این پیامدها را میتوان در نخوت مقامات در مواجهه با جنبشهای سیاسی جهان عرب، آدمرباییها، چشم بستن بر جنایات همپیمانان، راهزنی اطلاعاتی بینالمللی، جاسوسی، عزم بر تأسیس پایگاه نظامی در دیگر کشورها و ارسال سلاح به خارج کشور مشاهده کرد.
مقامات جمهوری اسلامی ابرقدرت بودن را تنها کبر و نخوت و غرور و بیقانونی و توسعهطلبی میدانند و در عمل مثل دزدان دریایی و راهزنان بینالمللی عمل میکنند.
نخوت و استکبار جمهوری اسلامی
توهم مقامات جمهوری اسلامی از قدرت منطقهای خود تا آن حد است که صرف سفر مقامات دیگر کشورها (مثل ملک عبدالله، پادشاه اردن) به ایران و ملاقات با مقامات جمهوری اسلامی را عامل بقای حکومتها در منطقه تلقی میکنند: «این سفر به دلیل اعتراضهای شدید مردمی و مخالفت نهادهای تصمیمگیر لغو شد... سفر ملک عبدالله میتوانست سرنگونی حکومت دیکتاتوری اردن را به تأخیر بیندازد که الحمدلله این سفر لغو شده است.» (محمود احمدی بیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، تابناک، ۲۴ اسفند ۱۳۸۹)
سکوت در برابر جنایات دیکتاتورهای همپیمان و حمایت از آنها
سکوت مقامات و رسانههای دولتی جمهوری اسلامی در برابر جنایات رژیم بعثی سوریه در مارس ۲۰۱۱ با همان منطقی توجیه میشود که قائلان به منافع ملی ایالات متحده از حمایت خود از دیکتاتورهای همپیمان بدان متوسل میشوند.
جریان اقتدارگرا با همین منطق از اعتراضات در سوریه ناخشنود است: «هیچ ایرانی میهندوستی از ناآرامی در سوریه خوشحال نمیشود، چراکه این کشور متحد راهبردی ایران است و ایجاد مشکل در آن به نفع ایران نیست. البته نزدیکی سوریه با ایران به معنی تأیید نوع حکومت آن توسط ما نیست، بلکه این نزدیکی بیشتر به دلیل دشمن مشترک دو کشور است.» (موضعگیری سایت الف در برابر انتقاد از سکوت در برابر جنایات رژیم سوریه، ششم فروردین ۱۳۹۰)
پس از بروز اعتراضات در سوریه همه دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی بسیج شدند تا این اعتراضات را به خارج نسبت دهند و مردم سوریه را حامی بشار اسد: «به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شبکه خبری العالم، صدها هزار نفر از مردم سوریه امروز سهشنبه در دمشق پایتخت سوریه، استانها و شهرهای مختلف این کشور در حمایت از بشار اسد تظاهرات کردند. در این تظاهرات مردمی که به صورت زنده از شبکههای مختلف تلویزیون دولتی سوریه پخش میشد، طیفهای مختلف مردم این کشور حضور داشته و اغتشاشات اخیر صورت گرفته در این کشور را محکوم کردند... دولت سوریه با ارائه اسناد و مدارک مهمی کشورهای بیگانه به خصوص رژیم صهیونیستی و آمریکا را متهم به دخالت در امور داخلی این کشور کرده است.» (تظاهرات مردم سوریه در حمایت از بشار اسد، تابناک، نهم فروردین ۱۳۹۰)
رسانههای دولتی و شبهدولتی به همان ترتیب تظاهرات دولتی ۲۹ مارس در سوریه را پوشش دادند که تظاهرات دولتی ۹ دی ۱۳۸۸ را در ایران (عکسهایی از سرتاسر سوریه در حمایت از بشار اسد، تابناک، ۱۰ فروردین ۱۳۹۰)
روش برخورد با اعتراضات سوریه ساختن یک جریان فتنه دیگر است: «خط مقاومت هدف حملات مختلف از جمله حملات نظامی، سیاسی و رسانهای قرار گرفته است و اکنون تلاش میکنند از طریق ایجاد فتنه و تفرقه به آن ضربه بزنند. ملت سوریه در برابر این فتنهها بسیار قدرتمند است، به طوری که رویدادهای اخیر این مسئله را نشان داد و رویدادهای روزهای آینده آن را به اثبات خواهد رساند.» (خبر آنلاین، ۱۰ فروردین ۱۳۹۰ )
اعتراضات مردم سوریه به دیکتاتوری حکومت بشار از منظر مقامات ایرانی توطئه دشمن است: «حوادث [سوریه] که از سوی دشمن طرحریزی شده است نسخه دوم فتنهای است که پیش از این توسط دشمن در ایران طرحریزی شده بود.» (احمد موسوی، سفیر جمهوری اسلامی در سوریه، کیهان، ۱۵ فروردین ۱۳۹۰)
منطق دفاع و حمایت مالی و تدارکاتی از دیکتاتورها و گروههای تروریستی منطقه همان منافع گروه حاکمه است و نه انساندوستی و ایدئولوژی: «طبیعی است بیبیسی و رادیو آمریکا و دنبالههایشان تلاش دارند کمکهای ایران به فلسطین و لبنان را بسیار هنگفت نشان دهند، اما خیلی روشن است که این کمکها نسبت به کارکردشان یعنی دورکردن خطر و درگیری از مرزهای ایران بسیار بسیار ناچیز هستند.» (موضعگیری سایت الف در برابر انتقاد از سکوت در برابر جنایات رژیم سوریه، ششم فروردین ۱۳۹۰)
ابرقدرتها در مواردی در برابر جنایات همپیمانهای خود سکوت کرده یا از آنها حمایت کردهاند، اما در مواردی نیز دخالتهای بشردوستانه داشته و میلیونها انسان را از مرگ نجات دادهاند. دخالتهای جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر همواره جنبه سلطهطلبانه داشته و هیچ گاه به نجات جان انسانها نینجامیده است.
توجیه سرکوب با گرایش ضد اسرائیلی
سرکوبهای دولت سوریه در برابر افکار عمومی با گرایش ضد اسرائیلی این دولت (همانند سرکوبهای دولت ایران) توجیه میشود: «دولت سوریه دوست ماست و دوست صمیمی ما هم است و در خط مقدم مقاومت است.» (محمود احمدینژاد در مصاحبه مطبوعاتی، سایت واحد مرکزی خبر، ۱۶ فروردین ۱۳۹۰)
منطق دوگانه دولت جمهوری اسلامی در این مورد به خوبی آشکار میشود. مقامات ایرانی حل مشکلات در بحرین را به دولت و ملت بحرین واگذار نمیکنند، اما در سوریه رویه دیگری در پیش میگیرند و اعتراضات را به دشمن خارجی نسبت میدهند: «ما فکر میکنیم هم دولت و هم ملت سوریه خودشان با تدبیر مسائل خودشان را حل خواهند کرد... البته این را هم میدانیم که از اهداف توسعهطلبی آمریکا و متحدانش و رژیم صهیونیستی درهم شکستن خط مقاومت است و حتماً آنها نمیخواهند دولت و ملت سوریه در صمیمیت و آرامش و در تفاهم با هم زندگی و مسائل خود را حل کنند و جلو ببرند... امیدواریم روزی برسد که همه ملتها از جمله ملتهای آمریکایی، اروپایی از آزادی انتخاب برخوردار شوند و در سوریه هم دخالت نکنند.» (همانجا)
ما مثل شماییم
انقلابیون اسلامگرا در دهههای ۵۰ و ۶۰ خورشیدی نظام جهانی را با معیارهای اخلاقی به چالش میکشیدند. آنها حق وتو، مداخله نظامی و اطلاعاتی ابرقدرتها در کشورهای دیگر و افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا را در سطح جهان به عنوان نابرابری و تبعیض نفی میکردند.
اما اسلامگرایان حاکم در دهه ۸۰، نه در پی مقابله با این نظام نابرابر، بلکه تبدیل شدن به ابرقدرت در این چارچوب هستند. با همین منطق است که دستگاه راهزنی اینترنتی حکومت (با عنوان ظاهری و تبلیغاتی یک جوان ۲۱ ساله) به جای نفی شنود توسط شرکتهای بزرگ ارتباطاتی قدرت شنود جمهوری اسلامی را به رخ میکشد: «زمانی که ایالات متحده و اسرائیل میتوانند ایمیلهای شخصی من را در یاهو و هاتمیل، جیمیل و اسکایپ و... بخوانند، بدون دردسر و بهراحتی، زمانی که شما جاسوسی ما را توسط اِشِلون میکنید، من میتوانم، ما میتوانیم هر کاری که شما میتوانید. این یک قانون ساده است، شما میتوانید، من نیز میتوانم. هیچ کس نمیتواند من را متوقف کند، این یک قانون است.» (وقتی شما جاسوسی میکنید، ما هم میتوانیم، تابناک، ۱۰ فروردین ۱۳۹۰)
در دهه گذشته قانون حاکم بر عالم قانون جنگل معرفی میشد، اما در دولت جدید همین قانون (ادعایی) جنگل معیار رفتار جمهوری اسلامی قرار گرفته است. ادعای «میتوانم» کارکنان ارتش سایبری سپاه با ظرفیتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی نمیخواند.
تأسیس پایگاه نظامی در دیگر کشورها
جمهوری اسلامی برای رقابت با ایالات متحده در صدد است در مناطق مختلف دنیا پایگاه نظامی داشته باشد. این خواست به صراحت در مورد تاجیکستان اعلام شده است.
مدل رفتاری نیز همان مدل ابرقدرتهاست: «به گفته برخی کارشناسان، ایران مایل است پایگاهی نظامی در تاجیکستان ایجاد کند تا درحد قابل توجهی ازتاثیر عملیات نیروهای بینالمللی در افغانستان بکاهد. به هرحال این کشور وامهایی برای رفع نیازهای ارتش تاجیکستان و خرید تجهیزات نظامی و ارتباطی در اختیار دوشنبه قرار میدهد و آمادگی کمک و ارائه خدمات پزشکی به نظامیان و اعزام مشاوران نظامی به منظور آموزش سربازان این کشور با هزینه خود را هم دارد. ایرانیها همچنین آمادگی خود را برای بازسازی فرودگاه نظامی آینی در نزدیکی دوشنبه اعلام کردهاند. کمک ایران به تاجیکستان که سالها با جنگ داخلی درگیر بود، بر این اصل مبتنی است که آن را شریک سیاسی اصلی خود در منطقه خاورمیانه و بخش لاینفک ایران بزرگ میداند.» (تابناک، ۱۲ فروردین ۱۳۹۰)
ارسال سلاح به همپیمانان نیز (مثل سلاحهای مکشوفه در نیجریه و ترکیه و دریای مدیترانه) بخشی دیگر از انگاره ابرقدرت بودن در ذهنیت مقامات جمهوری اسلامی است که در سالهای اخیر دنبال شده است.
مجبور کردن دیگران به خواهش
از نشانههای توهمی بودن این مدیریت جهانی گروگانگیری شهروندان دیگر کشورها برای مجبور کردن شهروندان آنها برای خواهش و درخواست شفقت است (که به عنوان نمونه در نامه محمدعلی کلی، به خامنهای برای آزادی دو کوهنورد آمریکایی ذکر شده بود). اما این گونه آدمرباییها نه نشانه قدرت جهانی، بلکه نماد رفتاری مانند رفتار دزدان دریایی و راهزنان بینالمللی است.
بخش جاسوسی مدیریت جهانی
جمهوری اسلامی منطقه امنیتی خود را به فراتر از مرزهای کشور گسترش داده است. سپاه قدس بارها متهم شده علاوه بر عملیات نظامی و ارسال تدارکات به افغانستان، لبنان، غزه، عراق و کشورهای آفریقایی به جاسوسی فعال در خاورمیانه و شمال آفریقا میپردازد.
این نوع عملیات برای کشوری که از انزوای مزمن بینالمللی رنج میبرد بسیار هزینهآور است. اخراج دیپلماتهای جمهوری اسلامی (که عمدتاً اعضای سابق سپاه و دستگاه امنیتی هستند) از بحرین و کویت در ابتدای سال ۲۰۱۱ فضا را برای بسیاری از اقدامات جمهوری اسلامی در منطقه خواهد بست.
مدیریت جهانی جمهوری اسلامی در بخش جاسوسی و بسط حیطه نفوذ آن به سرعت با مانع برخورد کرده است. کشوری که متهمان به جاسوسی را اعدام میکند اکنون با حکم اعدام دو تن از جاسوسان خود در کویت مواجه شده است.
------------------------------------------------------------------------------------------
نظرات طرح شده در این مطلب الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.