اصلاحات اقتصادی در چین هفته گذشته ۳۰ ساله شد. ۳۰ سال پیش در سال ۱۹۷۸ پلنوم حزب کمونیست چین با تفسیر تازهای از تضاد عمده آن روز در چین، راه را برای اصلاحات اقتصادی باز کرد.
پلنوم حزب «افزایش مداوم نیازهای مادی و فرهنگی شهروندان و عقب ماندگی تولید سوسیالیستی» را به عنوان تضاد اصلی جامعه چین اعلام کرد.
گامهای اولیه این اصلاحات عبارت بودند انحلال کمونهای خلقی، اجازه به فعالیت واحدهای تولیدی خانوارها، اجازه محدود به بازار برای قیمتگذاری و غیره. بنابراین در مصوبات کنگره چهاردهم حزب کمونیست چین سخن از یک «اقتصاد سوسیالیستی مبتنی بر بازار با ویژگیهای چینی آن» میرود.
این اقتصاد سوسیالیستی مبتنی بر بازار که نوسازی کشاورزی، صنعت و فنآوری، علوم و بخش دفاعی را در بر میگرفت در اکتبر ۱۹۹۲ در اساسنامه حزب کمونیست به ثبت رسید. طبیعی است که حزب کمونیست چین با آغاز اصلاحات قصد ایجاد یک اقتصاد مبتنی بر بازار و یا دموکرانیزه کردن جامعه را نداشت بلکه این راه را گامی برای دستیابی به سوسیالیسم میدانست.
اساس این تغییر مسیر را دنگ سیائو پینگ در سال ۷۸ با طرح دو تز خود یکی «تنها تجربه معیار حقیقت است» و دیگری «بهرهدهی و تولید راهی است که به چین توان رقابت با دنیای سرمایهداری را میدهد»، فرمولبندی کرد.
دنگ سیائو پینگ برای توجیه تزهای خود چارهای جز مراجعه به زرادخانه ایدئولوژیک مائو تسه دون نداشت و با نقل قولهایی از مائو توانست مخالفین با سیاستهای اقتصادی خود را خلع سلاح کند.
اکنون ۳۰ سال پس از آغاز این اصلاحات و به رغم شگفتی رشد اقتصادی، اکنون پرسشی اساسی همچنان مطرح و بیجواب مانده است که تا چه زمانی چین میتواند به رشد اقتصادی خود ادامه دهد، بدون اینکه مجبور به اصلاحات سیاسی باشد.
اما پرسش اساسیتر برای ایرانیان این است که چرا چین توانست با حفظ پوسته کمونیستی و سوسیالیستی و حفظ قدرت حزب کمونیست، چنین رشد اقتصادی شگرفی را داشته باشد. این پرسش از این جهت اهمیتی دو چندان پیدا میکند که بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی رویای مدل چینی را در سر میپروراندند و براین باور بودند که میتوان با تقلید از چین با حفظ نظام جمهوری اسلامی و محدودیتهای سیاسی، عقیدتی و شخصی برای شهروندان، اقتصاد ایران را اداره کرد.
مهدی خانبابا تهرانی فعال و تحلیلگر سیاسی در فرانکفورت، که سالها در چین زندگی کرده و در زمان انقلاب فرهنگی نیز در این کشور بوده است، در باره علل تصمیم گیری به اصلاحات در چین به رادیو فردا میگوید: در دهههای شصت و در آغاز دهه هفتاد میلادی بد لیل اینکه اقتصاد چین جوابگوی نیازهای مادی شهروندان چینی نبود، برخی از رهبران خردمند حزب به فکر چاره اندیشی برای رفع تنگناهای اقتصادی چین افتادند که دنگ سیائو پینگ در راس آنان قرار داشت.
آقای تهرانی در ارتباط با موقعیت جامعه ایران میگوید ایران از هر نظر هم زیر ساخت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بسیار از چین جلوتر بوده و هست.
به گفته اقای تهرانی تلاش برخی از رهبران جمهوری اسلامی در طرح مدل پیشرفت اقتصادی چین برای فرار از پاسخگوبی به مشکلات جامعه و اقرار به شکست جمهوری اسلامی به عنوان یک مدل اجتماعی و اقتصادی است.
فریبرز رئیس دانا کارشناس اقتصادی در تهران نیز به رادیو فردا میگوید: سالها تجربه سوسیالیسم و ساختن زیر ساختارها و عدالت اجتماعی در این تغییرات نقش داشتهاند. در ایران بیشتر اختصاصی شدن داراییهای دولتی بود و نه اجتماعی کردن آن. آنچه که در چین اتفاق افتاد با ایران متفاوت است.
سازماندهی اجتماعی قوی در چین بوده است که، به گفته آقای رئیس دانا، به این رشد کمک کرده است.
کامران دادخواه استاد دانشگاه در ایالت بوستون نیز به رادیو فردا میگوید: در مقایسه اوضاع چین و ایران باید چند نکته را در نظر داشت از جمله میزان جمعیت. در چین در برابر هر یک ایرانی ۲۳ چینی است و دولت چین هم مانند دولت ایران آن در آمد نفتی را نداشته است بنابراین دولت برای تأمین مایحتاج مردم ناچار به پیدا کردن راه حلی بود. بر این اساس اولین نکته داشتن اراده سیاسی برای حل مشکل بوده که رهبران سیاسی چین این اراده را داشتهاند.
نکته دوم به باور آقای داخواه سازگاری چین با دنیای خارج بوده است. در حالی که رهبران ایران ۳۰ سال است ایران را در برابر دنیای خارج قرار دادهاند و ایران را مشمول تحریم جهانی کردهاند. گذشته از این دو نکته، آزادی چینیها در مسائل خصوصی هم نکته افتراقی است که ایران با چین دارد.
به گفته آقای دادخواه آزادی سیاسی پیش فرض آزادی اقتصادی نیست بلکه برعکس آزادی اقتصادی و رشد تولید پیش فرض آزادی سیاسی است.
برنامه دیدگاهها روزهای شنبه پس از خبرهای ساعت ۵ بعد از ظهر به وقت ایران پخش میشود و دوبار تکرار میشود: روز یکشنبه ۳۵ دقیقه پس از نیمه شب و ۱۳:۰۵ به وقت ایران.