لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۹

سچانک؛ شاهین‌های ایرانی در امارات


«سچانک» عنوان فیلمی است از مازیار مشتاق گوهری که در هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم های مستند تسالونیکی به نمایش درآمد؛ فیلمی درباره شاهین‌های ایرانی.

از ابتدا با فیلم متفاوتی روبرو هستیم که سعی دارد تنها با تصویر با تماشاگرش حرف بزند. محلی‌هایی را می‌بینیم که در ابتدا نمی‌دانیم چه می‌کنند و بعد می‌فهمیم که در حال صید شاهین هستند. ابتدا موش‌ها را از سوراخ بیرون می‌کشند تا طعمه‌ای باشند برای شاهین‌ها و بعد به شکلی کاملاً سنتی، شاهین‌ها را گیر می‌اندازند.

تمام فیلم تقریباً بدون دیالوگ است و چند دیالوگ ساده‌ای که بین محلی‌ها رد و بدل می‌شود، برای تماشاگر قابل درک نیستند. در بخش دوم که در امارات متحده عربی می‌گذرد هم تنها یکی دو دیالوگ ساده به زبان عربی و انگلیسی می‌شنویم که در واقع نقشی در فیلم ندارند.

از این رو فیلم با یک چالش بزرگ آغاز می‌شود: آیا می‌توان تماشاگر را برای مدت هفتاد دقیقه بدون دیالوگ پیش برد تا سرنوشت شاهین‌ها را دنبال کند؟ تردیدی نیست که این انتخاب خودبخود سچانک را به فیلم متفاوتی تبدیل می‌کند که البته تماشایش برای هر تماشاگری ساده نیست.

جسارت فیلمساز در این انتخاب قابل تحسین است اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که فیلم طولانی است و تصاویر به تکرار می‌رسند. فقدان قصه و دیالوگ، تمرکز فیلمساز را بر تصاویر می‌گذارد، اما در کنار تصاویری که کیفیت یکدستی ندارند- گاه حساب‌شده و دقیق، و گاه با قاب‌های دم دستی که مشخص است به سرعت و بداهه شکل گرفته‌اند- طولانی بودن سکانس‌ها تماشاگر را خسته می‌کند.

در ابتدای فیلم با مقدمه پر طول و تفصیلی روبرو هستیم که چندان کمکی به شخصیت‌های اصلی فیلم- شاهین‌ها- نمی‌کند. دیدن محلی‌ها و حرف‌هایی که نمی‌فهمیم، تصاویری است که به آسانی می‌توانستند کوتاه‌تر شوند و تماشاگر را هر چه زودتر با شاهین‌ها همراه کنند.

تم اصلی فیلم اما پرواز با شاهین‌ها و پیگیری سرنوشت تلخ آنهاست. شاهین‌ها پس از گیر افتادن، به دلال فروخته می‌شوند در حالی که گاه چشم‌های آنها دوخته شده تا چیزی نبینند. دلال‌ها شاهین‌ها را به امارات می‌برند تا در مسابقه شاهین‌ها برای شکار شرکت کنند.

فیلم سعی دارد با فاصله بایستد و تنها روایتگر موقعیت نه چندان خوشایندی باشد که شاید برای تماشاگر غربی - با انبوهی قوانین درباره عدم آزار حیوانات- تحملش سخت‌تر است.

اما فیلمساز سعی دارد خونسردی و بافاصله ایستادنش را در میان نویس‌های فیلم با تک‌بیتی‌های بلوچی(لیکو) به طرز شاعرانه‌ای جبران کند؛ اشعاری که گاه بسیار زیبا هستند و حس و حال متفاوتی را برای همراهی با شاهین‌ها به تماشاگر منتقل می‌کنند.

در پایان لبه ترازو به نفع شاهین‌ها کمی سنگین‌تر می‌شود. ما می‌فهمیم که تمام رنج این پرندگان بخاطر عده‌ای است که تنها می‌خواهند تفریح کنند؛ تفریحی که با معیارهای جامعه انسانی معاصر در حمایت از حیوانات چندان سازگار نیست.

آخرین تصاویر فیلم پرندگان را دربند به نمایش می‌گذارد، به همراه آسمانی خالی که جای واقعی آنهاست. اشعار ناپدید می‌شوند و میان‌نویس تنها به یک کلمه اکتفا می‌کند: پرواز. از طرفی این پرواز معناهای دوگانه‌ای هم می‌یابد: هم مفهوم آزادی و رهایی شاهین‌ها را با تناقض موجود در وضع فعلی‌شان ترسیم می‌کند و از سویی بازگشت فیلمساز( پرواز از امارات) به سمت خانه را یادآور می‌شود؛ خانه‌ای که شاهین‌هایش آن سوی آب رنج می‌کشند.

XS
SM
MD
LG