فقیهان موضوع حجاب را به مسألهای هویتی و حیثیتی تبدیل کردهاند. گویی جمهوری اسلامی برای اثبات اسلامی بودنش فقط و فقط میتواند به حجاب زنان استناد کند. بدحجابی زنان- برای این که در ایران زن بیحجاب وجود ندارد- یعنی نفی جمهوری اسلامی و هویت و حیثیت آن. فقیهان با توجه به این باورها و مدعیات، حجاب را به زور بر زنان تحمیل کرده و میکنند.
رویکرد نظام فقیهسالار جمهوری اسلامی به مسأله حجاب و تحمیل آن از چند جهت قابل بررسی است :
یکم- دینی: دو سه آیه قرآن درباره حجاب هیچ دلالتی بر وجوب حجاب ندارند. اگر هم مفسران سنتی و بنیادگرا بر این باور باشند که حجاب از نظر قرآن واجب است، این تکلیف فردی مومنان است، نه این که فقیهان از طریق قوای قهریه نهاد دولت/حکومت آن را بر همه زنان تحمیل کنند.
دوم- اخلاقی و حقوق بشر: زنان مالک بدن خود هستند و آنان شخصاً باید درباره پوشش خود تصمیم بگیرند. تحمیل سبک زندگی اعراب ۱۴۰۰ سال پیش به زنان امروز اخلاقاً ناموجه بوده و نقض حقوق بشر به شمار میرود. نظامی که دائماً مردم را از "غرب زدگی" می ترساند، نباید "عرب زدگی" را ترویج و تحمیل کند.
سوم- پیامدگرایانه : فقیهان در ۳۷ سال گذشته با استفاده از قوه قهریه حجاب را به همه تحمیل کردهاند. اما اینک مینالند که چرا زنان بدحجاب هستند. معنای این اذعان، شکست کامل است. شکست حداقل دارای اشکال زیر است:
الف- فصلالخطاب بودن رهبری: فقیهان درباری ادعا میکنند که نظرات ولی فقیه برای همگان فصلالخطاب است. اما اگر با چند پرسش جدی روبرو شوند، خواهند گفت منظور امور حکومتی است، نه مسائل فردی که هر ملکفی به فتوای مرجع تقلید خود عمل خواهد کرد.
اما فقیهان حجاب را مسأله فردی به شمار نمیآورند و آن را نه تنها مسأله جمعی، بلکه رکنی از هویت جمهوری اسلامی قلمداد می کنند. آیتالله خامنهای نه تنها حجاب را واجب شرعی به شمار می آورد، بلکه در ۱۳۷۰/۱۰/۰۴ گفت: "من میگویم چادر بهترین نوع حجاب است"، در ۱۳۷۳/۰۷/۲۰ گفت :"چادر بهتر از حجابهاى دیگر است"، در ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ گفت :"چادر ایرانىِ خود ما حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت".
اگر سخن او فصلالخطاب بود، زنان را به زور نظامیان با حجاب نمیکرد. اگر به آرای او باور داشتند، به آن عمل می کردند.
ب- نامرجعیت مرجعیت: افرادی که به عنوان مراجع تقلید خود را قلمداد میکنند، فاقد مرجعیت بوده و هستند(رجوع شود به مقاله "نامرجعيت مرجعيت"). اگر سخن آنان دارای اعتبار بود، زنان به فتوای آنها عمل میکردند و دیگر هیچ نیازی به کاربرد خشونت نبود. بدحجابی زنان یکی از مهمترین نشانههای بیاعتباری مراجع تقلید است.
پ- شکست زور و مجازات: جمهوری اسلامی برای تحمیل حجاب شرعی به زنان از زور و مجازات کیفری هم استفاده کرده و میکند. اما کاربرد خشونت و مجازات هم به شکست منتهی شده و زنان روز به روز بیشتر و بیشتر از سبک زندگی تحمیلی جمهوری اسلامی فاصله میگیرند. آیتالله موحدی کرمانی در نماز جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ تهران گفت : "به افراد لاابالی تذکر میدهم که بدانید تمام اعمال زشت شما تحت نظر پلیس سری است و با شما به مناسبترین نحو برخورد خواهد شد. گاهی عنوان میشود که مردم آزادند بله مردم آزاد هستند اما آزادیشان محدودیت دارد و آن آزادی که بخواهد وزن نظام را پایین بیاورد و هتک خون شهدا را بکند ممنوع است...وقتی پشت فرمان اتومبیل کشف حجاب میکنند دیگر نمیشود بیتفاوت بود".
او سپس هشدار داد که "نیروی انتظامی نیز هزاران مامور نامحسوس را به کار گرفته است" تا مراقب حجاب زنان باشند.
ت- بدحجابی نشانه مخالفت با نظام: فقیهان ادعا کرده و میکنند که بدحجابی نشانه مخالفت با جمهوری اسلامی است و باید جلوی آن را گرفت. آیتالله موحدی کرمانی در نماز جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ تهران گفت : "کسانی که بیحجاب هستند و یا کشف حجاب میکنند میخواهند به نظام دهنکجی کنند. به اعتقاد من کسانی که میخواهند به نظام دهنکجی کنند بیحجابی و یا کشف حجاب میکنند من برخی از این صحنهها را دیدهام و خجالت کشیدام و قطعا این وظیفه نیروی انتظامی است که با گناه علنی برخورد کند و اگر برخورد نکند خودش گناهکار است".
ث- شکست یاوره گویی: ۳۷ سال تبلیغ و به اصطلاح استدلال به شکست انجامیده است. فقیهان هر چه در انبان داشتند برون ریختند و نتوانستند سبک زندگی اعراب ۱۴۰۰ سال پیش را به طور عقلانی به عقلا و مردم بپذیرانند.
آیتالله علمالهدی هم در نماز جمعه این هفته مشهد رابطه علی میان فساد اخلاقی(بدحجابی) و فساد اقتصادی برقرار کرد و گفت : "اینها با هم رابطه دوسویه دارند و هر کدام علت و معلول یکدیگر هستند، انسانهایی که به دنبال فساد اقتصادی هستند در نهایت به دنبال عیاشی و تولید فساد اخلاقی هستند و مولد فساد اخلاقی هستند، عدهای نیز با مفاسد اخلاقی به دنبال پول و تجمل هستند".
سپس در توضیح بیشتر مدعایش افزود: "فساد اخلاقی و اقتصادی وابسته یکدیگرند و کلید واژه اینها بیحجابی است. اخلاق از اینجا فاسد میشود که حوزه غریزه جنسی جامعه گسترش یابد و کلیدواژه این هم بیحجابی است و کلیدواژه امنیت اجتماعی، مقابله با بیحجابی است که البته عنوان آن حجاب اجباری نیست".
آنگاه به حسن روحانی تاخت که برای دست و پا کردن پایگاه اجتماعی در میان لائیکها و بیمذهبها ، از فساد(بد حجابی) دفاع کرده و مخالف دخالت حکومت در این امر است. علم الهدی گفت چون نمیتوانید وضعیت اقتصادی را درست کنید، به فرهنگ جامعه ضربه میزنید. چرا دولت قانون امر به معروف و نهی از منکر را اجرأ نمی کند؟ و ادامه داد: "هیئت ایتالیایی که میآید شما با یک شرکت مدلینگ که هنرش طراحی لباس است، قرارداد میبندید تا از بلد کفر لباس اسلامی طراحی کند؟ یعنی ما واقعاً فکر نداریم؟ مردمی که در انواع علوم پیشرفته هستند، در طراحی لباسِ اسلامی فکر و مغز نداریم و باید طراح ایتالیایی قرار داد ببندد و فرهنگ آلوده بزهکاری غرب را بیاورد و طراحی لباس کند؟".
همه به یاد داریم که صدیقی در نماز جمعه تهران در مورد بدحجابی سخن گفت و ادعا کرد که زنا موجب کثرت زلزله میشود. به یاد داریم که برخی زنان اروپایی برای ابطال مدعای او با عریان شدن و نشان دادن سینههای خود نشان دادند که زلزلهای به وقوع نپیوست. این نوع مدعیات اولاً: موجب مضحکه اسلام و مسلمین میشود. ثانیاً: زنان و دختران را بیشتر و بیشتر از احکام فقهی دور میسازد.
اگر بدحجابی عامل فساد اقتصادی بود، غربیان که زنانشان بیحجاب هستند، باید دارای بالاترین فساد اقتصادی را داشته باشند. اما فساد اقتصادی جوامع غربی فاقد حجاب و دارای عریانی، بسیار کمتر از فساد اقتصادی جمهوری اسلامی دارای حجاب است. جمهوری اسلامی یکی از فاسدترین اقتصادهای جهانی است. "غارت ملی" در دوران احمدینژاد صورت گرفت که نظراتش از همه به نظرات آیتالله خامنهای نزدیکتر بود و به گفته رهبری یکی از بهترین دولتهای پس از مشروطه بود.
فقهیان نمیخواهند از مقاومت زنان درس بگیرند. اگر عبرت گرفته بودند، زنان را آزاد میگذاردند تا خود درباره پوشش خود تصمیم بگیرند. پذیرش شکست، بخشی از تجربهاندوزی است. مگر علیبنابیطالب نمیگفت که عقل در فرهنگ اسلامی به معنای حفظ تجربه است؟ پس بسیج چند هزار مأمور مخفی برای کنترل حجاب زنان چه معنایی دارد؟