خوزه موخیکا معروف به «پهپه» رئیس جمهور اروگوئه را - که یکم مارس امسال دوره ریاست جمهوریاش به پایان رسید- فقیرترین رئیس جمهور جهان نامیدهاند؛ رئیس جمهوری که شیوه زندگیاش با به قدرت رسیدنش در سال ۲۰۰۹، هیچ تغییری نکرد؛ نود درصد درآمدش را به عنوان رئیس جمهور به خانهسازی برای بیخانمانها و امور خیریه اختصاص داد و به جای اتوموبیلهای گرانبهای دولتی، دو فولکس واگن قدیمی داشت که همیشه از آنها استفاده میکرد.
چنین رئیس جمهوری قطعاً دستمایه جالبی است برای یک فیلم مستند که حاصلش با عنوان «پهپه موخیکا، درسهایی از تختخواب گلی» به تازگی در جشنواره فیلمهای مستند تسالونیکی به نمایش درآمد.
سازنده فیلم، هیدی اسپکوگنا، پیشتر هم به سراغ پهپه موخیکا رفته بود، اما زمانی که در قدرت نبود و تازه مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته بود.
این بار اما پهپه که هشتاد سال دارد، آرام روبروی او نشسته و از شر و شور جوانی و مبارزه مسلحانه- با شش بار تیر خوردن و چهارده سال زندان- خبری نیست. او روزشماری میکند تا روزهای «به دفتر رفتنش» به پایان برسد و به «زندگیاش برسد». او میگوید این شغل تمام وقت او را میگیرد و فرصت انجام هیچ کار دیگری را ندارد.
غالب فیلم مصاحبهای است که فیلمساز با او در حیاط خانهاش انجام داده است. پهپه با لباس راحتی و کفش کتانی ظاهر شده و نه تنها سعی ندارد چیزی را پنهان کند، برعکس مفتخر است که با فقر زندگی میکند و خانهاش فرقی با مردم عادی ندارد.
فیلمساز او را همچنین در چند سخنرانی و بازدید از مناطق مختلف همراهی میکند. پهپه آشکارا چهره محبوبی است و مردم اروگوئه از دیدار او لذت میبرند. حرفهای او با تکیه بر حق و حقوق مردم طرفداران زیادی دارد و ایده انقلابیاش درباره آزادسازی مصرف ماری جوانا، بسیاری از جوانان این کشور را با او همراه کرده است. فیلم از اولین اعلام نظر او در این باره در رادیو تا رایگیری در پارلمان کشور را در بر دارد و بخش مهمی از فیلم را شامل میشود. او معتقد است نمیتوان صد و پنجاه هزار نفر از جمعیت سه میلیونی اروگوئه را که ماری جوانا میکشند، به دست قاچاقچیان مواد مخدر سپرد: «اگر چیزی قانونی بشود، کنترل کردن آن آسانتر است.»
با آن که پهپه در حرفهایش در جلوی دوربین فیلمساز راحت و بیدغدغه است، اما سخنرانیهای او پشت میکروفون و جلوی مردم، گاه شعاری به نظر میرسد. در نتیجه شمایل پهپه در فیلم از یک رهبر سوسیالیست تا کسی که باور چندانی به سوسیالیسم دولتی ندارد در تغییر است. در مصاحبه، او به راحتی از دولتهای سوسیالیستی میگوید که چطور به دولتهای دیکتاتوری بدل شدند.
در واقع هر جا فیلم از پهپه به عنوان یک شخصیت خوشمشرب و جذاب و وجوه انسانیاش حرف میزند، جذاب و دیدنی است و هر جا میخواهد چهره یک سیاستمدار- یا شاید یک قهرمان- را ترسیم کند، به طرز متناقضی با مشکل روبرو میشود. در واقع سادگی و صمیمیت این شخصیت با حرفهای بزرگ و سخنرانیهای طولانی چندان سازگار نیست، ضمن این که فیلم ماده خام زیادی ندارد و در چند سخنرانی خلاصه میشود.
اما یکی از جذابترین بخشهای فیلم سفر او به آلمان است. فیلمساز پهپه را در این سفر رسمی همراهی میکند و سخنرانی او در آلمان هم بخشی از فیلم است؛ اما باز شنیدنیتر از حرفهای رسمی او، حرفهای خودمانیاش با صدراعظم آلمان است؛ جایی که یک لیموزین بزرگ منتظر اوست و پهپه میگوید که در عمرش اتوموبیلی به این بزرگی سوار نشده و به شوخی ادامه میدهد که این را مدیون آلمانیهاست! او به صدراعظم آلمان درباره فولکس واگن قدیمیاش توضیح میدهد.
استفاده از نماهای قدیمی که بیش از بیست سال پیشتر فیلمبرداری شدهاند، عدم تفاوت رفتار و گفتار پهپه را به نمایش میگذارند؛ شخصیتی که فقیرترین رئیس جمهور جهان نامیده شده، اما خودش را فقیر نمیداند. او خودش را «سرباز زندگی» میخواند و یک «کشیش»؛ کشیشی که « زندگی مذهبش است».