لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۱۵

دستمزدهای کلان فوتبالیست‌های ایران: منابع و منافع مبهم


فوتبال ايران از نخستين سال‌های رسمی شدنش که مصادف بود با سياست‌های توسعه حکومت رضاشاه، در سال ۱۳۱۲ تا سال ۱۳۵۷ خورشيدی که به نخستين افتخار جهانی‌اش، يعنی حضور قاطع از قاره آسيا در جام جهانی فوتبال، دست يافت، هرگز رنگ و بوی حرفه‌ای به خود نگرفت.

بازیکنان در همه رده‌های سنی با کمترين دستمزدهای ممکن، و در بسياری مواقع بی‌هيچ دستمزدی از زمين‌های خاکی تا ميادين آسيايی و بين‌المللی توپ می‌زدند، آن گونه که بازماندگان آن نسل‌ها می‌گويند، تنها با عشق به اين ورزش.

دستمزدهای کلان فوتبالیست‌های ایران: منابع و منافع مبهم
دستمزدهای کلان فوتبالیست‌های ایران: منابع و منافع مبهم
please wait

No media source currently available

0:00 0:13:11 0:00
لینک مستقیم


اما از سال‌های پس از جنگ بود که با تزریق سرمایه‌های کلان، به تدریج همه چیز رنگی دیگر یافت.

ارقام قراردادهای بازیکنان و پول‌های پرداختی، از دستمزدهای ناچیز به میلیون‌ها و آن گونه که این اواخر شایع است، به میلیارد، تغییر یافت. تا آن حد که صدای نمایندگان مجلس را در ایران در آورد و سازمان لیگ فوتبال را وادار به تعیین سقف دستمزد‌ها کرد.

بر آن اساس هیچ بازیکنی حق ندارد بیش از ۳۵۰ میلیون برای یک فصل دریافت کند. فصلی که حداکثر هشت ماه است و می‌شود ماهی ۴۴ میلیون تومان دستمزد.

اما باشگاه‌های فوتبال ایران این پول‌ها را از کجا می‌آورند؟ از سرمایه‌های بخش خصوصی یا از بودجه‌های دولتی؟

شاهین رحمانی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر ورزشی:
«باشگاه‌ها منابع مختلفی برای تأمین درآمد‌هاشان دارند. یکسری باشگاه‌ها به یک سری شرکت‌های بزرگتری متصلند، مثل فولاد مبارکه سپاهان یا شرکت ذوب آهن و باشگاه ذوب آهن، باشگاه پیکان، باشگاه سایپا. این باشگاه‌ها بودجه‌شان را از این شرکت‌ها تأمین می‌کنند. اما یکسری باشگاه‌های دیگر مانند باشگاه استقلال و پرسپولیس هم بنا برسیاست و برنامه‌ریزی مدیرانی که در دوره‌های مختلفی دارند، تأمین می‌شوند. یعنی این مدیران، متناسب با روابطشان در حوزه سیاست و دولت سعی می‌کنند بودجه باشگاه را از منابع مختلفی تأمین کنند. مثلاً اگر در دوره‌ای مدیر عامل باشگاه پرسپولیس از اعضا شهرداری است یا در شهرداری نفوذ دارد، طبیعتاً سعی می‌کند که از منابع مالی شهرداری برای اداره کردن باشگاه کمک بگیرد و پول را به باشگاه پرسپولیس تزریق کند. باید دید که مناسبات مدیرعامل باشگاه با افراد صاحب قدرت و نفوذ در حوزه سیاست چگونه است؟ باشگاه‌هایی که به طور مستقیم به شرکتی وابسته نیستند، به این طریق منابع مالی خود را تأمین می‌کنند.»


بنابر این پول‌های پرداختی به بازیکنان در ایران، نه تنها از جیب دولت است که پرداخت می‌شود، بلکه نظام مالیاتی هم بر آن نظارتی ندارد. مهرداد مسعودی، کار‌شناس فوتبال در لندن:
«باشگاه پرسپولیس و استقلال و بقیه باشگاه‌هایی از این دست به شکلی دولتی محسوب می‌شوند. یا به طور مستقیم و یا به شکل غیر مستقیم و توسط کارخانه‌هایی که توسط دولت اداره می‌شوند، تأمین می‌شوند. این پول‌هایی که در فوتبال ایران خرج می‌شود از سوی دولت است و از منابع دولتی تأمین می‌شود. یا از کارخانه‌هایی تأمین می‌شود که به دولت وابسته هستند. الان هر بازیکنی را در فوتبال ایران فرض کنیم، اگر او را به اروپا بیاورند، در قدم اول آن بازیکن باید ۴۰ یا ۵۰ درصد مالیات پرداخت کند، که در ایران شاید این رقم مالیات، ۵ درصد باشد. یا حتی به این دلیل که قرارداد‌ها به صورت مخفیانه بسته می‌شود، یعنی قرارداد رسمی یک رقم دارد و قرارداد واقعی رقمی دیگر، مالیات پرداختی بازیکنان واقعاً پایین است. از نظر کیفیتی اگر در نظر بگیریم، هر کدام از آن بازیکنانی که در فوتبال ایران نقش هجومی دارند، اگر برای بازی در فوتبال اروپا قبولشان کنند، رقم‌های بسیار بسیار کمتری از آنچه در ایران دریافت می‌کنند، در اروپا دریافت می‌کنند. یکی از دلایلی که غالب فوتبالیست‌های ایرانی راغب نیستند به فوتبال اروپا روی بیاورند، همین است که رقم قراردادشان در ایران دو یا سه برابر رقمی است که ممکن است باشگاه اروپایی به آن‌ها بپردازد.»


و با توجه به اینکه چنین ارقام سرسام آوری از بخش خصوصی پرداخت نمی‌شود، بازگشت سود هم برای این پرداخت‌ها اهمیتی ندارد. شاهین رحمانی:
«پول از طریق منابع دولتی پرداخت می‌شود. شفاف هم نیست. کسی نمی‌تواند بگوید که چرا این پول اینجا خرج شد؟ مثلا در فلان جا صرف نشد؟ طبیعی است که در این وضعیت اصلاً سود مالی اهمیتی ندارد. مهم این است که کسی که این بودجه را می‌گیرد، بتواند رضایت کسانی که این پول را پرداخت می‌کنند یا رضایت مقامات رده بالای سیاسی مملکت را تأمین کند، موفقیتی در جدول به دست بیاورد و یکسال بعد هم به بقای خودش ادامه دهد. این دایره‌ای است که فوتبال ایران در سال‌های اخیر به گرد آن می‌چرخد. اگر شما بگویید که این عملکرد موفق نیست؟ درست است. موفق نیست و مهم‌ترین دلیل این عدم موفقیت این است که وضعیت مالی در فوتبال ایران شفاف نیست. نکته اصلی این است که نه تنها وضعیت مالی باشگاه‌های فوتبال شفاف نیست، بلکه کسی هم برای نظارت بر آن و اینکه بداند که چگونه است و چگونه نیست، به اطلاعات باشگاه دسترسی ندارد. بنابر این نه کسی می‌تواند سؤال کند و نه کسی پاسخگوست. طبیعی است که اگر کسی بخواهد قانون و مقررات جدید وضع کند، این قوانین پایه و اساس درستی ندارد و کسی نیست که اجرای این مقررات را تضمین کند. بسیار راحت این مقررات دور زده می‌شود. در ‌‌نهایت ماجرا به فساد می‌رسد و آن شکلی که قرار بر اجرا بوده است، اصلاً اجرا نمی‌شود.»


فوتبال در دیگر کشور‌ها ورزشی سودآور است. بخشی از اقتصاد ملی است. اما فوتبال دولتی ایران به رغم پرداخت‌های کلان به بازیکنان هیچ درآمدی ندارد. درآمدهایی که مانی جزمی، روزنامه‌نگار فتوتبال در لندن می‌گوید که در بریتانیا از چنین راه‌هایی تأمین می‌شوند. مانی جزمی:
«بهترین باشگاه هم فرقی نمی‌کند که زیاد پول خرج کند یا نه، چون پول زیادی از تلویزیون و اسپانسر‌ها و سایر شرکت‌های حمایت کننده دریافت می‌کنند، در سفرهای تابستانی به سایر کشورهایی مانند چین، ژاپن و آمریکا هم از کشور میزبان میزان قابل توجهی پول دریافت می‌کنند. تیم‌هایی مانند منچستر و بارسلونا، اسامی بین‌المللی هستند. یعنی همه جا پیراهن‌های تیم را می‌فروشند. اسمشان معروف است و از همه جای دنیا هوادار دارند. بنابر این، این‌ها مجبورند که بهترین بازیکن را برای تیمشان بخرند.»

و مهرداد مسعودی در این باره می‌گوید:
«بخشی از درآمد این باشگاه‌ها از طریق پخش تلویزیونی تامین می‌شود. بلیط فروشی، فروش لباس‌ها و درآمد مسابقات دوستانه‌ای که این‌ها قبل از هر فصل با کشورهای دیگر برگزار می‌کنند. به عنوان مثال هر ساله منچستر یونایتد برای برگزاری مسابقه دوستانه همه ساله به آمریکا می‌رود و رئال مادرید به آسیای جنوب شرقی و به این شکل است که نه تنها این بازی‌ها برای بسیاری از باشگاه‌های اروپایی درآمدزایی می‌کند، بلکه باعث می‌شود که با کشورهای خاور دور هم قراردادهایی ببندند. مثلاً باشگاه منچستر یونایتد آکادمی فوتبال دایر می‌کند، در کشورهای دیگر فروشگاه منچستر یونایتد افتتاح می‌شود، به این شکل است که سعی می‌کنند درآمدهای خود را افزایش دهند.»

البته کشورهای دیگری هم هستند که تمامی بودجه فوتبالشان را دولت تأمین می‌کند. شاهین رحمانی:
«درکشور برزیل هم باشگاه داری در واقع با کمک‌های دولتی روی پای خودش می‌ایستد. در آنجا هم به همین شکل است که اگر دولت، کمک‌ها و منابع دولتی خودش را قطع کند، حیات آن باشگاه‌ها به پایان می‌رسد. ولی از آنجایی که می‌دانند که حساسیت زیاد اجتماعی به این قضیه گره خورده است، هیچوقت این اتفاق نمی‌افتد. به هر حال آن پول از طریق دولت تأمین می‌شود تا رضایت اجتماعی جلب شود. فوتبال ایران هم در این مورد به فوتبال کشور برزیل شباهت دارد.»

اما خروجی باشگاه‌های دولتی برزیل بر خلاف ایران، فوق ستاره‌هایی است که در بزرگ‌ترین باشگاه‌های اروپا می‌درخشند. فوتبال ایران اما، نه هدفی دارد و نه الگویی. مهرداد مسعودی:
«فوتبال ایران باید خودش را با فوتبال آسیا مقایسه کند. ببیند که در آسیا کدام تیم بوده است که ظرف دو دهه گذشته از هیچ، خودش را به همه چیز رسانده است؟ بدون شک آن تیم ژاپن است که همه باید درآسیا از او الگو بگیرند. آیا فوتبال باشگاهی ایران می‌تواند خودش را با فوتبال باشگاهی ژاپن مقایسه کند؟ جواب این سؤال "به هیچ وجه" است. چرا که در فوتبال ژاپن، باشگاه‌ها زمین اختصاصی دارند. تیم‌های پایه دارند. لیگ ژاپن، خودش، یک لیگ جوانان و نوجوانان دارد. هر کدام از تیم‌ها موظف است در بازی یک تعداد مشخصی از نوجوانان و جوانان را در ترکیب خودش قرار دهد. به همین خاطر است که تیم ژاپن در همه مسابقات جوانان و نوجوانان جهان، المپیک و این اواخر هم جام جهانی انتخاب می‌شود. امروز در فوتبال ایران خلأ ایجاد شده است، چرا فرهاد مجیدی یا علی کریمی تبدیل به ستاره لیگ می‌شوند؟ به این دلیل که بازیکن موفقی در طول ده سال گذشته از دل این لیگ بیرون نیامده است.»

شاهین رحمانی، روزنامه نگار و تحلیلگر ورزشی در فدراسیون فوتبال آسیا می‌گوید که بزرگترین ضعف فوتبال ایران، بی‌هدف بودن آن است. او هم از فوتبال ژاپن مثال می‌آورد. شاهین رحمانی:
«فدراسیون فوتبال ژاپن در برنامه استراتژیک خودش این را می‌گنجاند که مثلاً می‌گوید ما می‌خواهیم در سال ۲۰۵۰، قهرمان جهان شویم. آن‌ها اعداد و ارقام را در سیاست‌گذاری‌هاشان مشخص کرده‌اند. گفته‌اند که نیاز به این تعداد بازیکن و این تعداد مربی، تا سال ۲۰۵۰ و برای تحقق برنامه‌هایمان داریم. آن‌ها سیستمی را طراحی می‌کنند که بر اساس آن سیستم می‌شود پیشرفتشان را اندازه گیری کرد. در فوتبال ایران اساساً این مسائل مشخص نیست. نه قرار بر خصوصی‌سازی فوتبال است، علیرغم خصوصی‌سازی‌هایی که همیشه حرف اجرایی شدنش در جامعه در طول چند سال گذشته وجود دارد، هر سال می‌گویند که امسال حتماً بنا به دستور فلان مقام دولتی- که این مقام دولتی از رئیس‌جمهور گرفته تا رده‌های پایین‌تر را شامل می‌شود- قرار است که باشگاه استقلال و پرسپولیس وارد بازار بورس شوند. نه تنها این اتفاق تا به حال نیافتاده است بلکه وارد کردن این باشگاه‌ها به بازار بورس اساسا با فرمول بازار بورس ایران همخوانی ندارد. چون آن‌ها هم شرایط خاص خودشان را دارند و باید می‌گویند که حداقل باید هر شرکتی در سه سال آخرش، سوده ده بوده باشد یا سهام آن به بازار قابل عرضه باشد، تا به بازار بورس وارد شود. نگاه مدیریتی برای برنامه ریزی در فوتبال ایران مثل بسیاری جاهای دیگر، نگاهی کوتاه مدت است. نگاه همه الان این است که نتیجه بازی بعدی تیم ملی ایران در برابر قطر به کجا می‌انجامد؟ تمام توجه باشگاه‌ها هم همین است که در ‌‌نهایت و در پایان فصل، وضعیتشان در جدول چگونه است؟ کسی نمی‌پرسد اثرگذاری این هزینه‌ها در فوتبال ایران در دو سال دیگر چه خواهد بود؟ همه این هزینه‌ها گم می‌شوند و همه چیز خرج پروژه‌های کوتاه مدت می‌گردد.»

با این حال به نظر می‌رسد که سازمان لیگ فوتبال ایران با تعیین سقف قرارداد‌ها باز هم به جای یافتن راه بلند مدت، به روش‌های مقطعی و کوتاه مدت روی آورده است. راهی که مانی جزمی، کار‌شناس فوتبال در بی‌بی‌سی بین‌الملل می‌گوید که جواب نخواهد داد.
«چنین چیزی عملاً غیر قانونی است. در فوتبال هم این روش‌ها مؤثر نیست. چون حتی اگر برای دستمزد‌ها سقفی گذاشته شود، بالاخره راه‌های دیگری پیدا می‌شود که به این بازیکنان، پول برسد.»

و مهرداد مسعودی می‌گوید که فوتبال بیمار ایران با راه‌های جایگزین همین قانون سقف قرارداد‌ها را هم دور خواهد زد. مهرداد مسعودی:
«بازیکنان در عمل دو قرارداد می‌بندند. یکی قراردادی که به هیات فوتبال ارسال می‌شود، و قراردادی که به صورت شفاهی یا کتبی بین بازیکن و باشگاه منعقد می‌شود. رئیس سابق باشگاه سپاهان، آقای ساکت در جایی نقل کرده بود که بسیاری از بازیکنان می‌گویند که ما با رقم ۳۵۰ میلیون قرارداد می‌بندیم ولی شما باید به ما خانه بدهید، ماشین بدهید، زمین بدهید و... همه این‌ها را که جمع می‌کنیم، می‌بینیم که رقم قرارداد از یک میلیارد هم می‌گذرد. این مسئله نمی‌تواند راه حل مطلوبی برای حل معضل فوتبال ایران باشد. راه حل مطلوب این است که باشگاه‌ها به دست بخش خصوصی سپرده شود. که آنهم وقتی عملی می‌شود که اقتصاد کشور به آن سمت و سو سوق پیدا کند. وقتی همه چیز دولتی است، فوتبال نمی‌تواند از آن ماجرا جدا باشد. بخصوص فوتبال ورزشی است که به خاطر پرتعداد بودن تماشاگرانش و حساسیتی که این ورزش دارد، دولت نمی‌گذارد که این امکان از دستش خارج شود.»
XS
SM
MD
LG