شنبه دوم بهمن ماه، سومین برنامه سالانه بنیاد ادبی ژاله اصفهانی در دانشگاه لندن برگزار شد. یکی از بخشهای این برنامه به اعلام برندگان جایزه شعر ژاله اختصاص داشت.
در این مسابقه شعر ۱۱۰ شاعر از ایران، تاجیکستان و افغانستان اشعارشان را فرستاده بودند. اسماعیل خویی، استاد شعر پارسی در لندن به همراه شاداب وجدی و لعبت والا از سخنرانهای این برنامه بودند.
بنیاد ژاله اصفهانی پس از درگذشت او در سال ۲۰۰۷ با کمک دوستان و دوستداران این شاعر پرکار و نیکاندیش ایرانی تشکیل شد. ژاله اصفهانی ۲۵ سال پایانی عمر خود را در لندن گذراند و پیش از آن نیز مدتهای طولانی در تاجیکستان و شوروی سابق به سر برد.
بنیاد ژاله سومین برنامه سالانهاش را در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه لندن برگزار کرد. این برنامه با قرائت شعر شکوه شادمانی ژاله آغاز شد و شعرای ایرانی لندن چون اسماعیل خویی، لعبت والا، شاداب وجدی و دیگران صحبت کردند و اشعاری خواندند. سپس اعلام برندگان شعر ژاله انجام گرفت.
در این مسابقه شعر ۱۱۴ شاعر جوان از ایران، تاجیکستان و افغانستان با ۱۱۵۰ قطعه شعر شرکت داشتند که از میان آنها ۱۰ نفر به فهرست کوتاه رسیدند و دو نفر یعنی امیرحسین نیکزاد از کرج و مریم رحیمی از کرمانشاه به ترتیب نفر اول و دوم معرفی شدند.
یکی از اشعار چنین شروع میشود:
از روزنامه پیرهنی تن کن، پیراهنی برای درآوردن
تا هر ورق که دور میاندازی، آزادیام ولو خبرش باشد
نه یک خبرنگار نه یک عکاس، مردم را به چشم نمیآیند
حیف است حرفهای مهمم، کو جمعیتی که منتظرش باشد
فروتن پرند، مسئول هیئت مدیره بنیاد ژاله اصفهانی، در مورد کار این بنیاد خیریه ادبی به رادیو فردا میگوید: «این بنیاد دو هدف اصلی دارد، اول حفظ و اشاعه و نشر آثار ژاله و دومین هدف که یکی از خواستههای مهم خود ژاله بود، کمک به شاعران جوان است. به همین دلیل در دو سال گذشته برنامه شعر ژاله را راه انداختیم که این دومین مسابقه آن بود و دو نفر از شاعران انتخاب شدند.»
فروتن پرند با اشاره به اینکه مسابقه شعر ژاله اصفهانی برای جوانان زیر ۳۰ سال است و محدود به ایران نیست، میافزاید: «این مسابقه برای تمام جوانان فارسی زبان است و محدود به ایران نمیشود و از کشورهای تاجیکستان و افغانستان هم شعرهایی برای ما فرستادند. یعنی ۱۱۴ شاعر در این مسابقه شرکت کردند و هر کدام ۱۰ شعر میفرستند که یکی از اشعار باید کلاسیک باشد و چند شرط دیگر هم وجود دارد که در وبسایت ما آمده است. از این ۱۱۴ شاعر ۱۰ نفر حدود ۲ ماه پیش انتخاب شدند و از این میان نیز دو نفر به اسامی امیرحسن نیک زاد از کرج و مریم رحمانی از کرمانشاه به عنوان نفر اول و دوم انتخاب شدند.»
از اسماعیل خویی، شاعر پرآوازه ایران میپرسم اشعار جوانان ایران را خواندید، این اشعار را چگونه یافتید؟
در یک نگاه کلی باید گفت بر آسمان شعر امروز ایران فضایی از اختناق و خفه شدگی چتر گشوده که البته طبیعی است، چون سانسور آخوندی از سانسور شاهنشاهی بسیار قویتر و جدیتر است. آن یک سانسور زمینی بود و این سانسور آسمانی است.
در درون ایران یک نیروی وحشت انگیز و بیرحمی گلوی شعر را گرفته و فشار میدهد و شعر ایران با حالت خفه شدگی نزدیک به مرگ زمزمههای خود را میکند که این زمزمهها روز به روز مبهمتر و نامفهومتر میشود.
ولی ازاینکه بگذریم میتوانیم بگوییم شعر امروز ایران مانند گذشته دو گستره دارد، یکی گرایش برای رعایت سنتهای شعری و جدی گرفتن وزن و کلام و آگاه بودن از اینکه زبان شعری باید با زبان روزمره تفاوتهایی داشته باشد و یکی گرایش به پست مدرنیسم که در آن زبان جدی گرفته نمیشود و هر چه شاعر بگوید قبول است. معیار شکنی یکی از ویژگیهای این جنبش است و میخواهد سنجههای زبانی و خیالپردازی و حتی سنجههای معنا آفرین را بشکند.
اسماعیل خویی در ادامه از جنبش پسا مدرنیسم در شعر فارسی انتقاد میکند و آن را ناشی از نبود منابع و مباحث کافی در این زمینه و همچنین ترجمههای جسته و گریخته میداند که حاصل آن را درکی ناکافی از مباحث مدرن و به تبع آن آثاری بدون اصلت ادبی میخواند.
در این مسابقه شعر ۱۱۰ شاعر از ایران، تاجیکستان و افغانستان اشعارشان را فرستاده بودند. اسماعیل خویی، استاد شعر پارسی در لندن به همراه شاداب وجدی و لعبت والا از سخنرانهای این برنامه بودند.
بنیاد ژاله اصفهانی پس از درگذشت او در سال ۲۰۰۷ با کمک دوستان و دوستداران این شاعر پرکار و نیکاندیش ایرانی تشکیل شد. ژاله اصفهانی ۲۵ سال پایانی عمر خود را در لندن گذراند و پیش از آن نیز مدتهای طولانی در تاجیکستان و شوروی سابق به سر برد.
بنیاد ژاله سومین برنامه سالانهاش را در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه لندن برگزار کرد. این برنامه با قرائت شعر شکوه شادمانی ژاله آغاز شد و شعرای ایرانی لندن چون اسماعیل خویی، لعبت والا، شاداب وجدی و دیگران صحبت کردند و اشعاری خواندند. سپس اعلام برندگان شعر ژاله انجام گرفت.
در این مسابقه شعر ۱۱۴ شاعر جوان از ایران، تاجیکستان و افغانستان با ۱۱۵۰ قطعه شعر شرکت داشتند که از میان آنها ۱۰ نفر به فهرست کوتاه رسیدند و دو نفر یعنی امیرحسین نیکزاد از کرج و مریم رحیمی از کرمانشاه به ترتیب نفر اول و دوم معرفی شدند.
یکی از اشعار چنین شروع میشود:
از روزنامه پیرهنی تن کن، پیراهنی برای درآوردن
تا هر ورق که دور میاندازی، آزادیام ولو خبرش باشد
نه یک خبرنگار نه یک عکاس، مردم را به چشم نمیآیند
حیف است حرفهای مهمم، کو جمعیتی که منتظرش باشد
فروتن پرند، مسئول هیئت مدیره بنیاد ژاله اصفهانی، در مورد کار این بنیاد خیریه ادبی به رادیو فردا میگوید: «این بنیاد دو هدف اصلی دارد، اول حفظ و اشاعه و نشر آثار ژاله و دومین هدف که یکی از خواستههای مهم خود ژاله بود، کمک به شاعران جوان است. به همین دلیل در دو سال گذشته برنامه شعر ژاله را راه انداختیم که این دومین مسابقه آن بود و دو نفر از شاعران انتخاب شدند.»
فروتن پرند با اشاره به اینکه مسابقه شعر ژاله اصفهانی برای جوانان زیر ۳۰ سال است و محدود به ایران نیست، میافزاید: «این مسابقه برای تمام جوانان فارسی زبان است و محدود به ایران نمیشود و از کشورهای تاجیکستان و افغانستان هم شعرهایی برای ما فرستادند. یعنی ۱۱۴ شاعر در این مسابقه شرکت کردند و هر کدام ۱۰ شعر میفرستند که یکی از اشعار باید کلاسیک باشد و چند شرط دیگر هم وجود دارد که در وبسایت ما آمده است. از این ۱۱۴ شاعر ۱۰ نفر حدود ۲ ماه پیش انتخاب شدند و از این میان نیز دو نفر به اسامی امیرحسن نیک زاد از کرج و مریم رحمانی از کرمانشاه به عنوان نفر اول و دوم انتخاب شدند.»
از اسماعیل خویی، شاعر پرآوازه ایران میپرسم اشعار جوانان ایران را خواندید، این اشعار را چگونه یافتید؟
در یک نگاه کلی باید گفت بر آسمان شعر امروز ایران فضایی از اختناق و خفه شدگی چتر گشوده که البته طبیعی است، چون سانسور آخوندی از سانسور شاهنشاهی بسیار قویتر و جدیتر است. آن یک سانسور زمینی بود و این سانسور آسمانی است.
در درون ایران یک نیروی وحشت انگیز و بیرحمی گلوی شعر را گرفته و فشار میدهد و شعر ایران با حالت خفه شدگی نزدیک به مرگ زمزمههای خود را میکند که این زمزمهها روز به روز مبهمتر و نامفهومتر میشود.
ولی ازاینکه بگذریم میتوانیم بگوییم شعر امروز ایران مانند گذشته دو گستره دارد، یکی گرایش برای رعایت سنتهای شعری و جدی گرفتن وزن و کلام و آگاه بودن از اینکه زبان شعری باید با زبان روزمره تفاوتهایی داشته باشد و یکی گرایش به پست مدرنیسم که در آن زبان جدی گرفته نمیشود و هر چه شاعر بگوید قبول است. معیار شکنی یکی از ویژگیهای این جنبش است و میخواهد سنجههای زبانی و خیالپردازی و حتی سنجههای معنا آفرین را بشکند.
اسماعیل خویی در ادامه از جنبش پسا مدرنیسم در شعر فارسی انتقاد میکند و آن را ناشی از نبود منابع و مباحث کافی در این زمینه و همچنین ترجمههای جسته و گریخته میداند که حاصل آن را درکی ناکافی از مباحث مدرن و به تبع آن آثاری بدون اصلت ادبی میخواند.