لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۲۶

ایرج گرگین؛ معلمی برای تمام فصول


چند روزی می‌شد که به رادیوفردا پیوسته بودم؛ هفت سال پیش. رادیویی شدن را تمرین می‌کردم؛ از خبر نوشتن برای رادیو و تهیه گزارش رادیویی تا برنامه سازی و اجرا. استادم ایرج گرگین بود.

سخت‌ترین بخش ماجرا اجرای زنده بود. با یک دسته کاغذ خبر به استودیو می رفتیم و با صدایی خام و ناآموخته اجرای زنده را تمرین می کردم.

می‌گفت پشت میکروفن که می‌روی باید خودت باشی. باید صدایت را کشف کنی و با آن آشنا شوی. نباید برای شنونده‌ات خبر را اعلام کنی، باید با شنونده‌ات صحبت کنی. لحنت باید دور از هیجان باشد و معتدل؛ «اعتدال» کلمه مورد علاقه ایرج گرگین بود در کار رسانه.

آن روز قرار بود بخش خبری کوتاه رأس ساعت را اجرا کنم. چند بار تمرین کرده بودیم. چیزی که انتظار داشت در نمی‌آمد. دقیقه‌ای مانده به رأس ساعت، کتش را درآورد، آستین‌هایش را بالا زد و به جای من رفت داخل استودیو. گفت خوب دقت کن ببین کجاها مکث می‌کنم و کجاها نفس می‌گیرم. من و تکنیسین استودیو هیچ کدام باورمان نمی شد که آقای گرگین می‌خواهد خودش بخش خبری را اجرا کند!

سرخط ها را که با صدای مخملینش خواند، بیرون آمد و گفت: دقت کردید جانم؟ گفتم: بله. با متانت همیشگی و لبخندی محو گفت: نیم قرنی می‌شد که سرخط نخوانده بودم نیوشا خان! «خان» را وقتی به اسمت اضافه می‌کرد که می‌خواست حواست را خوب جمع کنی.

ایرج گرگین در حال اجرای یک برنامه رادیویی/ رادیو ایران؛ ۱۳۳۹
ایرج گرگین در حال اجرای یک برنامه رادیویی/ رادیو ایران؛ ۱۳۳۹


برای ایرج گرگین، با سابقه نیم قرن فعالیت درخشان فرهنگی و مدیریت و تأسیس رسانه‌های بزرگ، کماکان «آموزش» چنان جایگاه ویژه‌ای داشت که مجابش می‌کرد یک بخش خبری ۹۰ ثانیه‌ای را اجرا کند تا شاید خبرنگار جوانش رادیو را یاد بگیرد.

این نقش شاگرد و آموزگاری برای من و برای دیگر رادیوفردایی‌ها در طول این سال‌ها ادامه داشت؛ حتی در سه سال آخر که دیگر در رادیوفردا نبود. تا روزهای آخر از آموزش دریغ نداشت؛ و چه حس نابی بود وقتی از استودیو می‌آمدم بیرون و تلفن زنگ می‌زد.

آن سوی خط صدای مخملین آشنا، از یک قاره آن سوتر می‌گفت: «سلام جانم؛ الان ساعت ششم را شنیدم. نیوشا خان بهتر بود اگر...»

ایرج گرگین (راست) در کنار شماری از کارکنان وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران/ رادیو ایران؛ ۱۳۳۹
ایرج گرگین (راست) در کنار شماری از کارکنان وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران/ رادیو ایران؛ ۱۳۳۹


جالب اینجاست که این نقش آموزگاری منحصر به همنسلان من نمی‌شود؛ نام‌های ماندگار رادیو و تلویزیون، و پیشکسوتانی مانند فریدون فرح‌اندوز و اسماعیل میرفخرایی هم در این حس شریکند.

در گفت‌وگو با این دو نام آشنا از تجربه پدیده‌ای با نام ایرج گرگین گفتیم؛ تجربه‌ای مشترک برای دو نسل رسانه؛ برای آنها، و برای ما.

فریدون فرح اندوز از پیش‌کسوتان رسانه‌های دیداری و شنیداری است که در ۴۵ سال گذشته با ایرج گرگین همراه بوده است؛ تا پیش از انقلاب در کسوت همکار، و پس از آن در سال‌های مهاجرت به عنوان دوست. فریدون فرح‌اندوز تا پبش از انقلاب به عنوان برنامه‌ساز، گوینده، سردبیر خبر، و مدیر بخش خبر با ایرج گرگین بود. آقای فرح‌اندوز مانند بسیاری از چهره‌های مطرح رادیو و تلویزیونی به دنبال انقلاب ۵۷، از ایران کوچ کرد و اکنون در واشینگتن به سر می‌برد.

بیشتر بخوانید:نقش خارق‌العاده گرگین در شکل‌بخشی رسانه مدرن در ایران
اسماعیل میرفخرایی، برای بسیاری از شنوندگان و بینندگان رادیو و تلویزیون نامی و چهره ای آشناست. او از مدیران، برنامه‌سازان و گویندگان پیشکسوت رادیو و تلویزیون ایران است. اسماعیل میرفخرایی در سال‌های پیش از انقلاب همواره در رسانه های دیداری و شنیداری با ایرج گرگین همراه بود. در سال‌های پس از انقلاب هم که ایرج گرگین تصمیم به رفتن گرفت و اسماعیل میرفخرایی تصمیم به ماندن، ارتباط میان این دو همچنان ادامه یافت.

بیشتر بخوانید: گرگین دشمن ابتذال در رادیو و تلویزیون بود
XS
SM
MD
LG