تحریم احتمالی بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا، که در دستور کار مقامات واشینگتن قرار گرفته، فضای مالی بینالمللی ایران را از آنچه هست، تنگتر خواهد کرد.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، در گفتوگوی اقتصادی رادیو فردا به همین موضوع میپردازد.
این نخستین بار نیست که موضوع تحریم بانک مرکزی ایران از سوی واشینگتن، به صورت جدی، مطرح میشود. در ماه آگوست گذشته، حدود ۹۰ سناتور آمریکایی در نامهای به باراک اوباما از او خواستند بانک مرکزی ایران را تحریم کند تا به گفته آنها، شکاف کاملی بین نظام مالی ایران و نظام مالی بینالمللی به وجود آید.
در اصل قانونی که در سال ۲۰۱۰ در مورد تحریم معامله با شماری از بانکهای ایرانی، بخش انرژی ایران و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران به امضا رسید، قاعدتاً به رئیسجمهور آمریکا اجازه میدهد بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کند، ولی باراک اوباما از انجام این کار خودداری کرد.
در واقع اگر کاخ سفید بانک مرکزی ایران را تحریم کند، این گام ماقبل آخر خواهد بود پیش از تحریم صدور نفت ایران به بازارهای بینالمللی. از این لحاظ میتوان گفت که تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، اگر عملی شود، به معنای افزایش کمی تحریم علیه ایران نیست، بلکه یک جهش بزرگ کیفی خواهد بود در سیر طولانی تنش میان تهران و واشینگتن.
اگر این تحریم به واقعیت بدل شود، آمریکا شریان حیاتی متصلکننده اقتصاد ایران به اقتصاد بینالمللی را هدف قرار خواهد داد. با این کار، کشورهای خریدار نفت ایران در پرداخت ما به ازای خرید خود به بانک مرکزی جمهوری اسلامی با دشواریهای بسیار زیاد روبهرو خواهند شد.
عوامل زیادی تا امروز واشینگتن را به خویشتنداری در زمینه استفاده از حربه تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی واداشته که، در میان آنها، سه عامل احتمالاً نقش مهمتری دارند.
عامل اول این که اصولاً مجازاتهای اقتصادی پله به پله اوج میگیرند و واشینگتن هم، در استفاده از حربه مجازات، گام به گام پیش میرود. هم فعل و انفعالات درون تصمیمگیران واشینگتن، و هم ابهامهای حاکم بر فضای سیاستگذاری در ایران، شرایط مساعدی را برای تدریجی بودن فشار فراهم آوردند، از جمله برای آنکه راه برای تتشزدایی باز باشد. تحریم بانک مرکزی، اگر به اجرا گذاشته شود، به معنای آن خواهد بود که آمریکا امید به پیدایش نرمش در سیاست ایران را، از دست داده است.
عامل دوم این که خریداران آسیایی نفت ایران، که مهمترین آنها چین و هند و ژاپن و کره جنوبی است، در صورت تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا، در معاملات نفتی خود با ایران با دشواریهای زیاد روبهرو خواهند شد و واشینگتن، در محاسبات خود، طبعاً میبایست این عامل را هم در نظر بگیرد.
و سر انجام، دلیل سوم ترس از تأثیر احتمالی این تحریم بر بازار جهانی نفت است. این خطر وجود دارد که با ایجاد مشکل در روابط جمهوری اسلامی و خریداران نفت، بهای این کالا از این که هست بالاتر برود.
این احتمال وجود دارد که عربستان سعودی بخواهد نقش فعالتری را علیه منافع جمهوری اسلامی بر عهده بگیرد، از جمله با تولید نفت بیشتر برای تأمین نیاز کشورهایی که در صورت تحریم بانک مرکزی، برای خرید نفت ایران دچار مشکل خواهند شد.
ریاض میتواند تولید خود را حدود دو میلیون بشکه در روز بالا ببرد و بازار خود را در آسیا، به زیان ایران، گسترش دهد. با توجه به چشمانداز بازگشت لیبی به بازار جهانی نفت و احتمال افزایش تدریجی تولید نفت در عراق، شاید امروز آسانتر از گذشته بتوان قدرتهای آسیایی را قانع کرد که با محروم شدن از انجام معاملات عادی نفتی با جمهوری اسلامی، دچار فاجعه نخواهند شد.
از طرف دیگر با توجه به بحران اقتصادی بینالمللی، تقاضای نفت هم تا اندازهای پایین آمده و تنشهای احتمالی در مورد قیمت این کالا، بیشتر از گذشته، قابل کنترل به نظر میرسد. آژانس بینالمللی انرژی پنجشنبه ۱۳ اکتبر پیشبینی کرد که تقاصای نفت در سال ۲۰۱۲ به گونهای چشمگیر کاهش خواهد یافت.
به هر حال وضعیت در حال حاضر آنچنان نیست که تنش در روابط نفتی بینالمللی ایران (به دلیل دشواریهای ناشی از تحریم احتمالی بانک مرکزی جمهوری اسلامی) بتواند تب و تاب نامنتظره را به وجود آورد.
ایران همچنان در شرایط کم و بیش عادی نفت صادر میکند، بازارهایش انباشته از کالاهای خارجی است و حسابهای خارجیاش هم مشکلی ندارد.
همه امور ظاهراً به روال عادی جریان دارند، زیرا بهای نفت بالا است و دلارهای نفتی، فعلاً بقای روزمره اقتصاد کشور را تأمین میکند. یارانههای نقدی پرداخت میشود، کارمندان حقوقشان را آخر ماه دریافت میکنند، صندوقهای بازنشستگی تعهدات خود را انجام میدهند و فروشندگان کالا به ایران، مطالبات ارزی خود را به موقع دریافت میکنند.
ولی در ورای این ظواهر، اقتضاد ایران به شدت از تحریمهای بینالمللی زیان دیده است و این زیانها پیامدهایی دراز مدت دارند. تقریباً همه شرکتهای خارجی دست اول، میدانهای نفت و گاز ایران را ترک کردهاند. بسیاری از طرحهای گازی کشور، به دلیل نبود تکنولوژی و سرمایه، معلق ماندهاند. تولید نفت ایران رو به کاهش میرود. میدانهای مشترک نفت و گاز، به همسایهها رها شدهاند.
ناوگان هوایی غیر نظامی ایران عملاً در فضای خارج از مرزهای ملی زمینگیر شده و ارتباط هوایی ایران با دنیا عمدتاً از طریق شرکتهای خارجی انجام میگیرد. به علاوه شرکتهای حمل و نقل دریایی و زمینی ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی بیش از بیش از خدمات بیمهای محروم میشوند و صادرکنندگان کالا به ایران را با دشواریهای روز افزون روبهرو میکنند.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی در حال حاضر تحریم نیست، و ایران برای فروش نقت خام خود به خارج هنوز مشکلی ندارد. با این حال حتی در وضعیت فعلی هم، شماری از خریداران نفت ایران، برای پرداخت پول ایران، با دشواری روبهرو هستند.
مثلاً ژاپنیها و کرهایها برای دور زدن این مشکل یک سیستم مثلثی به وجود آوردهاند. بعضی از شرکتهای ژاپنی و کرهای که از ایران نفت خریداری کردهاند، به جای آنکه پول خرید خود را از راه بانکی به ایران مسترد کنند، آن را به شرکتی که به ایران کالا فروخته منتقل میکنند. فرض کنیم یک شرکت کرهای به ایران خودرو صادر کرده، این شرکت طلب خود از ایران را از شرکت کرهای دیگری، که از ایران نفت خریده، دریافت میکند.
این مشکلات ارزی در روابط بازرگانی میان ایران و هند به اوج رسید. هندیها برای انتقال میلیاردها دلار بدهی خود بابت خرید نفت به ایران، با دشواریهای عجیب و غریب رو به رو شدند. طی چند ماه گذشته در این زمینه روایتهای متضاد منتشر شده، ولی چکیده همه آنها این است که بالاخره ایران نتوانست در ازای فروش نفت به هند، کل مطالبات خود را به ارزهای معتبر بینالمللی دریافت کند.
طبق آخرین گزارشی که جمعه ۲۲ مهر ماه از دهلی مخابره شده، هند بر اساس توافق با تهران نصف پول نفت دریافتی خود را به روپیه پرداخت خواهد کرد و برای این کار بانک مرکزی جمهوری اسلامی حسابهایی را به روپیه در دو بانک هند باز کرده است. این به آن معنا است که ایران به هند نفت میفروشد، ولی مجبور است نیمی از در آمد حاصل از نفت صادراتی خود را در بازار هند خرج کند.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، در گفتوگوی اقتصادی رادیو فردا به همین موضوع میپردازد.
گفتوگوی آزاده اسدی با فریدون خاوند در مورد تحریم اختمالی بانک مرکزی ایران
- به گفته دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری آمریکا، واشینگتن بررسی تحریمهای بیشتری را علیه ایران در دستور کار خود قرار داده که یکی از آنها، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا چه پیامدهایی برای اقتصاد ایران دارد؟
این نخستین بار نیست که موضوع تحریم بانک مرکزی ایران از سوی واشینگتن، به صورت جدی، مطرح میشود. در ماه آگوست گذشته، حدود ۹۰ سناتور آمریکایی در نامهای به باراک اوباما از او خواستند بانک مرکزی ایران را تحریم کند تا به گفته آنها، شکاف کاملی بین نظام مالی ایران و نظام مالی بینالمللی به وجود آید.
در اصل قانونی که در سال ۲۰۱۰ در مورد تحریم معامله با شماری از بانکهای ایرانی، بخش انرژی ایران و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران به امضا رسید، قاعدتاً به رئیسجمهور آمریکا اجازه میدهد بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کند، ولی باراک اوباما از انجام این کار خودداری کرد.
در واقع اگر کاخ سفید بانک مرکزی ایران را تحریم کند، این گام ماقبل آخر خواهد بود پیش از تحریم صدور نفت ایران به بازارهای بینالمللی. از این لحاظ میتوان گفت که تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، اگر عملی شود، به معنای افزایش کمی تحریم علیه ایران نیست، بلکه یک جهش بزرگ کیفی خواهد بود در سیر طولانی تنش میان تهران و واشینگتن.
اگر این تحریم به واقعیت بدل شود، آمریکا شریان حیاتی متصلکننده اقتصاد ایران به اقتصاد بینالمللی را هدف قرار خواهد داد. با این کار، کشورهای خریدار نفت ایران در پرداخت ما به ازای خرید خود به بانک مرکزی جمهوری اسلامی با دشواریهای بسیار زیاد روبهرو خواهند شد.
- اگر تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا میتواند چنین تأثیر مهمی بر اقتصاد ایران داشته باشد، چرا واشینگتن تا امروز از این حربه علیه تهران استفاده نکرده است؟
عوامل زیادی تا امروز واشینگتن را به خویشتنداری در زمینه استفاده از حربه تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی واداشته که، در میان آنها، سه عامل احتمالاً نقش مهمتری دارند.
عامل اول این که اصولاً مجازاتهای اقتصادی پله به پله اوج میگیرند و واشینگتن هم، در استفاده از حربه مجازات، گام به گام پیش میرود. هم فعل و انفعالات درون تصمیمگیران واشینگتن، و هم ابهامهای حاکم بر فضای سیاستگذاری در ایران، شرایط مساعدی را برای تدریجی بودن فشار فراهم آوردند، از جمله برای آنکه راه برای تتشزدایی باز باشد. تحریم بانک مرکزی، اگر به اجرا گذاشته شود، به معنای آن خواهد بود که آمریکا امید به پیدایش نرمش در سیاست ایران را، از دست داده است.
عامل دوم این که خریداران آسیایی نفت ایران، که مهمترین آنها چین و هند و ژاپن و کره جنوبی است، در صورت تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا، در معاملات نفتی خود با ایران با دشواریهای زیاد روبهرو خواهند شد و واشینگتن، در محاسبات خود، طبعاً میبایست این عامل را هم در نظر بگیرد.
و سر انجام، دلیل سوم ترس از تأثیر احتمالی این تحریم بر بازار جهانی نفت است. این خطر وجود دارد که با ایجاد مشکل در روابط جمهوری اسلامی و خریداران نفت، بهای این کالا از این که هست بالاتر برود.
- آیا در حال حاضر، برای اعمال تحریم آمریکا علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی، شرایط بینالمللی مساعدتری به وجود آمده و محذورات گذشته دیگر وجود ندارد؟
این احتمال وجود دارد که عربستان سعودی بخواهد نقش فعالتری را علیه منافع جمهوری اسلامی بر عهده بگیرد، از جمله با تولید نفت بیشتر برای تأمین نیاز کشورهایی که در صورت تحریم بانک مرکزی، برای خرید نفت ایران دچار مشکل خواهند شد.
ریاض میتواند تولید خود را حدود دو میلیون بشکه در روز بالا ببرد و بازار خود را در آسیا، به زیان ایران، گسترش دهد. با توجه به چشمانداز بازگشت لیبی به بازار جهانی نفت و احتمال افزایش تدریجی تولید نفت در عراق، شاید امروز آسانتر از گذشته بتوان قدرتهای آسیایی را قانع کرد که با محروم شدن از انجام معاملات عادی نفتی با جمهوری اسلامی، دچار فاجعه نخواهند شد.
از طرف دیگر با توجه به بحران اقتصادی بینالمللی، تقاضای نفت هم تا اندازهای پایین آمده و تنشهای احتمالی در مورد قیمت این کالا، بیشتر از گذشته، قابل کنترل به نظر میرسد. آژانس بینالمللی انرژی پنجشنبه ۱۳ اکتبر پیشبینی کرد که تقاصای نفت در سال ۲۰۱۲ به گونهای چشمگیر کاهش خواهد یافت.
به هر حال وضعیت در حال حاضر آنچنان نیست که تنش در روابط نفتی بینالمللی ایران (به دلیل دشواریهای ناشی از تحریم احتمالی بانک مرکزی جمهوری اسلامی) بتواند تب و تاب نامنتظره را به وجود آورد.
- به نظر میرسد که به رغم تحریم بینالمللی، اوضاع اقتصادی ایران آسیبی ندیده، و مشکلات ناشی از تحریم هم آنچنان نیست که به روابط اقتصادی بینالمللی جمهوری اسلامی آسیب جدی وارد آورده باشد. آیا تحریم بانک مرکزی هم، اگر به اجرا گذاشته شود، به سرنوشت تحریمهای پیشین دچار نخواهد شد؟
ایران همچنان در شرایط کم و بیش عادی نفت صادر میکند، بازارهایش انباشته از کالاهای خارجی است و حسابهای خارجیاش هم مشکلی ندارد.
همه امور ظاهراً به روال عادی جریان دارند، زیرا بهای نفت بالا است و دلارهای نفتی، فعلاً بقای روزمره اقتصاد کشور را تأمین میکند. یارانههای نقدی پرداخت میشود، کارمندان حقوقشان را آخر ماه دریافت میکنند، صندوقهای بازنشستگی تعهدات خود را انجام میدهند و فروشندگان کالا به ایران، مطالبات ارزی خود را به موقع دریافت میکنند.
ولی در ورای این ظواهر، اقتضاد ایران به شدت از تحریمهای بینالمللی زیان دیده است و این زیانها پیامدهایی دراز مدت دارند. تقریباً همه شرکتهای خارجی دست اول، میدانهای نفت و گاز ایران را ترک کردهاند. بسیاری از طرحهای گازی کشور، به دلیل نبود تکنولوژی و سرمایه، معلق ماندهاند. تولید نفت ایران رو به کاهش میرود. میدانهای مشترک نفت و گاز، به همسایهها رها شدهاند.
ناوگان هوایی غیر نظامی ایران عملاً در فضای خارج از مرزهای ملی زمینگیر شده و ارتباط هوایی ایران با دنیا عمدتاً از طریق شرکتهای خارجی انجام میگیرد. به علاوه شرکتهای حمل و نقل دریایی و زمینی ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی بیش از بیش از خدمات بیمهای محروم میشوند و صادرکنندگان کالا به ایران را با دشواریهای روز افزون روبهرو میکنند.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی در حال حاضر تحریم نیست، و ایران برای فروش نقت خام خود به خارج هنوز مشکلی ندارد. با این حال حتی در وضعیت فعلی هم، شماری از خریداران نفت ایران، برای پرداخت پول ایران، با دشواری روبهرو هستند.
مثلاً ژاپنیها و کرهایها برای دور زدن این مشکل یک سیستم مثلثی به وجود آوردهاند. بعضی از شرکتهای ژاپنی و کرهای که از ایران نفت خریداری کردهاند، به جای آنکه پول خرید خود را از راه بانکی به ایران مسترد کنند، آن را به شرکتی که به ایران کالا فروخته منتقل میکنند. فرض کنیم یک شرکت کرهای به ایران خودرو صادر کرده، این شرکت طلب خود از ایران را از شرکت کرهای دیگری، که از ایران نفت خریده، دریافت میکند.
این مشکلات ارزی در روابط بازرگانی میان ایران و هند به اوج رسید. هندیها برای انتقال میلیاردها دلار بدهی خود بابت خرید نفت به ایران، با دشواریهای عجیب و غریب رو به رو شدند. طی چند ماه گذشته در این زمینه روایتهای متضاد منتشر شده، ولی چکیده همه آنها این است که بالاخره ایران نتوانست در ازای فروش نفت به هند، کل مطالبات خود را به ارزهای معتبر بینالمللی دریافت کند.
طبق آخرین گزارشی که جمعه ۲۲ مهر ماه از دهلی مخابره شده، هند بر اساس توافق با تهران نصف پول نفت دریافتی خود را به روپیه پرداخت خواهد کرد و برای این کار بانک مرکزی جمهوری اسلامی حسابهایی را به روپیه در دو بانک هند باز کرده است. این به آن معنا است که ایران به هند نفت میفروشد، ولی مجبور است نیمی از در آمد حاصل از نفت صادراتی خود را در بازار هند خرج کند.