طرح «دولت وحدت ملی » برای اولین بار در تابستان امسال از سوی علی اکبر ناطق نوری، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و نامزد مقام ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ درمقام رقیب محمد خاتمی، ارائه شد. در طول ماههای گذشته بسیاری از نیروهای سیاسی چه در درون نظام جمهوری اسلامی و چه خارج از آن به این بحث پرداخته و نظرهای انتقادی و یا مثبت خود را در این باره ابراز کرده اند.
از میان تازه ترین گفته ها در روزهای گذشته، می توان به سخنان مصطفی پور محمدی، وزیر پیشین کشور، اشاره کرد که روز پنجشنبه هفته گذشته در شیراز، این طرح را «مدل عقب افتاده ای» خواند که غیر عملی است.
گفته میشود آقای ناطق نوری این طرح را در رايزنیهای خود با چهرههايی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی مطرح کرده است؛ با این تصور که وضعيت حساس کنونی ايران نيازمند ورود کسی به صحنهی انتخابات رياست جمهوری دهم در سال آينده است، که هر دو جناح بر سر آن توافق داشته باشند.
اما استقبال نیروهای سیاسی از این طرح چندان گرم نبوده است. مهمترین چهره مدافع این طرح -اکبر هاشمی رفسنجانی- رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، است که روز چهارشنبه هفته گذشته در واکنشها به انتقادها به طرح «دولت وحدت ملی»، خواستار آن شد که این طرح «وارونه» جلوه داده نشود.
واکنش اصولگرایان مدافع محمود احمدی نژاد به این طرح از همه تندتر بود. این گروه سیاسی با انتساب این طرح به «دوم خردادیها و جریانهای اصلاح طلب»، از آن به عنوان «ترفندی» یاد میکنند، که به نوشته روزنامه کیهان هدفش شخص محمود احمدی نژاد و نفی دولت اصولگرای اوست.
کیهان، این طرح را «میدان فریب دولت وحدت ملی» و آن را در چارچوب «عملیاتی کردن پروژه آمریکا» ارزیابی میکند. در مقابل شخصیتهای دیگر اصولگرا مانند علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، میگوید: «توجه به امر وحدت ملی در انتخابات امری لازم است و خطرناک نیست.»
مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار در تهران، در باره این طرح به رادیو فردا میگوید: «ریشه اصلی ارائه این طرح به این موضوع برمیگردد که نظام جمهوری اسلامی به هیچ وجه حاضر به پذیرش یک رئیس جمهور اصلاح طلب و یا رئیس جمهوری خارج از حلقه اصولگرایان نیست. بنابراین پیام اصلی این طرح، این است که نا کارایی دولت محمود احمدی نژاد و اشتباههای فاجعه بار او در زمینههای اقتصادی و سیاست خارجی ظاهرا رهبران نظام را به این جمعبندی رسانده که محمود احمدی نژاد نباید باردیگر انتخاب شود.»
به طرح وحدت ملی -به باور آقای مهدوی آزاد- باید از این زاویه نگاه کرد که نشانهای برای تحلیل اوضاع سیاسی جامعه و آرایش سیاسی جناحهای گوناگون است و نه به اجرا در آوردن آن.
سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار در پاریس، به رادیو فردا میگوید: «این طرح در واقع برای به اجرا در آوردن نیست، چون حتی درون جبهههای اصلاح طلبان و اصولگرایان هم وحدتی وجود ندارد، چه رسد به اینکه بخواهند بر سر یک دولت مشترک به توافق برسند. به گفته آقای میردامادی این طرح صفبندیها را تا حدودی متمایز کرده است. اهمیت آن در این است، که از یک سو میان اصولگرایان، مخالفت با آقای احمدی نژاد و نگرانی از آینده جمهوری اسلامی بسیار شدید است، اما همزمان قدرتمداران با ورود گروههای فعال اجتماعی -مانند دانشجویان، روزنامه نگاران یا فعالان مدنی- به صحنه قدرت مخالفند.»
در پاسخ به این پرسش که اگر هدف «جلوگیری از انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در مقام رئیس جمهوری» است، رهبر جمهوری اسلامی میتواند این کا را با دست کشیدن از حمایت بی چون و چرا از محمود احمدی نژاد عملی کند؟ سراج الدین میردامادی میگوید که «حمایت آقای خامنه ای از رئیس جمهوری به این معنی نیست که وی از انتخاب مجدد آقای احمدی نژاد هم حمایت خواهد کرد.»
رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی در لندن، در باره طرح وحدت ملی میگوید: « این طرح را باید طرح وحدت جناحهای نظام خواند که تفاوت بسیاری با طرح وحدت ملی دارد. چون طرح وحدت ملی معمولا پس از انتخاب آزادانه احزاب و در شرایطی اضطراری قابل اجرا است. در حالیکه شاید این طرح را بتوان به شکلی "طرح تقسیم قدرت میان جناحهای نظام برای پرهیز از حضور افراد و یا جناحهایی دانست که مورد علاقه رهبران نظام نیست.»
آقای تقی زاده بر این باور است که این طرح در واقع «مسکنی است که نظام جمهوری اسلامی برای ادامه حفظ قدرت در دست خود عرضه میکند در حالیکه راه حل نهایی فرصت دادن به سهمداران اصلی -یعنی مردم- در انتخاب قدرت و دولت مورد نظر خود است.