محمد خاتمی در مقالهای در روزنامه گاردین، دولت حسن روحانی را فرصتی استثنایی برای حل مسئله هستهای ایران و منازعات خاورمیانه دانست.
محمد خاتمی در این مقاله که یکم مهرماه در روزنامه گاردین و وبسایت رسمی او منتشر شد، همچنین نسبت به رشد افراطگرایی هشدار داده و گفته است برنامههای روحانی، ترجمه کاربردی پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» است.
خاتمی مینویسد: «امروز که دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، با هدف "تعامل سازنده" با جهان خود را برای ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل آماده میکند، به درسهای تجربه خودم به عنوان رئیس جمهور سابق این کشور بزرگ و تلاشم برای ترویج گفتوگو میان ملتها و کاهش دشمنیها میاندیشم.»
رئیس جمهور پیشین ایران مسئله هستهای ایران را هم یکی از مسائل خاورمیانه برشمرده که به گفته او «در عین حال که بزرگترین آنها نیست، حل باقی مسائل خاورمیانه هم به چگونگی حل و فصل آن بستگی دارد.»
وی در ادامه برنامه سیاسی حسن روحانی را به نوعی ترجمه سیاسی و کابردی، «نظریه گفتوگوی تمدنها»ی خود دانسته است، آن هم در زمانی که به تعبیر او «طیفی از بحرانهای سیاسیِ همپوشان در حال ساختن یک فاجعه جهانیاند.»
رئیس جمهوری پیشین ایران، به شکست مذاکرات هستهای در دوره ریاست جمهوری خود اشاره میکند و با اشاره به سه کتاب محمد البرادعی مدیرکل پیشین آژانس، جک استراو وزیر پیشین خارجه بریتانیا و حسن روحانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی، مینویسد سیاستهای وقت آمریکا و کشورهایی که از بهبود مناسبات ایران و غرب ناراضی بودند، مانع رسیدن به یک توافق شد.
خاتمی مینویسد: «شکست دیپلماسی علیرغم طلوع افق توافق بیش از یک دهه پیش، دو علت اصلی داشت: یکی، فشار همان سیاستهایی که آمریکا را پس از فاجعه یازدهم سپتامبر به تکرار فاجعه در قالب دو جنگ خسارتبار در افغانستان و عراق کشانده بود، بهویژه در عراق به بهانه کاذب مقابله با سلاحهای کشتار جمعی که کذب آن بعدا خیلی زود بر همگان آشکار شد. علت دیگر، فشار و نفوذ کشورهایی بود، خصوصا اسرائیل، که استمرار رونق و نفوذ منطقهای و جهانی خود را در گرو تداوم تیرگی روابط میان ایران و غرب، خصوصاً روابط با آمریکا، و تنش در خاورمیانه میدیدند.»
وی در ادامه سیاست خارجی را برآمده از سیاست و تحولات داخلی کشورها دانسته و تاکید میکند که دولت حسن روحانی حمایت مردم و حتی طیفی از گروههای مخالف و زندانیان را با خود داشته و رهبر جمهوری اسلامی هم آن را تایید کرده است. خاتمی این وضع را یک موقعیت کمنظیر برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک با غرب توصیف کرده است.
خاتمی تصریح میکند: «دولت آقای دکتر روحانی حاصل رأی و اعتماد و امید آگاهانه مردم به تدبیر نیروهای تحولخواه بود، آن هم درست زمانی که ایران و منطقه بیش از هر زمانی به این تدبیر و امید نیاز داشت ... رأیی که پایگاه آن به این یا آن گرایش سیاسی محدود نبود و بخشی از اصولگرایان همانقدر در پیروزی دکتر روحانی سهم داشتند که بسیاری از اصلاحطلبان و حتی منتقدان سیاستهای جمهوری اسلامی و زندانیان سیاسی.»
وی میافزاید: «حمایت آشکار رهبر جمهوری اسلامی از برنامههای داخلی و خارجی رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز امتیاز برجستهای است که اختیارات لازم و کافی را برای حلوفصل دیپلماتیک مسائل سیاست خارجی ایران با غرب (و نه فقط مسأله هستهای) به آقای دکتر روحانی و همکارانش میدهد.»
خاتمی تاکید کرده است که ایران میتواند «شريکی مشتاق و همدل برای نه تنها حل اختلافات ديپلماتيک و سياسی خودش با قدرتهای جهانی باشد بلکه میتواند ياريگر فائق آمدن بر پارهای مشکلات سياسی مزمن منطقه نيز باشد.»
وی در عین حال بار دیگر نسبت به تحریمهای اعمال شده علیه ایران هشدار داده و آن را «تهديدی جدی برای اساس جامعه مدنی و زیرساختهای مردمسالارانه» دانسته است.
خاتمی با هشدار نسبت به از دست دادن این «فرصت» تصریح میکند: «ناکامی در ايجاد فضایی از اعتماد، عزت، احترام و گفتوگوی معنادار تنها باعث قوت گرفتن بيشتر نیروهای افراطی و فاقد مدارا در همه طرفهای درگیر خواهد شد. عواقب اين ناکامی نهتنها منطقهای بلکه جهانی خواهد بود. برای اميد، انسانيت، صلح و آيندهای نيکوتر برای نسلهای بعدی، و نهتنها برای مردم ايران که سزاوار شرایطی بهتر از ایناند، بلکه به خاطر همه مردم اطراف جهان، صميمانه آرزو دارم که آقای دکتر روحانی در طی سفرش به سازمان ملل استقبالی گرم و پاسخهايی مثبت و پرمايه دريافت کند.»
محمد خاتمی در پایان این مقاله دولت حسن روحانی را فرصتی بینظیر برای ایران، کشورهای منطقه و غرب دانسته تا با دیپلماسی مشکلاتشان را حل و فصل کنند.
خاتمی مینویسد: «رای مردم ایران به دکتر روحانی و برنامههای تحولطلبانهاش در هر دو عرصه سیاست خارجی و داخلی فرصتی استثنایی و شاید تکرارنشدنی، برای ایران، غرب و همه قدرتهای محلی و منطقهای فراهم آورده است تا با سیاست خارجی گفتوگو محور و مبتنی بر رضایت، تکریم و عدالت از قلب خاورمیانه، از جمله با حلوفصل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران که کاملا قابل حل است، اگر حسن نیت و انصاف در کار باشد، شاهد دنیایی بهتر برای شرق و غرب عالم باشیم.»
حسن روحانی خود پیش از سفر به نیویورک در مقالهای که در واشینگتن پست منتشر کرد، از همتایان خود خواست از «فرصتی که انتخابات ایران فراهم کرده، استفاده کنند».
روحانی نوشت: «...به آنها توصيه میکنم ديدی فراتر از نگرانیها داشته باشند و آنقدر جرات داشته باشند که نه به خاطر منابع ملیشان، بلکه دستکم به خاطر ميراثی که از آنها به جای میماند به خاطر فرزندانمان و به خاطر نسلهای آينده، بگويند چه چيز میخواهند.»
محمد خاتمی در این مقاله که یکم مهرماه در روزنامه گاردین و وبسایت رسمی او منتشر شد، همچنین نسبت به رشد افراطگرایی هشدار داده و گفته است برنامههای روحانی، ترجمه کاربردی پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» است.
خاتمی مینویسد: «امروز که دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، با هدف "تعامل سازنده" با جهان خود را برای ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل آماده میکند، به درسهای تجربه خودم به عنوان رئیس جمهور سابق این کشور بزرگ و تلاشم برای ترویج گفتوگو میان ملتها و کاهش دشمنیها میاندیشم.»
رئیس جمهور پیشین ایران مسئله هستهای ایران را هم یکی از مسائل خاورمیانه برشمرده که به گفته او «در عین حال که بزرگترین آنها نیست، حل باقی مسائل خاورمیانه هم به چگونگی حل و فصل آن بستگی دارد.»
وی در ادامه برنامه سیاسی حسن روحانی را به نوعی ترجمه سیاسی و کابردی، «نظریه گفتوگوی تمدنها»ی خود دانسته است، آن هم در زمانی که به تعبیر او «طیفی از بحرانهای سیاسیِ همپوشان در حال ساختن یک فاجعه جهانیاند.»
رئیس جمهوری پیشین ایران، به شکست مذاکرات هستهای در دوره ریاست جمهوری خود اشاره میکند و با اشاره به سه کتاب محمد البرادعی مدیرکل پیشین آژانس، جک استراو وزیر پیشین خارجه بریتانیا و حسن روحانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی، مینویسد سیاستهای وقت آمریکا و کشورهایی که از بهبود مناسبات ایران و غرب ناراضی بودند، مانع رسیدن به یک توافق شد.
خاتمی مینویسد: «شکست دیپلماسی علیرغم طلوع افق توافق بیش از یک دهه پیش، دو علت اصلی داشت: یکی، فشار همان سیاستهایی که آمریکا را پس از فاجعه یازدهم سپتامبر به تکرار فاجعه در قالب دو جنگ خسارتبار در افغانستان و عراق کشانده بود، بهویژه در عراق به بهانه کاذب مقابله با سلاحهای کشتار جمعی که کذب آن بعدا خیلی زود بر همگان آشکار شد. علت دیگر، فشار و نفوذ کشورهایی بود، خصوصا اسرائیل، که استمرار رونق و نفوذ منطقهای و جهانی خود را در گرو تداوم تیرگی روابط میان ایران و غرب، خصوصاً روابط با آمریکا، و تنش در خاورمیانه میدیدند.»
وی در ادامه سیاست خارجی را برآمده از سیاست و تحولات داخلی کشورها دانسته و تاکید میکند که دولت حسن روحانی حمایت مردم و حتی طیفی از گروههای مخالف و زندانیان را با خود داشته و رهبر جمهوری اسلامی هم آن را تایید کرده است. خاتمی این وضع را یک موقعیت کمنظیر برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک با غرب توصیف کرده است.
خاتمی تصریح میکند: «دولت آقای دکتر روحانی حاصل رأی و اعتماد و امید آگاهانه مردم به تدبیر نیروهای تحولخواه بود، آن هم درست زمانی که ایران و منطقه بیش از هر زمانی به این تدبیر و امید نیاز داشت ... رأیی که پایگاه آن به این یا آن گرایش سیاسی محدود نبود و بخشی از اصولگرایان همانقدر در پیروزی دکتر روحانی سهم داشتند که بسیاری از اصلاحطلبان و حتی منتقدان سیاستهای جمهوری اسلامی و زندانیان سیاسی.»
وی میافزاید: «حمایت آشکار رهبر جمهوری اسلامی از برنامههای داخلی و خارجی رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز امتیاز برجستهای است که اختیارات لازم و کافی را برای حلوفصل دیپلماتیک مسائل سیاست خارجی ایران با غرب (و نه فقط مسأله هستهای) به آقای دکتر روحانی و همکارانش میدهد.»
خاتمی تاکید کرده است که ایران میتواند «شريکی مشتاق و همدل برای نه تنها حل اختلافات ديپلماتيک و سياسی خودش با قدرتهای جهانی باشد بلکه میتواند ياريگر فائق آمدن بر پارهای مشکلات سياسی مزمن منطقه نيز باشد.»
وی در عین حال بار دیگر نسبت به تحریمهای اعمال شده علیه ایران هشدار داده و آن را «تهديدی جدی برای اساس جامعه مدنی و زیرساختهای مردمسالارانه» دانسته است.
خاتمی با هشدار نسبت به از دست دادن این «فرصت» تصریح میکند: «ناکامی در ايجاد فضایی از اعتماد، عزت، احترام و گفتوگوی معنادار تنها باعث قوت گرفتن بيشتر نیروهای افراطی و فاقد مدارا در همه طرفهای درگیر خواهد شد. عواقب اين ناکامی نهتنها منطقهای بلکه جهانی خواهد بود. برای اميد، انسانيت، صلح و آيندهای نيکوتر برای نسلهای بعدی، و نهتنها برای مردم ايران که سزاوار شرایطی بهتر از ایناند، بلکه به خاطر همه مردم اطراف جهان، صميمانه آرزو دارم که آقای دکتر روحانی در طی سفرش به سازمان ملل استقبالی گرم و پاسخهايی مثبت و پرمايه دريافت کند.»
محمد خاتمی در پایان این مقاله دولت حسن روحانی را فرصتی بینظیر برای ایران، کشورهای منطقه و غرب دانسته تا با دیپلماسی مشکلاتشان را حل و فصل کنند.
خاتمی مینویسد: «رای مردم ایران به دکتر روحانی و برنامههای تحولطلبانهاش در هر دو عرصه سیاست خارجی و داخلی فرصتی استثنایی و شاید تکرارنشدنی، برای ایران، غرب و همه قدرتهای محلی و منطقهای فراهم آورده است تا با سیاست خارجی گفتوگو محور و مبتنی بر رضایت، تکریم و عدالت از قلب خاورمیانه، از جمله با حلوفصل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران که کاملا قابل حل است، اگر حسن نیت و انصاف در کار باشد، شاهد دنیایی بهتر برای شرق و غرب عالم باشیم.»
حسن روحانی خود پیش از سفر به نیویورک در مقالهای که در واشینگتن پست منتشر کرد، از همتایان خود خواست از «فرصتی که انتخابات ایران فراهم کرده، استفاده کنند».
روحانی نوشت: «...به آنها توصيه میکنم ديدی فراتر از نگرانیها داشته باشند و آنقدر جرات داشته باشند که نه به خاطر منابع ملیشان، بلکه دستکم به خاطر ميراثی که از آنها به جای میماند به خاطر فرزندانمان و به خاطر نسلهای آينده، بگويند چه چيز میخواهند.»