رادیو فردا در هفته های گذشته مقالاتی از رامین جهانبگلو، استاد فلسفه در کانادا و جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی در آمریکا، منتشر کرده است. فریدون خاوند، استاد اقتصاد در فرانسه این بحث را در اینجا ادامه می دهد.
پیش از شناخت مبانی فرهنگی غرب، نویسنده این یادداشت همچون بسیاری دیگر از ایرانیان با جلوههای گوناگون رواداری در شماری از متون ادب فارسی آشنا شد. او در «موسی و شبان» مولوی آموخت که ستایش پروردگار میتواند، فارغ از هر گونه «آداب و دستور»، تنها بر پایه نیت و سلیقه فردی هرکس از زبان او جاری شود. و نیز در مقدمه گلستان سعدی دریافت که به رغم تکثر فرقهها و مذاهب، هم در مسجد و هم در صومعه مسیحیان سخن در وصف خداوند است و زبانهای گوناگونی که در این توصیف به کار گرفته میشوند، همان قدر به هم نزدیکند که غزلخوانی بلبل و ترانه سرایی قمری.
بازار آزاد عقاید
با این همه طرحریزی و بالندگی مفهوم فلسفی tolerance زاییده تاریخ فکری و اجتماعی و سیاسی غرب است. این مفهوم از کلمه لاتینی tolerate به معنای «تحمل کردن» مشتق شده و در فارسی آن را رواداری در کنار بردباری، تاب آوری و شکیبایی (داریوش آشوری) ترجمه کردهاند و به جای آن از کلمه تساهل نیز استفاده میشود.
رواداری به معنای آن نیست که همه باورها و ارزشها با هم برابرند و کسی حق ندارد به درستی باورها و برتر بودن ارزشهای خود معتقد باشد. «نسبیگرایی» مطلق، به معنای توجیه همه رفتارها و اعتقادات، کار را به بیتفاوتی میکشاند. به بهانه رواداری نمیتوان وجود آدمخواری و یا بردهداری را در این یا آن بخش کره خاک تاب آورد. و نیز در برابر کودکآزاری نمیتوان رواداری پیشه کرد. بیتفاوتی در برابر نارواداری، تجاوز، زورگویی و تروریسم، پشت کردن به رواداری است. ولی در ورای این موارد، شخص روادار به عقایدی که نادرست میداند و رفتارهایی که نمیپسندد، احترام میگذارد. تاریخ جهانی به او آموخته است که راه بستن بر عقاید این و آن، دستیابی به حقیقت را ناممکن میسازد. پیر بایل فرانسوی، فیلسوف و نویسنده قرن هفدهم و یکی از نخستین نظریهپردازان رواداری، بازار را تجسم تنوع و رویارویی عقاید میداند.
بعدها، پا به پای پیشروی مکاتب لیبرال، مقایسه میان مبادله کالاها و مبادله افکار و عقاید، از سوی شمار دیگری از نظریهپردازان مورد استفاده قرار گرفت. در یک بازار واقعا آزاد، کالاهای گوناگون در کنار هم به مشتریان عرضه میشوند و هیچ کالایی نیست که به زور از گردونه رقابت خارج شود. همانگونه که رقابت آزادانه میان کالاهای مشابه تضمینکننده مناسبترین قیمتها است، رقابت آزادانه و مسالمتآمیز میان باورها و مکتبها نیز به زایش حقیقت کمک میکند. حاصل آنکه عرضه و تقاضای افکار نیز باید، همچون عرضه و تقاضای کالاها، آزاد باشد.
در هیچ دوره از تاریخ جهان، بازار افکار و باورها به اندازه امروز گسترده، سیال و آزاد نبوده است. پا به پای جهانیشدن اقتصاد و پیدایش تکنولوژیهای تازه در خدمت اطلاعات و ارتباطات، مردمان حتی در دور افتادهترین نقاط جهان با رویدادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و تنوع شگفتآور افکار و اعتقادات در کره زمین آشنا میشوند.
عجیب آنکه درست در چنین فضایی، افراطیترین رفتارها و تعصبات بر پایه نارواداری و طرد دیگران، از دل خاورمیانه و بخشهایی از آفریقا سر بر آوردهاند. همانگونه که آقای روشندل نوشتهاند، نظریه رواداری در قرن هفدهم میلادی «به عنوان راهحلی برای چالش ناشی از جنگهای مذهبی پدیدار شد». چه بسا فرقههای مذهبی که در دوران ضعف و اقلیتی بودن خویش، با زبان و رفتاری مهربان و فروتن، رواداری را موعظه میکردند. ولی همان فرقهها، هنگامی که به قدرت دست یافتند، در قالب صاحبان حقیقت مطلق خونها ریختند و معارضان و منتقدانشان را به آتش سپردند. در این میان خداوند به وسیلهای در دست مومنان سفاک بدل شد.
گرداب مخوف
ولی نارواداری در انحصار مذهبیون نیست. ملتگرایان (ناسیونالیستها) در قرون نوزده و به ویژه بیستم میلادی میلیونها نفر را عمدتا در اروپا به دیار نیستی فرستادند. و اما کمونیستها از همتایان مذهبی و ناسیونالیستشان فراتر رفتند و در روایات استالینی و مائوییستی و پول پوتی و کیم ایل سونگی آن، دهها میلیون نفر را در سرزمینهای زیر سلطه خود به نابودی کشاندند.
با اندیشیدن درباره این تجربههای دردناک است که فکر رواداری گسترش مییابد. اروپای امروز، که برگهای خونین جنگهای مذهبی و جنایتهای ناسیونالیستی و کمونیستی را در پرونده خود دارد، به یکی از کانونهای اصلی رواداری در جهان بدل شده است. در همان حال اروپاییان میدانند که تراژدیهای تاریخ آنها برای همیشه پایان نیافته و بازگشت «شیطانهای قدیمی» غیر ممکن نیست.
رواداری، آنگونه که رامین جهانبگلو میگوید، البته یک فضیلت است. ولی در همان حال باید آن را یک ضرورت دانست و حتی از آن به عنوان یک استراتژی پرهیزناپذیر برای تامین بقای تمدن یاد کرد.
کسانی که نخواهند چشم بر واقعیت ببندند، میبینند که بخش بزرگی از خاورمیانه، بیمحابا به سوی گردابی مخوف پیش میتازد. در شماری از کشورهای منطقه، درگیری آشکار و پنهان میان هواداران اسلام حکومتی و مخالفان آن به شکافی خطرناک بدل شده است. همزمان، مرزهای درون منطقه، که بر پایه توافقهای ۱۹۱۶ سایکس - پیکو، شکل گرفتهاند، دچار فروپاشی شدهاند و بازسازی شماری از کشورها (عراق، سوریه، لیبی) یا جلوگیری از فروپاشی بعضی دیگر از آنها به معجزه نیاز دارد. و سر انجام، دردناکتر از همه، چشمانداز گسترش بیامان بحران و درگیری میان شیعیان و سنیها است.
جان لاک، فیلسوف قرن هفدهم انگلیسی و یکی دیگر از نخستین نظریهپردازان رواداری، شکافهای مذهبی را پرناشدنی میدانست و اعتقاد نداشت که روزی فرقههای گوناگون مسیحیت بتوانند دست از اعتقادات خود بردارند و به وحدت برسند.
با تکیه بر همین دیدگاه واقعبینانه و در همان حال بدبینانه از سرشت انسان و اعتقادهای مذهبی او، جان لاک اطمینان داشت که فرقهها هرگز نخواهند توانست به درکی واحد از مسیحیت برسند و بر جداییهای خود غالب آیند. بر این اساس، تامین بقای مشترک آنها، و تباه نشدنشان در کشمکشهای پایانناپذیر، ممکن نیست جز با اجماع بر سر رواداری. در این شرایط رواداری به یک منش سیاسی در خدمت جلوگیری از یک خودکشی جمعی بدل میشود.
در اینجا سخن بر سر مقایسه منطقه خاورمیانه امروز با اروپای قرن هفدهم میلادی نیست. ولی تردید نمیتوان داشت که خاورمیانه خطرناکترین دوره را در تاریخ معاصر خود از سر میگذارند.
تنها راه مقابله با هیولای چند سری که از دل خاورمیانه سر بر آورده، گسترش فکر رواداری و خشونتستیزی است. مردمان منطقه، برای تامین بقای خود، جز این راهی ندارند.
.................................................................................................
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را بازتاب نمیدهد.