احمد صدر حاج سیدجوادی که از اعضای شورای انقلاب اسلامی در سال ۵۷ بود، در پیامی به مراجع تقلید، مسئولیت مرگ هاله سحابی و هدی صابر را متوجه کل حاکمیت جمهوری اسلامی دانسته است.
اقای صدر حاج سیدجوادی در بخشی از پیام خود از مراجع و روحانیت خواسته پا به میدان نهند و از حقوق مردم که به خاطر اعتراض به دولتی خودکامه و قانونگریز محبوساند حمایت کنند.
زیرا به اعتقاد او ظاهراً نه تنها مقامات قضایی و امور زندانها دغدغهای برای محافظت از جان ایشان را ندارند که دستهایی پنهان و مرموز در صدد حذف فیزیکی هستند.
احمد صدر حاج سید جوادی در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
در مورد این فشارها و ناراحتیهایی که از طرف دستگاه امنیتی برای جوانها پیش میآید، افراد را میزنند، میکشند و اسم آن را سکته قلبی، ایست قلبی یا سکته مغزی میگذارند. رفتار نا مناسبی که مأموران امنیتی نسبت به جوانها دارند و عدهای را هم به دادگاههایی که نامش دادگاه انقلاب است میبرند.
اما کدام انقلاب؟ انقلابی که سال ۵۷ به نام آقای خمینی انجام شد، دیگر تمام شده است. حالا میگویند، دادگاه انقلاب، مأموران انقلاب، رهبر انقلاب، آخر کدام انقلاب؟ الان دادگاه انقلاب ۱۰ سال حبس صادر میکند برای یک جوانی که کاملاً بیگناه بیگناه است.
برای اینکه واقعیت همین است. ما در زمان مرگ هاله سحابی در منزل مرحوم مهندس سحابی بودیم. آنجا بودیم وقتی این حادثه اتفاق افتاد. آنجا دیدیم این مسئله بر اثر فشار مأموران امنیتی رخ داد. مأموران امنیتی برای امنیت مملکتند، برای احیای آسودگی مردمند. نه برای اینکه به این صورت مردم را به قتل برساند.
نه خیر. به دستور مأموران امنیتی بود. ما آنجا بودیم. مأموران امنیتی گفتند که هیچ اجتماعی نباید باشد. هیچ تجمعی نباید ایجاد شود، همان شبانه باید ایشان را دفن کنید. عده زیادی شاهد هستند. آقایانی که حاضرند به قرآن قسم بخورند که واقعیت به این شکل بوده است.
بله این تصمیمگیری بر عهده خانواده نبود. گفتند همان شب باید ایشان را به خاک بسپارند. مگر میشود چنین چیزی در جامعه ایرانی رخ بدهد که خانمی یا آقایی فوت کند و او را همان شبانه ببرند و دفن کنند؟ و هیچ اجتماعی هم در این مورد وجود نداشته باشد؟
این شکل خاک سپاری نشانه فشار است. این فشار از طرف چه کسی بوده؟ آقای دادستان که چنین چیزی را مطرح میکند خودش هم باید در این مورد توضیح بدهد که با این فشاری که به خانواده سحابی آوردند و نگذاشتند تا هیچ گونه تشریفاتی انجام بشود ، این فشار از کجا بوده است؟ قطعاْ مأموران امنیتی این کار را کردهاند.
من صحیح نیست که نام این مراجع را ببرم. بنده در نامهام نوشتهام که فکری به حال مردم بکنید. شما که مرجع تقلید هستید باید فکری برای فشارهایی بکنید که از سوی مأموران امنیتی بر مردم وارد می شود، یک فکری بکنید که این فشارها از روی دوش مردم برداشته شود.
الان من نمیخواهم مراجع تقلید را تبرئه کنم ولی وضع رفتار مأموران امنیتی و بردن آبروی افراد توسط این مأموران به شکلی است که باید اقرار و اذعان کرد که این مراجع تقلید بیچاره هم از اینکه بیایند دم در خانهاش و بیآبرویی در بیاورند، فحاشی کنند و تنش ایجاد کنند، پرهیز میکنند.
اقای صدر حاج سیدجوادی در بخشی از پیام خود از مراجع و روحانیت خواسته پا به میدان نهند و از حقوق مردم که به خاطر اعتراض به دولتی خودکامه و قانونگریز محبوساند حمایت کنند.
زیرا به اعتقاد او ظاهراً نه تنها مقامات قضایی و امور زندانها دغدغهای برای محافظت از جان ایشان را ندارند که دستهایی پنهان و مرموز در صدد حذف فیزیکی هستند.
احمد صدر حاج سید جوادی در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- آقای حاج سیدجوادی، مضمون اصلی پیام اخیرتان چیست؟
در مورد این فشارها و ناراحتیهایی که از طرف دستگاه امنیتی برای جوانها پیش میآید، افراد را میزنند، میکشند و اسم آن را سکته قلبی، ایست قلبی یا سکته مغزی میگذارند. رفتار نا مناسبی که مأموران امنیتی نسبت به جوانها دارند و عدهای را هم به دادگاههایی که نامش دادگاه انقلاب است میبرند.
اما کدام انقلاب؟ انقلابی که سال ۵۷ به نام آقای خمینی انجام شد، دیگر تمام شده است. حالا میگویند، دادگاه انقلاب، مأموران انقلاب، رهبر انقلاب، آخر کدام انقلاب؟ الان دادگاه انقلاب ۱۰ سال حبس صادر میکند برای یک جوانی که کاملاً بیگناه بیگناه است.
- شما در پیام خودتان مسئولیت مرگ هاله سحابی و هدی صابر را بر عهده کل حاکمیت جمهوری اسلامی نهادهاید. چرا چنین مسئولیتی را بر عهده کل حاکمیت جمهوری اسلامی میدانید؟
برای اینکه واقعیت همین است. ما در زمان مرگ هاله سحابی در منزل مرحوم مهندس سحابی بودیم. آنجا بودیم وقتی این حادثه اتفاق افتاد. آنجا دیدیم این مسئله بر اثر فشار مأموران امنیتی رخ داد. مأموران امنیتی برای امنیت مملکتند، برای احیای آسودگی مردمند. نه برای اینکه به این صورت مردم را به قتل برساند.
- چند روز پیش دادستان تهران اعلام کرد که اگر اجازه میدادند که جنازه خانم هاله سحابی کالبدشکافی شود، شاید آنقدر به نظام جمهوری اسلامی آسیب نمیرسید چون که مشخص میشد که ایشان چطور درگذشته است. بحث مطرح شده این است که آیا دفن خانم هاله سحابی در شب، به دستور مأموران امنیتی و به خواست نظام جمهوری اسلامی بود یا نه؟ خود خانواده مهندس سحابی خواستند که زودتر ایشان را به خاک بسپارند؟
نه خیر. به دستور مأموران امنیتی بود. ما آنجا بودیم. مأموران امنیتی گفتند که هیچ اجتماعی نباید باشد. هیچ تجمعی نباید ایجاد شود، همان شبانه باید ایشان را دفن کنید. عده زیادی شاهد هستند. آقایانی که حاضرند به قرآن قسم بخورند که واقعیت به این شکل بوده است.
- پس چرا دادستان تهران چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ در حالی که تصمیمگیری در این مورد بر عهده خانواده سحابی نبوده است که حالا کالبدشکافی صورت بگیرد یا خیر؟
بله این تصمیمگیری بر عهده خانواده نبود. گفتند همان شب باید ایشان را به خاک بسپارند. مگر میشود چنین چیزی در جامعه ایرانی رخ بدهد که خانمی یا آقایی فوت کند و او را همان شبانه ببرند و دفن کنند؟ و هیچ اجتماعی هم در این مورد وجود نداشته باشد؟
این شکل خاک سپاری نشانه فشار است. این فشار از طرف چه کسی بوده؟ آقای دادستان که چنین چیزی را مطرح میکند خودش هم باید در این مورد توضیح بدهد که با این فشاری که به خانواده سحابی آوردند و نگذاشتند تا هیچ گونه تشریفاتی انجام بشود ، این فشار از کجا بوده است؟ قطعاْ مأموران امنیتی این کار را کردهاند.
- در بیانهای که خود شما اخیراً صادر کردهاید خطاب به مراجع تقلید نوشتهاید که بیایید در مورد حقوق انسانی، یک کار یکپارچه و یک اقدام هماهنگ انجام دهید درباره خواسته تاریخی مردم ایران که همان آزادی و دموکراسی است. خواستم بپرسم خطاب شما به کدام یک از مراجع تقلید بوده است؟
من صحیح نیست که نام این مراجع را ببرم. بنده در نامهام نوشتهام که فکری به حال مردم بکنید. شما که مرجع تقلید هستید باید فکری برای فشارهایی بکنید که از سوی مأموران امنیتی بر مردم وارد می شود، یک فکری بکنید که این فشارها از روی دوش مردم برداشته شود.
- اما در طول ماههای اخیر و در طول یک یا دو سال اخیر ما شاهدیم که مراجع در این مورد سکوت کردهاند. احساس میشود که یا مراجع نمیتوانند و یا اینکه نمیخواهند واکنش انجام دهند. نظر شما در این مورد چیست؟
الان من نمیخواهم مراجع تقلید را تبرئه کنم ولی وضع رفتار مأموران امنیتی و بردن آبروی افراد توسط این مأموران به شکلی است که باید اقرار و اذعان کرد که این مراجع تقلید بیچاره هم از اینکه بیایند دم در خانهاش و بیآبرویی در بیاورند، فحاشی کنند و تنش ایجاد کنند، پرهیز میکنند.