به گفته احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، وابستگی ایران به واردات محصولات کشاورزی در چهار سال گذشته از ۳۵ درصد به ۷۵ درصد افزایش یافته است.
در این زمینه فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در پاریس به پرسشهای رادیو فردا، پاسخ داده است.
در زمینه وابستگی ایران به واردات محصولات کشاورزی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس آمار تکان دهندهای را مطرح کرده که در رسانههای تهران هم بازتاب گستردهای داشته. به گفته او طی یک دوره پنج ساله، از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹، وابستگی ایران به واردات محصولات کشاورزی، از ۳۵ درصد به ۷۵ درصد افزایش پیدا کرده است.
به بیان دیگر، شش سال پیش ایران ۳۵ درصد نیازهای خود به محصولات کشاورزی را از خارج تأمین میکرد، حال آنکه نرخ این وابستگی، در سال گذشته خورشیدی، به ۷۵ درصد رسیده است.
به عنوان مثال، آقای توکلی میگوید که واردات غله طی پنج سال مورد بررسی از چهار میلیون و ۴۰۰ هزار تن به شش میلیون و ۲۰۰ هزار تن افزایش یافته است. طی همان مدت، واردات گندم خوراک انسان هفت برابر شده و از ۱۰۵ هزار تن به ۷۶۰ هزار تن رسیده است. در همین مدت پنج سال، واردات میوه به کشور تقریباً دو برابر شده است.
سخنگویان دولت محمود احمدینژاد طبعاً وابستگی ایران به واردات را قبول ندارند و روزی نیست که از خود کفا شدن کشور صحبت نکنند. آیا آمار ارائه شده از سوی احمد توکلی را میتوان قبول کرد؟
در این جا دو نکته مطرح میشود : اول این که آقای توکلی نه به عنوان نماینده ساده مجلس، بلکه در مقام رئیس مرکز پژوهشها، بازوی تحقیقاتی مجلس صحبت میکند که یکی از مهمترین مراکز پژوهشی در جمهوری اسلامی است.
نکته دوم اینکه آقای توکلی نماینده اوپوزیسیون، یا یک چهره وابسته به جناح اصلاحطلب جمهوری اسلامی نیست. ایشان در اصل به همان جناح سیاسی محمود احمدینژاد تعلق دارد و در کنار او با «اصحاب فتنه» مبارزه کرده و میکند.
از طرف دیگر صحبتهای آقای توکلی در مورد دروازههای باز کشور بر محصولات خارجی، پیش از این به صورت پراکنده از طرف بسیاری از منابع مطرح شده بود، ولی ضریب وابستگی که آقای توکلی مطرح میکند، تازگی دارد.
واردات به خودی خود عیبی ندارد. در بازرگانی خارجی، هم صادرات است و هم واردات. بازرگانی بینالمللی ستون اصلی فرآیند «جهانی شدن» اقتصاد به شمار میرود که گرایش مسلط در عرصه اقتصاد جهانی است. به علاوه واردات سطح رفاه مردمان یک کشور را بالا میبرد. آلمان با صدور فولکس واگن موز و قهوه وارد میکند که به زندگی مردمانش تنوع می بخشد. هیچ کشوری با فرو رفتن در لاک خود و تأکید تعصبآلود بر خودکفایی به جایی نرسیده است.
با این حال بازرگانی بینالمللی را با سیاست تسلیم بازار ملی به کالاهای خارجی، نباید اشتباه کرد.
مشکل ایران این است که ۸۵ درصد صادرانش به نفت وابسته است و یک کشور تقریباً تک محصولی است. بازرگانی خارجیاش عمدتاً به صدور یک کالا و واردات بسیاری از کالاهای مورد نیازش، محدود شده است و این کشور را در وضعیت کاملاً شکنندهای قرار داده.
نکته دیگری که باید حتماً بر آن تاکید کرد، جایگاه استثنایی کشاورزی در روابط بازرگانی بینالمللی است. کالاهای کشاورزی هنوز تابع قوانین معطوف به آزادسازی بازرگانی بینالمللی نیستند. حتی غولهای کشاورزی بینالمللی، یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا، به کشاورزانشان یارانه میپردازند و آنها را مورد حمایت قرار میدهند، سیاستی که در بسیاری دیگر از بخشهای اقتصادی از سوی سازمان تجارت جهانی ممنوع شمرده شده است. به علاوه مذاکرات درون این سازمان موسوم به «دور دوحه»، که قرار بود بازرگانی کالاهای کشاورزی را آزادسازی کند، تا کنون به جایی نرسیده است.
به این دلیل ساده که بخش کشاورزی «امنیت غذایی» کشورها را پیش میکشد که یک مسئله حیاتی است. کشورها میپذیرند که بخشهای صنعتی آنها با رقابت خارجی روبهرو شوند و حتی از این کار استقبال میکنند. ولی در عوض نسبت به کشاورزی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند، زیرا به «امنیت غذایی» خود و اهمیت استراتژیک آن برای کشور و آینده آن فکر میکنند.
ایران امروز نفت میفروشد و با دلارهای حاصل از آن کالاهای کشاورزی وارد میکند. کشاورزان هم زیر فشار شرایط نامساعد زندگی و به دلیل ناتوانی از مقابله با سیل واردات، زمین را رها میکنند. در این میان اگر در آینده دور یا نزدیک بهای نفت فرو بریزد و یا تا چند سال دیگر تولید و صادرات نفت بیس از بیش دچار زوال شود، سرنوشت کشور از لحاظ «امنیت غذایی» به کجا میکشد؟ شکم جمعیت هشتاد یا نود میلیونی فردای ایران را چگونه باید سیر کرد؟
برای پاسخ گفتن به این پرسش بد نیست به حرفهای اخیر عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و رئیس فعلی «خانه کشاورز»، مراجعه کنیم. به گفته او در حال حاضر مشکل اصلی ناتوانی محصولات کشاورزی داخلی از رقابت با محصولات مشابه خارجی است. دو مثال: قیمت تمام شده یک کیلو گوشت در ایران ۱۰ دلار و در سطح بینالمللی چهار دلار است. قیمت تمام شده هر تن شیر خشک در ایران چهار هزار دلار و در سطح بینالمللی دو هزار و ۵۰۰ دلار است.
حاصل آنکه در این شرایط، به گفته آقای کلانتری، «ایران به بازار مکاره محصولات کشاورزی کشورهای جهان تبدیل شده است». وزیر اسبق کشاورزی جمهوری اسلامی همچنین میگوید که کشاورزی ایران در پنج سال گذشته، به دلیل کمبود شدید سرمایهگذاری و نبود استراتژی، پایینترین نرخ رشد صد سال گذشته را تجربه کرده است.
در این زمینه فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در پاریس به پرسشهای رادیو فردا، پاسخ داده است.
گفتوگو با فریدون خاوند در مورد سقوط کشاورزی ایران
- احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، از اوجگیری شدید وابستگی ایران به محصولات کشاورزی وارداتی صحبت میکند، در حالی که سخنگویان دولت بر پیشروی کشور به سوی خودکفایی در عرصه کشاورزی تأکید میکنند. کدام حرف را باور کنیم؟
در زمینه وابستگی ایران به واردات محصولات کشاورزی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس آمار تکان دهندهای را مطرح کرده که در رسانههای تهران هم بازتاب گستردهای داشته. به گفته او طی یک دوره پنج ساله، از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹، وابستگی ایران به واردات محصولات کشاورزی، از ۳۵ درصد به ۷۵ درصد افزایش پیدا کرده است.
به بیان دیگر، شش سال پیش ایران ۳۵ درصد نیازهای خود به محصولات کشاورزی را از خارج تأمین میکرد، حال آنکه نرخ این وابستگی، در سال گذشته خورشیدی، به ۷۵ درصد رسیده است.
به عنوان مثال، آقای توکلی میگوید که واردات غله طی پنج سال مورد بررسی از چهار میلیون و ۴۰۰ هزار تن به شش میلیون و ۲۰۰ هزار تن افزایش یافته است. طی همان مدت، واردات گندم خوراک انسان هفت برابر شده و از ۱۰۵ هزار تن به ۷۶۰ هزار تن رسیده است. در همین مدت پنج سال، واردات میوه به کشور تقریباً دو برابر شده است.
سخنگویان دولت محمود احمدینژاد طبعاً وابستگی ایران به واردات را قبول ندارند و روزی نیست که از خود کفا شدن کشور صحبت نکنند. آیا آمار ارائه شده از سوی احمد توکلی را میتوان قبول کرد؟
در این جا دو نکته مطرح میشود : اول این که آقای توکلی نه به عنوان نماینده ساده مجلس، بلکه در مقام رئیس مرکز پژوهشها، بازوی تحقیقاتی مجلس صحبت میکند که یکی از مهمترین مراکز پژوهشی در جمهوری اسلامی است.
نکته دوم اینکه آقای توکلی نماینده اوپوزیسیون، یا یک چهره وابسته به جناح اصلاحطلب جمهوری اسلامی نیست. ایشان در اصل به همان جناح سیاسی محمود احمدینژاد تعلق دارد و در کنار او با «اصحاب فتنه» مبارزه کرده و میکند.
از طرف دیگر صحبتهای آقای توکلی در مورد دروازههای باز کشور بر محصولات خارجی، پیش از این به صورت پراکنده از طرف بسیاری از منابع مطرح شده بود، ولی ضریب وابستگی که آقای توکلی مطرح میکند، تازگی دارد.
- بسیاری از کشورهای جهان به واردات، از جمله در عرصه کشاورزی، متوسل میشوند. چرا واردات محصولات کشاورزی توسط دولت احمدینژاد این همه مورد انتقاد قرار است؟
واردات به خودی خود عیبی ندارد. در بازرگانی خارجی، هم صادرات است و هم واردات. بازرگانی بینالمللی ستون اصلی فرآیند «جهانی شدن» اقتصاد به شمار میرود که گرایش مسلط در عرصه اقتصاد جهانی است. به علاوه واردات سطح رفاه مردمان یک کشور را بالا میبرد. آلمان با صدور فولکس واگن موز و قهوه وارد میکند که به زندگی مردمانش تنوع می بخشد. هیچ کشوری با فرو رفتن در لاک خود و تأکید تعصبآلود بر خودکفایی به جایی نرسیده است.
با این حال بازرگانی بینالمللی را با سیاست تسلیم بازار ملی به کالاهای خارجی، نباید اشتباه کرد.
مشکل ایران این است که ۸۵ درصد صادرانش به نفت وابسته است و یک کشور تقریباً تک محصولی است. بازرگانی خارجیاش عمدتاً به صدور یک کالا و واردات بسیاری از کالاهای مورد نیازش، محدود شده است و این کشور را در وضعیت کاملاً شکنندهای قرار داده.
نکته دیگری که باید حتماً بر آن تاکید کرد، جایگاه استثنایی کشاورزی در روابط بازرگانی بینالمللی است. کالاهای کشاورزی هنوز تابع قوانین معطوف به آزادسازی بازرگانی بینالمللی نیستند. حتی غولهای کشاورزی بینالمللی، یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا، به کشاورزانشان یارانه میپردازند و آنها را مورد حمایت قرار میدهند، سیاستی که در بسیاری دیگر از بخشهای اقتصادی از سوی سازمان تجارت جهانی ممنوع شمرده شده است. به علاوه مذاکرات درون این سازمان موسوم به «دور دوحه»، که قرار بود بازرگانی کالاهای کشاورزی را آزادسازی کند، تا کنون به جایی نرسیده است.
- به چه دلیل کشاورزی، در بازرگانی بینالمللی، جایگاهی «استثنایی» دارد؟
به این دلیل ساده که بخش کشاورزی «امنیت غذایی» کشورها را پیش میکشد که یک مسئله حیاتی است. کشورها میپذیرند که بخشهای صنعتی آنها با رقابت خارجی روبهرو شوند و حتی از این کار استقبال میکنند. ولی در عوض نسبت به کشاورزی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند، زیرا به «امنیت غذایی» خود و اهمیت استراتژیک آن برای کشور و آینده آن فکر میکنند.
ایران امروز نفت میفروشد و با دلارهای حاصل از آن کالاهای کشاورزی وارد میکند. کشاورزان هم زیر فشار شرایط نامساعد زندگی و به دلیل ناتوانی از مقابله با سیل واردات، زمین را رها میکنند. در این میان اگر در آینده دور یا نزدیک بهای نفت فرو بریزد و یا تا چند سال دیگر تولید و صادرات نفت بیس از بیش دچار زوال شود، سرنوشت کشور از لحاظ «امنیت غذایی» به کجا میکشد؟ شکم جمعیت هشتاد یا نود میلیونی فردای ایران را چگونه باید سیر کرد؟
- چرا ایران این همه کالای کشاورزی خارجی وارد میکند؟ آیا عمدی در کار است؟
برای پاسخ گفتن به این پرسش بد نیست به حرفهای اخیر عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و رئیس فعلی «خانه کشاورز»، مراجعه کنیم. به گفته او در حال حاضر مشکل اصلی ناتوانی محصولات کشاورزی داخلی از رقابت با محصولات مشابه خارجی است. دو مثال: قیمت تمام شده یک کیلو گوشت در ایران ۱۰ دلار و در سطح بینالمللی چهار دلار است. قیمت تمام شده هر تن شیر خشک در ایران چهار هزار دلار و در سطح بینالمللی دو هزار و ۵۰۰ دلار است.
حاصل آنکه در این شرایط، به گفته آقای کلانتری، «ایران به بازار مکاره محصولات کشاورزی کشورهای جهان تبدیل شده است». وزیر اسبق کشاورزی جمهوری اسلامی همچنین میگوید که کشاورزی ایران در پنج سال گذشته، به دلیل کمبود شدید سرمایهگذاری و نبود استراتژی، پایینترین نرخ رشد صد سال گذشته را تجربه کرده است.