لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۲

خاورمیانه در سالی که گذشت؛ سوریه


از زمان آغاز نا‌آرامی‌ها در ماه مارس ۲۰۱۱ در سوریه تقریبا پنج سال می‌گذرد. آنچه به نام طرح خواسته‌های مردم شروع شد به سرعت با سرکوب بی‌رحمانه رژیم بشار اسد مواجه و به تبدیل به زمینه‌های مناسب برای شکل‌گیری گروه‌های مسلح گردید. درگیری درون‌گروهی و درگیری ارتش وفادار به اسد با این گروه‌ها در طول سال ۲۰۱۵ جنگ را در همه جای سوریه گسترده و آمار کشته‌شدگان را به بیش از ۲۵۰۰۰۰ نفر و بیش از ۴ میلیون پناهنده رسانده است. این در حالیست که در داخل سوریه نیز بیش از ۷ میلیون مردم عادی به‌خاطر شرایط جنگی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و تعدادی از آنها در خرابه‌ها، پناهگاه‌های داخل شهر، یا کمپ‌های بیرون شهر زندگی می‌کنند.

در آخرین روزهای سال ۲۰۱۴ ترکیه اعلام می‌کند که ممکن است آموزش گروه‌های میانه‌رو سوری را در بهار سال ۲۰۱۵ آغاز کند. و کمی بعد از آن یک فیلم ویدیویی در رسانه‌های اجتماعی دست به دست می‌گردد که نشان می‌دهد برخی از گروه‌های مسلح در هم ادغام و نام‌های جدیدی را انتخاب می‌کنند. همه شواهد حاکی از این است که سال ۲۰۱۵ سال خونینی خواهد بود و در حقیقت هم جهانیان شاهد تحقق این پیش‌بینی بوده‌اند.
گروه‌های مسلح سوری (ضدبشار اسد)

امروزه برآوردهای گوناگونی از تعداد گروه‌های مخالف با بشار است موجود است. براساس برخی از برآورد‌ها یک هزار گروه مسلح در سوریه وجود دارد که در مجموع حدود یکصد هزار نفر مسلح در اختیار دارند. البته نباید فراموش کرد که این گروه‌ها به شدت پراکنده و حتی در درون خود دچار تفرقه و اختلاف هستند و تا فرصت مناسبی به دست می‌آید به کشت و کشتار همدیگر نیز می‌پردازند.

ممکن است برخی از این گروه‌ها فقط یک کوچه یا یک محله را تحت کنترل داشته باشند و چون هنوز موقع مذاکره و خوشه‌چینی بر سر حاکمیت جایگزین اسد فرا نرسیده حضور آنان مشکل خاصی برای سایر گروه‌ها ایجاد نمی‌کند و حتی در شرایطی گروه‌های دیگر را تقویت نیز می‌کند چراکه همه در ظاهر امر برعلیه نیروهای دولتی می‌جنگند. پر واضح است در شرایطی که بحث سهم‌طلبی و خوشه‌چینی باشد این گروه‌ها می‌توانند به کشتار همدیگر بپردازند. حکومت بشار اسد از این واقعیت به خوبی آگاه است و به تفرقه یا اجیرسازی برخی از این گروه‌ها اقدام می‌کند تا به عنوان میلیشیای طرفدار دولت به موازات ارتش سوریه عمل کنند.
بر اساس برآورد مرکز مطالعاتی پیشرفت آمریکا، عمده‌ترین گروه‌های مسلح سوریه بدون در نظر گرفتن گروه موسوم به «حکومت اسلامی» عبارتند از:
- ارتش سوریه آزاد با قدرت تقریبی ۵۰۰۰۰ نفر مسلح،
- جبهه آزادی سوریه با قدرت تقریبی ۳۷۰۰۰ نفر مسلح،
- جبهه اسلامی سوریه (که همچنین با نام جیش الاسلام شناخته می‌شود) با ظرفیتی حدود ۱۳۰۰۰ نفر مسلح، (رهبر همین گروه زهران علوش روز جمعه چهارم دی ماه در جریان بمباران ارتش سوریه در حومه دمشق کشته شد).
- جبهه نصرت (جبهه النصره) با قدرت تقریبی ۶۰۰۰ نفر مسلح
- تیپ ائتلافی مسلح که از حدود ۹ تا ۱۰ تیپ مختلف و تعداد نا‌مشخصی نیرو تشکیل شده
- گردان‌های مستقل (با ظرفیت نا‌مشخص)
نیروهای مسلح ارتش سوریه

هر سال حدود نیم میلیون نفر از جمعیت ۱۸ میلیونی سوریه به سن سربازی می‌رسند. بیش از نیمی از این جمعیت قابل فراخوان برای خدمت نظامی و دفاعی هستند. در شرایط عادی این کشور می‌تواند با یک دوره دو ساله سربازی دست کم یک میلیون نفر را در حالت خدمت سربازی نگه‌ دارد این رقم، در شرایط صلح، با تعداد نیروهای ذخیره از دوره‌های گذشته و نیروهایی حرفه‌ای که در استخدام ارتش هستند قاعدتاً و بر اساس تئوری می‌تواند به قم یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار نفر برسد.

بنا براین در برابر یکصد هزار نفر نیروهای مخالف اسد دست کم ده برابر نیروی انسانی وجود دارد اما در یک کشور جنگ زده محاسبات به این سادگی‌ها انجام نمی‌شود و وفاداری‌ها به رژیم با منطق ریاضی عمل نمی‌کند. بخش وسیعی از خاک سوریه در کنترل نیروهای ضد سوری است و حتی اگر جمعیت آن مناطق با مخالفین مسلح همکاری نکنند به لحاظ آماری خارج از این محاسبه چند میلیونی قرار می‌گیرند. بخش عمده‌ای از جوانان که حاضر نیستند درگیر جنگ‌های فرقه‌ای و گروهی بشوند و یا اینکه به نیرو‌های بشار اسد بپیوندند هر روز جلای وطن می‌کنند و به انبوه میلیونی پناهندگان و آوارگان سوری می‌پیوندند. سال ۲۰۱۵ از این نظر بالا‌ترین آمار‌ها داشته است.

نیرو‌های وفادار به بشار اسد

در عمل تخمین زده می‌شود تعداد نیروهای نظامی وفادار به اسد کمتر از ۱۸۰۰۰۰ نفر باشد. نتیجه این می‌شود که بشار اسد باید وفاداری پرسنل ارتش سوریه را به صورت‌های مختلف خریداری کند. و همین شیوه است که موجب شده افسران سوری به شخص، خانواده و قبیله اسد وفادار بمانند. دسترسی افسران ارتش سوریه به مزایا و منافع اختصاصی برای چندین دهه آنان را در مورد کلیه جنبه‌های اختصاصی و شخصی یا شغلیشان وابسته به رژیم کرده است.

از میان افسران سوری و در طول پنج سال جنگ به ندرت کسی متواری شده یا به مخالفین پیوسته است. البته شیوه پاداشِ وفاداری که از زمان حافظ الاسد در دهه ۱۹۸۰ برنامه ریزی شده بود تا به امروز به دقت و شدت ادامه داشته و دچار تحول و حسب ضرورت تکامل شده است. از جمله منافع و مزایایی که به افسران نیروهای مسلح سوریه پرداخت می‌شود خانه‌های سازمانی و مزایای مالی نقدی است. در حقیقت افسران ارتش سوریه و خانواده‌هایشان تحت مراقبت‌های امنیتی خاص و دسترسی به همه نوع امکانات رفاهی، جدا از مردم عادی، و در شهرک‌های ویژه و حفاظت شده زندگی می‌کنند. واحد‌های امنیتی کلیه حرکات و ارتباطات افسران و خانواده‌های آنان را تحت نظر دارند. در شرایطی که فقر و گرسنگی، بیکاری و نا‌امیدی نسبت به آینده به شدت در جامعه حاکم است، داشتن حقوق، خانه، مزایا برای هریک از افراد خانواده و برخورداری از امنیت در محله‌های حفاظت شده نیروهای وفاداری را ایجاد کرده که تا به امروز از بشار اسد و سیستم سوریه حفاظت کرده‌اند.
علاوه بر نیروهای رسمی نظامی، باید میلیشیای طرفدار بشار اسد، نیروهای وابسته به ایران و نیروهای وابسته به حزب‌الله لبنان را نیر به این محاسبات اضافه کرد که به ویژه در طول سال ۲۰۱۵ از عوامل موثر در صحنه عملیاتی بوده‌اند. جنگ سوریه در طول سال ۲۰۱۵ از جهات مختلف دچار تحول اساسی شد که ذیلاً به برخی از آن علل و جهات می‌پردازیم:

ورود روسیه به جنگ

تا قبل از ورود رسمی روس‌ها به صحنه نبرد‌های سوریه، عمده حوادث روزمره محدود بود به نقاطی که به لحاظ استراتژیک برای گروه‌های مسلح یا دولت اهمیت داشتند.
مثلاً در ماه ژانویه رزمندگان کرد ۹۰% منطقه کوبانی را از اشغال نیروهای «حکومت اسلامی» آزاد می‌کنند.

در ماه فوریه گروه‌های ناظر در منازعه از اعدام حدود ۵۰ نفر که ده نفر از آنان کودکان خردسال بودند توسط نیروهای وفادار به اسد خبر می‌دهند. در طول سال بار‌ها و بار‌ها ارتش اسد به بمباران و کشتار غیر رزمندگان و مردم عادی اقدام می‌کند.
در اواسط ماه آوریل نیروهای «حکومت اسلامی» پس از در گیر‌های متعدد با سایر نیرو‌های مخالف بشار اسد بخش‌هایی از اردوگاه پناهندگان فلسطینی «یرموک» را تحت کنترل خود می‌گیرند. در مقابل ارتش آزاد سوریه پس از در گیری‌های خونبار کنترل بخش‌هایی ازگذرگاه مرزی اردن را در دست می‌گیرد.

اینگونه درگیری‌ها تا زمان مذاکرات نیروهای مخالف با نمایندگان سازمان ملل در ماه‌های نوامبر و دسامبر ادامه دارد و درست وقتی که طبق توافق انجام شده قرار می‌شود فلسطینی‌ها و غیرنظامیانی که بین آتش رزمندگان و نیروهای دولتی گیر کرده‌اند از یرموک خارج شوند، زهران علوش، رهبر گروه جیش الاسلام در بمباران منطقه کشته و نقل و انتقال را با مشکل مواجه می‌کند.

به موازات اینگونه برخورد‌ها نیرو‌های ائتلاف ضد داعش به حملات هوایی خود ادامه می‌دادند ولی تغییرات محسوسی در جبهه جنگ رخ نمی‌داد و کوشش‌های بین‌المللی برای خاتمه دادن به جنگ بی‌نتیجه مانده بود. یک مانع اصلی وجود داشت و آن عبارت بود از این بودکه بشار اسد در راس رهبری سیاسی آینده سوریه باقی بماند یا ساقط شود؟

از اوایل ماه سپتامبر ورود روسیه به عنوان یک عامل موثر نظامی و آغاز عملیات بمباران هوایی توسط این کشور معادلات موجود را بر هم می‌زند. نیروی هوایی و موشکی روس‌ها عمدتا گروه‌های ضد بشار اسد و در برخی موارد نیز نیروهای «حکومت اسلامی» را هدف‌گیری می‌کنند و حضور آنان در روز یازدهم سپتامبر رسماً توسط منابع نظامی سوریه مورد تائید قرار می‌گیرد.

اوایل اکتبر عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری نظامی مصر مداخله نظامی روس‌ها در سوریه مورد تائید قرار می‌دهد. چند روز پس از آن همکاری ایران با روس‌ها در جبهه‌های جنگ در سوریه رسماً مشخص و حضور نفرات ایرانی تحت عنوان «مستشاران» علنی می‌شود. بعد‌ها از گردان‌های مدافع حرم نیز نام می‌برند.

یک هفته پس از آن اشتون کار‌تر وزیر دفاع آمریکا با همتای روسی‌اش سر گئی شویگو ارتباط برقرار کرده و رسماً از روسیه می‌خواهد اطمینان حاصل کنند که عملیات روس‌ها با آمریکا و متحدینش در تعرض نباشد. در بیستم اکتبر مقامات رسمی روسیه و آمریکا یادداشت تفاهمی را امضا می‌کنند تا از برخوردهای نظامی بر فراز سوریه اجتناب کنند. در‌‌ همان زمان جاستین ترودو نخست وزیر جدید کانادا اعلام می‌کند کشورش دیگر هواپیماهای جت در اختیارائتلاف ضد داعش قرار نخواهد داد.

اواخر ماه اکتبر هواپیماهای روسی بیمارستانی را در اطراف دمشق هدف بمباران‌های خود قرار داده سیزده نفر از جمله دو پرسنل پزشکی را می‌کشند. در‌‌ همان حال هواپیماهای سوری با بکار گیری بمب‌های بشکه‌ای بر فراز شهر درعه افراد غیر نظامی از جمله یک زن و فرزندش را می‌کشند. در حملات مشابهی ارتش سوریه ده‌ها غیر نظامی را هدف قرار می‌دهد. در یک مورد حمله به حومه دمشق ۴۰ غیر نظامی را کشته و ۷۵ نفر را زخمی می‌کند.

در ۲۶ دسامبربه دنبال حملات هوایی ارتش سوریه (برخی منابع این عملیات را به روس‌ها منتسب می‌کنند) رهبر و بنیانگذار جیش الاسلام، زهران علوش به همراه چند تن از فرماندهانش کشته می‌شود. برنامه سازمان ملل برای تخلیه زخمی‌ها و غیر نظامیانی که در اردوگاه یرموک بین دو آتش در گیر شده بودند تحت تاثیر کشته شدن زهران علوش با تاخیر مواجه می‌شود ولی سر انجام حدود ۴۵۰ تن از این افراد به اردوگاه‌های لبنان و ترکیه منتقل می‌شوند.

نقش ایران از زمان آغاز حملات هوایی روسیه

در حقیقت ورود روسیه به صحنه کارزار هم در بعد سیاسی و هم در بعد نظامی تاثیرات مثبت و منفی به همراه دارد. در آغاز گفته می‌شود روسیه در ائتلاف با عراق، ایران و سوریه وارد عرصه نبرد شده است. در عمل نقش عراق چندان روشن نیست و نقش اولیه ایران پس از مدتی و با وجود شایعاتی در مورد کشته شدن سردار قاسم سلیمانی فرمانده گردان قدس به شدت فروکش می‌کند.

درخلال ۴ ماهی که حملات روسیه به شدید‌ترین نحو ادامه داشت ایران نیز به عنوان متحد روسیه به همکاری با روسیه می‌پردازد؛ حتی به روس‌ها اجازه می‌دهد تا از فضای ایران برای پرتاب موشک‌های هدایت شونده که از دریای خزر پرتاب شدند استفاده کند.

وقتی ترک‌ها به هواپیمای جنگی روسیه در یک نقطه مرزی شلیک و موجب سقوط هواپیما و کشته شدن خلبان آن می‌شوند، ایرانی‌ها از روسیه حمایت می‌کنند. در این مدت تعداد نامشخصی از ایرانیان و یا افرادی با ملیت افغان یا پاکستانی که توسط ایران استخدام شده بودند به جبهه‌های جنگ در سوریه اعزام و به حمایت از بشار اسد و یا از طریق حضور در گردان‌های مدافع حرم و غیره دست اندر کار جنگ بوده‌اند.

این در شرایطی است که اهداف روسیه و ایران در کمک به سوریه اصولا یکی نیست و همخوانی استراتژیک ندارد. هریک به دنبال اهداف خود هستند که پرداختن به آن در این مقاله میسر نیست. چندین نفر از سرداران سپاه پاسداران در طول این جنگ کشته شدند. گرچه آمار‌های رسمی وجود ندارد ولی جمع آوری آمار سر انگشتی از طریق اسامی اعلام شده در اخبار روزانه جمع کشته‌شدگان را درحدود شصت نفر نشان می‌دهد. علاوه بر مشکل آمار قابل تایید، در مورد سرنوشت سردار قاسم سلیمانی فرمانده گردان قدس ایران که در عملیات نظامی زخمی و به تعبیری کشته شده ولی پس از ان شایعات جابجایی و مسافرتش به مسکو نیز وجود داشته است هنوز اخبار شفافی وجود ندارد.

شروع فرآیند سیاسی

از ماه ژوئن ۲۰۱۲ به پیشگامی سازمان ملل متحد کنفرانسی برای یافتن یک راه‌حل سیاسی برای بحران سوریه در ژنو آغاز شده بود ولی عملاً به مشکلات متعدد سیاسی برخورد و‌‌ رها شده بود.

ورود روسیه به جنگ و حمایت بی‌قید و شرط روس‌ها از بشار اسد راهی را باز کرد تا کنفرانس صلح مجدداً احیا و درآن از گروه‌های مخالف بشار دعوت شود تا فرآیند جدیدی را برای رسیدن به یک راه‌حل سیاسی بیازمایند. دو کشور ترکیه و عربستان سعودی مخالف جدی بقای بشار اسد در قدرت بوده و هستند ولی سایر قدرت‌های منطقه و جهان رهیافتی پراگماتیک بروز داده و شرط حذف بشار اسد را به حالت تعلیق در آورده‌اند. البته روسیه و ایران نیز در جهت مخالف ترکیه و عربستان سعودی در حمایت از بشار اسد پافشاری می‌کنند. در این میان خود بشار اسد به این استدلال متوسل می‌شود که برخی از این گروه‌ها خود تروریست هستند و دولت وی با تروریست‌ها مذاکره نمی‌کند. تکرار این استدلال‌ها تا ماه دسامبر ۲۰۱۵ موجب ناکارآمدی مذاکرات و عدم توفیق پروسه سیاسی بود.

سرانجام در در نیمه اول دسامبر ۲۰۱۵ مقامات دولت سوریه در خصوص مذاکره با گروه‌های مخالف به توافق رسیدند و این توافق زمینه‌ساز قطعنامه ۲۲۵۴ (۲۰۱۵) شورای امنیت سازمان ملل شد.

این قطعنامه در مورد آینده بشار اسد ساکت است ولی تقریبا اکثریت گروه‌های عمده مخالف بشار اسد را به استثنای القاعده، جبهه النصره و «حکومت اسلامی» در بر می‌گیرد. قطعنامه مقرر می‌دارد تا پس از برقراری آتش‌بس و در خلال ۱۸ماه پس از آن طرفین یک ساختار جدید اداری سیاسی فراگیر ایجاد کرده و با نوسازی قانون اساسی سوریه به خصومت چندین ساله خاتمه بدهند. آنچه در این قطعنامه اهمیت دارد این است که از دبیر کل خواسته می‌شود تا نقشه راه را برای یک آتش‌بس ترسیم کند؛ و از اعضای کنفرانس خواهان همکاری و تسریع کوشش‌ها برای رسیدن به یک صلح پایدار است؛ و همچنین امکان مشارکت کلیه گروه‌ها از جمله سوری‌هایی که به خارج از کشور پناهنده شده‌اند را نیز فراهم می‌سازد.

به این ترتیب سال ۲۰۱۶ با این امید آغاز می‌شود که گام‌های عملی در این خصوص برداشته شود. کشته شدن زهران علوش که گروهش در مذاکرات شرکت داشت قطعاً کمکی در جهت برقراری صلح نمی‌کند ولی چون این حادثه قبل از بر قراری آتش‌بس روی داده، لذا نقض آتش‌بس هم تلقی نمی‌شود. در حقیقت رویدادی است که سوریهِ بشار اسد و حامیانش را خوشحال کرده است ولی معلوم نیست به روند صلح لطمه‌ای زده باشد.

تحولاتی که در سایر بخش‌های خاورمیانه از جمله ترکیه، لبنان، عربستان سعودی و عراق رخ می‌دهد می‌تواند بر روند صلح سوریه تاثیر بگذارد. در شرایط فعلی فقط باید منتظر ماند و به نقش زمان در حل و فصل این فاجعه انسانی خوشبین بود.

......................................................................................................

نظر نویسنده بیانگر دیدگاه رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG