بیآرتی خیابان ولیعصر از مسیر به دلیل سرعت زیاد ۱۶ شهروند را راهی بیمارستان کرد. در همان سال تصادف دو بیآرتی دیگر در خیابان دماوند هم ۱۰ مجروح دیگر به جا گذاشت. همان موقع شهروندان برابر دوربینهای تلویزیون دولتی ایران حاضر شدند و همه از سرعت بیش از حد بیآرتیها اظهار نگرانی کردند:
پای تصادفهای بیآرتی تهران اما این اواخر به فضای مجازی هم باز شد. کاربران فضای مجازی راهکارهای زیادی ارائه دادند. از حذف کامل خط بیآرتی گرفته تا نظارت وکنترل بر سرعت اتوبوسها. نظارت بر رفتار رانندهها و تأمین روشنایی خطوط و رسمیت دادند به خطوط عابر پیاده در این مسیرها.
حالا آخرین تصادف بیآرتی هم به خیر گذشته. اما آنها که در خیابان ولیعصر رفت و آمد میکنند یا در تهران پارس و خاوران یا بیهقی و آزادی و میدان قدس، همچنان نگران بیآرتیها هستند. بیآرتی اما از کجا آمد و چرا آمد؟ از مریم سخایی روزنامه نگار و کارشناس در حوزه مسایل شهری بشنویم:
سال ۱۳۸۶ بود. حد فاصل میان آزادی تا تهران پارس. محمدباقر قالیباف شهردار پایتخت در اوج اختلافها با مجموعه دولت رقیب انتخاباتیاش محمود احمدینژاد گرفتار بحران توسعه نیافتگی متروی تهران بود و ترافیکی که هر روز سنگینتر میشد. آقای قالیباف تصمیم تازهای گرفت. راهاندازی سامانه اتوبوس تندروی تهران که امروز شهروندان با نام مخفف بیآرتی میشناسندش. Bus Rapid Transit این اولین سامانه تندرو در ایران بود که شهرداری تهران با تبلیغات فراوان در حد فاصل چهارراه تهران پارس در شرق تهران تا میدان آزادی در غرب تهران آن را به راه میانداخت.
در آن تابستان گرم سال ۸۶ پایتخت نشینها از این که هرچه کمتر در مسیرهای طولانی و پرترافیک پشت چراغ قرمز میمانند و هرچه زودتر به مقصد میرسند حسابی به شوق آمدند. از آن تابستان گرم تا به امروز بیآرتی تا شش خط دیگر گسترش پیدا کرده و فعال شده است. با این حال از همان آغاز پروژه هم مخالفتهایی با اجرای آن در کلانشهری مثل تهران وجود داشت. از شورای شهر گرفته تا پلیس راهنمایی و رانندگی و حتی وزارت کشور.
مخالفان میگفتند هماهنگیهای لازم انجام نشده و طرح ابهامات کارشناسی دارد. مخالفان میگفتند اجرای شتابزده و غیرکارشناسی اتوبوس تندرو میتواند به اهداف ضد خودش دست پیدا کند. با این حال بیآرتی شهر تهران راهاندازی شد و شروع کرد به خدماترسانی به جمعیت آینده و رونده تهران بزرگ بی پایان. روزانه بیش از ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار شهروند تهرانی تنها با استفاده از اتوبوس جابهجا میشوند.
سهم اتوبوسهای بیآرتی از این رقم حدود روزی دو میلیون نفر است. اتوبوسهای بیآرتی تنها سه درصد از ناوگان اتوبوسرانی پایتخت را تشکیل میدهند. با این حال این درصدی نیست که در کلانشهری مثل تهران به سادگی بتوان از کنارش گذشت. اما همزمان این پرسش هم هر روز که از خدماترسانی بیآرتی گذشته پررنگتر شده. آیا کلانشهرها الزاماً به توسعه بیآرتی نیازمندند؟ مریم سخایی:
خیلیها میگویند خصوصیسازی سامانه اتوبوسهای تندرو بلای جان مردم شده. آنها میگویند رانندههای بیآرتی هرچه سریعتر برانند و زودتر بروند و برگردند پول بیشتری به دست میآورند و به همین دلیل است که با چنین سرعتی در طول مسیرها و ایستگاهها میرانند.
آیا نظارت مستقیم و مستمری بر فعالیت بیآرتی تهران وجود ندارد؟ چرا هرازگاهی در خبرها میشنویم که شهروندانی قربانی برخورد وتصادف با بیآرتی شدند؟ خانم سخایی از جمله از فقدان آموزش میگوید:
سامانه اتوبوسهای تندرو پایتخت در ۷ خط و این طور که شهرداری تهران میگوید هر دو دقیقه یک بار مسافران درون شهری را جابهجا میکند. اما این طور که شهروندان میگویند و آمار تصادفات دقت در این خطوط همیشه هم به اندازه سرعت نیست.
هفته گذشته یک بار دیگر یک شهروند دیگر به خاطر تصادف با بیآرتی راهی بیمارستان شد. چند روزی در کما ماند و البته شانس آن را داشت که به زندگی برگردد. در این میان اما خیلیها بار دیگر نگران سرعت بیش از حد و اندازه بیآرتیهای تهران شدند.
سال گذشته هم خارج شدن بیآرتی خیابان ولیعصر از مسیر به دلیل سرعت زیاد ۱۶ شهروند را راهی بیمارستان کرد. در همان سال تصادف دو بیآرتی دیگر در خیابان دماوند هم ۱۰ مجروح دیگر به جا گذاشت. همان موقع شهروندان برابر دوربینهای تلویزیون دولتی ایران حاضر شدند و همه از سرعت بیش از حد بیآرتیها اظهار نگرانی کردند:
ـ سرعتشان خیلی زیاد است. چون سرعتی که اینها میروند اصلاً غیرقابل قبول است.
ـ هیچ نظارتی به اینها نیست.
ـ مردم الان دارند اطمینان میکنند بیآرتی سوار میشوند و ماشین شخصیشان را نمیآورند. اگر قرار باشد توی ماشین عمومی هم امنیت جانی نداشته باشند خب مردم باید دوچرخه بگیرند بیایند بیرون دیگر.
ـ رقابت شدیدی با هم دارند. یعنی یک فکری باید به حال این مسیر بکنند.
ـ هیچ نظارتی به اینها نیست.
ـ مردم الان دارند اطمینان میکنند بیآرتی سوار میشوند و ماشین شخصیشان را نمیآورند. اگر قرار باشد توی ماشین عمومی هم امنیت جانی نداشته باشند خب مردم باید دوچرخه بگیرند بیایند بیرون دیگر.
ـ رقابت شدیدی با هم دارند. یعنی یک فکری باید به حال این مسیر بکنند.
پای تصادفهای بیآرتی تهران اما این اواخر به فضای مجازی هم باز شد. کاربران فضای مجازی راهکارهای زیادی ارائه دادند. از حذف کامل خط بیآرتی گرفته تا نظارت وکنترل بر سرعت اتوبوسها. نظارت بر رفتار رانندهها و تأمین روشنایی خطوط و رسمیت دادند به خطوط عابر پیاده در این مسیرها.
حالا آخرین تصادف بیآرتی هم به خیر گذشته. اما آنها که در خیابان ولیعصر رفت و آمد میکنند یا در تهران پارس و خاوران یا بیهقی و آزادی و میدان قدس، همچنان نگران بیآرتیها هستند. بیآرتی اما از کجا آمد و چرا آمد؟ از مریم سخایی روزنامه نگار و کارشناس در حوزه مسایل شهری بشنویم:
«گویا زمان آقای قالیباف به خاطر اینکه دعواهایی که توی شهرداری بوده و مشکلاتی که آقای قالبیاف با آقای احمدینژاد داشت و بودجه مترو تزریق نمیشد آقای قالیباف تصمیم گیرفتند که روی بیآرتی سرمایهگذاری کنند. که خب یک جاهایی جواب داده ولی اصرار بر اینکه فقط روی این خطوط سرمایه گذاری بشود و اینکه راهاندازی شبکه مترو به کندی پیش برود خب این میتواند ضررهایی هم همراهش باشد. و اینکه اصرار بر اینکه به هر شکلی بیآرتی در تهران راهاندازی شود. یعنی اینکه در بزرگراه رسالت که یک جاهایی از ترافیک اشباع هست بیآرتی به صورت منقطع اجرا شده. خب این منقطع اجرا شدن و کامل اجرا نشدن دارای معایب بسیاری هست.»
سال ۱۳۸۶ بود. حد فاصل میان آزادی تا تهران پارس. محمدباقر قالیباف شهردار پایتخت در اوج اختلافها با مجموعه دولت رقیب انتخاباتیاش محمود احمدینژاد گرفتار بحران توسعه نیافتگی متروی تهران بود و ترافیکی که هر روز سنگینتر میشد. آقای قالیباف تصمیم تازهای گرفت. راهاندازی سامانه اتوبوس تندروی تهران که امروز شهروندان با نام مخفف بیآرتی میشناسندش. Bus Rapid Transit این اولین سامانه تندرو در ایران بود که شهرداری تهران با تبلیغات فراوان در حد فاصل چهارراه تهران پارس در شرق تهران تا میدان آزادی در غرب تهران آن را به راه میانداخت.
در آن تابستان گرم سال ۸۶ پایتخت نشینها از این که هرچه کمتر در مسیرهای طولانی و پرترافیک پشت چراغ قرمز میمانند و هرچه زودتر به مقصد میرسند حسابی به شوق آمدند. از آن تابستان گرم تا به امروز بیآرتی تا شش خط دیگر گسترش پیدا کرده و فعال شده است. با این حال از همان آغاز پروژه هم مخالفتهایی با اجرای آن در کلانشهری مثل تهران وجود داشت. از شورای شهر گرفته تا پلیس راهنمایی و رانندگی و حتی وزارت کشور.
مخالفان میگفتند هماهنگیهای لازم انجام نشده و طرح ابهامات کارشناسی دارد. مخالفان میگفتند اجرای شتابزده و غیرکارشناسی اتوبوس تندرو میتواند به اهداف ضد خودش دست پیدا کند. با این حال بیآرتی شهر تهران راهاندازی شد و شروع کرد به خدماترسانی به جمعیت آینده و رونده تهران بزرگ بی پایان. روزانه بیش از ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار شهروند تهرانی تنها با استفاده از اتوبوس جابهجا میشوند.
سهم اتوبوسهای بیآرتی از این رقم حدود روزی دو میلیون نفر است. اتوبوسهای بیآرتی تنها سه درصد از ناوگان اتوبوسرانی پایتخت را تشکیل میدهند. با این حال این درصدی نیست که در کلانشهری مثل تهران به سادگی بتوان از کنارش گذشت. اما همزمان این پرسش هم هر روز که از خدماترسانی بیآرتی گذشته پررنگتر شده. آیا کلانشهرها الزاماً به توسعه بیآرتی نیازمندند؟ مریم سخایی:
«بیآرتی در دنیا شاید به آن معنایی که در تهران اجرا شده در شهرهای توسعه یافته دنیا وجود ندارد، و نمیتوانیم بگوییم که بیآرتی جزو حمل و نقل اصلی این شهرها هست. اصلا فلسفه وجودی بیآرتی این است که شبکههای مترو توسعه پیدا کند و بیآرتی و شبکه اتوبوسرانی بشود مکمل شبکه مترو.»
خیلیها میگویند خصوصیسازی سامانه اتوبوسهای تندرو بلای جان مردم شده. آنها میگویند رانندههای بیآرتی هرچه سریعتر برانند و زودتر بروند و برگردند پول بیشتری به دست میآورند و به همین دلیل است که با چنین سرعتی در طول مسیرها و ایستگاهها میرانند.
آیا نظارت مستقیم و مستمری بر فعالیت بیآرتی تهران وجود ندارد؟ چرا هرازگاهی در خبرها میشنویم که شهروندانی قربانی برخورد وتصادف با بیآرتی شدند؟ خانم سخایی از جمله از فقدان آموزش میگوید:
«شاید دلایل مختلفی داشته باشد. یکیاش ناقص اجرا شدن شبکه حمل و نقلی بیآرتی است. دومین مورد میتواند این باشد که یک سری اتوبوسهایی به صورت «چپ در» چون بیآرتی نیازمند اتوبوسهای چپ در هست... رانندهها آموزش ندیدهاند. ما که تا حالا در تهران اتوبوسهای چپ در نداشتیم. راننده با محیط بازی روبهرو میشود که شاید قدرت مانوورش بیشتر است، دقتش کمتر میشود. یک سری نرده گذاریها هم به صورت ناقص توسط شهرداری انجام شده. خب شهروندان بخواهند آنجا تردد کنند اینها به دست به دست هم میدهد و باعث حوادثی میشود که هر ماهه هست و یک موقعهایی خبرهایش منتشر میشود و هیچ موقع هم خبر رسمی در این زمینه که چه تعداد کشته تا حالا بیآرتی داده که میتواند آمار زیادی هم باشد، اعلام به طور رسمی نشده.»
سامانه اتوبوسهای تندرو پایتخت در ۷ خط و این طور که شهرداری تهران میگوید هر دو دقیقه یک بار مسافران درون شهری را جابهجا میکند. اما این طور که شهروندان میگویند و آمار تصادفات دقت در این خطوط همیشه هم به اندازه سرعت نیست.